زباله‌پراکنی به‌مثابۀ بی‌نظمی اجتماعی (آزمون نظریۀ پنجرۀ شکسته)ه)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران، ایران

2 دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات جوانان دانشگاه مازندران، ایران

چکیده

هدف این پژوهش، تحلیل زباله‌پراکنی به‌صورت شاخصی از بی‌نظمی اجتماعی و روش آن پیمایش بوده است. اطلاعات از میان گردشگران استان مازندران ازطریق پرسش‌نامه جمع‌آوری شده و تعداد نمونه 384 نفر بوده است که به‌روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شده‌اند. نظریۀ استفاده‌شده در این مقاله نیز نظریۀ پنجرۀ شکسته است و اطلاعات به‌وسیلۀ نرم‌افزار spss و amos تحلیل شده‌اند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان می‌دهد که بین زباله‌پراکنی به‌‌شکل مصداقی از رفتار بی‌نظمی اجتماعی گردشگران و عواملی چون کنترل اجتماعی ضعیف، زباله‌پراکنی دیگران، محیط کثیف، ارزیابی مثبت به زباله‌ریزی و بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ چنان‌که این متغیرها موجب تقویت زباله‌پراکنی در میان گردشگران می‌شود. آزمون مدل نظری نیز نشان‌دهندۀ این موضوع است که این متغیرها 22درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می‌کنند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Littering as social disorder (examination of broken window theory)

نویسندگان [English]

  • Ali Asghar Firoozjaeian 1
  • Zahra Saadati 2
1 University of Mazandaran, Iran
2 University of Mazandarn, Iran
چکیده [English]

The purpose of this research is to study the littering as indicator of social disorder.Therefore, this article tries to explain tourist’s leisure behavior with to emphasize littering.Therefore tourism is stated as the most important issues in contemporary societies The research is of the survey type, and the research data were collected from tourists in mazandaran province questionnaires. The sample in included 384 people, selected with multistep clustering method. The theory used in this research is broken windows theory. The research data were analyzed via SPSS and AMOS software. The results obtained from the correlation test demonstrate that there is a positive, significant relationship between littering as an instance of tourists deviant leisure behavior and weak social control, others littering, polluted environment, positive attitude toward littering, and environmental in responsibility. These variables enforce littering among tourists. Testing the theoretical model demonstrates that these variables have successfully explained 22 percent of the changes in the dependent variable.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Littering
  • deviant leisure
  • disorder
  • broken windows theory

مقدمه و بیان مسئله

در دهه‌های بعد از جنگ جهانی دوم گردشگری، رشد فزاینده‌ای داشته و در مقایسه با دیگر بخش‌های اقتصادی رشد سریعی در قلمرو اقتصاد جهانی به دست آورده است
(Hara, 2008: 2325) تا حدی که امروزه گردشگری به‌صورت یکی از پیشروترین فعالیت‌های درحال‌رشد دنیا و ابزاری برای افزایش درآمد ملی کشورها محسوب می‌شود (استعلاجی،130:1390). گذشته از این، امروزه حجم درآمدهای ناشی از کسب‌وکار گردشگری نسبت به درآمدهای نفتی، صادرات مواد غذایی و صنایع اتومبیل‌سازی روبه‌افزایش است (Harms, 2010: 111) ازنظر آمار و ارقام نیز گردشگری رشد پیوسته‌ای داشته؛ به‌طوری که در طی سال‌های اخیر گردشگری بین‌المللی با میزان رشد سالانۀ 5/6درصد، از 25میلیون گردشگر در سال 1950 به 806میلیون در سال 2005 افزایش یافته است. این افزایش به‌گونه‌ای بوده که در سال 2015 شاهد رشد روزافزون 4درصدی گردشگری بوده‌ایم و طبق پیش‌بینی‌های رسمی سازمان جهانی گردشگری[1] تا سال 2020 تعداد گردشگر ورودی در جهان به 5/1میلیارد نفر خواهد رسید. (2015). باتوجه‌به فراهم‌شدن بیشتر زیرساخت‌ها برای سفر (راه‌های ارتباطی، وسایل حمل‌ونقل و...) و نیاز به گذراندن اوقات فراغت در میان مردم، گردشگری به فضای جدی برای گذراندن اوقات فراغت افراد در سراسر دنیا تبدیل شده است؛ بنابراین، شاهد گسترش روزافزون آن هستیم.

گردشگری به بُعد بین‌المللی آن خلاصه نمی‌شود؛ بلکه گردشگری داخلی به‌خصوص در کشور ما اهمیت زیادی دارد. گردشگران داخلی کسانی هستند که با اهداف مختلف در داخل مرزهای سرزمینی یک کشور مسافرت می‌کنند. «در این زمینه، گردشگران با اهداف مذهبی، درمانی، ورزش، سیاحتی و موارد دیگر از منابع توریستی یک کشور، بهره‌مند می‌شوند. یکی از این موارد، گردشگری طبیعت‌گرا[2]ست. در این نوع گردشگری استفاده از جاذبه‌ها و چشم‌اندازهای طبیعی اهمیت فراوانی دارد» (نوابخش و صفی، 1392). با توجه به اینکه گردشگری خارجی در ایران رونق آن‌چنانی ندارد، طبعاً ما با نوعی گردشگر داخلی به‌ویژه از نوع طبیعت‌گرای آن روبه‌رو هستیم.

