شروط مؤثر بر شکل‌گیری، تداوم و خروج از روسپیگری؛ یک مطالعۀ کیفی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد جامعه شناسی، پژوهشگر اجتماعی ، دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

2 گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.

چکیده

پژوهش حاضر با هدف شناسایی شروط مؤثر بر شکل‌گیری روسپیگری، تداوم و یا خروج از آن انجام شده است. این مطالعه با روش کیفی و راهبرد پدیدارشناسی و نمونه‌گیری هدفمند با 15 نفر از زنان آسیب‌دیدۀ مستقر در مراکز بازپروری مشهد، به روش مصاحبۀ روایتی و نیمه‌ساختاریافته و تا دستیابی به اشباع اطلاعاتی انجام شد. نتایج تحقیقات نشان داده‌اند برای شکل‌گیری و حفظ روسپیگری، چند دسته شرایط مؤثرند؛ شامل شرایط زمینه‌ای خانوادگی (ازجمله اعتیاد و طلاق والدین، فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده، نبود حمایت اجتماعی و کمبود محبت، اعمال خشونت فیزیکی و روانی و تعصب و اعمال محدودیت توسط خانواده)، مشکلات فردی (شامل اعتیاد، ازدواج غلط در سنین پایین، اختلالات روحی، روانی و افسردگی)، شرایط ایجادکننده (مانند نیاز مالی، فرار از خانه، وجودنداشتن مکانی برای اسکان موقت)، شرایط تشدیدکننده (مانند نقش واسطه‌ها در ترغیب افراد به تن‌فروشی، اجبار به تن‌فروشی توسط پدر یا مادر، الگوپذیری و یادگیری رفتار انحرافی از نزدیکان). علاوه بر این، شرایط تثبیت‌کننده (مانند درآمد بالای روسپیگری، سهولت کار، تأمین هزینه‌های اعتیاد، تأمین‌نشدن نیازهای جنسی و عاطفی) نیز در تداوم این پدیده، مؤثر بوده‌اند. درنهایت، شرایط بازدارنده (مانند ازدواج با فرد دلخواه، قطع ارتباط با واسطه‌ها و ترک اعتیاد) نیز، باعث خروج از روسپیگری می‌شوند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Influential Factors in the Formation and Continuity of Prostitution and Exiting from it: A Qualitative Study

نویسندگان [English]

  • Nastern Zamardian 1
  • Hossein Akbari 2
1 Master of Sociology, Social Researcher, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran
2 Department of Social Sciences, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran.
چکیده [English]

Introduction
Prostitution is widely recognized as a form of social deviance and sexual exploitation. It inflicts a lasting harm upon societies, families, and individuals. This phenomenon exhibits diverse dimensions across different cultures and societies; yet, there exists a common thread: its global nature and transformation of bodies into commodities facilitate a lucrative and opportunistic industry. Essentially, the dynamics of supply and demand, as well as involvement of intermediaries like pimps, plays a pivotal role in this relationship. Gaining a comprehensive understanding of the intricacies surrounding these aspects is crucial for comprehending the underlying conditions that contribute to the persistence of this issue and devising effective solutions to put an end to this destructive cycle.
 
 
Materials and Methods
This study aimed to identify the factors that influenced the formation and continuity of prostitution and exiting from it. To achieve this goal, a qualitative approach was employed by utilizing the phenomenological strategy. The decision to use this method was based on the nature of the required information and the limited access to the target population for using quantitative methods. The study adopted an exploratory and non-confirmatory approach to collecting the data and gathering the necessary information. Through discussions and interviews, the factors and conditions experienced by the individuals involved in prostitution were unveiled. The data were collected through narrative and semi-structured interviews and a thematic analysis was applied to analyze the interviews and extract the prevalent themes related to the investigated issue. In this study, after conducting and implementing the interviews, their analysis was initiated following the steps outlined by Braun and Clarke. To achieve this purpose, the conducted interviews were thoroughly examined several times to effectively comprehend the data. Subsequently, the primary concepts were extracted from the written semantic expressions and the primary codes were generated.
A purposive sampling method was employed. The interviews were conducted with 15 women residing in the rehabilitation centers in Mashhad to achieve the data saturation, which was determined via repetition of the received information. The analysis units in this research were the women, who were approached during the interviews, and their ages ranged from 14 to 40 years considering distribution of the population.
 
Discussion and Conclusion:
The phenomenon of prostitution is complex and multifaceted. It is influenced by a multitude of factors that come together at various stages. While the narratives provided by the interviewees might have some differences, it was possible to identify a general framework that outlined the key elements involved.
The findings of this study emphasized the pivotal role of family dysfunction in the development of prostitution. Factors, such as parental addiction, divorce, economic and cultural poverty within the family, lack of social support and affection, physical and psychological violence, parental prejudice and restrictions, along with the presence of deviant individuals among relatives and their influence, all contributed to the emergence of various deviations, including prostitution. Additionally, this investigation revealed several influential categories of conditions in the formation and perpetuation of prostitution.
These conditions encompassed familial background circumstances (parental addiction and divorce, economic and cultural poverty within the family, lack of social support and affection, physical and psychological violence, and parental prejudice and restrictions), individual issues (addiction, early-age marriage, mental and psychological disorders, and depression), precipitating circumstances (financial needs, fleeing from home, and lack of temporary accommodation), and exacerbating conditions (the role of intermediaries enticing individuals into prostitution, forced prostitution by parents, and modeling and adoption of deviant behaviors from relatives). Moreover, consolidating conditions, such as earning a substantial income from prostitution, job convenience, covering addiction expenses, and unmet sexual and emotional needs, significantly contributed to the continuity of this phenomenon. Lastly, inhibiting conditions like marrying a desired partner, severing ties with intermediaries, and overcoming addiction played a role in exiting from prostitution.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Prostitution
  • Influential Factors
  • Formation
  • Continuity
  • Exiting

مقدمه و بیان مسئله

مطالعۀ سیر تاریخی روسپیگری نشان‌دهندۀ آن است که این پدیده از کهن‌ترین انحرافات بشری است و از دیرباز به‌عنوان یک واقعیت اجتماعی، وجود داشته است. روسپیگری، جلب‌توجه جنسی، با هدف کسب نوعی پاداش مالی از سوی فرد روسپی، تعریف می‌شود.(Scott & Marshall, 2009) برحسب جنسیت، روسپیگری هم توسط مردان و هم زنان انجام می‌شود. با توجه به اینکه احتمالاً یک پنجم کارگران جنسی مردند (Dennis, 2008)، ولی این عمل عموماً به زنان نسبت داده و مسئله‌ای زنانه محسوب می‌شود. به‌طور کلی حضور بیشتر زنان در تن‌فروشی، به این دلیل است که روسپیگری یکی از معدود منابع درآمدی است که در آن زنان، به‌دلیل ارزش بالایی که برای بدنشان در بازار تجاری فعلی قائل می‌شوند، نسبت‌به مردان، مزیت اقتصادی بالاتری دارند.(Mears & Connell, 2016) جنبۀ اقتصادی و اجتماعی روسپیگری در سال‌های اخیر، دیگر محدود به مرزهای جغرافیایی نیست. این جنبه‌ها امروز فراملی شده‌اند. گسترش پدیدۀ قاچاق زنان و دختران و ایجاد شبکه‌های بین‌المللی قاچاق آنان، گردش مالی زیادی را در دنیا ایجاد کرده است. براساس گزارش سازمان بین‌المللی کار، از ۲۵ میلیون نفر کارگر اجباری، ۵ میلیون قربانی استثمار جنسی بوده‌اند (ILO, 2107). مردان، زنان را تا حد اشیای جنسی تصور می‌کنند که این امر آنها را مجاز می‌کند تا زنان را ازطریق فحشا، برای ارضای نیاز جنسی خود تحت‌فشار قرار دهند Freeman, 2009: 242)). همچنین روسپیگری به‌عنوان یک مسئلۀ اجتماعی پیچیده و چند سطحی مطرح می‌شود که گسترۀ ابتلای به آن، از سنین کودکی تا سالمندی را در بر می‌گیرد (.(Qayyum et al., 2013 بنابر مطالعات، سن شروع روسپیگری در برخی از کشورها مانند آمریکا، بین 12 تا 14 سال است (Monroe, 2005).

از سوی دیگر پدیدۀ روسپیگری، پیامدهای اجتماعی و سلامتی فراوانی دارد، ازجمله افزایش تعداد بیماران مقاربتی و گسترش HIV/ADIS، کم‌شدن آمار ازدواج و افزایش نرخ طلاق، تولد کودکان خیابانی و افزایش سقط‌جنین‌های غیرقانونی (Nasir et al., 2010). این سقط‌جنین‌ها مشکلات جسمی و نازایی را برای زنان ایجاد می‌کند (قربانی و همکاران، 1396). روسپیگری همچنین تعداد کودکان مجهول‌الوالد و فاقد شناسنامه را افزایش می‌دهد. این کودکان مشکلات روحی و روانی زیادی دارند و برای جامعه، مسئله‌زایند(Qayyum et al., 2013) بنابراین روسپیگری یک تهدیدکنندۀ بالقوۀ سلامت اجتماعی، به‌ویژه سلامت خانواده محسوب می‌شود. همچنین زنان روسپی، با مشکلات اجتماعی مانند انواع برچسب‌ها و داغ ننگ (Sallmann, 2010: 151) و انواع مشکلات روان‌شناختی مانند عزت‌نفس پایین و احساس تحقیر  روبه‌رو هستند (Benoit et al., 2018).

روسپیگری یک مسئلۀ پیچیده و برایندی از عوامل مختلف در سطوح گوناگون است. ابتدا فقر و مشکلات مالی، عامل اصلی در نظر گرفته می‌شوند. ﺗﺄمین ﻧﯿﺎز ﻣﺎﻟﯽ دﻏﺪﻏﻪ‌ای اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ‌ﺷﻮد زﻧﺎن برای ﺣﻞ آن، ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﻦ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﻌﺮض ﻓﺮوش بگذارند و در اﯾﻦ راه ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﺸﺘﺮی، ﺟﻮاب آری بگویند، ﺣﺘﯽ اﮔﺮ اﯾﻦ ﻣﺸﺘﺮی ﻣﺸﮑﻼت ﺟﺴﻤﯽ -ﺟﻨﺴﯽ، روﺣﯽ ﯾﺎ رواﻧﯽ داشته ﺑﺎﺷﺪ و ﯾﺎ ﻓﺮدی ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﺪرت ﺑﯿﺎن ﺧﻮد، زﻧﺎن را اﻏﻮا می‌کند (Gregersen, 1983). با این حال، مجموعه عوامل مؤثر بر روسپیگری به‌خوبی شناسایی نشده است. فقدان تحقیقات دقیق و علمی، موجب رواج اطلاعات غلط دربارۀ زمینه، ماهیت و علل روسپیگری شده است؛ زیرا ماهیت مسئله و مشکلات گردآوری داده‌ها و اطلاعات در زمینۀ روسپیگری، همیشه با چالش‌های بسیاری همراه است.

جامعۀ ایران نیز همانند دیگر جوامع، با پدیدۀ روسپیگری روبه‌رو بوده و هست، هرچند آمارهای مستندی در این زمینه وجود ندارد، برآوردها نشان از افزایش آن در جامعه دارد. براساس آمارهای سازمان بهزیستی، سالیانه ۹۵۰ زن ویژه در 24 مراکز بهزیستی پذیرش می‌شوند که عمدتاً از طبقات فوق‌العاده پایین‌اند و فقر و مشکلات شدیدی ازجمله اعتیاد، دارند (دیده‌بان ایران، 1397). همچنین تعداد دستگیرشدگان کل جرایم جنسی در کشور، از 11.2 در هر ده هزار نفر در سال 1380، به 21 نفر در هر ده هزار نفر در سال 1390 افزایش یافته است (یوسفی و اکبری، 1392). براساس اعلام معاون قضایی سازمان زندان‌ها در سال 1394، 3.5درصد زندانیان را زنان تشکیل می‌دهند (رشیدی و براتی، 1395: 66). از سوی دیگر با توجه به منع شرعی و برساخت اجتماعی روسپیگری، مطالعات در این حوزه، رشد چندانی نداشته است. بیشتر مطالعات، تمرکز خود را بر شناخت عوامل مؤثر بر روسپیگری متمرکز و کمتر عوامل تثبیت‌کننده یا عوامل مؤثر بر خروج زنان روسپی از آن را بررسی کرده‌اند. بر این اساس، پاسخ‌دادن به این پرسش که چرا برخی زنان روسپی می‌شوند و تحت چه شرایطی به کار خود ادامه می‌دهند یا از آن خارج می‌شوند، در کانون توجه مطالعۀ حاضر است.

 بنابراین مطالعۀ حاضر در پی پاسخگویی به سؤالات اساسی زیر است:

شروط مؤثر بر شکل‌گیری پدیدۀ روسپیگری براساس تجربۀ زیستۀ زنان روسپی چیست؟

پس از ورود به دنیای روسپیگری، چه عوامل باعث ادامۀ کار آنها شده است؟

 این زنان تحت چه شرایطی، از دنیای روسپیگری خارج می‌شوند؟

 

مبانی نظری حساسیت‌زا

هرچند مطالعۀ کیفی، متکی بر نظریات نیست، ولی به‌منظور ایجاد مفاهیم حساس، برخی از نظریه‌های مرتبط، بازبینی شد. ازنظر روان‌شناسان، چرایی فحشا، صرفاً به پدیده‌های اجتماعی محدود نمی‌شود، علل روانی مانند گرایش به تنوع‌طلبی، کج‌روی جنسی، ضعف هویت اخلاقی، اختلال در هویت، درجۀ اعتمادبه‌نفس، بی‌مبالاتی جنسی و سن نیز در آن دخالت دارند (Nasir et al., 2010). از دیدگاه جامعه‌شناسانی چون دورکیم[1] (1878)، مرتن[2] (1957)، پارسونز (1942) و پارک[3] (1927)، وجود همبستگی معنادار میان جرم و بزهکاری و عواملی مانند سن، جنسیت و رشد جمعیت شهرنشین نشان داده شده است. از این دیدگاه، شرایط اجتماعی در گرایش به بزهکاری و رفتارهای ضد اجتماعی، ازجمله روسپیگری مؤثر است (Robertson et al., 2014).

