نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه یزد
2 دانشجوی کارشناسی ارشد جمعیتشناسی دانشگاه یزد
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Aggression is a kind of disorder in social relationships among individuals and groups which is considered as one of the most important problems in contemporary society. This problem has different social consequences, the most significant of which is declining of different dimensions of security in society. Street aggression might result in assault and physical violence as well as verbal abuse and insult. Such quarrels may happen given the social, cultural and economic situations in every society and its rate is more or less due to different factors. Increasing poverty, unemployment and inflation are considered as effective and important factors in growing crimes and aggression. Meier believes that "aggression is disciplinarily obvious and directly visible, which might occur at least between two individuals" (Meier, 1989: 24). The problem appears necessary to investigate with regard to murder, organ deficit, prison, financial deficiency and irrecoverable mental crisis for those who are involved in an act of aggression and their families and creating consequences such as increasing social hurts, negative effects on social security and ruining the cultural reputation of a place. Having created disorder in social relationships, this phenomenon makes an atmosphere full of enmity, spite and grudge among individuals, paving the way for skirmish and strong tensions. This research attempts to study and measure factors that influence the rate of aggression among 15-60 year-old citizens of Yazd.
Materials and Methods
The research has been carried out using a survey method. The statistical population included a total of 15-60-year-old male citizens in Yazd, and the sample size was determined to include 324 subjects using Krejcie and Morgan's Table. The instrument for data collection was a questionnaire which was made based on aggression characteristics (of course, some items were used by Mirfardi et al, 2011). Using explanatory factor analysis, namely, attitude to aggression, tendency to revenge and tendency to aggression, the concept of aggression was divided into 3 dimensions. Diner et al.'s scale of life satisfaction comprised of 5 items, access to welfare facilities comprised of 7 items, and aggression objective experience comprised of 3 items constitute other sections of the instrument. The reliability coefficient for aggression scale was 0.89, 0.85 for life satisfaction and 0.87 for access to welfare to facilities.
Discussion of Results and Conclusions
Based on the descriptive findings, from among the total number of 324 respondents, 147 were single (45.4%) and 177 were married (54.6%). The age mean was 29.77. Among the respondents, 34.9 percent had diploma (associate degree) or lower and 65.1 percent had a higher degree. The individuals' mean of aggression on the scale of 12-92 was equal to 42.66, the mean of aggression objective experience on the scale of 0-3 was 1.65, mean of life satisfaction on the scale of 5-25 was equal to 16.31, and mean of access to welfare facilities on the scale of 7-35 was equal to 22.64.
Most of the variables have a statistically significant correlation with each other. Age variable has a significant and negative relationship with other variables except life satisfaction and income. Tendency to aggression (r = -0.228) and tendency to revenge (r= -0.226) variables have a significant, negative relationship with age, indicating that young people have a more tendency to get involved in acts of aggression and revenge than the elderly.
Income variable has a positive and significant relationship with life satisfaction (r= 0.158) and access to welfare facilities (r= 0.189) variables, that is, as income increases, their access to facilities will rise and hence, their life satisfaction will increase. But income does not have a significant relationship with other variables.
The phenomena of aggression in a society produces challenges and problems that create an atmosphere full of enmity, spite and grudge among individuals, by fostering disorder in social relationships, paving the way for skirmish, dispute and strong tensions, and decreasing the feeling of security among citizens.
This phenomenon poses a great problem in our country which has a multiracial context. On the other hand, aggression and violence are unfortunately still those issues in some Iranians’ culture which are an index of power or even protecting social, cultural and family prestige. Given the relationship between education and rate of aggression, it is recommended that serious attempt to be made to educate families and diminish the rate of illiteracy. As individuals gain more experience in acts of aggression, they adopt a higher tendency toward it. Hence, it is suggested that the occurrence of aggression will be controlled and minimized by relevant organizations. Given the higher tendency of adolescents and youth to this phenomenon, it is necessary for cultural organizations in the province of Yazd to establish such urban facilities as cinemas, amusement-scientific parks, libraries, academic centers, whereby increasing youth's interests to participate in acts and activities of sport and amusement.
مقدمه
نزاع، نوعی بینظمی در روابط اجتماعی میان افراد و گروهها میباشد که یکی از مهمترین مسائل محسوب میشود. این مسأله پیامدهای اجتماعی گوناگونی را در بر داشته که از مهمترین آنها میتوان به کاهش ابعاد گوناگون امنیت در جامعه یاد شده اشاره نمود. نزاعهای خیابانی: دعواهایی که گاه علاوه بر ناسزاگفتن و داد و فریاد طرفین، به زد و خورد هم منجر شده است. نزاعهایی که در هر جامعه با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن جامعه اتفاق میافتد و میزان زیاد بودن یا کم بودن آن در گرو عوامل مختلفی است. افزایش فقر، بیکاری و تورم ازجمله عوامل مهم و موثر در رشد جرایم و نزاع به شمار میرود. ناامیدی نسبت به حل مشکل از طریق مراجع تعیین شده برای این کار و طولانی بودن روند مطالبه حق نیز یکی از موارد مهم دیگر است چرا که؛ وقتی افراد احساس کنند اگر خودشان وارد قضیه شوند و بخواهند مشکل را حل کنند سریعتر به نتیجه میرسند یا دست کم میتوانند انتقام خودشان را بگیرند، به طور شخصی وارد قضیه میشوند که چه بسا به نزاع و درگیری و حتی قتل بینجامد.
جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی عمدهترین آسیبهای اجتماعی در جامعه امروز ایران را چنین برشمردهاند: اعتیاد، روسپیگری، نزاع و درگیری، سرقت، قتل، خودکشی، فرار، تکدی و جرایم مالی. از اینرو این گونه آسیبها در نظر آسیبشناسان اجتماعی دارای اهمیت و اولویت در مطالعه و پژوهش و اقدام اجتماعی قرار دارد (خراطها و جاوید، 1384: 16).
طی سالهای 76 تا80، جمعاً 30299 مورد نزاع غیر مسلحانه در کشور ثبت شده است. در این نزاعها 660 نفر کشته و 27633 نفر مجروح شدهاند. در این رابطه، 67623 نفر نیز دستگیر و به مقامات قضایی تحویل شدهاند. بیشترین نزاع دسته جمعی غیر مسلحانه مربوط به سال 77، بیشترین کشته مربوط به سال 80 و بیشترین مجروح نیز مربوط به سال 80 بوده است (حسینی، 1383: 99)؛ همچنین، وزارت کشور در سال 1383 بیان داشته است که: «میانگین فراوانی نزاع دسته جمعی در فاصله سالهای 1375 تا 1381 برای کل کشور معادل 8/11 مورد به ازای هر صدهزار نفر بوده است» (وزارت کشور، 1383: 135).
آمار نزاع در کل کشور طی 6 سال با رشدی برابر 80 درصد مواجه بوده است و این موضوع میتواند بحرانی و قابل تأمل ارزیابی شود (صدیق سروستانی، 1383). بیشترین تعداد نزاع به ازای هر صد هزار نفر در سال 1381 به استانهای خوزستان (6/44 مورد)، یزد (40 مورد) و تهران (3/39 مورد) و کمترین تعداد به استانهای اصفهان (7/1 مورد)، بوشهر (9/2 مورد)، قزوین و گلستان (هر یک 7/4 مورد) اختصاص داشته است. باید توجه داشت که بنا به علتهای فرهنگی و اجتماعی خاص، شمار زیادی از نزاعها و آمار ضرب و جرحها از سوی افراد و خانوادهها در ایران به مراکز پلیس گزارش نمیشود و این میزان شاید چند برابر مقدار گزارش شده باشد (همان).