بر این اساس، روند روبه‌رشد گردشگری در جامعۀ معاصر به موضوعی مهم تبدیل شده است؛ به‌طوری که توسعۀ آن همانند شمشیر دولبه برای جامعه عمل می‌کند؛ هم منافعی دارد و هم ضررهایی از این قبیل را تحمیل می‌کند: تخریب منابع طبیعی مقاصد گردشگری، تهدید بنیان‌های هویتی و فرهنگی جوامع محلی (ضیایی و ترابیان، 1389) آلودگی آب‌های ساحلی، انباشت زباله‌های جامد، ماهیگیری غیرقانونی (قرخلو و همکاران، 1388) و آثار منفی اجتماعی (Anderek et al., 2005., (Nillahut, 2010, Jaafar et al., 2005 & Gartner, 1996;. گردشگری که یکی از مهم‌ترین مصادیق اوقات فراغت است، آثار گوناگونی بر مقصد و جامعه میزبان به جا می‌گذارد. اوقات فراغت هم مانند شمشیر دولبه‌ای است که هم باعث اعتلا و بهینه‌شدن کار و فرهنگ می‌شود و هم علل انواع کج‌روی، انحراف و حتی ارتکاب به جرم را فراهم می‌کند (نوری، 90:1379).

در حالی که اوقات فراغت اغلب در وضعیت مثبت تعریف شده است، تصور می‌شود که این مفهوم، طیف وسیعی از مزایای اجتماعی مانند سلامت جسمی ازطریق ورزش، سلامت روانی و ذهنی ازطریق آرامش، رشد شخصی از راه فعالیت‌های مشوق و انسجام اجتماعی از راه تعامل با دیگران را به همراه داردKelly, 2000 & Horna, 1994) ). بر این اساس، این آثار طیف گسترده‌ای از تأثیرات اجتماعی‌فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به همراه دارند که آثار ناشی از این فعالیت‌ها نیز گسترده و به‌هم‌پیوسته‌ هستند و در زمان مطالعه آثار گردشگری باید به آنها توجه شود (Mason, 2005: 27).

آثار مثبت گردشگری در جامعۀ میزبان، بر ایجاد شغل، تجدید حیات مناطق توسعه‌نیافته یا غیرصنعتی و افزایش درآمد تأثیر می‌گذارد و همچنین، گردشگری به‌ویژه در کشورهای درحال‌توسعه ازطریق سوق‌دادن نیروی کار، از کشاورزی سنتی به صنایع خدماتی باعث تحرک اجتماعی بیشتر و درنتیجه، دستمزد بیشتر و آینده شغلی بهتر می‌شودMason, 1995: 9) ). گذشته از آن، این امر نقش مهمی در تشویق سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و اشتغال‌زایی مستقیم و غیرمستقیم در سراسر دنیا داشته است (تقوی و قلی‌پور، 1388). هر نوع گردشگری اعم از داخلی و خارجی شاید در نگاه نخست، مثبت و درواقع، نوعی فراغت مثبت باشد؛ اما اگر با رویکردی آسیب‌شناسانه به گردشگری به‌خصوص از نوع داخلی آن توجه شود، نوعی فراغت محسوب می‌شود که به فراغت انحرافی تبدیل می‌شود. اوقات فراغت انحرافی[3] در یک دسته‌بندی به دو روش تعریف می‌شود: انحراف تحمل‌کردنی و تحمل‌نکردنی(Stebbins, 1996). انحراف تحمل‌کردنی انحرافی است که تهدید آن برای جامعه بسیار ناچیز تصور می‌شود، افراد کمی در آن ‌مشارکت دارند و نظم اجتماعی با خطر مواجه نمی‌شود؛ بنابراین اعضای جامعه اغلب دیدگاهی منفعل نسبت به آن دارند، مگر اینکه بر شدت رفتارهای انحرافی افزوده شود. مردم اساساً این رفتارها را نادیده خواهند گرفت. در مقابل، انحراف تحمل‌نکردنی اشاره به رفتارهایی دارد که تا حد زیادی جامعه را تهدید می‌کند و اعضای آن برای جلوگیری از این رفتارها عکس‌العمل فعالی دارند. همچنین، به‌طور کلی فراغت انحرافی رفتاری است که موجب نقض هنجارهای اخلاقی، جنایی و غیرجنایی می‌شود (همان). مفهوم اوقات فراغت انحرافی به اعمالی ازجمله مصرف دارو، نقاشی‌های دیواری، تجاوز، دزدی و... اشاره دارد (Rojek, 1997).

بنابراین، با توجه به مقالۀ حاضر، فراغت انحرافی هر نوع فعالیتی است که گردشگران در زمان فراغت و سفر خود در تضاد با هنجارهای اجتماعی و زیست‌محیطی انجام می‌دهند. ممکن است گردشگران با رفتارهای خود موجب ناهنجارهای اجتماعی‌فرهنگی (تقدیسی و همکاران 1391 و ابراهیمی،1390) و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی مشکلات اخلاقی (Nillahut, 2010) (Pizam et all., 1993 & Haley et al., 2005)، Anderek et al., 2007  تراکم و ازدیاد جمعیت در طول فصل گردشگری (,1984; Gartner, 1996 & Lee, 1197  Tyrrell var, 1986.,&Liu ) و زباله‌پراکنی[4](AP, 1990, Gartner, 1996 & Haley et al., 2005) شوند.

یکی از مصادیق رفتارهای انحرافی و بی‌نظمی اجتماعی گردشگران در زمان گذران فراغت در محیط‌ زیست زباله‌پراکنیاست. زباله‌پراکنی در فضاهای شهری و عمومی موجب تشدید مسائل مربوط ‌به زباله شده است. این امر یکی از مهم‌ترین مسائل زیست‌محیطی، اجتماعی و زیباشناسی مطرح است. زباله‌پراکنی یعنی رهاکردن چیزهای غیرضروری و غیرطبیعی در محیط (Green, 2001) و این امر قابل رؤیت‌ترین مسئله‌ای است که موجب تخریب محیط زیست می‌شود (finnie, 1973). بسیاری از کشورها بیش از 40 سال است که به این موضوع توجه کرده‌اند و این توجه به انجام پژوهش‌های رفتاری نظام‌مند(Clark & Burgess, 1971, Geller (et  al., 1980 & Schultz et al., 2013 منجر شده است. در ایران نیز به زباله به‌صورت یک چالش جدی در حوزۀ برنامه‌ریزی توجه شده است.