بررسی دیدگاه‌های جامعه‌شناختی آسیب‌های اجتماعی، نشان از تأثیر وضعیت و شرایط اقتصادی در افزایش بروز مسئلۀ روسپیگری دارند. در این بین، سه دسته از نظریه‌ها، تببین واضح‌تری از رابطۀ عوامل اقتصادی با آسیب‌ها و جرایم اجتماعی دارند که شامل نظریه‌های ساختاری فرصتی، مانند نظریۀ مرتن (1996)، نظریه‌های فرهنگی به‌ویژه نظریه‌های خرده‌فرهنگ طبقۀ پایین و نظریه‌های فشار، مانند نظریۀ فشار آگنیو است که در ادامه به‌طور مختصر بررسی می‌شوند.

نظریۀ ساختاری فرصت: رابرت مرتن در نظریۀ ساختاری فرصت استدلال می‌کند در جامعه‌ای که تأکید زیادی بر موفقیت مادی دارد و میزان دارایی را معیار موفقیت افراد می‌شناسد، ثروت یک هدف فرهنگی و اجتماعی شناخته می‌شود و بیشتر مردم عملاً می‌پذیرند که موفقیت، قاطعانه با معیار ثروت و مادیات سنجیده می‌شود. گفتنی است که قشر کوچکی در جامعه، دسترسی گسترده‌ای به امکانات و اهداف مالی دارند، ولی قشر وسیع‌تری، دسترسی ناچیزی به شیوه‌های درآمدزا می‌یابند، آن‌چنان‌که موافق و مطلوب معیارهای سنجش موفقیت باشند؛ بنابراین برای گروه مردم (فقرا)، ابزار و هدف اجتماعی بر هم منطبق نیستند. این گروه هدف را مطلوب می‌دانند، ولی امکان دسترسی به آن را ندارد. ازنظر مرتن در این شرایط، مردم فقیر به روش‌های مختلف بر انطباق اجتماعی می‌کوشند. سعی این افراد در گزینش شیوه‌های انطباق با هدف اجتماعی، ممکن است به طیفی از رفتارهای مختلف از قبیل فراهم‌آوردن امکانات جدید برای خود مربوط شود که از طرف جامعه پذیرفته نیست و یا احتمالاً روی‌آوری به رفتارهای غیرقانونی، برای کسب درآمد و ثروت باشد. درمجموع ازنظر مرتن، وقتی فقر در جامعه‌ای گسترش می‌یابد که ابزار و امکانات تولید ثروت یکسان توزیع نمی‌شود، استعداد و توانایی اعضای جامعه برای تلاش مشروع نیز، به‌طور یکسان پرورش نمی‌یابد؛ بنابراین در این شرایط باید انتظار داشت که فقرا برای تطبیق‌پذیری، رفتارهای غیرقانونی بیشتری را برای پاسخگویی تقاضاها و رفع نیازهای ضروری خود انجام دهند (عبداللهی، 1378: 127؛ مؤمنی، 1381).

نظریۀ خرده‌فرهنگ بزهکار: نظریه‌های خرده‌فرهنگی، به الگوهای فرهنگی رفتاری توجه کرده‌اند که در ساختار طبقاتی جامعه موجود است و اذعان می‌دارند که جوانان طبقات پایین جامعه در مراکز آموزشی، با ناسازگاری بین ارزش‌های خرده‌فرهنگی خود و ارزش‌های خرده‌فرهنگی طبقۀ متوسط مواجه و مرتکب رفتار انحرافی می‌شوند.

شرط تشکیل خرده‌فرهنگ جدید، وجود کنش متقابل بین افرادی است که مشکلات سازگاری دارند. تجمع این‌گونه افراد همراه با پیدایش استانداردهای گروهی و چارچوب مرجع ویژه، خرده‌فرهنگ جدیدی را به وجود می‌آورد. خرده‌فرهنگ بزهکار، پاسخ دسته‌جمعی جوانان است که در ساخت اجتماعی، موقعیت یکسانی دارند و انتخاب خرده‌فرهنگ بزهکار به‌طور گروهی، راه‌حلی است برای کسب منزلت و حرمت فرد براساس معیارهایی که انجام آن برای آنها امکان‌پذیر است. گروه‌های بزهکار از این قبیل، از بچه‌های طبقۀ پایین جامعه تشکیل می‌شود و علت وجودی آن، عکس‌العمل در مقابل ارزش‌های طبقۀ متوسط است. نظریۀ دیگر خرده‌فرهنگی، بزهکاری جوانان را به تعامل میان آرزوهای جوانان طبقات پایین دربارۀ اهداف موفقیت اقتصادی ایده‌آل و فرصت‌های واقعی را برای نیل به چنین موفقیت‌هایی نسبت می‌دهند. نظریۀ خرده‌فرهنگی، این پیش‌فرض را مطرح می‌کند که بزهکاری جوانان طبقات پایین، حاصل برخوردهای طبقاتی نیست، بلکه نتیجۀ طرفداری عمومی از ارزش‌های فرهنگی طبقات پایین است که از آن به‌عنوان ملاحظات کانونی، نام برده شده است (کوهن 1955 و میلر 1958 به نقل از احمدی، 1384).

نظریۀ فشار عمومی: این نظریه سعی می‌کند تا وقوع آسیب‌ها و جرایم اجتماعی را ناشی از فشاری تبیین کند که فرد در زندگی با آن روبه‌رو می‌شود. اگنیو[4] (1992) بیان می‌کند که بزهکاری، نتیجۀ مستقیم تأثیرگذاری منفی خشم، ناکامی و احساسات مضر و زیان‌آور است‌ که به‌دنبال مناسبات اجتماعی مخرب و منفی به وجود می‌آید. در حالی ‌که در نظریه‌های فشار، نقش فشارهای اقتصادی از برجستگی بالایی برخوردار بود، در نظریۀ فشار اگنیو، منابع اصلی فشار‌ها عبارت‌اند از: فشار ایجادشده به‌سبب دسترسی‌نداشتن به اهداف ارزشمند مثبت، فشار درنتیجۀ حذف ‌انگیزه‌های ارزشمند مثبت از افراد و فشار درنتیجۀ وجود انگیزه‌های منفی (علیوردی‌نیا و همکاران، 1386).

 

پیشینۀ تحقیق

در ارتباط با مسئلۀ روسپیگری، تحقیقات متعددی در خارج از کشور انجام شده است که از زوایای متعدد مسئلۀ روسپیگری را بررسی کرده‌اند. در داخل کشور با توجه به ماهیت مسئلۀ روسپیگری و وجود موانع اجتماعی- فرهنگی و قانونی، تحقیقات چندانی در این حوزه انجام نشده است. بیشتر مطالعات در پی توصیفی از وضعیت روسپیگری، بازار آن و عوامل مؤثر بر آن‌اند. در ادامه، خلاصۀ تعدادی از مقالات مرتبط در خارج و داخل کشور آورده شده است.

 

جدول 1- خلاصۀ پژوهش‌های مرتبط

Table 1- Summary of related researches

محققان

عنوان

روش پژوهش

ابزار پژوهش

جمعیت مطالعه شده

نتایج مهم مطالعه

بهات[5] (2022)

 

بررسی تاریخی فحشا

مرور نظام‌متد

فیش‌برداری

روسپی‌های کشورهای مختلف

طبق بررسی‌های انجام‌شده، روسپی‌های توافقی مستقیماً از مشتریان درآمد کسب می‌کنند، در حالی که روسپی‌های اجباری، ارتباط مستقیمی با مشتریان و درآمد چندانی ندارند؛ زیرا بخش چشمگیری از درآمد آنها به تدارکات، فاحشه‌خانه‌ها و دیگر بازیگران درگیر در تجارت فحشا می‌رسد. روسپی‌گری انبوهی از مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نیز آثار منفی و مخربی را بر فرد و خانواده وارد می‌کند. کودکان روسپی نیز در خطر آزار و اذیت قرار دارند.

پوژانا و لستری[6] (2021)

پویایی صمیمیت در فحشا

مرور نظام‌متد

فیش‌برداری

زنان روسپی اندونزی

این مقاله نقش صمیمیت در تن‌فروشی، مرزهای روابط صمیمانه و ارتباط بین صمیمیت و استفاده از کاندوم را بررسی می‌کند. این مقاله به صمیمیت، دل‌بستگی و راحتی اشاره دارد که ازنظر روانی برای روسپی‌ها مهم است تا بتوانند رابطۀ شخصی با مشتریان را حفظ کنند. نتایج نشان داد دو نوع رابطۀ صمیمی، یعنی صمیمیت به‌عنوان یک رابطۀ تجاری و صمیمیت به‌‌‌عنوان یک رابطۀ غیرتجاری بین روسپیان و مشتریان آنها وجود دارد.

گسر و
شدایمه[7] (2021)

«من دوباره همه‌چیز را درست انجام می‌دهم؛ چگونه زنان در طول زمان، خروج از تن‌فروشی خیابانی را مدیریت می‌کنند؟

کیفی (قوم‌نگاری)

مصاحبه

دو پاسخ‌دهنده از یک مطالعۀ قوم‌نگاری دوساله در یک برنامۀ وابسته به دادگاه در فیلادلفیا

براساس نتایج تحقیق، خروج از تن‌فروشی خیابانی، یک فرآیند پیچیده و بازگشتی است. پاسخ‌دهندگان، انتظارات دیگران و خود و احساس ارزشمندی خود را در چارچوبی از روابط متغیر، فرصت‌های ساختاری، دستاوردها و شکست‌ها مدیریت کردند. در یک زمینۀ طولی، روابط و موانع ساختاری یکسان، بیشتر تأثیر متفاوتی بر انگیزۀ زنان برای خروج از روسپیگری در مقاطع زمانی مختلف دارد. مقاله استدلال می‌کند که فرآیند خروج، پیچیده‌تر از آن چیزی است که مطالعات مقطعی پیشین نشان داده‌اند. یافته‌ها برای محققان روسپی‌گری و برنامه‌هایی برای خروج زنان از روسپی‌گری، پیامدهایی دارد که باید حمایت‌ها و (نداشتن) انگیزه‌ها را به شیوه‌ای بدون قضاوت در راستای این درک متفاوت از خروج در طول زمان، سازمان‌دهی کنند. این امر به‌ویژه در محیط‌های دارای عدالت کیفری، که در آن واکنش‌های تنبیهی عواقب جدی کوتاه‌مدت و بلندمدت دارد، اهمیت دارد.

یاسین و ناموکو[8] (2021)

فحشا: پویایی جدید تبعیض

مرور نظام‌متد

فیش‌برداری

روسپی‌های ترنسجندر

تراجنسیتی‌ها گروهی‌اند که در جامعه از آنها غفلت شده است و بیشتر آنهایی‌اند که قادر به یافتن شغل نیستند و در هنگام استخدام، به‌دلیل هویت جنسیتی خود، حفظ شغل خود را به چالش می‌کشند. این امر باعث می‌شود که آنها در محل کار خود مورد تبعیض قرار گیرند. آنها متعاقباً مجبور می‌شوند محل کار خود را ترک کنند و برای بقای اقتصادی خود، به کار تن‌فروشی مشغول شوند. در زمینۀ رفتار سازمانی، تبعیض به‌عنوان عامل فحشا بررسی نشد. این مطالعه با ارائۀ مدلی، تبعیض را یکی از عواملی در نظر می‌گیرد که جامعۀ ترنسجندر را به مشارکت در روسپیگری مجبور می‌کند.

چیمینو[9] (2019)

کار جنسی و روسپیگری بزرگ‌سالان: از ورود تا خروج

کیفی

مصاحبه

16 کارگر جنسی

خروج از تن‌فروشی، فرآیندی است که درک تجربی کمی از آن وجود دارد. این مطالعه شواهدی از یک نظریۀ فرآیندمحور را دربارۀ قصد خروج از روسپیگری ارائه می‌دهد که جنبه‌های کلیدی خروج را عملیاتی می‌کند. مصاحبه با 16 نفر که قبلاً و به‌طور فعال سکس می‌فروختند، به تعریف قصد خروج به‌عنوان ترکیبی از زرق و برق و نگرش‌های تشخیص خطر، انگ از سوی دیگران مهم، باورهای خودآگاهی انعطاف‌پذیر و عاملیت کمک کرد. یافته‌ها به درک از تغییرات شناختی کمک می‌کنند. زمانی فرد تصمیم به ترک روسپیگری می‌گیرد که بتواند برای آگاهی از ارزیابی آمادگی برای خروج و مداخلاتی آماده شود که قصد خروج را افزایش می‌دهد.

کوفود[10] (2018)

زنان تاجر و برنامه‌های خروج

کبفی (قوم‌نگاری)

مصاحبه

13 نفر از روسپی‌ها و واسطه‌های آنان در دانمارک

مفاهیم نظری، نشانگرهای مرزی و طرح‌وارۀ بدن، برای شناسایی ادراک سلطه‌گران (واسطه‌ها) از خود به‌عنوان زنان تاجری به کار می‌روند که معرف یک مشکل اجتماعی نیستند. مقاله نتیجه می‌گیرد که اگر سلطه‌‌گران، فرصت‌های مناسبی را برای دنبال‌کردن یک حرفۀ متفاوت فراهم کنند، باید عناصر اصلی در این برنامه‌ها تغییر کند و روسپیگری به‌عنوان یک مشکل اجتماعی، با برنامه‌های اجتماعی حمایتی (برنامه‌های خروج) حل شود.

الذوبی[11] (2018)

آیا تن‌فروشی زنان باید قانونی شود؟ نظرسنجی از شهروندان اردنی مقیم ایالات‌متحده

کمی

مصاحبه

شهروندان اردنی مقیم ایالات‌متحده

تحقیقات قبلی نشان می‌دهد تغییرات مثبت در دیدگاه‌های جامعه دربارۀ فحشا به زندگی بهتر برای کارگران جنسی، خانوادۀ آنها و به‌طور کلی جامعه منجر می‌شود. برخی از مزایای آن عبارت‌اند از: مراقبت‌های بهداشتی با کیفیت، کاهش بیماری‌ها ازجمله STDS، ایمنی در برابر اعمال خشونت‌آمیز و استثمار، همچنین در دسترس بودن حمایت‌های قانونی بیشتر برای کارگران جنسی. یافته‌ها نشان داد تقریباً همۀ پاسخ‌دهندگان نگرش منفی نسبت‌به فحشا دارند و معتقدند کار جنسی، زنان آسیب‌پذیر را استثمار می‌کند. به‌علاوه، بیشتر پاسخ‌دهندگان، روسپی‌ها را ازلحاظ اخلاقی «ضعیف» و بی‌دین می‌دانند.