آمار نزاع و درگیری از آن دسته از آماری است که در تمام کشور وجود دارد، چرا که تعداد مراجعان نزاع در فاصله سالهای 1385 تا 1389 به پزشکی قانونی نشان میدهد که در این سالها بیشترین تعداد مراجعان نزاع با رقم 629هزار و 36 نفر در سال 1389 و کمترین آن با رقم 547هزار و 521 در سال 1386 ثبت شده است (سازمان پزشکی قانونی، 1390).
این آمارها همچنین نشان میدهد در طی این نزاعها در مجموع 153 هزار و 226 زن و 373 هزار و 676 مرد درگیر بودهاند. اما جدیدترین آمارها نشان میدهد در 10ماهه سال1390، 526هزار و 902 مورد، معاینات نزاع در مراکز پزشکی قانونی کشور صورت گرفته، این آمار نسبت به مدت مشابه سال قبل که مراجعات نزاع 552هزار و 173 مورد بود، 6/4درصد کاهش یافته است (همان).
بر اساس آمارهای سازمان پزشکی قانونی، تا پایان بهمن ماه سال 89، 567 هزار و 315 پرونده نزاع شامل 401 هزار و 637 پرونده مربوط به نزاع مردان و 165 هزار و 678 مورد مربوط به نزاع زنان به پزشکی قانونی ارجاع شده است که در استانهای بوشهر، خوزستان، سیستان و بلوچستان، قم، کرمان، کهگیلویه و بویراحمد و مرکزی با افزایش روبرو بوده است (همان).
تعداد مراجعهکنندگان نزاع را در طول سال 1390 استان یزد 7 هزار و 638 نفر اعلام شد. این آمار در مقایسه با مدت زمان مشابه در سال 1389 کاهش پنج دهم درصدی دارد. تعداد مراجعان نزاع که در طول سه ماهه اول سال 1391 به مراکز پزشکی قانونی سطح استان یزد مراجعه کردهاند با کاهش 7/6 درصدی از تعداد دو هزار و 185 نفر در سه ماهه اول سال گذشته به دو هزار و 38 نفر رسید (سازمان پزشکی قانونی یزد، 1391).
اساساً میتوان نزاع را چنین تعریف کرد: "رویارویی پرخاشگرانه و ستیزهجویانه که توأم با خشم، کینه و انتقام صورت میگیرد؛ و سبب قتل، ضرب و شتم و مجروح و معلول شدن طرفهای درگیر میشود و خسارات مالی فراوانی نیز به بار میآورد" (پورافکاری، 1383). همچنین، مییر[1] معتقد است: "نزاع عبارت است از کشمکش مشهود و از نظر اصولی مستقیماً قابل رؤیت، حداقل بین دو نفر" (می یر، 1368).
این مسأله با وقوع قتل، نقص عضو، زندان، خسارت مالی و بحرانهای روحی غیرقابل جبران برای هر دو طرف نزاع و خانوادههای آنها و ایجاد پیامدهایی چون افزایش آسیبهای اجتماعی، تأثیر منفی بر امنیت اجتماعی و مخدوش کردن چهره فرهنگی استان نیازمند توجه و بررسی میباشد. همچنین، این پدیده باعث ایجاد اختلال در روابط اجتماعی، فضایی آکنده از بغض، کینه و دشمنی را در میان افراد به وجود میآورد که این امر با زمینه سازی برای ایجاد نزاع و تنشهای بعدی، جامعه را از نظر مادی و معنوی متضرر میسازد. این تحقیق بر آن است تا بسنجد که چه عواملی بر میزان نزاع در بین شهروندان 18 تا 60 سال شهر یزد مؤثر است؟
پیشینه پژوهش
پورافکاری (1383) در تحقیقی به «بررسی تحلیلی بر تنشهای قومی ایران» پرداخته و نشان داد که نزاع دسته جمعی بیشتر در میان خانوادههای با درآمد کمتر رخ میدهد. ابعاد فرهنگی و اجتماعی ساکنان منطقه؛ مانند بیسوادی، عدم آشنایی با قانونها، حفظ سنتهای قبیلهای، ضعف مالی و تعصب قومی در این مسأله مؤثر بودهاند.
نظری (1386) در پژوهشی با عنوان "بررسی جامعهشناختی عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر مسأله نزاع جمعی (مطالعه موردی استان ایلام)" به این نتیجه رسیده است که متغیرهای «پرخاشگری»، «قومگرایی» و «تجربه عینی نزاع» تأثیر معنیدار و مثبت و میزان کنترل اجتماعی و تحصیلات نیز تأثیر معنیدار و منفی بر روی میزان گرایش به نزاع داشتهاند.
در پژوهش حیدری و همکاران (1386) با عنوان «عوامل مرتبط با مدیریت انتظامی نزاعهای دسته جمعی مسلحانه در شهرستان کهگیلویه»، در اولویتبندی متغیرهای مستقل، ارتقای سطح آگاهی و معلومات مردم بیشترین تأثیر و سپس توانمندی و سرعت عمل پلیس، احکام صادره قضایی، افراد معتمد و ریش سفید طوایف، خلع سلاح عمومی در اولویتهای بعدی تأثیر بر نزاعهای دسته جمعی مسلحانه قرار گرفته است.
نتایج پژوهش نظری و امینی فسخودی (1387) حکایت از تأثیر معنیدار و مثبت متغیرهای "پرخاشگری"، "قومگرایی" و "تجربه عینی نزاع" و همچنین تأثیر معنیدار منفی میزان تحصیلات بر روی میزان گرایش به نزاع داشت. ولی تفاوت معنیداری بین دو گروه زنان و مردان و افراد متأهل و مجرد به لحاظ دو متغیر گرایش به نزاع (به عنوان متغیر وابسته) و پرخاشگری (به عنوان تأثیرگذارترین متغیر مستقل) در جوامع روستایی استان وجود نداشت. همچنین، میزان گرایش به نزاع و پرخاشگری در بین طوایف مختلف و مناطق روستایی شهرستانهای مورد مطالعه تقریباً یکسان بود.
نایبی و جسورخواجه (1388) در تحقیق خود با عنوان «ریشهیابی نزاعهای دستهجمعی (مورد مطالعه روستاهای کویچ و افشرد از توابع بخش خواجه در استان آذربایجانشرقی)» به این نتیجه رسیدند که در جایی که گروههای متمایز اجتماعی وجود دارد مبارزه آنها برای کسب قدرت و منابع کمیاب (آب و زمین) در بروز نزاعهای دستهجمعی نقش تعیینکننده دارد. از سویدیگر در جایی دیگر که مبتنی بر نظام خویشاوندی نسبتاً یکپارچهای است و گروهبندیهای متمایز اجتماعی شگل نگرفته است، نزاع دستهجمعی به وقوع نمیپیوندد. نزاع دستهجمعی به وقوع نمیپیوندد.