زباله در ایران به‌ویژه در استان مازندران، گذشته از مرزهای زیست‌محیطی (آلودگی منبع آب، خاک، هوا) زیباشناختی و تهدید بهداشت و سلامت، موجب تحمیل هزینه‌های زیاد اقتصادی به کشور شده است؛ به‌طوری که 80درصد هزینه‌های مدیریت شهری مربوط ‌به جمع‌آوری و حمل‌ونقل زباله می‌شود. در این رابطه، اطلاعات سازمان مدیریت پسماند، با اشاره به میزان سرانۀ زباله تولیدی در دنیا نشان می‌دهد که میزان تولید زباله در جهان روزی 450 تا 500 گرم برای هر فرد است؛ ولی در کشور ما به 800 گرم تا 1‌ کیلو می‌رسد؛ بنابراین، میزان تولید زباله در ایران 2 برابر جهان است. در استان مازندران که یکی از قطب‌های گردشگری کشور است، متأسفانه روزانه حدود 2700 تن زباله در جنگل‌ها و سواحل تخلیه می‌شود (فیروزجائیان، غلامرضازاده، 1395) و این امر ضررهای زیست‌محیطی (آلودگی منابع آب زیرزمینی و سطحی، خاک و هوا) زیباشناختی، تهدید بهداشت و سلامت و تحمیل هزینه‌های زیاد اقتصادی برای کشور به همراه دارد. البته باید توجه داشت که بعضی از زباله‌ها در کشور ما به دست مردم در محیط رها شده است و حضور پررنگ گردشگران در استان در این مسئله تأثیر دارد.

متأسفانه آمار دقیقی از میزان ورود گردشگران داخلی به مازندران وجود ندارد؛ اما سازمان میراث فرهنگی این شهر تعداد مسافران ورودی به آن را در سال 1394 بیش از 10میلیون نفر تخمین زده است. این مسافران که به‌ویژه در
6 ماه نخست سال به مازندران سفر می‌کنند، در اماکن رسمی و غیررسمی به‌طور موقت ساکن می‌شوند و طبعاً حضور جمعیتی بیش از 3 برابر جمعیت مازندران به استان، با‌ توجه به رفتار زیست‌محیطی ناسالم آنها پیامدهای ناگواری در پی دارد. یکی از این پیامدها حجم زیاد زباله‌های رهاشده در مراکز گردشگری در استان است. در کشور ما زباله‌پراکنی در بین قشرهای مختلفی انجام می‌شود و در این بین گردشگران و مسافران داخلی با آسودگی بیشتری این رفتار را انجام می‌دهند. گواه این مدعا مشاهدۀ مقصدهای گردشگری طبیعی ازجمله حاشیۀ دریا، رودخانه‌ها و جنگل‌های مملو از زباله‌های رها شده است؛ چنان‌که عملاً شاهد نوعی بی‌نظمی فیزیکی حاصل از زباله‌ریزی در مناطق گردشگری مازندران هستیم. در این پژوهش این نوع بی‌نظمی که حاصل بی‌نظمی در رفتار اجتماعی گردشگران است، بررسی شده و بر این اساس تلاش شده است زباله‌پراکنی به‌شکل نوعی بی‌نظمی اجتماعی تحلیل شود. از این منظر رفتار فراغتی گردشگران به فراغت انحرافی تبدیل خواهد شد.

 

مروری بر پیشینۀ پژوهش

رشد فزایندۀ تعداد گردشگران نگرانی‌هایی در زمینۀ آثار گردشگری بر جوامع مقصد به دنبال داشته است؛ چرا که برخلاف گذشته بیشتر پژوهش‌های گردشگری که پس از دهۀ 1970 انجام شده نشان‌دهندۀ بیشتربودن آثار منفی گردشگری نسبت به آثار مثبت آن است (ضیایی 1389) به این ترتیب با بررسی و مرور پژوهش‌های انجام‌شده در داخل کشور به نظر می‌رسد ازنظر زباله‌پراکنی دربارۀ آسیب‌شناسی رفتار فراغتی گردشگران، پژوهش مستقلی انجام نشده و پژوهش‌ها هم بیشتر در حوزۀ آثار منفی اجتماعی زیست‌محیطی بوده است.

جعفر و همکاران (2015) در پژوهشی با عنوان «بررسی اثرات اجتماعی درک‌شده از توسعه صنعت گردشگری» این آثار را در جوامع محلی از منظر ساکنان محلی این مکان‌ها در نزدیکی پارک ملی کینابالو بررسی کرده‌اند. داده‌های این پژوهش، با استفاده از 378 پرسش‌نامه گردآوری و سپس با کمک بعضی از روش‌ها به‌شیوۀ توصیفی تجزیه و تحلیل شده است. بیشتر پاسخ‌دهندگان نشان دادند که گردشگری گذشته از اینکه یک محرک برای فعالیت‌های مختلف فرهنگی است، در فرهنگ ملی و محلی به‌طور چشمگیری افزایش و امکانات جامعه نیز به‌صورت یکی از نتایج آن بهبود یافته است. همچنین، کیفیت زندگی پاسخگویان هم به دنبال این موضوع به‌طور چشمگیری بهتر شده است. برعکس، نتایج این پژوهش چند اثر منفی را نیز ازقبیل تراکم و قرار‌گرفتن در معرض رفتارهای ضداجتماعی نشان داده است.