بنوا و همکاران[12] (2018)

کار جنسی و سه بعد عزت‌نفس: ارزش خود، اصالت و خودکارآمدی

کمی

پرسش‌نامه

218 کارگر جنسی کانادایی

یافته‌ها نشان می‌دهد رابطۀ بین کار جنسی و عزت‌نفس پیچیده است. بیشتر شرکت‌کنندگان دربارۀ ابعاد متعدد عزت‌نفس بحث کردند و بیشتر دربارۀ این صحبت کردند که چگونه کار جنسی، بر احساس آنها از خودشان، تأثیر مثبت و منفی می‌گذارد. عوامل اجتماعی، موقعیت شغلی و رویدادها و تجربیات زندگی نیز بر عزت‌نفس تأثیر داشتند. تحقیقات آتی باید با در نظر گرفتن عناصری فراتر از ارزش خود، مانند اصالت و خودآگاهی و بررسی چگونگی تلاقی سوابق و انگیزه‌های فردی کارگران جنسی با این سه بعد، رویکرد پیچیده‌تری را برای درک این موضوعات اتخاذ کند.

نصیر و همکاران[13] (2010)

عزت‌نفس و تحریف شناختی در بین زنان درگیر در روسپیگری در مالزی

کمی

پرسش‌نامه

401 زن روسپی مالزیایی، 226 مسلمان و 175 غیرمسلمان در سنین بین 18 تا 54 سال

نتایج این مطالعه نشان داد عزت‌نفس غیرمسلمانان نسبت‌به روسپی‌های مسلمان بالاتر است، در حالی که روسپی‌های مسلمان در مقایسه با روسپی‌های غیرمسلمان به‌طور معنی‌داری، تحریف شناختی بیشتری داشتند. همچنین نتایج نشان داد بین عزت‌نفس و تحریف شناختی، همبستگی منفی معناداری وجود دارد؛ به این معنی که وقتی عزت‌نفس بالا بود، تحریف شناختی روسپی‌ها پایین بود و برعکس.

بیکر و همکاران[14] (2010)

خروج از تن‌فروشی: یک مدل یکپارچه

مرور نظام‌متد

فیش‌برداری

زنان روسپی در مطالعات مختلف

خروج از تن‌فروشی در سطح خیابان، یک فرآیند پیچیده است. مطالعات اندکی این فرآیند را در چارچوب مفهومی رسمی توصیف کرده‌اند. این مقاله دو مدل کلی و دو مدل خاص فحشا و کاربرد آنها را در فرآیند خروج بررسی می‌کند. همچنین موانعی شناسایی می‌شوند که زنان روسپی هنگام تلاش برای ترک خیابان‌ها با آن مواجه می‌شوند. براساس چهار مدل، موانع، ادبیات روسپیگری و تجارب‌ نویسندگان با زنان تن‌فروش، یک مدل شش مرحله‌ای یکپارچۀ جدید، که ازنظر دامنۀ جامع و حساس به تلاش‌های زنان برای خروج از روسپیگری است، پایه‌ای برای ادامۀ تحقیقات ارائه شده است.

ربانی خوراسگانی و قانع عزیزآبادی (1394)

بررسی تجارب زیستۀ زنان روسپی (مورد مطالعه: شهرهای یزد و اصفهان)

کیفی

مصاحبه

11 زن روسپی

نتایج حاکی از درگیرشدن افرادی از قشرهای گوناگون جامعه در این پدیده است که این اختلاط و آمیختگی بر پیچیدگی موضوع می‌افزاید. سبک زندگی بسیار متفاوت زنان روسپی، نوع متفاوت نگرش آنان به نیازهای زیستی، روابط اجتماعی و اعتقادات مذهبی، انحرافات جنسی که به‌طور روزمره تجربه می‌کنند و داغ ننگی که به‌واسطۀ این نوع سبک زندگی بر پیشانی‌شان نقش بسته است، ازجمله مواردی است که از تجربۀ زیستۀ زنان روسپی جداناشدنی است.

مسلمی بیدهندی و همکاران (1392)

نحوۀ تأمین نیاز عاطفی زنان از سوی مردان و نقش آن در روسپیگری زنان

کمی

پرسش‌نامه

206 زنی که به جرم روسپیگری در زندان‌های رجایی شهر, اوین, ورامین دوران محکومیت خود را سپری می‌کردند

یافته‌ها نشان می‌دهند نحوۀ تأمین نیاز عاطفی زنان از سوی مردان با 95درصد اطمینان، ارتباط معناداری با روسپیگری زنان دارد. با توجه به یافته‌ها می‌توان دریافت که نحوۀ تأمین نیاز عاطفی زنان از سوی مردان نقش مؤثری در به روسپیگری کشاندن زنان داشته است.

گلشن فومنی و همکاران (1392)

وضعیت مشارکت اجتماعی در میان روسپیان (مطالعه‌ای تطبیقی در شهرهای تهران، اصفهان، شیراز، کرمانشاه و رشت) در سال 1390

کمی

پرسش‌نامه و مصاحبه

100 نفر از زنان روسپی

در شهرهای تهران, اصفهان, شیراز, کرمانشاه و رشت

یافته‌های به دست آمده از نمونۀ آماری که تعدادشان 100 نفر از افراد جامعۀ آماری زنان روسپی در مراکز مداخله در بحران شهرهای فوق بودند، نشان داد میزان مشارکت در بین گروه‌های گوناگون روسپیان در این شهرها متفاوت است و این تفاوت در سطح 1درصد و فاصلۀ اطمینان 99درصد معنادار است.


مدنی قهفرخی و همکاران (1391)

بازار تن‌فروشی خیابانی زنان در کلان‌شهر تهران

کمی-کیفی

پرسش‌نامه و مصاحبه

18 زن تن‌فروش، 21 فرد کلیدی و 9 گزارش مردم‌نگاری

یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد در بازار تن‌فروشی، تقریباً مثل هر بازار دیگری، قواعد عرضه و تقاضا تأثیرگذار و تعیین‌کنندة بسیاری از عوامل‌اند، اگرچه توضیح‌دهندة اصلی‌ترین علت‌ها و آثار نیستند. بررسی اجزای درآمد و نوبت‌های کار روسپیان، نشان داد عواملی مثل 1. هزینه‌ها؛ 2. سن فعلی؛ 3. محل جلب مشتری؛ 4. نرخ هرنوبت رابطة جنسی (عادی)؛ 5. شمار مشتریان و 6. تجربه بر درآمد حاصل از تن‌فروشی آثار معناداری دارند. یافته‌ها نشان می‌دهد الگوی غالب فعالیت روسپیگری خیابانی در ایران، کار فردی است و به معنای اقتصادی بازار روسپیگری در این بخش کاملاً شکل نگرفته است.

میرابی و فولادیان (1398)

شناسایی علل و فرایندهای مؤثر بر پدیدۀ روسپیگری (مورد مطالعه: شهر مشهد)

کیفی

مصاحبه

12 زن روسپی تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر مشهد

نتایج حاکی از آن است که شرایط نامناسب خانوادۀ پدری و زندگی زناشویی این زنان، زمینه‌ساز مشکلات متعدد مالی، عاطفی و جنسی در آنهاست. به‌طور کلی نتایج نشان می‌دهد مشکلات عاطفی، مالی و جنسی اولویت‌های اول را در گرایش هر دو گروه زنان مجرد و متأهل به روسپیگری دارند.

لاریجانی و میرحسینی (1398)

نیمۀ پنهان زندگی زنان تن‌فروش

کیفی

مصاحبه

17 نفر از زنان تن فروش

مطابق یافته‌ها، این زنان فعالیت خود را در قالب مفاهیمی چون تن‌فروشی معامله‌گرانه، هنجارسازی‌شده و بازاندیشانه تعریف کرده‌اند که ارتکاب آن برای رفع مسائل و مشکلات معیشتی و حمایتی بوده است؛ اما آنان در عین حال گفته‌اند وجود تسهیل‌کننده‌هایی مانند سرمایه‌های جنسی، بی‌پروایی و ماجراجویی، رهابودگی و نیز پایبندنبودن، زمینه‌های انجام این کار را محقق می‌کند.

آشوری و روایی (1389)

خانواده و روسپیان خیابانی

کمی

مصاحبه

512 زن روسپی در شهر تهران، شهر ری و شمیرانات

نتایج تحقیق نشان داد بین سن شروع روسپیگری و هریک از متغیرهای هشتگانۀ تحقیق، شامل بعد خانوار، ساخت خانواده، نظام اخلاقی خانواده، وجود تعارض و تشنج در خانواده، ارضای نیازها در خانواده، نظارت و کنترل خانواده، وجود اعتیاد در خانواده و میزان پایبندی مذهبی در خانواده، رابطۀ معناداری وجود دارد.

علوی (1389)

تأثیر عوامل اجتماعی بر گرایش افراد به اعتیاد، سرقت و روسپیگری

کمی

پرسش‌نامه

100 فرد عادی و 200 فرد با سابقۀ اعتیاد، سرقت، روسپیگری در زندان کرمان

نتایج این پژوهش نشان داد افراد با سابقۀ روسپیگری و انحرافات جنسی نسبت‌به افراد عادی، زمان بیشتری را به تفریح با دوستان اختصاص می‌دهند و وضعیت دوستان و خویشاوندان آنها به‌لحاظ اخلاقی نامناسب‌تر است.

وروایی و همکاران (1389)

بررسی تأثیر عوامل اقتصادی بر گرایش به ناهنجاری اجتماعی و راهکارهای انتظامی - اجتماعی پیشگیری از آن (مطالعۀ موردی روسپیگری خیابانی)

کمی

پرسش‌نامه و مصاحبه

512 نفر از روسپیان خیابانی شهر تهران

نتایج این پژوهش نشان می‌دهد از میان 20 عامل، عامل اقتصادی به میزان 20درصد مؤثر و انکارناشدنی بر گرایش افراد به روسپیگری شناخته شده است؛ به‌طوری که عامل اقتصادی بیشترین قدرت اثرگذاری بر گرایش پاسخگویان به حرفۀ روسپیگری است.

 

 

 

مطابق با جدول فوق، مطالعات خارجی نشان داد روسپیگری یک مسئلۀ پیچیده و چندجانبه است که تأثیرات فراوانی بر جوامع و افراد دارد. روسپیگری تاریخچه‌ای تاریک و ناپسند دارد و ازطریق روسپیگری توافقی و اجباری اتفاق می‌افتد. این مطالعات به نقش صمیمیت و رابطۀ مشتری‏روسپی، فاکتورهای اجتماعی و فرهنگی در خروج از تن‏فروشی، تأثیر تبعیض و نگرش‌های جامعه دربارۀ روسپیگری و نیاز به حمایت و برنامه‌های خروج توجه کرده‌اند. براساس این مطالعات، ازطریق آگاهی اجتماعی و حمایت قانونی، می‌توان بهبود زندگی روسپی‌ها و جامعه را تحقق بخشید.

همچنین با توجه به مطالعات انجام‌شده در ایران، مشاهده می‌شود روسپیگری زنان تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می‌گیرد. نتایج مطالعات نشان می‌دهد زنان روسپی از قشرهای مختلف جامعه درگیر این پدیده‌اند و این اختلاط و آمیختگی بر پیچیدگی موضوع تأثیر می‌گذارد. سبک زندگی و نگرش‌های متفاوت زنان روسپی، روابط اجتماعی، اعتقادات مذهبی و انحرافات جنسی، عواملی‌اند که تجربۀ زنان روسپی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. عوامل دیگری مانند نیازهای زیستی و داغ ننگ نیز بر نحوۀ زندگی زنان روسپی تأثیر می‌گذارند. همچنین، نحوۀ تأمین نیاز عاطفی زنان از سوی مردان و مشارکت اجتماعی در بین روسپیان نیز بر پدیدۀ روسپیگری تأثیرگذار است. الگوی فعالیت روسپیگری در ایران به‌صورت فردی و با توجه به عواملی مانند هزینه‌ها، سن، محل جلب مشتری و تجربه‌های قبلی شکل می‌گیرد.

همچنان‌که مشاهده می‌شود، مطالعات انجام‌شده در ایران عمدتاً بر الگوهای روسپیگری و عوامل مؤثر بر شکل‌گیری این پدیده متمرکز شده‌اند و بحث تداوم و خروج از روسپیگری در مطالعات داخلی بررسی نشده است. مطالعۀ حاضر با تمرکز بر این مسئله، در ارائۀ شروط مؤثر بر تداوم و خروج از روسپیگری می‌کوشد.

 

روش مطالعه

روش پژوهش در مطالعۀ حاضر، کیفی است. تحقیق کیفی، تحقیقی است که اطلاعات خود را با ارجاع به عقاید، ارزش‌ها و رفتارها در بستر اجتماعیِ دست‌نخورده به‎ دست می‌آورد (محمدپور، 1392: 93). برای انجام پژوهش از راهبرد پدیدارشناسی استفاده شده است. پدیدارشناسی یکی از روش‌های متداول در تحقیقات کیفی است که برای بررسی تجربیات فردی و تفاوت‌های فردی در تعامل با جهان اجتماعی به کار می‌رود. در این روش، پژوهشگر به‌دنبال درک عمیق تجربیات فردی دربارۀ یک پدیده است. این روش معمولاً با مصاحبه با افرادی اجرا می‌شود که تجربیاتی مرتبط با پدیده دارند. با تحلیل دقیق و نزدیک به تجربیات افراد، پژوهشگر در درک بهتر پدیده و تفاوت‌های فردی در رابطه با آن می‌کوشد (Creswell, 2013). در روش پدیدارشناسی، محقق با استفاده از مصاحبه و ملاحظه، به‌دنبال شناخت اعمال و تفکراتی است که افراد در برابر تجربیات دارند و در درک چگونگی تجربۀ آنها تلاش می‌کند. به عبارت دیگر، این روش به محقق اجازه می‌دهد تا درکی عمیق‌تر از تجربه‌های فردی و اجتماعی افراد به دست آورد و از نگاه افراد به جهان، بیشتر آگاهی پیدا کند. دلیل استفاده از این روش به‌دلیل ماهیت اطلاعات مورد نیاز و دسترسی‌نداشتن وسیع به جامعۀ آماری مطالعه، برای انجام روش‌های کمی است. همچنین مطالعه با رویکردی اکتشافی و نه تأییدی، در پی گردآوری داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز بوده است. عوامل و شرایطی که زنان روسپی در آن قرار دارند و از آن تأثیر گرفته‌اند، در خلال گفت‌وگو‌ها و مصاحبه‌های انجام‌شده مشخص می‌شوند. تکنیک استفاده‌شده برای گردآوری اطلاعات، مصاحبۀ روایتی و نیمه‌ساختاریافته بوده و از تحلیل مضمون برای تحلیل مصاحبه‌ها و دستیابی به مضامین فراگیر در ارتباط با مسئلۀ بررسی‌شده، استفاده شده است.