ربانی و دیگران (1388) در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر گرایش به نزاع جمعی (مطالعه موردی شهرستانهای منتخب استان ایلام)» به این نتیجه رسیدند که: الف) گرایش به نزاع در بین جامعه مورد بررسی متوسط به بالا بوده، ب) از بین متغیرهای مستقل مطرح شده، تأثیر کل متغیرهای پرخاشگری و قومگرایی (به میزان برابر) بر متغیر گرایش به نزاع جمعی، بیش از سایر متغیرها بوده و ج) تأثیر متغیر کنترل اجتماعی بر گرایش به نزاع جمعی، کاهنده بوده است.
حسینزاده و همکاران (1389) در تحقیقی با عنوان «بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر میزان گرایش به نزاع دسته جمعی در شهر اهواز» به این نتیجه رسیدند که بین احساس محرومیت نسبی، احساس آنومی، خاستگاه خانوادگی، تعلق به جامعه قبیلهای و میزان کنترل اجتماعی با گرایش به نزاع دستهجمعی رابطه معناداری وجود دارد ولی بین سن و میزان گرایش به نزاع دسته جمعی رابطه معناداری یافت نگردید.
میرفردی و همکاران (1390) پژوهشی با عنوان «میزان گرایش به نزاع در میان مردان 15 تا 65 سال شهرستان بویراحمد و عوامل مؤثر بر آن» انجام دادهاند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیر اعتماد تأثیری بر گرایش به نزاع جمعی نداشته است، اما خویشاوندگرایی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و سن تأثیر معناداری بر گرایش به نزاع جمعی داشتهاند.
نتایج مطالعه شریعتی و همکاران (1391) با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر تمایلات بالقوه به نزاعهای دسته جمعی در شهرستان خدابنده» نشان داد که بین متغیرهای اختلافات ملکی، خانوادگی، عدم اعتماد به مراجع قضایی و انتظامی و عوامل فرهنگی – تاریخی و گرایش به نزاع دسته جمعی در شهرستان خدابنده رابطه معناداری وجود دارد که بر مبنای تبیین صورت گرفته از طریق رگرسیون و همچنین تحلیل مسیر، بیشترین تأثیر را به ترتیب متغیرهای اختلاف ملکی و خانوادگی و عدم اعتماد به مراجع قضایی و انتظامی بر تمایل بالقوه به نزاعهای دسته جمعی داشته است.
میرفردی و صادقنیا (1391) پژوهشی با عنوان «گونهشناسی نزاعهای دسته جمعی در شهرستان بویراحمد» انجام دادهاند. نتایج این پژوهش نشان دادند که جوانان، مردان، مجردها، روستائیان و افراد دارای پایگاه اقتصادی پایین، به میزان بسیار بالایی در نزاعهای دستهجمعی شرکت داشتهاند؛ افراد دارای تحصیلات زیردیپلم و بیسواد 64 درصد نزاعهای جمعی را به خود اختصاص دادند. بیشتر نزاعها در روستاها رخ داده و در شهرها نیز اکثر نزاعها در معابر عمومی شهر رخ دادهاند. در زمینههای بروز درگیری بین گروهها، مسائل ملکی-زراعی بیشترین میزان را به خود اختصاص دادهاند و بعد از آن نیز شوخیها و بیاحترامیهای کلامی، مسائل مالی، اختلافات قدیمی، ناموسی، خانوادگی و ... در رتبههای بعدی قرار داشتهاند.
در پژوهش واحدی و دیگران (1392) با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر نزاع و درگیری فردی از دیدگاه شهروندان در سال 1392 (مطالعة موردی شهر خوی)»، رابطه متغیرهای سن، احساس آنومی، گرایش قومی و قبیلهای، خاستگاه خانوادگی و کنترل اجتماعی با نزاع تأیید شد ولی رابطه متغیرهای پایگاه اجتماعی و محرومیت نسبی با نزاع تأیید نشد.
بر اساس نتایج پژوهش عشایری و ایمانی جاجرمی (1392) رابطه مثبت و معناداری بین متغیرهای اجتماعی (نظارت نیمه رســمى، نظارت رســمى، نظارت مردمــى و طایفه گرایى)، اقتصادى (اختلافات ملکــى و کمیابى منابع) و فرهنگی (مسائل ناموسى و باورهاى طایفهاى) با نزاع دسته جمعی وجود دارد، اما رابطه عوامل سیاسی در قالب رقابت نخبگان (رقابت اعضاى شورا و انتخاب دهیار) با نزاع دسته جمعى معنادار نبوده است.
مک لوقلین[2] (1990) در مقالهای با عنوان "زنان جنگجو: نزاع و جامعه در اروپای قرون وسطی" عنوان نموده است که اخیراً به نقش زن و مرد در نزاعها در جامعه توجه زیادی شده است. واضح و روشن است که اگر بخواهیم بدانیم که چهطور مذکر یا مؤنث بودن به تجربه جنگ و نزاع تأثیر میگذارد، باید فراسوی رفتار واقعی و نقشهایی که در جامعه دارند را در نظر بگیریم. این محقق معتقد است که باید پروسه تعامل بین زنان و مردان را مورد بررسی قرار دهیم. در قرون وسطی در اروپا مانند سایر دورههای تاریخ بشر نزاع اقدامی مردانه در نظر گرفته میشد. بنابراین توصیف نزاع در متون قرون وسط به مردان اتلاق میشود البته بعد از گذر زمان نویسندگان نقش زنان در جنگها و نزاعها را نیز در نظر گرفتند و آنان را در جنگها مورد بررسی قرار دادند.
نتایج پژوهش هاین[3] و همکارن (2006) نشان داد که وضع نامساعد مناطق با افزایش دادن فرصتهایی برای نوجوانان برای مشارکت داشتن در شبکههای همسالان خشونتگرا، به صورت غیرمستقیم بر خشونت آنان مؤثر است.
وول[4] (2007) در پژوهشی به بررسی «آزمون جزئی یک مدل تلفیقی نظارت: بافت منطقه، نظارت اجتماعی، خویشتنداری و رفتار خشونتآمیز جوانان» پرداخت. در این تحقیق محقق با به کار بردن نظریه بیسازمانی اجتماعی شاو و مککی، نظریه خویشتنداری و نظارت اجتماعی هیرشی و نظریه همنشینی افتراقی ساترلند و با تأکید بر بافت مناطق (محلات) به تبیین رفتار خشونتآمیز جوانان پرداخته است. نمونه این تحقیق از دانش آموزان دبیرستان است و از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نتایج نشان داد جوانان ساکن در مناطق بیسازمان، پیوندهای اجتماعی ضعیفی دارند و ضعف خویشتنداری با گروههایی که تعاریف بزهکارانه داشتند همبستگی داشت و رفتار خشونتآمیز محصول نظارت اجتماعی ضعیف است که به محیطی که این افراد در آن ساکن بودند مربوط میشد.
تونگ[5] (2007) در پژوهشی با عنوان "خشونت و ضربه روحی در امپراطوری پرو: نزاع، یورش و جدالهای مذهبی" مدارکی مبنی بر خشونت و نزاع در مدت زمان امپراطوری «واری» در پرو از طریق تجزیه و تحلیل ضربههایی که به استخوانها در دورههای 650 تا 800 بعد از میلاد بر استخوانها وارد شده بهدست آورده است. نتایج نشان دهنده این مطلب هستند که ضربه به جمجمه در بین نمونهها به طور قابل چشمگیری بیشتر از سایر قسمتها بوده است. این موضوع بیان کننده این مطلب است که قوانین زمان «واری» همراه با خشونت بسیار بوده است.