شوتز و همکاران (2013) پژوهشی با نام «بررسی عوامل شخصی و زیست‌محیطی مؤثر بر رفتار زباله‌پراکنی» انجام داده‌اند. آنها در این پژوهش رفتار زباله‌پراکنی افراد را در مکان‌های عمومی ایالات‌متحده ارزیابی کرده‌اند. هدف از این مطالعه: الف. بررسی میزان و نوع زباله‌هایی که افراد در خیابان‌ها و مکان‌های مختلف شهری پرت می‌کنند و ب. عوامل شخصی و زیست‌محیطی مؤثر بر رفتار زباله‌پراکنی بوده است. اطلاعات ازطریق مصاحبه با 9757 نفر در 130 مکان در فضای باز عمومی ایالات متحده و با استفاده از پرسش‌نامه گردآوری شده است. براساس نتایج زمینه‌های فیزیکی و متغیرهایی چون وجود یا وجودنداشتن سطل زباله، تعداد آن، دردسترس‌بودن سطل‌ها و ... 15درصد از واریانس رفتار زباله‌پراکنی را به خود اختصاص دادند؛ در حالی که 85درصد آن مربوط‌ به ویژگی‌های فردی مانند سن، جنس، نگرش‌ها و انگیزه‌ها بوده است. درواقع زمینه‌های فیزیکی تأثیر زیادی بر رفتار افراد نداشته‌ا‌ند؛ اما متغیرهای شخصی و نگرش‌ها بسیار تأثیرگذار بوده‌اند؛ به‌طوری که جوانان بیشتر از افراد مسن و مردها بیشتر از زنان زباله‌پراکنی می‌کنند. درمجموع، میزان زباله‌پراکنی در ایالات متحده 17درصد گزارش شده است.

در پژوهش غلام ربانی و همکاران (2013) به نام «اثرهای زیست‌محیطی گردشگری» تأثیرهای گردشگری بر منابع طبیعی، آلودگی محیط‌زیست و محیط فیزیکی و فعالیت گردشگران در پارک ملی توصیف شده‌اند. گردشگری شامل بسیاری از فعالیت‌هاست که آثار نامطلوب زیست‌محیطی به‌همراه دارد و بسیاری از این آثار به ساختن زیرساخت‌های عمومی مانند جاده‌ها و فرودگاه‌ها و امکانات گردشگری ازجمله استراحتگاه‌ها، هتل‌ها، رستوران‌ها، مغازه‌ها و زمین‌های گلف و اسکله مربوط می‌شود. اثرهای منفی توسعۀ گردشگری به‌تدریج منابع زیست‌محیطی وابسته به آن را از بین می‌برد که انتشار هوا، سروصدا، مواد زائد جامد و زباله‌پراکنی، انتشار فاضلاب، نفت و مواد شیمیایی و حتی معماری ازجمله این موارد هستند. گردشگری مانند هر صنعت دیگر در مناطقی که فعالیت‌های گردشگری و جاذبه‌های طبیعی جذاب زیادند، باعث همین اشکال آلودگی می‌شود. دفع زباله یک مشکل جدی است و دفع نامناسب یک نابودگر اصلی محیط زیست طبیعی، رودخانه‌ها، مناطق دیدنی و کنار آنها محسوب می‌شود.

ترگلر[5] و همکاران (2008) در پژوهش «توجیه رفتار زباله‌پراکنی» رابطۀ بین مشارکت‌های زیست‌محیطی با رفتار زباله‌پراکنی را در اروپا بررسی کرده‌اند. در این مطالعه، اطلاعات ارائه‌شده به‌وسیلۀ پیمایش ارزش‌های اروپایی[6] تجزیه‌وتحلیل شدند و این پیمایش در سال 1999-2000 دربارۀ ارزش‌های اساسی و اعتقادات مردم سراسر اروپا (شرقی و غربی) تهیه شد. هدف از این کار چگونگی توجیه رفتار زباله‌پراکنی ازنظر افراد و مشخص‌کردن عوامل تعیین‌کنندۀ آن از جنبۀ فردی بوده است. نتایج نشان می‌دهد که عضویت در سازمان‌های زیست‌محیطی، میزان آموزش‌وپرورش رسمی، هنجارهای اجتماعی و سرمایه‌های اجتماعی عوامل تعیین‌کنندۀ رفتار افراد بوده است. افرادی که در سازمان‌ها و فعالیت‌های زیست‌محیطی مشارکت می‌کنند، بسیاری از رفتارهای زیست‌محیطی‌شان داوطلبانه و با آگاهی است. درحقیقت، عضویت در سازمان‌های زیست‌محیطی موجب تقویت تعهد به رفتار ضدزباله‌پراکنی و درنتیجه، سبب بهبود کیفیت محیط زیست می‌شود.

هالی و همکاران 2005)) در پژوهشی تأثیر اجتماعی گردشگری را بررسی کرده‌اند که این کار با روش کمی در میان ساکنان شهر تاریخی باث[7] در بریتانیا انجام شده است. هدف آنها بررسی ادراک ساکنان منطقه از تأثیرات توسعۀ گردشگری بوده است. نتایج نشان می‌دهد که ازنظر ساکنان اگرچه گسترش توریسم کیفیت زندگی را افزایش خواهد داد، در عین حال بعضی پیامدهای منفی چون افزایش زباله در خیابان، افزایش جرائم و نیز ترافیک را به‌همراه خواهد داشت.

هرچند مطالعات گردشگری در ایران عمر درازی ندارد، مطالعات انجام‌شده در حوزۀ رفتار گردشگران بیشتر به ابعاد مثبت گردشگری توجه کرده‌اند و کمتر به ابعاد منفی رفتار گردشگران به‌خصوص زباله‌پراکنی توجه شده است. در عین حال تلاش شده است مطالعاتی که ازمنظر آسیب‌شناسی رفتار گردشگران را ارزیابی کرده‌اند، در اینجا گزارش شود.