 

 

 

رویۀ انجام کار

در این مطالعه از مصاحبۀ روایتی و نیمه‌ساختاریافته برای دستیابی به اطلاعات استفاده شده است. در مصاحبۀ روایتی، از مصاحبه‏شوندگان خواسته شد تا داستان زندگی و نحوۀ ورود به دنیای روسپیگری را با ذکر جزئیات و به شیوه‌ای روایت‌گونه نقل کنند. همچنین با چند سؤال، روند مصاحبه‌ها مطابق با اهداف مطالعه هدایت ‌شد. شیوۀ نمونه‌گیری، هدفمند بوده است. مصاحبه‌ها با 15 نفر از بانوان آسیب‌دیدۀ مستقر در مراکز بازپروری مشهد تا دستیابی به اشباع داده‌ها ادامه یافت که معیار آن تکراری‌شدن اطلاعات دریافتی است. واحدهای تحلیل در این تحقیق را زنانی تشکیل دادند که در طول مصاحبه‌ها به آنها مراجعه شده و به‌لحاظ توزیع جمعیت‏شناختی، حداقل و حداکثر سن آنان به ترتیب 14 و 40 سال بوده است. این افراد در شرایط متنوعی درگیر روسپیگری بوده‏اند. پیش از انجام مصاحبه، از افراد رضایت آگاهانه برای انجام مصاحبه گرفته و به مصاحبه‌شوندگان این اطمینان داده شد که اطلاعات هویتی آنان، فاش نخواهد شد. در این پژوهش، تلاش شده است تا به‌وسیلۀ شیوۀ اعتبار ازطریق مصاحبه‌شوندگان و پرسیدن نظر آنان دربارۀ اعتبار یافته‌ها و تفسیرهای به عمل آمدۀ محقق، بر اعتبار پژوهش افزوده شود. برای این منظور، پس از اتمام مصاحبه‌ها، مصاحبه‌گر شرحی از گفته‌های مصاحبه‌شونده را بازگویی کرد و اینها با نظرهای مصاحبه‌شوندگان مطابقت داده شد. مصاحبه‌ها در بهار و تابستان سال 1400 انجام شده است.

 

تجزیه و تحلیل دادهها

پس از اتمام هر مصاحبه، متن مصاحبه پیاده‌سازی و تحلیل آنها به‌وسیلۀ تکنیک تحلیل مضمون انجام شده است. تحلیل مضمون فرایند شناسایی الگوها یا تم‌ها در بطن داده‌های کیفی است. تحلیل مضمون تنها به‌دنبال یافتن الگوها و تم‌های واضح و آشکار نیست، بلکه در جست‌وجوی الگوها و تم‌های پنهان است (قاسمی و هاشمی، 1398). چهارچوب استفاده‌شده در تحلیل مضمون، چهارچوب براون و کلارک[15] (2006) است. آنها شش مرحله شامل 1. آشنایی با داده‌ها؛ 2. تولید کدهای اولیه؛ 3. جست‌وجو برای تم‌ها؛ 4. بررسی تم‌ها؛ 5. تعریف تم‌ها و 6. نگارش و تحلیل نهایی را برای تحلیل مضمون پیشنهاد می‌کنند. در پژوهش حاضر پس از انجام مصاحبه‌ها و پیاده‌سازی آنها، کار تجزیه و تحلیل مصاحبه‌ها براساس مراحل براوان و کلارک (2006) آغاز شد. برای این منظور، مصاحبه‌های پیاده‌شده چندین بار مطالعه شد تا آشنایی با داده‌ها به‌نحوی مناسب، حاصل شود؛ سپس استخراج مفاهیم اولیه از عبارات معنایی نگارش‌‌شده انجام شد و کدهای اولیه تولید شدند. پس از آن، جست‌وجو برای یافتن تم‌های فرعی، به‌گونه‎ای انجام شد که ناظر بر یک یا دسته‌ای از مفاهیم استخراجی باشند؛ سپس تم‌های اولیه که در مرحلۀ قبلی شناسایی شدند، بررسی و اصلاح و با تجمیع تم‌های فرعی در گستره‎های معنایی وسیع‎تر، به تم‌های اصلی تبدیل شدند. پس از آن، ارتباط متقابل میان تم‌های فرعی و اصلی بررسی شد و تم‌ها بر مبنای یافته‌ها و روند پژوهش بازتعریف شدند (لطفی خاچکی و همکاران، 1401). روند تحلیل تم‌ها با استفاده از روش مقایسۀ مداوم در کدگذاری باز، به ظهور مضامین و مقولات محوری و اصلی منتهی‌ و کیفیت ارتباط بین آنها تبیین شد تا با شناخت ابعاد متفاوت این مقوله‌ها، امکان رمزگذاری محوری فراهم شود. در مرحلۀ بعد (کدگذاری محوری)، بین مقوله‌های تولیدشده در بخش قبل ارتباط برقرار شد و فرآیند تبدیل مفاهیم به مقوله‌ها و یا خلاصه‌کردن داده‌ها، با عنوان مقوله‌های اصلی است (Zaitseva et al., 2002: 69) در این مرحله محقق در پی تشخیص رابطۀ میان طبقات و ارتباط‌بخشیدن میان طبقات فرعی با اصلی و کشف مشخصه‌های هر طبقه است که حول محور یک مقوله تحقق پیدا می‌کند (Lee, 2001: 49). از تم‌های نهایی برای تولید مضامین اصلی پژوهش استفاده شد. درنهایت، کدگذاری انجام‌شده به استخراج یک مقولۀ هسته (کدگذاری گزینشی) منجر شد که در این تحقیق، توانش عاملیتی پایین در مدیریت بحران‌هاست. در انتها کل فرایند در قالب یک جدول اصلی تنظیم و گزارش نهایی براساس جدول 2، تدوین شد.

نظر به اینکه هدف اصلی مطالعۀ حاضر، شناسایی عوامل و شروط مؤثر بر شکل‌گیری روسپیگری بود، علاوه بر کدگذاری، شروط مؤثر بر شکل‌گیری روسپیگری برای هر مورد، به‌صورت جداگانه استخراج و درنهایت مدل ترکیبی براساس مدل‌های اولیه تدوین شد. جدول 2. مشخصات مشارکت‌کنندگان را در مطالعه نشان می‌دهد.

 

 

جدول 2- مشخصات جمعیت‌شناختی‌ مصاحبه‌شوندگان

Table 2- Demographic characteristics of the interviewees

شمارۀ مشارکت‌کننده

نام (مستعار)

سن

تحصیلات

وضعیت تاهل

1

لیلا

16

سیکل

متاهل

2

سمیه

20

پنجم ابتدایی

مطلقه

3

سیما

18

ششم ابتدایی

مجرد

4

نسرین

16

پنجم ابتدایی

مجرد

5

مریم

18

سیکل

متاهل

6

مینا

29

ابتدایی

مطلقه

7

اکرم

14

ابتدایی

مجرد

8

صدیقه

30

سیکل

مطلقه

9

نگار

32

دانشجوی انصرافی

مطلقه

10

الهام

24

اول راهنمایی

مطلقه

11

معصومه

26

سیکل

مطلقه

12

مرضیه

20

بیسواد

مجرد

13

فاطمه

40

ابتدایی

مطلقه

14

اعظم

38

سیکل

مطلقه

 

 

یافته‌های مطالعه

مطابق با کدگذاری و براساس تحلیل و تفسیر مصاحبه‌های انجام‌شده، 53 کد باز، 22 مضمون فرعی و 6 مضمون اصلی استخراج شد. تحلیل ارتباط بین کدهای استخراج‌شده مشخص کرد که شروط مؤثر بر شکل‌گیری روسپیگری، فرآیندی ریشه‌ای و چند مرحله‌ای بوده است که در هرکدام از این مراحل، شروط مختلفی در ایجاد این مسئله نقش اساسی داشته‌اند. جدول زیر، کدهای استخراج‌شده از مصاحبه‌ها را نشان می‌دهد.

 

 

 

 

جدول 3- کدهای استخراج‌شده از فرایند کدگذاری سه مرحله‌ای

Table 3- Codes extracted from the three-step coding process

کد باز

مضمون فرعی

مضمون اصلی

وجود پدر یا مادر معتاد یا اعتیاد هم‌زمان والدین، اعتیاد برادر، خواهر و یا همسر و خانوادۀ همسر

اعتیاد پدر و مادر و اعضای خانواده

شرایط زمینه‌ای – خانوادگی نامناسب

جدایی والدین، ازدواج مجدد یکی از والدین

طلاق والدین

بیکاری، بی‌سوادی و ناتوانی خانواده در تأمین نیازهای اساسی

فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده

نبود حمایت خانواده در حل تعارضات فردی- اجتماعی، کمبودهای عاطفی شخص

نبود حمایت اجتماعی و کمبود محبت در خانواده

کتک، تحقیر و توهین، فحش، افترا از جانب خانواده یا همسر

اعمال خشونت فیزیکی و روانی

وجود محدودیت‌های مختلف از جانب مردان خانواده، محدودیت‌های پوشش، محدودیت در رفت و آمد و تحصیل

تعصب و اعمال محدودیت از سوی پدر و اعضای خانواده

اعتیاد به شیشه، مصرف مواد مخدر

ابتلا به اعتیاد

مشکلات فردی

ازدواج در سنین پایین، ازدواج اجباری، ازدواج با فرد معتاد، ازدواج با مرد متأهل و اختلاف سنی زیاد

ازدواج نامناسب

اختلالات روحی-روانی و دوقطبی

اختلالات روحی روانی

اقدام به خودزنی و وجود افسردگی، احساس ناتوانی در حل مشکلات

اقدام به خودزنی و افسردگی

نیاز مالی شدید و نداشتن شغل مناسب، نبود دانش و مهارت کاری کافی، فقدان حمایت مالی از جانب خانواده

نیاز مالی

شرایط ایجادکننده

فرار از خانه به‌تنهایی یا به‌همراه یکی از نزدیکان، فرار برای رهایی از تنش‌های موجود در خانه، فرار برای یافتن شغل و آیندۀ بهتر

فرار از خانه

امنیت‌نداشتن‌ مکان‌های عمومی، مراجعه‌نکردن‌ به مکان‌های زیارتی (مساجد، حرم، امامزاده‌ها و..) به‌دلیل ترس از دستگیری و تحویل به خانواده، نداشتن جای خواب

وجودنداشتن مکان برای اسکان موقت

شناسایی و اغفال توسط افراد مختلف با وعدۀ پول، دادن تأمین نیاز مالی و جای خواب

نقش واسطه‌ها در ترغیب افراد به تن‌فروشی برای سود شخصی

شرایط تشدیدکننده

فروش فرد توسط پدر یا مادر معتاد برای تأمین هزینه‌های اعتیاد، اجبار به تن‌فروشی توسط پدر

اجبار به تن‌فروشی توسط پدر یا مادر

وجود انگیزه‌های عاطفی، احساس امنیت از داشتن خانواده

ازدواج با فرد دلخواه

شرایط بازدارنده

قطع ارتباط در اثر گم‌کردن شماره یا آدرس واسطه‌ها، قطع ارتباط اختیاری با واسطه‌ها

قطع ارتباط با واسطه‌ها

ترک اعتیاد با کمک یا به اجبار خانوادۀ شخص، ترک اعتیاد اختیاری

ترک اعتیاد

مقایسۀ درآمد بالای این کار با درآمد دیگر مشاغل موجود در جامعه، امکان انتخاب مشتریان ثروتمند و دریافت مبالغ بالا

درآمد بالای روسپیگری

شرایط تثبیت‌کننده

نیازنداشتن به تخصص و مهارت، ساعت کار محدود و درآمد بالا، سهولت ‌یافتن مشتری

سهولت کار و زحمت کم

ناتوانی از تأمین هزینه‌های مواد مخدر از راه‌های دیگر

تأمین هزینۀ اعتیاد خود و پدر و مادر

نیاز جنسی زیاد، ارضانشدن صحیح نیازهای عاطفی

تأمین‌نشدن نیاز جنسی و عاطفی

 

 

 

شرایط زمینه‌ای - خانوادگی

 یکی از مهم‌ترین راه‌های پیشگیری افراد از انحراف و ناهنجاری‌ها، تأثیر خانواده، به‌خصوص والدین است؛ زیرا آنها با افکار و برخوردها و به‌کارگیری روش‌های درست در زندگی، می‌توانند اعضای خانوادۀ خود را از کج‌روی و ناهنجاری نجات دهند و شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آیندۀ شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانوادۀ او و ... را تحت تأثیر قرار دهند. خانواده به‌عنوان کوچک‌ترین نهاد اجتماعی، آسیب‌پذیرترین گروه در برابر آسیب‌های اجتماعی است؛ به‌طوری که بیشتر مشکلات ابتدا در خانواده‌ها بروز پیدا می‌کند و در صورت پیشگیری‌نکردن و برخورد ناصحیح با آنها، به درون جامعه نیز رسوخ می‌کند و در این شرایط دشوار، دیگر نمی‌توان به‌راحتی این تعارضات را کنترل کرد.

هدف یک خانواده به‌عنوان جامعۀ کوچک، تربیت و انطباق اجتماعی فرزندان است و این عمل در خانواده‌هایی با افراد معتاد، ضعیف است. در خانواده‌های دارای والدین معتاد، کودکان مورد آزار و اذیت جسمی و روحی قرار می‌گیرند. این‌گونه والدین معمولاً در برآورده‌کردن نیازهای جسمی، ایجاد علاقه و حمایت هیجانی کودک خود ناتوان‌اند و کودکان آنها از مشکلات جسمی، روانی و هیجانی رنج می‌برند، در حالی که در خانواده‌های سالم، فرزند با افق روشن‌تری از زندگی آینده رشد می‌کند. طبق تحقیقات، گفته می‌شود در خانواده‌هایی که والدین معتاد دارند، فرزندان آنها در بزرگ‌سالی استعداد بیشتری برای گرایش به اعتیاد داشته‌اند و میزان افسردگی در این کودکان بیشتر از کودکان با خانوادۀ سالم است:

«بابام اعتیاد شدیدی داشت و رفیقاشو همیشه میاورد خونه بساط می‌کردن. نووجون بودم که به‌خاطر دزدی افتاد زندان و منم کم‌کم رفتم سراغ مواد» (مهین 26ساله).

«بابام و برادرام همه اعتیاد داشتن. مادرمم اعتیاد داشت و به جرم خرید و فروش مواد یک سال افتاد زندان. منم با زن داداشم که با برادرم دعوایی بود، از خونه فرار کردم. از خونمون بدم میومد» (اکرم 14 ساله).