استدمن[6] (2008) در پژوهشی با عنوان "نزاع در ارندرف، مکانی در میسی سی پی در مرکز ایلی نویز امریکا" با مطالعه و پژوهش در ارندورف بیان میدارد که شانزده درصد افرادی که وحشیانه مردهاند به این علت بوده است که گروههای کوچکی به زور وارد این منطقه شدهاند. در این مطالعه فراوانی و ماهیت افرادی که در این نزاعها از سال 1250-1150 میلادی بر اثر خشونت و نزاع دچار ضربه روحی شدهاند، مورد بررسی قرار گرفتند. همه این افراد بالای 15 سال سن داشتند و تعداد قربانیان زن و مرد برابر بودند. از میان این افراد 16% از آنها بزرگسالانی بودند که دچار ضربه روحی شدند که در مقایسه با دیگر گروههای میسی سی پی در جنوب شرق بیشترین بود.
چارچوب نظری
به منظور فراهم ساختن زمینه پژوهش و آمادگی برای مطالعه و گردآوری دادهها و تحلیل نتایج، ضروری است مبانی نظری مرتبط با موضوع مد نظر قرار گیرد. در ارتباط با نزاع جمعی به عنوان یکی از انواع کج رفتاریها میتوان از تبیینهایی که در این زمینه وجود دارد، بهره گرفت. تعدد نظریاتی که در زمینه کجرفتاری وجود دارد، حکایت از آن دارد که نظریهای و حتی مکتبی جامع که در این زمینه مورد قبول عام واقع شده باشد، وجود ندارد و اصولاً با دیدگاههای متفاوت به این پدیده نگریسته میشود. برخی در یک دستهبندی کلان کلیه عوامل مطرح شده توسط صاحبنظران را به سه دسته بزرگ زیستشناختی، روانشناختی و جامعهشناختی تقسیم کردهاند (صدیق سروستانی، 1383: 42-41). علاوه بر این میتوان اشاره نمود که جدیدترین دسته بندی نظریههای مربوط به کجرفتاری اجتماعی تقسیمبندی دو گروه اثباتگرا و برساختگرا است. در رویکرد اثباتگرایی به کج رفتاری به عنوان پدیدهای واقعی، عینی و جبری نگریسته میشود؛ در نتیجه سه دسته مهم نظریهها در چنین پارادایمی قابل تشخیص و تفکیک میباشد: 1) نظریههای فشار اجتماعی؛ 2) نظریههای یادگیری اجتماعی و 3) نظریههای کنترل اجتماعی(همان: 43) و سه دسته مهم از نظریههای برساختگرا نیز :1) انگزنی؛ 2) نظریههای پدیدارشناختی و 3) نظریة تضاد میباشد (همان: 56).
از جمله نظریههای جامعهشناسی که در ارتباط با مسأله نزاع قابل طرح است، مفهوم بیهنجاری (آنومی از نگاه دورکیم و مرتون) میباشد. نابهنجاری[7] متضمن فقدان، گسست، شکست یا تعارض هنجارهای اجتماعی است. به طور ساده بیهنجاری مربوط به وضعیتی میشود که انجام امور فارغ از هرگونه هنجاری صورت میپذیرد و در آن حالت چیزی نمیماند، جز اشتهای فردی و کنترل ناپذیری اشخاص که بیحد و حصر اشباع ناپذیر است (چلبی، 1372) ایده اصلی دورکیم در این خصوص آن بود که زندگی بدون وجود الزامهای اخلاقی یا ضرورتهای اجتماعی، تحملناپذیر میشود، و در نهایت نیز به شکلگیری پدیده آنومی، یعنی نوعی احساس بیهنجاری میانجامد که اغلب، مقدمهای برای بروز کجروی و خودکشی است. این مفهوم از نظر مرتون به نارسایی فشارهای ساختی جامعه برای همنوایی با ارزشهای فرهنگی آن برمیگردد و بروز انحرافات را ناگزیر میسازد (کوئن، 1372). علت آشکار تحقق آنومی از نظر دورکیم، تحول شتابان اقتصادی است، زیرا این تحولات، نوعی بحران را در نظام ارزشی و هنجاری جامعه به دنبال میآورد (داوری، 1380: 430 به نقل از نظری، 1386). بدین ترتیب، نزاع و سایر اشکال کژرفتاریها در اندیشه دورکیم معلول مکانیسمهای معین و عوامل اجتماعی مشخص میباشند. اگرچه او به طور اخص بر روی نزاع تأکید نمیکند، آشکارا بر این اصل تأکید دارد که فقدان اجماع در باب ارزشهای مقرره به محو و غیبت تدریجی آتوریته و ضابطه اخلاقی منجر میگردد و جامعه، مدیریت مؤثر و کنترل اجتماعی لازم را بر فرد از دست میدهد. ثبات اجتماعی برخاسته از قواعد اخلاقی و نحوه مدیریت صحیح اجتماعی و منوط به چگونگی اعمال کنترل اخلاقی بر افراد یک جامعه است. از این رو فقدان چنین ضابطه کنترلی و مدیریت اخلاقی در بروز بیهنجاری اجتماعی از جمله نزاع نقش اساسی ایفا میکند (نظری، 1386: 94). مرتن، انحراف و کژرفتاری را ناشی از گسستگی و انفصال بنیادی بین هدفهای فرهنگی و وسایل نهادی شده جهت نیل بدانها میداند. از این رو انحراف نه یک مسأله خاص فردی بلکه به عنوان امری اجتماعی و برخاسته از ساخت اجتماعی است. توجه ویژه مرتن به فرهنگها و جوامعی است که تأکید بیش از حدی ارزشها و اهداف فرهنگی دارند و در مقابل بر اسباب و وصول به آن اهداف کمتر تأکید میکنند. از همین رو، به واسطه عدم تناسب بین هدف و وسیله، تشکل و یکپارچگی فرهنگی به وجود نیامده بلکه حالتی از احساس بیهنجاری یا آنومی در آن جامعه حاکم است (حسینزاده و همکاران، 1389: 199).
یکی از موارد و عوامل مهم در گرایش افراد به نزاع، مشاهده آن پدیده و یادگیری آن است که در مقاله حاضر از آن به عنوان تجربه عینی نزاع یاد شده است. تجربه عینی نزاع براساس تئوری یادگیری اجتماعی قابل تفسیر است. براساس تئوری یادگیری اجتماعی باندورا، رفتارهای ناهنجار، مثلاً گرایش به نزاعهای فردی و دسته جمعی، زائیده یادگیری اجتماعی هستند (محسنی تبریزی، 1383). مشاهده رفتار ناهنجار محرکی برای افراد است تا به روش غیرمعمول رفتار نمایند. توجه به این نکته مهم است که کودکان مشاهدهگر رفتار ناهنجار خود را محدود به تقلید صرف نمیکنند، بلکه ناهنجاریهای بدیع و جدید خلق میکنند، این امر دلالت بر آن دارد که تأثیر یک نمونه تعمیم پیدا میکند. نتیجه نهایی اینکه باندورا و همکارانش نشان دادند که کودکانی که شاهد پرخاشگری بودهاند، بیشتر از کودکانی که در معرض چنین مشاهدهای قرار نداشتهاند، به اعمال ناهنجار دست زدهاند (ربانی و همکاران، 1388: 110).