ابراهیمی و همکاران (1395) در پژوهش «تحلیل جامعه‌شناختی پایبندی گردشگران به هنجارهای اجتماعی» دو موضوع را بررسی کرده‌اند: گردشگران در جامعۀ مقصد، به چه میزان به هنجارها پایبند هستند و چه عواملی باعث رعایت هنجارها به‌وسیلۀ آنها می‌شود. روش انجام کار پیمایشی بوده و با استفاده از ابزار پرسش‌نامه 300 گردشگر به‌روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای ارزیابی شده‌اند. طبق نتایج با توجه به میزان معناداری 003/0 به‌دست‌آمده از جنسیت و هنجار اجتماعی کل، زنان گردشگر بیش از مردان به هنجار پایبند هستند و حدود 21درصد از تغییرهای «هنجارهای اجتماعی» به‌وسیلۀ 5 متغیر (روابط درون‌گروهی، همبستگی اجتماعی، تعهد گروهی، عقلانیت و دلهره منزلت درون‌گروهی) تبیین می‌شود.

فیروزجائیان و همکاران (1395) در پژوهشی با عنوان «تحلیل عوامل مؤثر بر بی‌نظمی با تأکید بر زباله‌پراکنی» با رویکرد تلفیقی پاول استرون زباله‌پراکنی را تحلیل کرده‌اند. جامعۀ آماری گردشگران استان مازندران در سال 1393 بوده و اطلاعات از طریق پرسش‌نامه جمع‌آوری شده است. نتایج نشان می‌دهد رفتار زباله‌پراکنی با متغیرهایی چون نگرش زیست‌محیطی ضعیف، کنترل اجتماعی، ارزیابی منفی، بی‌مسئولیتی، احساس منفی نسبت به زباله، عادت، گمنامی، فقدان خدمات و آگاهی‌نداشتن از جنبۀ زیست‌محیطی رابطۀ معناداری دارد.

غلامرضازاده (1393) جامعه‌شناختی زباله‌پراکنی در بین گردشگران استان مازندران و عوامل مؤثر بر آن را بررسی کرده است. روش انجام این پژوهش پیمایش و نمونۀ آماری 385 نفر بوده که برای نمونه‌گیری هم از روش خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شده است. همچنین، برای گردآوری اطلاعات نیز از پرسش‌نامه ساخته‌شده به‌دست پژوهشگر استفاده شده است. براساس نتایج، میزان زباله‌پراکنی گردشگران در حد متوسط روبه‌زیاد است و متغیرهای زمینه‌ای مانند سن، جنس و وضعیت تأهل پاسخگویان در رفتار زباله‌پراکنی آنها تعیین‌کننده بوده است؛ چنان‌که از این نظر تفاوت معناداری با هم دارند. برای مثال جوانان بیشتر از افراد مسن، مردها بیشتر از زنان و مجردها بیشتر از افراد متأهل زباله‌پراکنی می‌کنند؛ اما در این رابطه در بین این متغیرها میزان درآمد و تحصیلات، تفاوت معناداری نداشته‌اند. طبق نتایج حاصل از همبستگی پیرسون، بین زباله‌پراکنی و عواملی چون نگرش زیست‌محیطی، ضعف هنجار اجتماعی، احساس بی‌مسئولیتی، زباله‌پراکنی دیگران، عادت، گمنامی و فقدان خدمات رابطۀ معناداری وجود دارد. مطابق با آزمون مدل نظری که با روش مدل‌سازی معادلۀ ساختاری انجام شده است، مشخص شد که مؤلفه‌های پژوهش به‌همراه شاخص‌هایشان 37/0 از تغییرات متغیر وابسته (رفتار زباله‌پراکنی) را تبیین می‌کنند و عوامل دیگر، خارج از این بررسی هستند.

صالحی و همکاران (1391) رفتارهای زیست‌محیطی گردشگران ساحلی شهر بوشهر را ارزیابی کرده‌اند و در این پژوهش 267 پرسش‌نامه در بین گردشگران نوروزی ساکن در این شهر توزیع شده است. نتایج نشان می‌دهد نگرانی زیست‌محیطی با رفتارهای زیست‌محیطی همبستگی مثبتی دارد؛ در حالی که از بین متغیرهای جمعیتی (سن، تحصیلات، وضعیت تأهل و نوع اقامت) متغیر سن، رابطۀ معناداری با رفتار زیست‌محیطی دارد.

پژوهش ضیایی و همکاران (1389) «سنجش میزان قابل‌قبول آثار منفی اجتماعی گردشگران بر جوامع محلی در ایران» با هدف شناسایی این آثار بر جوامع روستایی حوزۀ تالاب پریشان انجام شده است. داده‌های مربوط به خبرگان صنعت گردشگری از راه مصاحبه و اطلاعات مردم محلی ازطریق مصاحبه نیمه‌ساختاریافته گردآوری شده است. مطابق نتایج پژوهش، میزان فعلی آثار منفی اجتماعی ناشی از حضور و فعالیت دیدارکنندگان در بیشتر موارد بیشتر از میزان قابل‌قبول این آثار است و برای کاهش آنها توصیه شده است که تمهیداتی فوری برای مدیریت و کنترل این آلودگی‌های محیطی و اجتماعی در نظر گرفته شوند.

در پژوهش قرخلو و همکاران (1388) با عنوان «آثار زیست‌محیطی گردشگری بر سواحل شهر رامسر» منطقۀ دریای خزر و محدودۀ این شهر ارزیابی شده‌اند و نتایج به‌صورت میدانی و از طریق پرسش‌نامه از اهالی منطقه جمع‌آوری شده است. مطابق آنها توسعۀ گردشگری ساحلی آثار زیست‌محیطی فراوانی داشته که مهم‌ترین آنها تخریب پوشش گیاهی، آلودگی آب‌های ساحلی و ازبین‌رفتن چشم‌انداز ساحلی است.