از سوی دیگر طلاق پدیده‌ای است که در جوامع امروزی، با سرعت زیادی در حال افزایش است و آثاری زیان‌آوری ازنظر اقتصادی، اجتماعی و به‌خصوص روانی بر والدین و کودکان دارد. بیشتر تحقیقات روی کودکان طلاق در دهـۀ 1970 آغاز شده است. والرشتاین و کلی[16] (1976) اولین پیشگامان این حیطه، از طلاق بـه‌عنوان عاملی بالقوه در مشکلات تحولی کودکان یاد کرده‌اند. وایتمن و شیورز[17] (2009) نشان داد بیشتر کودکان طلاق، فرایند سوگ را مشابه آن چیزی تجربه می‌کنند که در مرگ اتفاق می‌افتد. این فرایند نزدیک به دو سال بعد از طلاق طول می‌کشد و شامل توالی از انکار، خشم، افسردگی و پذیرش است. این هیجانات درواقع عکس‌العملی طبیعی و بهنجار در مقابل طلاق، در نظر گرفته می‌شود. آثار ناخوشایند طلاق حتی در بزرگ‌سالی نیز بچه‌های طلاق را رها نمی‌کند. بسیاری از آنها در ارتباطات اجتماعی مشکل دارند و گاهی نیز از برخورد دیگران و قضاوت آنها دربارۀ خودشان عذاب می‌کشند:

«بابام به‌خاطر قاچاق مواد حبس ابد خورد و مادرم ازش طلاق گرفت و دوباره ازدواج کرد. بهم گفت برو بهزیستی دوست ندارم با شوهر مادرت توی یک خونه باشی. از همون بهزیستی بود که ازطریق دوستی با یه دختر معتاد هم اعتیاد پیدا کردم و هم تن‌فروشی کردم» (لیلا 16 ساله).

فقر اقتصادی نیز حالتی است که در همۀ ادوار تاریخ و در میان همۀ نسل‌ها مذموم بوده است و همگان تلاش کرده‌اند تا خود، خانواده و جامعه را از فرورفتن در آن رها کنند. سهم آسیب‌زایی فقر اقتصادی در بروز بداخلاقی، هنجارشکنی و بزهکاری به مراتب بیش از دیگر عوامل فردی و اجتماعی است. علاوه بر آن، فقر اقتصادی ریشه و مسبب ایجاد فقر علمی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اعتقادی نیز محسوب می‌شود که هریک از عناوین، خود سدی در برابر تربیت اخلاقی‌اند. چنانچه در این بررسی نیز، تأثیر فقر بر ایجاد دیگر آسیب‌ها بسیار مشهود بود:

 «اوضاع مالیمون خیلی بد بود. بابام اعتیاد هم پیدا کرد و نمی‌تونست خرج اعتیادش رو دربیاره. به‌خاطر همین منو می‌فروخت به آدمایی که نمی‌شناختم و ازشون پول می‌گرفت. به محض اینکه پولش تموم می‌شد، دوباره مشتری میاورد» (نسرین 16 ساله).

حمایت اجتماعی، یاری یا حمایت از جانب افرادی نظیر خانواده، دوستان، همسایه‌ها و همکاران و شامل کمک‌های مادی و یا یادآوری‌هایی است که در آن، شخص یک موجود با ارزش و محترم شمرده می‌شود (دیماتو، 1991 به نقل از هومن و لیوارجانی، 1387). تأثیر حمایت اجتماعی پدر و مادر در شکل‌گیری هویت فرزندان، ازطریق پژوهش‌های مختلف تأیید شده است (بایرز و گوسنز، 2008؛ گرین و کمپل، 2000 و فابر و همکاران، 2003 به نقل از سیاح سیاری و همکاران، 1389). در این تحقیق نیز مشخص شد حمایت‌نشدن از جانب خانواده در کنار کمبود توجه و محبتی که بر شخص اعمال می‌شد، در شکل‌گیری ناهنجاری‌های گوناگون نقش بسزایی داشت:

«من از اوایل دوران نوجوونیم فهمیدم که نیاز جنسی خیلی بالایی دارم و بلوغ زودرس هم داشتم. هرچی به مادرم گفتم منو ببر دکتر، می‌گفت لازم نیست. خانوادم هیچ اهمیتی بهم نمی‌دادن. خیلی تحت‌فشار بودم» (الهام 24 ساله).

بعضی از خانواده‌ها از کودکی، برخی سنت‌های اشتباه را در دخترانشان نهادینه می‌کنند و می‌خواهند فرزندشان بدون هیچ حق و اظهار نظری دربارۀ زندگی، در چهارچوب مقررات تعیین‌شده از سوی والدینش گام بردارد. چنین والدینی با تعصب‌های غلط و نابجایشان و با خودخواهی، دختران را از حقوق مسلمی منع می‌کنند که جامعه در اختیار آنها قرار می‌دهد:

«بابام و نامادریم همیشه سختگیری می‌کردن. دربارۀ حجابم، بیرون‌رفتنم... بابام همیشه مجبورم می‌کرد نماز بخونم. خیلی محدود بودم؛ اما وقتی رفتم پیش مادر خودم، این‌قدر بهم آزادی داد که فکر می‌کردم دنیا مال منه. برای همین انجام خیلی کارا برام راحت شد» (مینا 29 ساله).

«این‌قدر از طرف خانوادم محدودیت داشتم که بعد از طلاقم، جرئت نکردم برگردم خونۀ بابام. برای همین ترجیح دادم از اون شهر برم؛ اما وقتی اومدم اینجا، دیدم نه جای خواب دارم نه پول. برای همین سوار ماشینای مختلف می‌شدم و خرجمو درمیاوردم» (صدیقه 30 ساله).

علاوه بر آن، رفتار خشن با زنان در تمام جوامع و کشورها و در همة سطوح اجتماعی و اقتصادی دیده می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که ازنظر اقتصادی و اجتماعی در سطوح پایین‌تری‌اند، در معرض احتمال بیشتر خشونت قرار دارند. خشونت علیه زنان در حوزه‌های خصوصی نظیر خانۀ پدری، خانۀ شوهر و محیط‌های عمومی با ابزار و وسایلی نظیر بی‏احترامی، استهزا، کتک‌زدن و... انجام می‌گیرد و شایع‌ترین آنها به ترتیب خشونت‌های کلامی، روانی، جنسی، فیزیکی و اقتصادی است:

«من و خواهرم به کتک‌خوردن عادت داشتیم. با خانوادۀ پدریم یکجا زندگی می‌کردیم و از طرف همۀ مردای خانواده حتی پدربزرگم تحت‌فشار و آزار بودیم» ( سیما 17 ساله).

در این پژوهش نیز اعمال محدودیت‌ها و تعصب بیجا از جانب خانواده در کنار خشونت‌های گوناگون، زمینه‌ای را برای دل‌زدگی شخص از محیط خانه و خانواده فراهم کرد و درنهایت در ترک آن مؤثر بود؛ بنابراین اهمیت‌دادن به نقش خانواده در پیشـگیری از انواع آسیب‌های اجتماعی، حائز اهمیت بسیار اسـت.

 

مشکلات فردی

انسان‌ها به‌واسطۀ اجتماع، شخصیت و هویت خود را درک و کشف می‌کنند. در این میان گاهی به‌واسطۀ بازخوردهای منفی اجتماع، خانواده و یا عوامل دیگر با مشکلاتی روبه‌رو می‌شوند. گلمن[18] (1995) معتقد است افرادی که توانایی درک و بیان حالت‌های هیجانی خود را ندارند، در مقایسه با افرادی که چنین توانمندی را دارند، در ارتباط با محیط و دیگران سازگاری کمتری را نشان می‌دهند و همین ناتوانی در تطبیق، خود با مسائلی از این دست در شکل‌گیری انواع اختلالات و ابتلا به آسیب‌های گوناگون نقش بسزایی دارد. همچنین با توجه به اینکه زن در پیشرفت و ارتقای خانواده نقش بسیار مؤثری دارد، توجه به سلامت روح و روان او از مسائل مهم به شمار می‌آید؛ درنتیجه هر موضوعی که به جامعۀ زنان مربوط می‌شود، از اهمیت خاصی برخوردار است. اعتیاد هم یکی از این مسائل به شمار می‌آید. همسو با این پژوهش گفته می‌شود که بین نابسامانی خانواده و اعتیاد زنان رابطۀ معنادار وجود دارد؛ یعنی هرچه نابسامانی بیشتر باشد، احتمال معتادشدن نیز بیشتر خواهد بود. بین وجود فرد معتاد در خانواده و اعتیاد زنان رابطه وجود دارد (شیرخانی، 1386). چنانچه در این تحقیق نیز مشاهده شد، اعتیاد پدر، مادر، همسر و نزدیکان در ابتلا به اعتیاد شخص تأثیر بسزایی داشته است:

«مادرم برای اینکه بهش وابسته باشم و براش کار کنم، بهم شیشه داد و معتادم کرد» (مینا 29 ساله). «شوهرم و خانوادش همشون اعتیاد داشتن. بعد از ازدواج فهمیدم. یک شب که به‌خاطر ضربه‌ای که توی یک حادثه به سرم خورده بود درد زیادی داشتم، به‌عنوان مسکن بهم مواد داد و از همون‌جا اعتیادم شروع شد» (مریم 18 ساله).

علاوه بر این، به‌علت شیوع رو به رشد و عوارض بسیار گستردۀ افسردگی، ازجمله افزایش خطر خودکشی و تأثیرات منفی آن بر سازگاری اجتماعی، شغلی و خانوادگی
Lépine & Briley, 2011))، بررسی آسیب‌شناسانۀ عوامل مؤثر در این اختلال ضروری به نظر می‌رسد:

«من بعد از طلاقم افسردگی گرفتم. قبلش همه‌چیز خوب بود و داشتم راحت زندگیمو می‌کردم. دختر خوبی بودم، اما یهو همه‌چی به هم ریخت. الآنم تحت درمانم» (ندا 32 ساله). «توی خانوادۀ ما تعصب و سختگیری و محدودیت زیادی از طرف مردا رومون بود. اجازۀ هیچ کاری نداشتیم. افسرده شده بودم و چندبارم خودزنی کردم» (سیما 17 ساله).

عامل دیگر، ازدواج ناشی از اجبار و از سر ناچاری، به‌دلیل شرایط نامساعد خانوادگی در سنین پایین و بدون هیچ‌گونه شناخت و آشنایی قبلی با فرد مدنظر بوده و در تشدید نابسامانی زندگی فرد، ازجمله درگیری در انحرافات دیگر مؤثر بوده است:

«پدر و مادرم مشکل ذهنی داشتن. به‌خاطر همین خواهر بزرگم همه‌کارۀ خونۀ ما بود. همیشه بهم زور می‌گفت و کتکم می‌زد. یه روز بهم گفت دیگه نمی‌تونم خرجتو بدم و باید با پسری که میگم ازدواج کنی. پسره معتاد بود. توی 16 سالگی باهاش ازدواج کردم» (سمیه 20 ساله).

«بابام زندان بود و مادرم تنهایی خرج منو دوتا خواهر برادر دیگمو درمیاورد. 15 سالم که بود با اولین خواستگاری که اومد گفت ازدواج کن. منم قبول کردم. بعد ازدواج فهمیدم کل خانوادش معتاد بودن» (مریم 18 ساله).

 

شروط ایجادکنندۀ روسپیگری

مطابق با نتایج مطالعه، ازجمله شرایطی که می‌تواند در کنار عوامل دیگر، زمینه‌ساز روی‌آوردن به عمل روسپیگری شود، مسئلۀ فرار از خانه است. بسیاری از منابع، سرگردانی دختران فراری پس از خروج از خانه را نیز زمینه‌ساز فحشا دانسته‌اند. صدیق سروستانی (1385) با پژوهش به مدت 5 سال بر زنان و دختران تحت پوشش بهزیستی، به این نتیجه رسید که 54درصد از 60درصد افرادی که مرتکب فرار از منزل شده‌اند، علت این کار را مشکلات و تعارضات درون خانوادگی ذکر کرده‌اند. همچنین 56درصد این افراد بی‌سواد بودند و بیش از نیمی از افراد، مواد مخدر استعمال می‌کردند. به‌طور کلی، مشکلات خانوادگی نظیر جدایی و طلاق (Ackerman, 1958)، شرایط خانوادگی متعارض و تحمل‌نشدنی، مشکلات در برقراری ارتباط با اعضای خانواده و ابرازنکردن محبت افراد خانواده به دیگر اعضا، همچنین تنبیه بیش از حد (براندون، 1975 به نقل از حقیقت‌دوست، 1383)، عوامل دخیل در فرار و بزهکاری‌اند:

«اولین بار که بابام منو فروخت، فکر نمی‌کردم دوباره این کارو تکرار کنه. گفتم همین یه بار بوده، ولی هر وقت پولش تموم می‌شد، مجبورم می‌کرد دوباره این کارو انجام بدم. منم دیگه نتونستم تحمل کنم و با دخترخالم که اونم مدام از شوهرش کتک می‌خورد، فرار کردیم» (نسرین 16 ساله).

در این بررسی نیز مشخص شد احتیاجات مالی و نبود مکانی برای استقرار موقت که به‌دنبال فرار از خانه ایجاد شده بود، بستر مناسبی را برای اقدام به تن‌فروشی به وجود آورده است:

«بعد از اینکه از خونه فرار کردم، هیچ جایی برای رفتن نداشتم. یکی دوشب زیر یه پل خوابیدم، ولی بعدش با یه پسر آشنا شدم و اون گفت بهم جای خواب میده، به جاش باید می‌رفتم شهرای مختلف و جواب مشتریارو می‌دادم» ( الهام 24ساله).

هاردمن[19] (1997) در زمینۀ ارتباط عوامل اقتصادی با روسپیگری، فحشا را نشانۀ مقاومت یا پاسخ فقر به فحشا در نظر می‌گیرد. در حقیقت فحشا یک استراتژی فعال در مواجهه با فقر و بقا در شرایط فقر است (علیایی زند، 1381؛ لطفی خاچکی و همکاران، 1401). ربانی خوراسگانی و قانع عزآبادی (1394) در مطالعۀ خود دریافتند که به‌دلیل تحصیلات و مهارت‌های پایین، شغل‌های این زنان کم‌درآمد و در سطح پایین است:

 «مادرشوهرم بهم می‌گفت برو پول جور کن. خب منم می‌رفتم بیرون، جز اینکه واستم کنار خیابون، چجوری باید پول جور می‌کردم؟ خرجشونو من می‌دادم. همشون معتاد بودن» (مریم 18 ساله).