یکی دیگر از متغیرهای این تحقیق دسترسی به امکانات رفاهی میباشد. مازلو در نظریه سلسله مراتب نیازها عقیده دارد که همه افراد نیازهایی دارند که آنها را بر اساس سلسله مراتب نیازها مرتب نموده و به عنوان یک نظریه عرضه نموده است. این نیازها عبارتند از : نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به سلامت (ایمنی)، نیاز به عشق و محبت (تعلق)، نیاز به احترام، نیاز به خودشکوفایی. مازلو عقیده دارد که برای دسترسی به مراحل بالاتر باید نیازهای مرتبه پایینتر رفع و ارضا گردند (کشتکاران و همکاران، 1385: 46) در غیر اینصورت ممکن است فرد دچار خلاء و ناکامی گردد. افزون بر این بسیاری از مشکلات رفتاری (ناهنجاریها، نزاع و ...) و شکستها و ناکامیها را باید به عدم ارضاء یا ارضای ناقص نیازهای اساسی نسبت داد (حقیقی و همکاران، 1379: 105). از آنجا که مفهوم رضایت از زندگی دارای دو جنبه فردی و اجتماعی میباشد الزاماً باید هم از نظریههای روانشناختی و هم نظریههای جامعهشناختی استفاده کنیم (هزارجریبی و همکاران، 1388: 11). متغیر دیگر رضایت از زندگی میباشد، مازلو مفهوم «رضایت» را مترادف با «ارضای نیاز، تأمین نیاز و رفع نیاز» میداند. ارضای نیاز شامل حالاتی مانند نیرومندی، چالاکی، لذت و پاداش است. پس از ارضای یک سطح از نیازها، نیازهای سایر سطوح، اهمیت پیدا میکنند و آنها خواهند بود که بر رفتار شخص تسلط خواهند یافت تا به پایینترین سلسله مراتب برسی (Mendoza, 1995). مازلو در مورد اینکه هرکدام از نیازهای انسانی در افراد مختلف تا چه حد ارضا شده و موجب رضایت از زندگی در افراد میشود معتقد است نیازها در افراد مختلف متفاوت بوده و نسبیاند. نیازهای هیچ کسی در تمام موارد و به طور کامل ارضا نشده و هیچ کس تاکنون، به رضایت کامل نرسیده است (هزارجریبی و همکاران، 1388: 12). رویکردهای جامعهشناختی عمدتاً عوامل رضایت از زندگی را در تعاملات نظام جامعهای و نظام شخصیت بررسی میکنند و با مفهوم سازی از ابعاد مختلف وجودی انسان، رضایت و خشنودی انسانها را در حوزههای مختلف جستجو میکنند (چلبی، 1383). طبق این دیدگاه در صورتی که هر کدام از چهار نظام اصلی جامعه بتواند پاسخگوی نیازهای فردی انسانها باشد، میتواند رضایت از زندگی را برای ایشان فراهم نماید. به این صورت که نظام اقتصادی با فراهم کردن نیازهای معیشتی افرد، سلامت و احساس آسایش مادی، نظام سیاسی با تأمین نیاز امنیت و عدالت، نظام اجتماعی با برآورده نمودن حس اعتماد، هویت جمعی، ایجاد سرمایه اجتماعی، کاهش نابرابریها و ایجاد تحرک اجتماعی و نهایتاً نظام فرهنگی با تأمین حس عزت نفس و ایجاد هویت فردی میتواند رضایت و خشنودی افراد را به ارمغان بیاورند (چلبی و همکاران، 1387: 39). آنترامیان نشان داد که ساخت خانواده نیز اثر مهمی بر رضایت از زندگی افراد و بهویژه نوجوانان دارد به این صورت که نوجوانانی که در خانوادههای تک سرپرست در اثر فوت و یا طلاق و یا خانوادههای غیرصلبی زندگی میکنند رضایت کمتری دارند (آنترامیان و همکاران[8]، 2008: 112-126).
فرضیات تحقیق
بین سن و میزان نزاع رابطه وجود دارد.
بین میزان تحصیلات و میزان نزاع رابطه وجود دارد.
بین میزان درآمد و میزان نزاع رابطه وجود دارد.
بین دسترسی به امکانات و میزان نزاع رابطه وجود دارد.
بین تجربه نزاع و میزان نزاع رابطه وجود دارد.
بین رضایت از زندگی و میزان نزاع رابطه وجود دارد.
بین میزان تحصیلات و میزان نزاع رابطه وجود دارد.
بین میزان نزاع بر حسب وضعیت تأهل تفاوت وجود دارد.
روششناسی
این تحقیق با روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری، کلیه مردان 18 تا 60 شهر یزد میباشد. با توجه به حجم جامعه براساس سرشماری 1390 (مرکز آمار ایران) و همچنین با توجه به جدول نمونهگیری مورگان (کرجسی و مورگان[9]، 1970: 607-610) نمونه آماری متناسب با آن 324 نفر تعیین گردید، روش نمونهگیری به کار رفته در این پژوهش خوشهای چند مرحلهای بود است. بدین صورت که ابتدا سه منطقه شهرداری یزد بهعنوان سه خوشه اصلی در نظر گرفته شد و در مرحله بعد خیابانها و میادین اصلی هر منطقه از شهرداری در حکم بلوک برای خوشهها در نظر گرفته شد و در مرحله آخر به روش تصادفی سیتماتیک (شمارش با فواصل معین خانوارها)، پاسخگویان انتخاب شدند و تعداد 324 پرسشنامه تکمیل و جمعآوری گردید.
تعریف نظری مفاهیم
الف- نزاع
نزاع به عنوان یک آسیب اجتماعی، عمدتاً ناظر به پدیده ضرب و شتم میان حداقل دو نفر است و تعریف اصطلاحاتی آن عبارت است از کنش جمعی دو یا چند نفر که به قصد آسیب رساندن به انسان دیگری صورت میگیرد. این آسیب ممکن است جسمی یا روحی، فردی یا جمعی و جانی یا مالی باشد. بنابراین، نزاع انواع و گونههای مختلفی پیدا میکند.
از نظر کنشگرانی که درگیر در واقعه هستند، نزاع شامل دو نوع فردی یا گروهی است. در نوع اول در هر طرف نزاع یک نفر قرار دارد؛ به عبارت دیگر درگیری یک نفر با نفر دوم دیگر به یک منازعه منجر میگردد، اما در حالت دوم یک گروه با گروه یا فرد دیگر درگیر میشوند. بنابراین از نظر افراد درگیر در نزاع حالات زیر متصور است:
فرد...............................فرد
فرد..............................گروه
گروه...........................گروه
به حالت اول، نزاع فردی و حالت دوم و سوم نزاع گروهی یا جمعی گفته میشود. البته بسیاری از نزاعهای گروهی، محصول گسترش نزاع فردی میان دو نفرند که با حضور و شرکت دیگران تبدیل به منازعه گروهی میشود (خراطها، 10:1385 به نقل از هاشمی، 1387: 31)
ب- رضایت از زندگی
احساس خرسندی کلی فرد از زندگی (مکینتاش، 2001: 37).
ج- دسترسی به امکانات رفاهی
میزان دسترسی افراد به امکانات رفاهی از قبیل زمین، مسکن، ماشین، سپرده و ...