درمجموع گردشگری به‌صورت یک صنعت مهم در کشورهای مختلف مدنظر دولت‌ها است و برای توسعۀ آنها منافع مختلفی دارد؛ اما گردشگری مانند هر صنعت دیگر آسیب‌هایی را نیز با خود همراه دارد؛ بنابراین در سال‌های اخیر پژوهشگران آنها را آسیب‌شناسی کرده‌اند. در کشور ما گذشته‌ از آنکه خود گردشگری به‌اندازۀ کافی توسعه نیافته است، پژوهشگران به آسیب‌شناسی آن نیز کمتر توجه کرده‌اند؛ بر این اساس این پژوهش ضمن مفروض‌دانستن مزایای گردشگری با روشی آسیب‌شناسانه، رفتار فراغتی گردشگران را با تأکید بر زباله‌پراکنی تحلیل می‌کند.

 

چارچوب نظری پژوهش

برای تبیین رفتار زباله‌پراکنی گردشگران، از نظریۀ پنجرۀ شکسته[8] استفاده شده است که تئوری آن در سال 1982 با همکاری جیمز ویلسون[9] و جرج ال. کلینگ[10] در مقاله‌ای با عنوان «پلیس و امنیت محلی (پنجرۀ شکسته)» معرفی شد. این دو با استفاده از استعارۀ پنجره‌های شکسته روش خود را دربارۀ پیشگیری از جرم توضیح دادند و طبق استدلال آنها جرم نتیجۀ یک نابسامانی است. برای مثال اگر پنجره‌ای شکسته باشد و مرمت نشود، فرد متمایل به شکستن قانون و هنجارهای اجتماعی با مشاهده بی‌اعتنایی جامعه به این امر دست به شکستن شیشۀ دیگری خواهد ‌زد. دیری نمی‌پاید که شیشه‌های بیشتری شکسته می‌شود و این احساس آنارشیستی، بی‌قانونی و هرج‌ومرج از خیابان به خیابان و از محله‌ای به محلۀ دیگر گسترش می‌یابد و با خود علائم و پیام‌هایی را به‌همراه خواهد داشت. به‌این‌ترتیب هرکاری را که بخواهید، مجاز هستید انجام دهید بدون آنکه کسی مزاحم شما شود. آنها استدلال می‌کردند که این جرائم کوچک علامت و پیامی ‌را به جامعه می‌دهند که ارتکاب جرم آزاد است؛ هرچند که به‌خودی‌خود این جرائم کوچک هستند. یک پنجرۀ شکسته و مرمت‌نشده نشان می‌دهد که کسی به آن اهمیت نمی‌دهد و بنابراین شکستن پنجره‌های بیشتر نیز هزینه‌ای را به کسی تحمیل نخواهد کرد (Wilson & Kelling, 1982). گزارۀ کلیدی نظریۀ پنجرۀ شکسته این است که تعمیرنشدن یک پنجرۀ شکسته این پیام را صادر می‌کند که کسی مراقب اوضاع نیست و درنتیجه منجر به صدمات بیشتر می‌شود. آنها معتقدند که در سطح محلی بی‌نظمی و جرم ضرورتاً با هم مرتبط هستند. جرایم جدی در خیابان‌ها و در مناطقی رخ می‌دهد که رفتار مخل نظم در آنها بدون پاسخ می‌ماند. درحقیقت، ایدۀ «کسی مراقب نیست» مطرح می‌شود. براساس این نظریه نظارت و نگهداری محیط‌های شهری در یک وضعیت خوب ممکن است از خراب‌کاری بیشتر و همچنین، از تشدید جرم‌های جدی‌تری جلوگیری کند (Wilson & Kelling, 1982).

پس از طرح این نظریه بحث‌های زیادی در علوم اجتماعی و مجامع عمومی درگرفته است. تئوری پنجرۀ شکسته نظریه‌ای جرم‌شناسانه و نشان‌دهندۀ‌ میزان فعلی اختلال شهری، خرابکاری و اثرگذاری آن بر افزایش جرم و رفتارهای ضداجتماعی است. این تئوری بر دو ادعای کلی استوار است: 1- باید از جرم‌های جزئی‌تر و رفتارهای ضداجتماعی سطح پایین جلوگیری شود و 2- از این طریق از جرم‌های بزرگ پیشگیری خواهد شد. منتقدان این تئوری تمایل دارند بر دومین ادعا متمرکز شوند (Bandura, 1979). نظریۀ پنجره‌های شکسته می‌گوید: «نشانه‌هایی از رفتار نامناسب مانند نقاشی‌های دیواری یا پنجرۀ شکسته، به دیگر رفتار نامناسب (برای مثال زباله‌پراکنی یا سرقت)» منجر می‌شود Keizer et al., 2008)). این نظریه بر این فرض استوار است که یک پدیدۀ نسبتاً بی‌ضرر مانند آشغال‌ریختن در خیابان‌ها، دیوارنویسی یا دزدیدن اتومبیل رهاشده پیامدهای نسبتاً شدیدتری ازجمله میزان زیاد جرم و جنایت خشونت‌آمیز دارد ((Wilson & Kelling, 1982. بر این اساس، چنانچه شهروندان یک جامعه و ضابطان نظم نسبت به جرائم خفیف و انحرافات خرد چشم‌پوشی کنند، این امر در درازمدت باعث می‌شود که در آن منطقه و محله بی‌نظمی به وجود آید و به گمان برخی افراد چنین تصور شود که آن محله یا گروه، به انحرافات و کج‌روی‌ها بی‌توجه هستند. از دل این بی‌نظمی ناشی از برخوردنکردن با جرائم ساده و خفیف جرائم بزرگ و شدید به وجود می‌آیند؛ بنابراین جرمْ ناشی از تداوم بی‌نظمی است و برخورد قوی و قاطع و بدون چشم‌پوشی با جرائم ساده از بروز جرائم بزرگ‌تر جلوگیری می‌کند. مطابق استدلال پیروان این نظریه مؤثرترین راه برای کاهش بی‌نظمی اجتماعی کنترل کسانی است که با پرسه‌زدن، استفاده از مواد مخدر، فعالیت در گروه‌های جنایی کوچک و نوشیدن علنی مشروبات الکلی نظم عمومی را مختل می‌کنند (شرافتی‌پور و عبدی،1387: 93 و92).