«وقتی از شوهرم جدا شدم، اعتیاد شدید داشتم و چون شوهرم نبود، دیگه نمی‌تونستم مواد خرید و فروش کنم. برای همین نیاز به پول داشتم و هر وقت پولم تموم می‌شد، برای خرجیم تن‌فروشی می‌کردم» (زهرا 40 ساله).

بنابراین فرار از خانه به دلایل مختلف، که معمولاً بدون پشتوانۀ مالی انجام می‌شود، ناتوانی از تهیۀ مکانی امن برای سکونت حتی به شکل موقت و استیصال ناشی از آن، زمینه‌ساز گرایش به تن‌فروشی می‌شود.

 

شروط تشدیدکنندۀ روسپیگری

هر رفتاری که از آدمی سر می‌زند، نشئت‌گرفته از مجموعه عواملی است که با توجه به آنها، هرگز نمی‌توان فردی را یکسره مقصر دانست و دیگران را بی‌گناه به حساب آورد؛ از این رو در پیدایش رفتارهای نابهنجار و آسیب‌زا، عوامل متعددی به‌عنوان عوامل پیدایش و زمینه‌ساز مؤثرند که فرد مرتکب‌شونده تنها بخشی از قضیه است (نانوای، 1386). هرچند درگیری با انواع آسیب‌های اجتماعی، به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... رخ می‌دهد، اما این خانواده است که بستر انحراف را برای فرزندان مهیا می‌کند. در فرآیند روسپیگری نیز علاوه بر روسپیان، افراد دیگری نیز حضور دارند و از این طریق، کسب درآمد می‌کنند. مهم‌ترین دسته‌ای که از آن نام برده می‌شود، واسطه‌ها (قوادان) هستند که وظیفۀ جذب مشتری را برای روسپی بر عهده دارند. علیایی زند (1383) واسطه را فردی معرفی می‌کند که با هدف دستاوردهای مادی، شرایط هم‌آغوشی روسپیان را با افراد مختلف فراهم می‌آورد. محمدی، نقش واسطگی قواد را پراهمیت می‌داند و قوادی را عمل مجرمانه‌ای می‌داند که حاصل آن به هم رساندن دو فرد برای انجام‌دادن اعمال منافی عفت است. در تحقیق حاضر، چنین نقشی نه‌تنها از جانب غریبه‌ها، توسط نزدیک‌ترین افراد ازجمله پدر و مادر نیز ایفا می‌شود:

«چند ماه بعد ازدواجم با یه پسر تو خیابون دوست شدم و اون دختری رو بهم معرفی کرد و بهم گفت می‌تونه برات مشتری جور کنه. منم باهاش آشنا شدم و از هر مشتری یه درصدی رو به اونم می‌دادم» (مریم 18 ساله). «مادرم اعتیاد داشت و ازطریق من و خواهرم خرج اعتیادش رو درمیاورد. برای من توی خونه مشتری میاورد و خواهرمو می‌فرستاد بیرون» (مینا 29 ساله).

ازنظر ساترلند[20] (1949)، براساس الگوی انتقال فرهنگی، رفتارهای غیرقانونی ازطریق کنش متقابل به دیگران آموخته می‌شود (کلانتری و دیگران، 1384: 72). بنابر این نظریه، دوستان و همسالانی که بزهکار باشند، تأثیر زیادی بر تشکیل و تقویت نگرش‌ها و رفتارهای بزهکاری دارند و فرد را به‌سوی رفتارهای بزهکاری سوق می‌دهند (مشکانی و مشکانی، 1381: 11). براساس این نظریه، زنان روسپی این رفتار را بر اثر کنش و تعامل متقابل با دیگرانی با همین رفتار آموخته‌اند. به‌عبارتی، راه روسپیگری برای کسانی هموارتر است که با این قبیل افراد پیوند اجتماعی می‌یابند؛ برای مثال در بین دوستان و آشنایان، یا در یک محله یا محل کار و تحصیل با آ‌نها تماس پیدا می‏کنند و به‌عبارتی، تعامل نزدیک و مداومی بین آنها برقرار می‌شود. انسان به‌دلیل ویژگی اجتماعی‌بودن خود، از ابتدای تولد تحت تأثیر افکار و رفتار دیگران، به‌ویژه نزدیکان قرار می‌گیرد و بعدها با تقلید از این رفتارها و گفتارها، آنها را سرمشق رفتاری خود قرار می‌دهد. ازنظر باندورا[21] (1977)، شخص می‌تواند این الگوها را با مشاهدۀ دیگران، چه به‌صورت تصادفی و چه آگاهانه، یاد بگیرد:

«دختر همسایمون مطلقه بود و یه بچه داشت. فهمیده بودم مشتری میاره خونش و منم ازطریق اون با مشتریا آشنا شدم و شروع کردم به کار» (مهین 26 سال).

 «وقتی فرار کردم و اومدم اینجا با یه دختری آشنا شدم که خونۀ تیمی داشت. چند نفر بودن که همشون همین کارو می‌کردن و منم از همون‌جا شروع کردم» (سیما 17 ساله).

 

شروط تثبیت‌کنندۀ روسپیگری

بیشتر اوقات زنان، فحشا را به‌مثابۀ یک رفتار موقت برای افزایش درآمد خود در نظر می‌گیرند؛ اما به‌کرات پس از آن به بند کشیده می‌شوند و با وجود خواستۀ خود، در این کار باقی می‌مانند. اگرچه اقدام به روسپیگری عموماً ناشی از وجود نوعی اجبار در تأمین حداقل نیازهای اساسی قلمداد شده است، حداقل امروزه، بخش درخور توجهی از زنان تن‌فروش، این کار را به‌عنوان شغلی پردرآمد انتخاب می‌کنند که می‌تواند به‌سرعت، شکاف نابرابری را بین آنها و دیگر طبقات متوسط یا پردرآمد از میان بردارد. اختلاف طبقاتی موجود در ایران نیز، در کنار اراده‌ای که برای ایجاد انگیزه در کسب رفاه اجتماعی تلاش می‌کند، موجب می‌شود تا برخی از زنان انگیزۀ خود را ازطریق فروش تن به عمل تبدیل کنند (دادخواه، 1384: 4-3). از سوی دیگر بنا به برخی تعاریف، روسپی فقط برای دریافت پول یا وجه نقد، دست به این کار نمی‌زند و ممکن است انگیزه‌های دیگری در این موضوع دخیل باشند. نمونه‌ای دیگر، دختران تلفنی مطالعه‌شدۀ گلدستاین[22] (1995) است که به‌طور منظم به معاملۀ پایاپای جنسی اشتغال داشتند و در عوض ارائۀ خدمات جنسی، تلویزیون، تعمیرات اتومبیل و وسایل الکترونیکی، پوشاک، خدمات حقوقی و دندان‌پزشکی دریافت می‌کردند (Giddens, 1997).

ادلوند و کورن[23] (2002) بیان می‌کنند که روسپیگری در کشورهای صنعتی و اقتصادهای ثروتمند دنیا، کمتر از کشورهای فقیر دیده می‌شود و تقاضا برای آن کمتر است. با وجود اینکه نظریۀ اقتصادی روسپیگری تلاش کرده است تا مسائل انسانی را در یک مدل اقتصادی ترسیم کند، ولی به نظر می‌رسد رفتارهای انسانی را بسیار ساده تعریف کرده است. این نظریه در تلاش است تا به چندین سؤال مهم پاسخ دهد، ازجمله اینکه چرا روسپی‌ها درآمد بالایی دارند؟ در حالی که به نظر می‌رسد روسپیگری شغلی باشد که به مهارت بسیار اندکی نیاز دارد و هزینه‌های جاری آن هم درخور توجه نیست، ولی در زمرۀ مشاغل پر‌درآمد قرار گرفته است. بر مبنای داده‌های جمع‌آوری‌شده در دوره‌های زمانی مختلف و در مکان‌های متفاوت، همواره روسپی‌ها در زمرۀ افراد پر‌درآمد دورۀ خود بوده‌اند و از دخترانی که مشاغل دیگر را برای تأمین نیازهای مالی زندگی خود برگزیده‌اند، درآمد بیشتری به دست می‌آورند. دورۀ زمانی مطالعه‌شده در این بخش را می‌توان از قرن پانزدهم میلادی کشور فرانسه تا دهۀ 1990 میلادی در کشور مالزی دانست. این آمار حتی برای کشورهایی نیز مصداق دارد که روسپیگری را به‌عنوان شغلی قانونی پذیرفته‌اند. خلاصه، دلیل درآمد بالای روسپی‌ها این نیست که در فضایی پر‌تنش و پر‌خطر کار می‌کنند و احتمال زندانی‌شدن یا بیمارشدن دارند، بلکه دلایل دیگری دارد که باید بررسی شود؛ بنابراین به‌طور کلی یکی از انگیزه‌های اصلی گرایش به روسپیگری، درآمد بالا و زحمت کم و سهولت انجام آن است:

«درآمدم خیلی خوب بود. بستگی داشت روزی چندتا مشتری رو جواب بدم. از اینجا هم برم بیرون دوباره همین کارو می‌کنم» (الهام، 24 ساله).

«خیلی پول درمیاوردم. همشو طلا می‌خریدم. اگه یه صبح تا شب کار می‌کردم دو میلیونی می‌شد. پیرمردای پولدار خیلی بهتر پول می‌دادن» (مریم 18 ساله).

اعتیاد در خانواده نیز عامل دیگری است که آثار نامطلوبی را برای اعضای آن ایجاد می‌کند. در خانواده‌هایی که والدین درگیر مسئلۀ اعتیادند، جایگاه و موقعیت اعضای خانواده به‌درستی تثبیت نمی‌شود. در چنین خانواده‌ای فرزندان از کیفیت پایین زندگی در همۀ ابعاد آن رنج می‌برند. شاخص کیفیت زندگی برای فرزندان افراد معتاد برحسب جنسیت، نوع مواد مصرفی و تعداد اعضای خانواده، نشان می‌دهد در بستر اعتیاد در خانواده، کیفیت زندگی به‌طور چشمگیری کاهش می‌یابد؛ بنابراین می‌توان با قاطعیت ابراز داشت که کودکان و نوجوانان دارای والدین معتاد، از آسیب‌پذیرترین گروه‌های جامعه به شمار می‌روند (نریمانی، 1393؛ 108). در تحقیق حاضر نیز، تأثیر والدین معتاد به اشکال مختلف در اقدام به عمل روسپیگری توسط فرزند مشهود و حتی به شکل اجبار و بعضاً با تهدید و زور همراه بوده است:

«برای اینکه خرج اعتیاد مادرم دربیاد، مجبور بودم جواب مشتریایی رو که میاورد بدم. چاره‌ای نداشتم» (مینا 29 ساله). «بابام هیچ درآمدی جز مشتریایی که برای من میاورد نداشت. اولاً مامانم باهاش دعوا می‌کرد؛ اما وقتی خودشم معتاد شد، دیگه مخالفتی نکرد» (نسرین 16ساله).

تأمین‌نشدن نیازهای عاطفی و جنسی نیز عامل دیگری است که به صورت‌های گوناگون می‌تواند زمینه‌ساز تثبیت پدیدۀ روسپیگری باشد. مطالعۀ علیایی زند (1383) نشان می‌دهد روسپیان در 64% موارد، کمبود احساس مهر و محبت خانوادگی داشته‌اند و این عامل در زنان عادی 21.1درصد بوده است. مطالعه نشان‌دهندۀ آن است که این قشر زنان از همسران خود رضایت ندارند و به دلایل متفاوتی چون تأمین‌نشدن مادی، عاطفی و خیانت همسر خود، وارد این ورطه می‌شوند. بر طبق پژوهش حاضر، رفع‌نشدن این‌گونه نیازها چه در دختران مجرد، چه زنان متأهل، در کنار دیگر شرایط نابهجار، به برقراری ارتباطات خارج از چارچوب، ازجمله روسپیگری منجر می‌شود:

«شوهرم دومم یه پیرمرد 80 سالۀ چرک و کثیف بود که مدام کتکم می‌زد. منم هر وقت خونه نبود، از طریق همون واسطه‌ها با مردایی که میومدن خونم رابطه برقرار می‌کردم. با اینکه پولی به من نمی‌دادن، اما راضی بودم. بعضیاشون برام هدیه‌های قشنگ میاوردن» (سمیه 20 ساله). «من نیاز جنسی بالایی داشتم. وقتی ازدواج کردم شوهرم نمی‌تونست نیازمو تأمین کنه و بعد اینکه ازش جدا شدم، ارتباطای زیادی رو شروع کردم که هم نیاز جنسیم رفع می‌شد، هم درآمد داشتم» (الهام 24 ساله).

 

شروط بازدارندۀ روسپیگری

انتخاب حرفۀ روسپیگری، برای هیچ زنی یک انتخاب و اصولاً یک انتخاب بهتر از میان گزینه‌های گوناگون نیست، بلکه در بیشتر اوقات تنها راه است و جایگزین دیگری وجود ندارد. مهم‌ترین تفاوت زن تن‌فروش با دیگر زنان آن است که روسپیان بیشتر در برابر وضع اضطراری ناشی از فقر و نابرابری و برای گریز از پیامدهای نکبت‌بار آن وارد بازار تن‌فروشی می‌شوند تا خود و خانواده‌شان را از وضعیت اسف‌بارشان برهانند. به‌طور متوسط درآمد این حرفه برای زنان نسبت به بسیاری از حرفه‌های ممکن، بیشتر است. بسیاری از زنان روسپی می‌توانند ازطریق دیگری نیز، زندگی خود را تأمین کنند؛ اما طریقی که برگزیده‌اند، بدترین راه ممکن فرارویشان و هرگز به معنای آن نیست که فساد در خونشان جاری است، بلکه این امر بیشتر ناظر بر محکومیت اجتماعی است که در آن، این حرفه از بسیاری حرفه‌های ممکن دیگر، نفرت‌انگیزتر به نظر نمی‌رسد؛ بنابراین روسپی شخصی آسیب‌دیده و نیازمند حمایت است. در این تحقیق برای خروج از روسپیگری، چند عامل نقش اساسی داشته است که در صورت تداوم، می‌توان به بازنگشتن فرد به شرایط اولیه امید داشت. عامل اول ازدواج با فرد مدنظر و وجود علاقه به‌عنوان یک عامل بازدارندۀ قوی بوده و مانع تکرار عمل تن‌فروشی شده است:

«وقتی ازدواج کردم مامانم بازم گفت که باید بیای مشتریارو جواب بدی. منم به جاش می‌رفتم کادوهایی که شوهرم بهم می‌داد و گرو می‌ذاشتم و براش جنس می‌خریدم. نمی‌خواستم زندگیم خراب شه» (مینا 29 ساله).