د- تجربه عینی نزاع
یعنی اینکه آیا فرد تاکنون نزاع یا درگیری را مشاهده نموده است یا خیر؟ (نظری و امینی فسخودی، 1387: 195).
تعریف عملیاتی متغیرها
ابزار گردآوری دادههای تحقیق، پرسشنامه بود که متشکل از مقیاس محققساخته نزاع با 22 گویه بود (البته تعدادی از این گویهها قبلاً در پژوهش میرفردی و همکاران (1390) استفاده شده بود) و با انجام تحلیل عامل اکتشافی به سه بعد (نگرش به نزاع، گرایش به انتقام و گرایش به نزاع) تقسیم گردید. این مقیاس ایتدا با مراجعه به نظرات داوران متخصص تعیین اعتبار محتوا گردید و سپس با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس، تعیین اعتبار سازه گردید که نتایج آن در جدول 1 منعکس شده است و پایایی آن با آزمون همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ تعیین گردید. مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکاران (شامل 5 گویه)، دسترسی به امکانات رفاهی (شامل 7 گویه) و تجربه عینی نزاع (شامل 3 گویه) است که پایایی همه آنها با آزمون همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ تعیین گردید. مطابق با محاسبات انجام شده ضریب پایایی برای مقیاس نزاع برابر با 89/0، برای رضایت از زندگی برابر با 85/0 و دسترسی به امکانات رفاهی برابر با 87/0 است. ضریب پایایی برای بعد نگرش به نزاع برابر با 82/0، برای بعد گرایش به نزاع برابر با 87/0 و برای بعد گرایش به انتقام برابر با 69/0 است که نشان میدهد مقیاسهای طراحی شده از سازگاری درونی قابل قبولی برخوردار بودهاند.
جدول 1- نتایج تحلیل عاملی مقیاس نزاع
آیتم |
عاملها |
مقدار ویژه |
واریانس تبیین شده |
||
|
1 |
2 |
3 |
||
|
نگرش به نزاع |
گرایش به نزاع |
گرایش بهانتقام |
||
اگر یکی از فامیلتان در درگیری بیگناه باشند، چقدر احتمال دارد به کمکش بروید؟ |
702/ |
|
|
7/7 |
9/34 |
اگر پای مسأله ناموسی در میان باشد میزان انگیزه شما برای نزاع چقدر است؟ |
677/ |
|
|
||
احترام اموات واجب است، در صورت بیاحترامی به آنها، نباید دست روی دست گذاشت. |
666/ |
|
|
||
وقتی حیثیت فامیلی آدم از طرف دیگران لطمه خورده باشد صبوری معنایی ندارد. |
651/ |
|
|
||
وقتی دیگران در مورد فامیل و قوم، طعنههایی میزنند آدم نمیتواند صبر کند |
602/ |
|
|
||
اگر کسی به فامیل و خانوادهام توهین کند حتماً با او درگیر میشوم. |
594/ |
|
|
||
اگر کسی احترام سن بزرگترها را نداشته باشد باید او را ادب نمود. |
518/ |
|
|
||
وقتی پای آبروی آدم در میان است صحبت از شکایت و قانون، بیمعنی است |
458/ |
|
|
||
اگر در بانک، کسی صف را رعایت نکند چقدراحتمال دارد که با او درگیر شوید؟ |
|
812/ |
|
8/1 |
3/8 |
اگر کسی در صف نانوایی بدون صف نان بگیرد چقدر احتمال دارد که با او درگیر شوید؟ |
|
772/ |
|
||
اگر یک موتوری در پیادهرو در حال عبور باشد چقدر احتمال دارد که با او درگیر شوید؟ |
|
761/ |
|
||
اگرکسی در خیابان بدون علت، به شما تنه بزند، چقدر احتمال دارد که با او درگیر شوید؟ |
|
677/ |
|
||
اگر کسی در خیابان به شما ناسزا بگوید، چقدر احتمال دارد که با او درگیر شوید؟ |
|
647/ |
|
||
اگر کسی طلب شما را ندهد چقدر احتمال دارد که با او درگیر شوید؟ |
|
589/ |
|
||
دعوا کردن میتواند نشانه غیرت و مردانگی باشد. |
|
|
596/ |
6/1 |
2/7 |
به نظرم آدم باید کینههای گذشته را فراموش کند و نباید به فکر جبران آنها باشد |
|
|
588/ |
||
اگر کسی به ما توهین یا فحاشی کند همه فامیل باید علیه او به پا خیزند. |
|
|
587/ |
||
اگر در انتخابات، حق شما یا دوست و فامیل ضایع شود حتماً شلوغ پلوغ میکنیم |
|
|
562/ |
||
به نظرم امروزه نیازی به نزاع و زد و خورد نیست، قانون آدم را به حقش میرساند. |
|
|
504/ |
||
اگر کسی به دنبال دخترای محل یا فامیل راه بیفتد، او را یک کتک اساسی میزنم. |
|
|
504/ |
||
Kaiser-Meyer-Olkin Measure of Sampling Adequacy = 0/899 |
|||||
Bartlett’s test of spherecity Chi-Square = 2963 df= 231 Sig =0/000 |
توصیف یافتهها
براساس یافتههای توصیفی، از مجموع 364 نفر پاسخگو، 147 نفر (4/45%) مجرد و 177 نفر (6/54%) متأهل بودهاند. میانگین سنی برابر با 77/29 سال و میانگین درآمد پاسخگویان برابر یک میلیون و دویست و بیست هزار تومان بوده است. از میان پاسخگویان 9/34 درصد دارای تحصیلات دیپلم و پایینتر و 1/65 درصد تحصیلات بالاتر از دیپلم داشتهاند. میانگین نزاع افراد بر روی مقیاسی با دامنه 92-12 برابر با 66/42، میانگین تجربه عینی نزاع بر روی دامنه 3-0 برابر با 65/1، میانگین رضایت از زندگی بر روی دامنه 25-5 برابر با 31/16 و میانگین دسترسی به امکانات رفاهی بر روی دامنه 35-7 برابر با 64/22 بوده است.