به این ترتیب سیاستگذاران و مجریان قانون نیز برای مثال آشغال‌ریختن در یک مکان مشخص را یک پنجرۀ شکسته می‌دانند که جرم و جنایت و فعالیت باندهای تبهکار را در آن محل به خود جذب می‌کند (Harcourt, 2001). این تئوری در سیاست جنایی به‌صورت یک انگیزه برای اصلاحات به کار گرفته شده است.

مطالعات تجربی زیادی دربارۀ تئوری پنجرۀ شکسته انجام شده است و این پژوهش‌ها نشان می‌دهند که یک رابطۀ نزدیک بین هنجارهای اجتماعی و زباله‌پراکنی در مقابل رفتار غیرزباله‌پراکنی وجود دارد. برای مثال مطالعات مختلف نشان داده است که رفتار زباله‌پراکنی با افزایش مقدار زباله همراه است (Finnie, 1973, Krauss, Freedman & Whitcup, 1978 & Reiter & Samuel, 1980 ) درنتیجه، این نظریه برای بررسی موضوعات مختلفی مانند تبیین بی‌نظمیLindenberg, 2008) (Keizer & بررسی رفتارهای نامناسب(Keizer, Lindenberg & (Steg, 2008  و تبیین رفتار زباله‌پراکنی  (Cialdini, 1990)نیز به کار رفته است. همچنین، پژوهش‌ها نشان داده است که نشانه‌هایی از رفتار نامناسب مانند زباله‌پراکنی، نقاشی‌های دیواری، یا پنجره‌های شکسته در مکان‌های عمومی رفتارهای مغایر هنجارها را تقویت می‌کند(Cialdini, Reno & Kallgren, 1990, Kelling & Coles, 1998 & Wilson & Kelling, 1982). درنهایت، این نظریه بیان می‌کند که بی‌توجهی به اخلال در نظم عمومی و اعمال تخریبی مانند ریختن زباله، تخریب اموال عمومی، نوشیدن مشروبات الکلی در انظار عمومی، گدایی و ولگردی نشان‌دهندۀ بی‌توجهی به بزهکاری است و موجب آماده‌شدن زمینه برای جرائم مهم‌تر می‌شود.

 

مدل نظری پژوهش و فرضیات

مطابق این مطالب چارچوب نظریۀ پنجرۀ شکسته در تبیین بی‌نظمی اجتماعی کاربرد فراوانی دارد و اساس آن این است که بی‌نظمی کوچک در شرایط خاص موجب بی‌نظمی بزرگ‌تر خواهد شد. از این نظریه به‌دلیل توجه آن به عوامل کنترل اجتماعی و موقعیت در تبیین و پیشگیری از انحراف برای تحلیل رفتار زباله‌پراکنی استفاده می‌شود؛ چرا که براساس مطالعات قبل زباله‌پراکنی به‌علت ضعف عوامل کنترل اجتماعی انجام می‌شود. در این وضعیت محیط به‌شکل پنجره، شکسته‌تر و یا کثیف‌تر می‌شود و طبعاً در محیط‌های کثیف ارزیابی افراد نیز نسبت به زباله‌ریزی مثبت و این امر موجب زباله‌پراکنی بیشتر خواهد شد. شیوع زباله‌ریزی در محیط‌ زیست نتیجۀ بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی در جامعه است؛ زیرا هرچه افراد یا گردشگران در نتیجۀ ضعف کنترل اجتماعی ازنظر زیست‌محیطی بی‌اعتنا باشند، امکان آلودگی از طرف آنان بیشتر می‌شود و بر این اساس زباله‌پراکنی یک آسیب زیست‌محیطی در زمان فراغت گردشگران است. درواقع وقتی کنترل اجتماعی در جامعه ضعیف باشد، امکان کثیفی محیط بیشتر می‌شود (پنجره‌ای شکسته می‌شود). دراین وضعیت افراد چون محیط را کثیف می‌بینند و کنترلی هم احساس نمی‌‌شود، به‌راحتی زباله را در محیط رها می‌کنند (پنجره‌های دیگر شکسته می‌شود). به این ترتیب به‌تدریج ارزیابی منفی از زباله‌ریختن (شکستن پنجره) مثبت و درنتیجه آن زباله‌پراکنی به قاعده‌ای معمول در میان گردشگران تبدیل می‌شود. طبعاً این وضعیت به‌دلیل بی‌مسئولیتی افراد نسبت به محیط زیست است.

 

 

 
   
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مدل 1- مدل نظری روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته (زباله‌پراکنی )

 

 

براساس مدل فرضیه‌های اصلی و مستقیم پژوهش عبارت‌اند از:

1- ارزیابی مثبت افراد از زباله‌پراکنی بر زباله‌پراکنی آنها در زمان گذران فراغت تأثیر مستقیم دارد؛

2- زباله‌ریزی دیگران، بر زباله‌پراکنی فرد در زمان گذران اوقات فراغت تأثیر مستقیم دارد؛

3- محیط کثیف بر زباله‌پراکنی افراد در زمان گذران اوقات فراغت تأثیر مستقیم دارد؛

4- بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی بر زباله‌پراکنی افراد در زمان گذران اوقات فراغت تأثیر مستقیم دارد و

5- کنترل اجتماعی ضعیف بر زباله‌پراکنی افراد در زمان گذران اوقات فراغت تأثیر مستقیم دارد.