نظر به اینکه نقش واسطه‌ها در شکل‌گیری و تداوم روسپیگری انکارنشدنی است و ارتباط فرد با واسطه به‌دلیل اینکه باعث سهولت ارتباط با مشتریان و داشتن مکان مشخص و ریسک کمتر است، در صورتی که قطع شود، می‌تواند تا حدی از انجام دوبارۀ این عمل جلوگیری به عمل آورد:

«یه مدت که پیش مادرم بودم، نتونستم کار کنم. بعدشم شمارۀ الهه (واسطه‌ام) رو گم کردم. می‌خواستم دوباره برام مشتری پیدا کنه. هرچی‌ام تلاش کردم دوباره پیداش کنم فایده نداشت» (مریم 18 ساله).

عامل دیگر وابستگی به مواد مخدر است. اعتیاد یک مادرمسئله و عامل بروز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی و نابسامانی‌های خانوادگی و فردی دیگر در جامعه است. زنان نیز به‌صورت بالقوه، در معرض ابتلا به اعتیاد مواد مخدرند، هرچند براساس شواهد، اعتیاد عمدتاً مسئله‌ای مردانه تلقی شده و دامنۀ شیوع و گسترش مواد مخدر همواره و در همۀ جوامع بیشتر دامن‌گیر مردان بوده است (نارنجی‌ها، ۱۳۸۶)، اما به ‌نظر می‌رسد در طول سال‌های اخیر، دامنۀ آسیب‌های ناشی از مصرف مواد مخدر با وسعت بیشتری در میان جمعیت زنان کشور گسترش یافته است. در این بررسی نیز مشخص شد یکی از دلایل اصلی گرایش به روسپیگری، تأمین هزینۀ اعتیاد بوده است. این فرضیه وجود دارد که اگر اعتیاد به‌طور دائمی ترک شود و فرد حمایت‌های کافی برای بازنگشتن به آن را داشته باشد، می‌تواند به‌عنوان عاملی بازدارنده در گرایش دوباره به روسپیگری قلمداد شود.

«خیلی وقته ترک کردم. چند ماهه پاکم. من آدم این کار نیستم، ولی مجبور بودم خرجمو دربیارم. من فقط یک کار خوب و یه گوشی می‌خوام. همینارو بهم بدن، هیچ‌وقت دیگه خلاف نمی‌کنم» (لیلا 16 ساله).

 

نتیجه‌

روسپیگری به‌عنوان یک مسئلۀ اجتماعی با پیچیدگی بالا، به‌صورت بالقوه امکان درگیرکردن گروه‌های اجتماعی مختلف را دارد (ربانی خوراسگانی و قانع عزآبادی، 1394). نتایج مطالعه نشان داد چند دسته از شروط بر شکل‌گیری پدیدۀ روسپیگری مؤثرند. این پدیده همانند بسیاری از پدیده‌های اجتماعی، حاصل مجموعه‌ای از عواملی است که در مراحل مختلف ظهور می‌یابد. هرچند تفاوت‌های چندی در روایت‌های انجام‌شده از سوی مصاحبه‌شوندگان وجود داشت، ولی به‌صورت کلی می‌توان خطوط کلی آن را ترسیم کرد.

نتایج این بررسی، وضعیت نابسامان خانواده را در زمینه‌سازی روسپیگری، محوری در نظر می‌گیرد. عواملی مانند اعتیاد پدر و مادر و اعضای خانواده، طلاق والدین، فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده، نبود حمایت اجتماعی و کمبود محبت خانواده، اعمال خشونت فیزیکی و روانی، تعصب و اعمال محدودیت از سوی پدر و اعضای خانواده و همچنین وجود افراد کج‌رو در میان نزدیکان و تأثیرپذیری از آنان، در شکل‌گیری انحرافات گوناگون ازجمله روسپیگری مؤثرند. زمانی که اوضاع نامناسب خانوادگی با شرایط نامساعد اقتصادی ترکیب می‌شود، براساس نظریۀ ساختاری فرصت، فرصت‌های اجتماعی برای رسیدن به اهداف فردی را محدود و زمینه را برای بروز مشکلات فردی در مرحلۀ بعد فراهم می‌کند (مؤمنی، 1381). ناهنجاری‌های درون خانواده به انواع اختلالات روحی-روانی و آسیب به فرد و معضلاتی مانند اعتیاد و ازدواج نامناسب منجر می‌شود. افزون بر این، این یافته یا مطالعۀ مسلمی بیدهندی و همکاران (1392) و علوی (1389) در ارتباط با اختلال و تعارض در محیط خانواده و ارضانشدن نیازها، به‌ویژه نیازهای عاطفی هم‌راستاست. مشکلات فردی نیز به سهم خود در کنار نیاز مالی و دیگر شرایط نامساعد خانوادگی، زمینۀ فرار از منزل را فراهم کرده‌اند که خود به درگیری‌ها و مسائل مضاعفی (ازجمله وجودنداشتن مکان امن برای اسکان در شهر دیگر) منجر می‌شود که این مسئله نیز در شکل‌گیری روسپیگری مؤثر است. در این بین، نقش واسطه‌ها در ترغیب افراد به تن‌فروشی برای سود شخصی، اجبار به تن‌فروشی توسط پدر یا مادر، الگوپذیری و یادگیری رفتار انحرافی از دوستان و نزدیکان، که هرکدام از آنها در افزایش اقدام به روسپیگری نقش مؤثری داشته‌اند، از عوامل اساسی شکل‌گیری آن محسوب می‌شوند؛ به‌ویژه باید به نقش واسطه‌ها در روسپیگری اجباری توجه شود که در کنار درگیری بیشتر فرد در روسپیگری، بخشی از درآمد آن را نیز تصاحب می‌کند و به‌نوعی بهره‌کشی و استثمار نیز به روسپیگری اضافه می‌شود (Bhat, 2022)

تداوم روسپیگری نیز توجهات چندانی را در مطالعات، به خود جلب نکرده است. بیشتر عوامل ایجادکننده به‌عنوان عوامل تثبیت‌کنندۀ تداوم روسپیگری در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که مطالعۀ حاضر نشان داد عواملی مانند درآمد بالای روسپیگری، سهولت کار و زحمت کم، تأمین هزینۀ اعتیاد خود و پدر و مادر و تأمین‌نشدن نیاز عاطفی و جنسی می‌تواند به تداوم روسپیگری منجر و فرد سالیان زیادی درگیر این مسئله شود. هرچند برخی از مطالعات مانند مطالعۀ گسر و شدایمه (2021)، روابط و عوامل ساختاری را مانعی برای خروج افراد از روسپیگری و تداوم آن در نظر می‌گیرند، ولی مطالعۀ حاضر نشان داد که انگیزه‌های فردی در این زمینه نقش اساسی دارند.

بررسی مطالعات در ایران نشان داد محققان به شرایط لازم برای خروج از روسپیگری توجه نکرده‌اند. در حقیقت در حوزۀ روسپیگری، مطالعات هنوز در مرحلۀ بازار روسپیگری (مانند مدنی قهفرخی و همکاران، 1391) و شناسایی عوامل مؤثر بر روسپیگری باقی مانده و خروج از روسپیگری کمتر مطرح شده است. بررسی شرایط مؤثر بر خروج از روسپیگری، ازنظر سیاست‌گذاری اجتماعی حائز اهمیت بسیاری است. به‌صورت کلی، محققان به این نوع از تحقیقات در دنیا کمتر توجه کرده‌اند (Alzoubi, 2018؛ Cimino, 2019). شاید یکی از دلایل این امر، پیچیدگی زیاد مسئلۀ خروج از روسپیگری و همچنین مسئلۀ بازگشت به روسپیگری است (Gesser & Shdaimah, 2021). مطالعۀ حاضر نشان داد ازدواج با فرد دلخواه، قطع ارتباط با واسطه‌ها و ترک اعتیاد بود که به‌طور مؤثری در تکرارنشدن و بازگشت به روسپیگری مفید است و درنهایت به خروج از آن منجر می‌شود. شکل‌گیری یک رابطۀ عاطفی غیرتجاری و ازدواج نقش مهمی در این زمینه دارد Pujhana & Lestari, 2021)). در روسپیگری اجباری به‌ویژه تحت مدیریت واسطه‌ها، قطع ارتباط با این افراد، فضای لازم را برای بروز توانایی‌های فردی و یا فرصت‌های فردی را برای بازگشت به زندگی عادی فراهم می‌کند. به‌صورت کلی می‌توان از نقش واسطه‌ها (قوادها) به‌عنوان عنصر کلیدی سوق‌دادن دخترانی به‌سمت فحشا نام برد که صرفاً به‌دلیل نامناسب‌بودن وضعیت و فشارهای زندگی، اقدام به فرار از منزل کرده و به‌دلیل نداشتن وجود مکانی امن برای استقرار موقت و نیاز مالی، در دام این افراد افتاده‌اند و همچنین به‌خاطر آگاهی‌نداشتن و حمایت به‌موقع، از آنها سوءاستفاده می‌شود و به‌سادگی به یک روسپی تبدیل می‌شوند.

درنهایت پدیدۀ روسپیگری امری تک‌بعدی نیست و مسئله‌ای است که با تراکم آسیب‌ها مواجه است و در برهم‌کنشی با دیگر آسیب‌ها قرار دارد، مانند فقر، طلاق، اعتیاد، خشونت و... که تشکیل‌دهندۀ شبکۀ آسیب‌ها و مسائل اجتماعی جامعه‌اند و بر یکدیگر برهم‌کنش زیادی دارند (زمردیان و اکبری، 1401). نمودار شکل زیر، شروط مؤثر بر شکل‌گیری، تداوم و خروج از روسپی‌گری را به‌طور خلاصه نمایش می‌دهد:

 

.شکل1- شروط مؤثر بر شکل‌گیری، تداوم و خروج از روسپیگری

Fig 1- Conditions affecting the formation, continuation and exit from prostitution

 

 

پیشنهادها:

با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، پیشنهادهای زیر در جهت رفع یا کاهش اثر عوامل گوناگون بر شکل‌گیری روسپی‌گری ارائه می‌شود:

نظر به اینکه دختران آسیب‌دیده بعد از دستگیری و تحویل به بهزیستی، مجدداً تحویل خانواده‌ها داده می‌شوند و عموماً همان خانواده، منشأ اصلی آسیب‌های مختلف و حتی اجبار آنها به تن‌فروشی‌اند، بنابراین پیشنهاد می‌شود قبل از بازگرداندن این دختران به خانواده‌هایشان، از صلاحیت والدین برای نگهداری و صدمه وارد نکردن مجدد به آنها اطمینان حاصل شود؛ زیرا بیشتر مصاحبه‌شوندگان اظهار کردند که در صورت بازگشت به خانواده، بازهم از منزل فرار خواهند کرد.

با توجه به اینکه بسیاری از زنان و دخترانی که دچار این معضل شده بودند، روابط خانوادگی مساعدی نداشته و بیشتر مورد خشونت‌های جسمی و روانی قرار گرفته بودند، به نظر می‌رسد این افراد در زمینۀ مهارت‌های ارتباطی با یکدیگر دچار ضعف بوده‌اند؛ بنابراین آموزش آنها در این زمینه ضروری است.

آموزش والدین دختران دربارۀ ازدواج اجباری فرزندان، که در سنین پایین و بدون آگاهی و تحقیق دربارۀ طرف مقابل انجام می‌گیرد و به بروز آسیب‌های جبران‌ناپذیری، ازجمله ابتلای فرد به اعتیاد منجر می‌شود (که قوی‌ترین عامل زمینه‌ساز شکل‌گیری روسپی‌گری محسوب می‌شود)، ضرورت دارد.

با توجه به اینکه بیشتر دخترانی که اقدام به فرار از منزل کرده بودند، ابتدا به مکان‌های عمومی ازجمله حرم مطهر و پارک‌ها پناه آورده و بعد از اخراج از این مکان‌ها و به‌دلیل نبود جای خواب و نیاز مالی به تن‌فروشی روی آورده بودند، بنابراین با اتخاذ تدابیر و شناسایی این دختران در همان مرحلۀ ابتدایی ورود به این مکان‌ها و انتقال آنها به مرکزی امن، می‌توان تا حد زیادی از تبدیل‌شدن دختران فراری به تن‌فروش، جلوگیری کرد.

با توجه به اینکه دختران و زنان آسیب‌دیده عموماً هیچ مهارت و آموزشی ندارند و درنتیجه نمی‌توانند هزینه‌های خود را تأمین کنند، باید با ایجاد مراکز آموزش حرفه‌های گوناگون ازجمله شیرینی‌پزی، خیاطی، آرایشگری و.. که از درآمدهای پذیرفتنی هم برخوردارند، از سقوط این افراد که به‌دلیل نیاز مالی به ورطۀ تن‌فروشی کشیده شده‌اند، جلوگیری به عمل آید و یا مانع ادامۀ آن شد.

یکی از دلایل دیگر انحراف این دسته از افراد، مشکلات و اختلالات روانی است که به شکل غیرارادی و بیمارگونه به گرایش به روسپی‌گری منجر شده است؛ مانند اختلال دوقطبی که در دوران شیدایی به میل جنسی شدید در فرد منجر می‌شود و خانواده‌ها به‌دلیل آگاهی‌نداشتن، به‌جای درمان به‌موقع برای جلوگیری از رفتار نابهنجار شخص، از خشونت و آزار استفاده می‌کنند. این در حالی است که می‌توان با کمک تخصص روان‌شناسان و روان‌پزشکان و با درمان این افراد، از ادامۀ این انحراف پیشگیری کرد.

تأثیر رفتار انحرافی دخترانی که در مراکز بهزیستی و بازپروری با یکدیگر مراوده می‌کنند نیز، انکارناپذیر است. طبق نتایج چند مورد از مصاحبه‌ها، دخترانی که مشکل حاد انحرافی نداشتند هم، بعد از ورود به بهزیستی و آشنایی با دیگر دختران، به اعتیاد مبتلا شده و اقدام به تن‌فروشی کرده‌اند؛ بنابراین جداکردن این افراد در مراکز مختلف، بسته به نوع انحراف و شرایط موجود، ضروری به نظر می‌رسد.

واسطه‌ها (قوادها) عامل مهم دیگری محسوب می‌شوند که در ورود دختران و زنان به بازار روسپی‌گری نقش بسیار مؤثری دارند. به همین دلیل می‌توان ازطریق مصاحبه با این دختران و گرفتن اطلاعات از شخصی که نقش معرف و واسطۀ ارتباط آنها با مشتریان است و دستگیری آنها و اجرای مجازات سنگین برای این عمل، تا حدی از به دام انداختن دختران دیگر توسط این قوادها جلوگیری کرد.