جدول 2- توزیع درصدی ویژگیهای پاسخگویان
وضعیت تأهل |
درصد |
تحصیلات |
درصد |
مجرد |
6/54 |
دیپلم و کمتر |
9/34 |
متأهل |
4/45 |
بالاتر از دیپلم |
1/65 |
سن |
مقدار |
درآمد |
مقدار (هزارتومان) |
حداقل |
18 |
حداقل |
300 |
حداکثر |
60 |
حداکثر |
10000 |
میانگین |
77/29 |
میانگین |
1220 |
یافتههای استنباطی
جدول 3- ماتریس همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته
گرایش به انتقام |
گرایش به نزاع |
نگرش به نزاع |
دسترسی بهامکانات |
رضایت از ندگی |
تجربه عینی |
درآمد |
سن |
|
|
|
|
|
|
|
1 |
038/- |
درآمد |
|
|
|
|
|
1 |
054/ |
**181/- |
تجربه عینی |
|
|
|
|
1 |
*112/- |
**158/ |
046/- |
رضایت از زندگی |
|
|
|
1 |
***527/ |
088/- |
**189/ |
**167/- |
دسترسیبهامکانات |
|
|
1 |
109/- |
**148/- |
**267/ |
073/- |
**167/- |
نگرش به نزاع |
|
1 |
***583/ |
*115/- |
*121/- |
***271/ |
096/- |
***228/- |
گرایش به نزاع |
1 |
***518/ |
***492/ |
***261/- |
**189/- |
***322/ |
072/- |
***226/- |
گرایش به انتقام |
***763/ |
***847/ |
***869/ |
***182/- |
**180/- |
***340/ |
096/- |
***244/- |
نزاع (شاخصکل) |
*** p<0/001 **p<0/01 *p<0/05
چنانچه در جدول فوق مشاهده میگردد، اکثر متغیرها و ابعاد با یکدیگر دارای همبستگی معنادار میباشند؛ از این میان، رابطه متغیر درآمد فقط با رضایت از زندگی و دسترسی به امکانات رفاهی معنادار میباشد، اما با سایر متغیرها همبستگی معناداری ندارد. تجربه عینی به جز با متغیر دسترسی به امکانات رفاهی، با سایر متغیرها همبستگی معناداری را نشان میدهد. و متغیر دسترسی به امکانات رفاهی به غیر از بعد نگرش به نزاع، با سایر متغیرها همبستگی معناداری را نشان میدهد. میتوان چنین برداشت نمود که متغیر درآمد دارای کمترین همبستگی با سایر متغیرها و سن و رضایت از زندگی دارای بیشترین همبستگی با سایر متغیرها و ابعاد هستند. به منظور مقایسه میانگین میزان نزاع و سه بعد آن در بین افراد مجرد و متأهل، از آزمون تی مستقل استفاده شده است که نتایج این آزمونها در جدول 4 آمده است:
جدول 4- خروجی آزمون تی جهت مقایسه میزان نزاع با توجه به وضعیت تأهل پاسخگویان
ابعاد نزاع |
وضعیت تأهل |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
تی |
درجه آزادی |
سطح معنیداری |
|
نگرش به نزاع |
مجرد |
177 |
24/20 |
15/6 |
93/2 |
321 |
003/0 |
|
متأهل |
146 |
33/22 |
53/6 |
|
||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گرایش به نزاع |
مجرد |
177 |
32/7 |
55/4 |
28/2 |
262 |
027/0 |
|
متأهل |
147 |
68/7 |
2/6 |
|
||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گرایش به انتقام |
مجرد |
177 |
41/12 |
13/3 |
43/5 |
235 |
000/0 |
|
متأهل |
147 |
88/14 |
5 |
|
||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
نزاع (شاخص کل) |
مجرد |
177 |
97/39 |
62/10 |
07/4 |
247 |
000/0 |
|
متأهل |
146 |
92/45 |
54/15 |
|
براساس اطلاعات جدول 4، میانگین نزاع در همه ابعاد در بین افراد متأهل به طور معنیداری بیشتر از افراد مجرد میباشد و یافتهها نشان میدهد که تفاوت معنیداری بین افراد مجرد و متأهل در مورد نزاع وجود دارد. در مورد بالا بودن نزاع در بین افراد متأهل در مقایسه با افراد مجرد میتوان بیان داشت که افراد متأهل به علت مشغله کاری و زندگی، صبر و حوصله کمتری در برخورد با مسائل داشته و در صورت بروز مشکل شروع به پرخاشگری نموده و درگیر در دعوا شوند. از یک جهت دیگر نیز میتوان اشاره نمود که حساسیت افراد متأهل نسبت به مسائل ناموسی، احترام به بزرگترها و اصل و نسب، بیشتر از جوانان و افراد مجرد بوده و در صورت بروز هرگونه بیاحترامی نسبت به این مسائل رفتار پرخاشگرانهای از خود بروز داده و در نهایت به نزاع منجر میگردد. پایینبودن میزان تحصیلات افراد مسنتر در مقایسه با افراد جوانتر میتواند علت دیگری بر افزایش گرایش به نزاع در متأهلان قلمداد شود. پاسخگویان مورد مطالعه، به لحاظ میزان نزاع با توجه به متغیر وضعیت تحصیلات نیز مورد مقایسه قرار گرفتند که نتایج حاصل از آزمون فرضیات به شرح ذیل است:
جدول 5- خروجی آزمون تی جهت مقایسه میزان نزاع با توجه به سطح تحصیلات پاسخگویان
ابعاد نزاع |
سطح تحصیلات |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
تی |
درجه آزادی |
سطح معنیداری |
|
نگرش به نزاع |
دیپلم و پایینتر |
113 |
25/22 |
09/6 |
20/2 |
321 |
028/0 |
|
بالاتر از دیپلم |
210 |
61/20 |
5/6 |
|
||||
گرایش به نزاع |
دیپلم و پایینتر |
113 |
11/9 |
94/5 |
74/2 |
197 |
007/0 |
|
بالاتر از دیپلم |
211 |
31/7 |
97/4 |
|
||||
گرایش به انتقام |
دیپلم و پایینتر |
113 |
35/14 |
63/4 |
54/2 |
322 |
012/0 |
|
بالاتر از دیپلم |
211 |
1/13 |
4 |
|
||||
نزاع (کل) |
دیپلم و پایینتر |
113 |
7/45 |
93/13 |
03/3 |
321 |
003/0 |
|
بالاتر از دیپلم |
210 |
41 |
82/12 |
|
همانطور که از نتایج آزمون تی مستقل و یافتههای نمایش داده در جدول 5 مشخص است بین میانگن نزاع در بین افراد با تحصیلات مختلف، تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که افراد با تحصیلات پایینتر تمایل و گرایش بیشتری به نزاع دارند.
برای بررسی دقیقتر تأثیر متغیرهای مختلف بر نزاع، از رگرسیون با روش گام به گام استفاده شده است. از بین متغیرهای وارد شده به مدل، متغیرهای تجربه عینی نزاع، تحصیلات، سن و دسترسی به انکانات تأثیر معنیداری بر نزاع داشتند و متغیر وضعیت تأهل از مدل خارج گردید.
جدول 7- نتایج رگرسیون گام به گام متغیر وابسته نزاع
متغیر پیش بینی کننده |
B |
β |
t |
Sig |
R |
R2 |
F |
Sig |
تجربه عینی نزاع |
02/4 |
295/ |
76/5 |
000/0 |
458/ |
297/0 |
11/21 |
000/0 |
تحصیلات |
33/4- |
155/- |
02/3 |
003/0 |
||||
سن |
283/- |
222/- |
3/4 |
000/0 |
||||
دسترسی به امکانات رفاهی |
417/- |
162/- |
01/3 |
002/0 |
براساس نتایج جدول 7، متغیرهای تجربه عینی نزاع، تحصیلات، سن و دسترسی به امکانات رفاهی بیشترین تأثیر را در تبیین پدیده نزاع دارند و قادرند نزدیک به 21 درصد از تغییرات میزان نزاع را در بین شهروندان تببین نمایند.