درنهایت با توجه به اینکه نتایج این پژوهش، به بررسی دختران و زنان آسیب‌دیدۀ بهزیستی محدود بوده است و به‌دلیل محدودیت‌های موجود، شامل افرادی نمی‌شود که با میل و اراده و به‌دلیل درآمد بالا، روسپیگری را شغل خود انتخاب کرده‌اند؛ بنابراین این مسئله نیازمند بررسی همه‌جانبه و دقیق‌تر همۀ ابعاد آن است.

 

[1] Durkheim

[2] Merton

[3] Parsons & Park

[4] Agnew

[5] bhat

[6] Pujhana & Lestari

[7] Gesser & Shdaimah

[8] Yasin & Namoco

[9] Cimino

[10] Kofod

[11] Alzoubi

[12] Benoit et al.

[13] Nasir et al.

[14] Baker et al.

[15] Braun & Clarke

[16] Wallerstein & Kelly

[17] Whitman & Shivers

[18] Goleman

[19] Hardman

[20] Sutherland

[21] Bandura

[22] Goldstein

[23] Edlund & Korn

آشوری، م، و وروایی، ا. (1389). خانواده و روسپیان خیابانی. مطالعات حقوق خصوصی (حقوق)، 40(1)، 20-1.
احمدی، ح. (1384). جامعه‌شناسی انحرافات، تهران: سمت.
حقیقتدوست، ز. (1383). عوامل زمینه‌ساز فرار دختران از خانه، رفاه اجتماعی، سال 3 (113)، 251-265.
دادخواه، ا. (1384). عوامل مؤثر بر روسپیگری زنان در ایران، سایت جمهوری، 1-11.
دیده‌بان ایران (1397). «چرا با آنهایی که تقاضای خدمات جنسی دارند، برخورد نمی‌شود؟» آمارهایی از زنان‌ ویژه (سکس‌ورکرها) در ایران. https://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-44021
ربانی خوراسگانی، ع. و قانع عزیزآبادی، ف. (1394). بررسی تجارب زیستۀ زنان روسپی (مورد مطالعه: شهرهای یزد و اصفهان). پژوهش‌های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، 4(2)، 49-68.
رشیدی، ا. و براتی، م. (1395). بررسی وضعیت زنان زندانی و روشهای بازپروری آنها (مطالعۀ موردی: زندانیان اراک در سال ۱۳۹۴). پژوهش‌نامۀ زنان، 7(17)، 67-93.
زمردیان، ن و اکبری، ح. (1401). چگونگی شکل‌گیری روابط فرازناشویی زوجین. پژوهشنامۀ مددکاری اجتماعی، 28(8)، 227-262.
سیاح سیاری، ن.؛ حسین شاهی، ح. و رنجگر، ب. (1389). رابطۀ بین هویت و حمایت اجتماعی والدین در میان نوجوانان. اندیشه و رفتار در روان‌شناسی بالینی (اندیشه و رفتار)، 4(16)، 67-74.
شیرخانی، ف. (1386). علل و عوامل سوق‌دهندۀ زنان به‌سوی اعتیاد، پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد.
صدیق سروستانی، ا. (1385). نظام اسلامی و مسئلۀ روسپیگری. قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
عبداللهی، م. (1378). موانع قانون‌گرایی در ایران، فرهنگ عمومی، (21-20)، 130-126.
علوی، ح. (1389). تأثیر عوامل اجتماعی بر گرایش افراد به اعتیاد، سرقت و روسپیگری. نشریۀ اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 2(2)، 5-20.
علیایی زند، ش. (1381). ازدواج نامناسب، بستری زمینه‌ساز برای تن‌فروشی. رفاه اجتماعی، 5(2)، 117-142.  
علیایی زند، ش. (1383). عوامل زمینه‌ساز تن‌دادن به روسپیگری، معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی.
علیوردی‌نیا، ا.؛ ریاحی، م. و موسوی چاشمی، م. (1386). مطالعۀ جامعه‌شناختی بزهکاری: آزمون تجربی نظریۀ فشار عمومی آگنیو، جامعه‌شناسی ایران، (2)8، 83-111.
قاسمی، م. و هاشمی، ع. (1398). انجام پژوهش به روش تحلیل تماتیک: راهنمای عملی و گام به گام برای یادگیری و آموزش. مورد مطالعه: مصرف موسیقی دانشجویان کارشناسی‌ارشد دانشگاه ایلام. عمل فرهنگ ایلام، 20(64-65)، 33-7.
قربانی، ا.؛ کرمانی, م.؛ بهروان، ح. و اکبری، ح. (1396). روسپیگری: تحمیل اجتماعی یا انتخاب شخصی؛ ارائۀ یک تحلیل کیفی. پژوهشنامۀ مددکاری اجتماعی، 12(3)، 143-184.
کلانتری، ص.؛ ربانی خوراسگانی، ر. و صداقت، ک. (1384). ارتباط فقر با قانون‌گریزی و شکل‌‌گیری آسیب اجتماعی. رفاه اجتماعی، 5(18) ،90-65.
گلشن فومنی، م.ر.؛ تنهایی، ح.الف.؛ ساروخانی، ب. و بهاری، ر. (1392). وضعیت مشارکت اجتماعی در میان روسپیان (مطالعهای تطبیقی در شهرهای تهران، اصفهان، شیراز، کرمانشاه و رشت) در سال 1390. پژوهش اجتماعی، 18(6)، 157-178.‎
لطفی خاچکی، ط.؛ اکبری، ح.؛ کرمانی، م. و ایمانی جاجرمی، ح. (1401). استراتژی‌های بقا در شرایط فقر، در میان افراد کم‌برخوردار شهر مشهد. جامعه‌شناسی کاربردی، 33(1)، 133-158.‎
محمدپور، ا. (1392). روش تحقیق کیفی ضد روش (منطق و طرح در روش‌شناسی کیفی)، تهران: جامعه‌شناسان.
مدنی ‌قهفرخی، س.؛ رئیس‌دانا، ف. و روشنفکر، پ. (1391). بازار تن‌فروشی خیابانی زنان در کلان‌شهر تهران، مطالعات اجتماعی ایران، 6(1)، 24-1.
مسلمی ‌بیدهندی، پ.؛ آقا‌بخشی، ح. و اسماعیلی، الف. (1392). نحوۀ تأمین نیاز عاطفی زنان از سوی مردان و نقش آن در روسپیگری زنان. پژوهش اجتماعی، 19(6)، 65-82.‎
مشکانی، م. ر. و سادات مشکانی، ز. (1381). سنجش تأثیر عوامل درونی و بیرونی خانواده بر بزهکاری نوجوانان. انجمن جامعه‌شناسی ایران. (2)4، 25-3
مؤمنی، پ. (1381). قانون‌گریزی علل و عوامل آن، نشریۀ وکالت. (5)، 35-3.
لاریجانی، م. و میرحسینی، ز. (1398). نیمۀ پنهان زندگی زنان تن‌فروش. پژوهش‌های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، 8(2)، 64-45.
 میرابی، س. و فولادیان، م. (1398). شناسایی علل و فرایندهای مؤثر بر پدیدۀ روسپیگری (مورد مطالعه: شهر مشهد). جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران، 8(1)، 15-10.
نارنجی‌ها، ه. (1386). ارزیابی سریع وضعیت سؤمصرف مواد در ایران، طرح پژوهشی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و مؤسسۀ داریوش.
ﻧﺎﻧﻮای، ن. (1386). ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣتأﺛﺮ ﺑﺮ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎری‌ﻫﺎی رﻓﺘﺎری داﻧﺶآﻣﻮزان دورۀ ﻣﺘﻮﺳﻄۀ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﻣﯿاندوآب، ﭘﺎﯾﺎن‌ﻧﺎﻣۀ ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ‌ارﺷﺪ ﮔﺮوه ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ دانشگاه آزاد اﺳﻼﻣﯽ، واﺣﺪ ﺗﺒﺮﯾﺰ.
نریمانی، م. (1393). بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی در فرزندان افراد معتاد،  توسعۀ روستایی، (6)1، 122-108.
وروایی، ا.؛ نیازخانی، م. و کلاکی، ح. (1389). بررسی تأثیر عوامل اقتصادی بر گرایش به ناهنجاری اجتماعی و راهکارهای انتظامی - اجتماعی پیشگیری از آن/ مطالعۀ موردی: روسپیگری خیابانی. انتظام اجتماعی، 2 (1)، 125-120.
هومن، ح. و ﻟﯿﻮارﺟﺎﻧﯽ، ش. (1387). بررسی اعتبار، رواﯾﯽ و ﻫﻨﺠﺎرﯾﺎﺑﯽ، پرسش‌نامۀ ﺣﻤﺎﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ SSQﺑﺮای داﻧﺶ‌آﻣﻮزان ﻣﻘﻄﻊ متوسطه. علوم تربیتی، 1(1)، 162-147.
یوسفی، ع. و اکبری، ح. (1392). وضعیت ارتکاب جرم و دگرگونی در الگوی جرم در ایران، در گزارش اجتماعی کشور، جلد اول، تهران: انتشارات وزارت کشور، 321-388.
Ackerman, N. W. (1958). The psychodynamics of family life. New York, Norton, 23, 17-20.
Alzoubi, R. Q. (2018). Should female prostitution be legalized? an opinion survey of jordanian citizens living in the united states. Criminology Student Work, 2, 1-11.
Baker, L. M., Dalla, R. L., & Williamson, C. (2010). Exiting prostitution: An integrated model. Violence Against Women, 16(5), 579-600.
Bandura, A. (1977). Social learning theory. New York: General Learning Press.
Benoit, C., Smith, M., Jansson, M., Magnus, S., Flagg, J., & Maurice, R. (2018). Sex work and three dimensions of self-esteem: Self-worth, authenticity and self-efficacy. Culture, Health & Sexuality, 20(1), 69-83.
Bhat, R. A., & Rajeshwari, R. (2022). Social evils and their impact on society in valley of kashmir during dogra rule from 1846 to 1947. Journal of Pharmaceutical Negative Results, 21(3), 1417-1419.
Braun, V., & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in psychology. Qualitative Research in Psychology, 3(2), 77–101.
Creswell, J.W. (2013). Research design: Qualitative, quantitative, and mixed methods approaches. 4th Edition, SAGE Publications, Inc., London.
Cimino, A. N. (2019). Uncovering intentions to exit prostitution: Findings from a qualitative study. Victims & Offenders, 14(5), 606-624.
Dennis, J. P. (2008). Women are victims, men make choices: the invisibility of men and boys in the global sex trade. Gender Issues, 25, 11–25.
Edlund, L., & Korn, E. (2002). A theory of prostitution. Journal of Political Economy, 110, 181-214.
Freeman, J. (2009). The feminist debate over prostitution reform. in Weisberg, D. K., & Steinberg, R. J. (Eds.). Applications of feminist legal theory to women's lives: Sex, violence, work and reproduction. Temple University Press.
Gesser, N., & Shdaimah, C. S. (2021). I’m doing everything right all over again: how women manage exiting street prostitution over time. Journal of Qualitative Criminal Justice & Criminology, 10(4), 151-168.
Giddens, A. (1997). The transformation of intimacy: Sexuality, love and eroticism in modern societies. Cambridge, Polity.
Goleman, D. (1995). What’s your emotional intelligence quotient? You’ll soon find out. Utne Reader.
Gregersen, E. (1983). Sexual practices: The story of human sexuality. F. Watts.
Hardman, K. (1997). A social work group for prostituted women with children. Social Work With Groups, 20(1), 19-31
ILO. (2017). Global estimates of modern slavery: Forced labour and forced marriage. International Labour Office (ILO), Geneva.
Kofod, J. (2018). Business women and exit programs. SAGE Open, 8(4), 1-18.
Lee, J. (2001). The people make the process: Commitment to employees, decision making, and performance. Journal of Management, 27(2), 163–189.
Lépine, J. P., & Briley, M. (2011). The increasing burden of depression. Neuropsychiatric Disease and Treatment, 7(1), 3-7.
Mears, A., & Connell, C. 2016. The paradoxical value of deviant cases: toward a gendered theory of display work. Signs: Journal of Women in Culture and Society, 41(2), 333–359.
Merton, R. K. (1996). Social problems and social theory, contemporarty social problems. New York, Harcourt, Brace, World.
Monroe, J. (2005). Women in street prostitution: The result of poverty and the brunt of inequity. Journal of Poverty, 9(3), 69-88.
Nasir, R., Zamani, Z. A., Ismail, R., Yusooff, F., & Khairuddin, R. (2010). Self-esteem and cognitive distortion among women involved in prostitution in Malaysia. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 5, 1939-1944.
Pujhana, I. K. W., & Lestari, M. D. (2021). The dynamic of intimacy in prostitution. Buletin Psikologi, 29(1), 116-129.
Qayyum, S., Iqbal, M. M. A., Akhtar, A., Hayat, A., Janjua, I. M., & Tabassum, S. (2013). Causes and decision of women's involvement into prostitution and its consequences in Punjab, Pakistan. Academic Research International, 4(5), 398-411.
Robertson, A. M., Syvertsen, J. L., Amaro, H., Martinez, G., Rangel, MG. Patterson, T. L., & Strathdee, S. A. (2014). Can’t buy my love: A typology of female sex workers’ commercial relationships in the mexico-u.s. border region. The Journal of Sex Research, 51(6), 711–720.
Sallmann, J. (2010). Living with Stigma: Women’s experiences of prostitution and substance Use. Affilia: Journal of Women and Social Work, 25 (2), 146–159.
Sutherland, E. H. (1949). Principles of criminology. Chicago: Lippincott.
Scott, J., & Marshall, G. (2009). A dictionary of sociology. (Eds.) Oxford University Press, USA.
Wallerstein, J. S., & Kelly, J. B. (1976). The effects of parental divorce: Experiences of the child in later latency. American Journal of Orthopsychiatry, 46(2), 256–269.
Whitman, T. L., & Shivers, C. (2009). Religiosity, spirituality, and socioemotional functionin in mothers of children with autism spectrum disorder. Journal of Autism and Developmental Disorders, 39(5), 706-719.
Yasin, R., & Namoco, S. I. O. (2021). Prostitution: a new dynamic of discrimination. Gender in Management: An International Journal, 36(4), 553-567.
Zaitseva, M., Kawamura, T., Loomis, R., Goldstein, H., Blauvelt, A., & Golding, H. (2002). Stromal-derived factor 1 expression in the human thymus. The Journal of Immunology, 168(6), 2609-2617.