مدل مسیر
نمودار 1- رابطه متغیرهای مختلف با نزاع
بحث و نتیجهگیری
هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی میزان نزاع در بین شهروندان یزد و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن بوده است. این تحقیق برخی ویژگیهای جمعیتشناختی آنان نظیر سن، وضعیت تأهل، تحصیلات و درآمد افراد را مورد بررسی قرار داده و نتایج به صورت توصیفی ارائه گردیده است. در بخش استنباطی روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق، به منظور تحلیل عمیقتر اطلاعات جمعآوری شده، مورد بررسی قرار گرفت. متغیر سن با میزان نزاع و ابعاد آن همبستگی معنیداری را نشان داده که از این جهت با نتایج تحقیقات عدالتی منش (1386)، میرفردی و همکاران (1390) و واحدی و دیگران (1392) همسو بوده و با نتایج تحقیقات نظری (1386)، خیال پرستان (1388)، و حسینزاده و همکاران (1389) همخوانی نداشته است. افراد متأهل نسبت به افراد مجرد میانگین نزاع بالاتری را نشان دادهاند که با نتیجه تحقیق نظری (1386) همخوانی ندارد. بین افراد با تحصیلات مختلف به لحاظ میزان نزاع تفاوت معنیداری یافت گردید و مشخص شد که هرچه میزان تحصیلات افراد بالاتر میرود، تمایل و میزان گرایش کمتری به نزاع داشتهاند، که این یافته با نتایج تحقیقات پورافکاری (1383)، نظری (1386) و حسینزاده و همکاران (1389) همسو بوده است. بین تجربه عینی نزاع و میزان نزاع در بین شهروندان همبستگی معنیداری یافت گردید. که این یافته با نتایج تحقیقات نظری (1386) و ربانی و همکاران (1388) همسو بوده است. یکی از روشهای یادگیری، مشاهده است که از این طریق، مشاهدهکنندگان رسماً پرخاشگری و نحوه آن را میآموزند (Bandura, 1973). برطبق تئوری یادگیری اجتماعی، افراد، از خانواده، دوستان و دیگران با نفوذ، همسایگان، رسانهها و ... رفتارهای خود را شکل میدهند. در تأیید این امر وارنر و گریک (2004) همبستگی معنیداری بین دوستان و بروز پرخاشگری یافته بودند؛ یعنی افراد پرخاشگر دوستان پرخاشگری دارند (Snethen and Van Puymbroeck, 2008: 353). بنابراین، پرخاشگری خود زاییده تجربه عینی نزاع، مشاهده و یادگیری است که برآیند آن نیز میتواند در گرایش افراد به رفتارهای ناهنجار (گرایش به نزاع) متجلی گردد؛ چیزی که در تحقیق حاضر نیز تأیید شده است.
فرینقتون و همکاران مشابه با تحقیقات افراد قبل، به این نتیجه رسیده بودند که بخشی از یادگیری هرگونه کنش اجتماعی مرتبط با شبکههای اجتماعی نظیر دوستان و خانواده است؛ یعنی اگر شبکههای حمایتی افراد خود مروج بزهکاری باشند، خواسته یا ناخواسته زمینه را برای بروز هرگونه رفتار ناهنجار از جمله شرکت در نزاع فراهم میسازند؛ در تحقیق حاضر نیز این امر به لحاظ تجربی تأیید گردید.
بین دسترسی به امکانات رفاهی و رضایت از زندگی با میزان نزاع همبستگی معنیداری و منفی یافت گردید که نشان میدهد هرچه دسترسی افراد به امکانات رفاهی و رضایت از زندگی در افراد کمتر شود میزان تمایل و گرایش آنها به نزاع افزایش مییابد و برعکس. که این یافته با نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو همخوانی دارد که اشاره میکند افراد در زمینه نیازها، سلسله مراتبی دارند که در رسیدن هر کدام به مرحله بعدی، نیازمند عبور و برطرف کردن نیازهای قبلی میباشد در صورتیکه نیازها به ترتیب ارضا نگردند، افراد در رسیدن به مراحل کمال و خودشکوفایی دچار وقفه و آسیب خواهند شد، اگر افراد نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی خود را برطرف ننمایند، نمیتوانند به نیازهای بالاتر مثل احترام به خود و احترام به دیگران برسند و آن نیاز را ارضا نمایند که باعث ناکامی و خلاء فرد شده و فرد را به سمت ناهنجاریها و بروز رفتارهای پرخاشگرانه (نزاع) سوق میدهد.
پدیده نزاع و درگیری در جامعه، از آن دسته آسیبهایی است که با ایجاد اخلال در روابط اجتماعی، فضایی آکنده از بغض، کینه و دشمنی را در میان افراد به وجود میآورد که این امر با زمینه سازی برای ایجاد نزاع و تنشهای بعدی، جامعه را از نظر مادی و معنوی متضرر میسازد که از مهمترین آنها، کاهش احساس امنیت در بین شهروندان میباشد. این پدیده در کشور ما که دارای بافتی چند قومیتی میباشد به عنوان پدیدهای مسألهساز ظاهر میشود. از سوی دیگر، متأسفانه هنوز خشونت و نزاع از جمله موضوعاتی است که در فرهنگ بعضی از هموطنان، شاخص قدرت و یا دفاع از منزلت اجتماعی و فرهنگی و حیثیت خانوادگی میباشد. در این میان جهت کاهش نزاع در جامعه و فارغ بودن از مصائب و گرفتاریهای این ناهنجاری پیشنهاداتی ارائه میگردد. با توجه به رابطه تحصیلات و میزان نزاع پیشنهاد میگردد که اهتمام افزونتری به آموزش خانوادهها و کاهش میزان بیسوادی صورت گیرد. حضور به موقع عوامل انتظامی در صحنه و استفاده از نیروهای باتجربه و دارای نگرش جامعه محور در مواجهه با نزاعها به منظور کنترل سریعتر و بهتر نزاعها، همچنین رسیدگی سریع و خارج از نوبت به پروندههای نزاع و استفاده از عوامل بازدارنده قوی از قبیل: اعمال جریمههای مادی و معنوی سنگین و ... نیز میتواند در کاهش نزاع مؤثر باشد. هرچقدر افراد مورد بررسی درخصوص نزاع، تجربه بیشتری پیدا کردهاند (تجربه عینی نزاع) گرایش بیشتری به آن داشتهاند، لذا پیشنهاد میشود که رخداد نزاع بیش از پیش توسط سازمانهای مربوطه کنترل و به حداقل برسد؛ زیرا متغیر تجربه عینی نزاع نشان داد که افراد هر اندازه بیشتر در معرض مشاهده نزاع و .. قرار بگیرند، به همان اندازه گرایش بیشتری به نزاع خواهند داشت، بنابراین بایستی از رخداد این امر در ملأ عام توسط سازمانهای مسؤول جلوگیری شود. آموزش جهت یادگیری ایجاد روابط اجتماعی بر مبنای اعتماد، احترام و ارزش، صداقت، مشورت، شعور، انتقاد و استدلال از طریق نهادهایی چون خانواده، نهادهای آموزشی و به ویژه رسانههای ارتباط جمعی میتواند در کاهش این مسأله تأثیرگذار باشد. همچنین، با توجه به گرایش بیشتر گروههای سنی جوان و نوجوان به این پدیده نسبت به گروههای سنی دیگر، توسعه نهادهای فرهنگی در سطح استان به ویژه سینما، پارکهای علمی- تفریحی (با توجه به اینکه یک استان کویری بوده و مناطق تفریحی و گردشگری طبیعی کمی دارد)، کتابخانه، فرهنگسرا و افزایش علاقمندی جوانان به شرکت در فعالیتهای هنری، ورزشی و ... جهت سوق پتانسیل آنها به سوی فعالیتهای مفید علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی و ... ضروری مینماید.