 

روش‌شناسی

این پژوهش به‌روش کمی و با استفاده از استراتژی پیمایشی[11] انجام شده و جامعه آماری آن عبارت است از کلیۀ گردشگرانی که در تعطیلات نوروز 1395 وارد مناطق مرکزی و غربی استان مازندران شده‌اند. تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نمونه تعین شده و همچنین، از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شده است. با توجه به اینکه گردشگران در تعطیلات نوروز شهرهای ساحلی را برای محل تفریح خود انتخاب می‌کنند، ابتدا شهرهای ساحلی مرکز و غرب مازندران در 2 خوشه قرار گرفته‌اند. سپس از هر خوشۀ آنها 1 شهر (بابلسر برای خوشۀ نخست و نوشهر برای خوشۀ دوم) به‌صورت تصادفی انتخاب شده است. در مرحلۀ بعد مکان انتخاب نمونه پارک‌ها و سواحل بوده است؛ زیرا گردشگران عمدتاً برای گذران اوقات فراغت از آنها استفاده می‌کنند. در مرحلۀ نهایی از روش نمونه‌های در دسترس برای انتخاب نمونه استفاده شده است. اطلاعات لازم ازطریق ابزار پرسش‌نامه به‌روش میدانی گردآوری شده و برای تجزیه‌وتحلیل آنها از نرم‌افزار SPSS و برای آزمون مدل نظری از مدل ساختاری AMOS استفاده شده است. برای بررسی اعتبار پرسش‌نامه نیز از اعتبار صوری استفاده شده است. به همین دلیل پرسش‌نامۀ ساخته‌شدۀ پژوهشگر را دو داور بررسی کردند و به‌منظور بررسی پایایی آن، در مرحلۀ پیش‌آزمون از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که نتایج آن در جدول 1 آمده است.

 

جدول 1- ضریب آلفای شاخص‌های پژوهش

شاخص

تعداد گویه

ضریب آلفا

ارزیابی مثبت فرد از زباله‌پراکنی

4

78/.

کنترل اجتماعی ضعیف

5

73/.

بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی

5

76/0

زباله‌پراکنی توسط دیگران

5

79/.

محیط کثیف

4

86/.

رفتار زباله‌پراکنی

8

88/.

 

تعریف متغیرها

الف- متغیر وابسته: رفتار زباله‌پراکنی

در این پژوهش زباله‌پراکنی به‌صورت یک آسیب رفتار فراغتی گردشگران و همانند متغیر وابسته بررسی شده است. در این وضعیت گردشگری به فراغت انحرافی تبدیل می‌شود. زباله‌پراکنی به معنی رهاکردن چیزهای غیرضروری و غیرطبیعی در محیط (Green, 2001) و همچنین، دفع سهل‌انگارانه و نامناسب زباله(Geller et al., 1982, Stokols & Altman, 1987 & Keenan, 1996) است. در این رفتار فرد بدون توجه به عواقب، با سهل‌انگاری زباله‌های تولیدشده را در طبیعت رها می‌کند. رفتار زباله‌پراکنی گردشگران با شاخص‌هایی چون دستمال کاغذی، تکه‌های کاغذ یا روزنامه، ظرف نوشیدنی‌ها، پوست میوه، آدامس، ته‌سیگار، کیسه‌های کاغذی و... ، با مقیاسی از همیشه تا هرگز سنجیده شده‌ است.

 

ب- متغیرهای مستقل

متغیرهای مستقل پژوهش عبارت‌اند از:

1- ارزیابی مثبت فرد از زباله‌پراکنی

ارزیابی مثبت یک رفتار به وضعیتی اشاره دارد که فرد نگرش مطلوبی نسبت به انجام رفتار دارد و براساس آن ارزیابی تصمیم می‌گیرد که چگونه رفتار کند. در زمینۀ زباله‌پراکنی ارزیابی مثبت فرد از زباله‌ریزی و پیامدهای آن محرکی برای این کار است. ازجمله سؤالات مطرح‌شده برای سنجش این متغیر این موارد هستند: زباله‌ریزی عملی منفی و نامناسب نیست و بر محیط تأثیر منفی ندارد. دامنۀ پاسخ‌ها نیز از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف است.

2- زباله‌پراکنی دیگران

اگر زباله‌ریزی را به‌صورت پنجره‌ای شکسته در نظر بگیریم، زباله‌پراکنی دیگران به وضعیتی اشاره دارد که فرد با دیدن زباله‌ریختن اطرافیان یا افراد دیگر جامعه (دیگری) تشویق می‌شود که زباله بریزد یا استنباطش این است که باید زباله را در محیط خاص رها کند. این متغیر به میزان مشاهده زباله‌ریزی دیگران در محیط اشاره دارد و برای سنجش آن از 5 گویه استفاده شده است. دامنۀ پاسخ‌ها از همیشه تا هرگز است.

3- کنترل اجتماعی ضعیف

براساس نظریۀ پنجرۀ شکسته کنترل اجتماعی مؤثرترین راه برای کاهش بی‌نظمی اجتماعی است؛ به‌طوری که ضعف کنترل‌های رسمی و غیررسمی موجب تشدید بی‌نظمی و انحراف می‌شود. در زمینۀ رفتار زباله‌پراکنی ضعف هنجارهای رسمی بازدارنده مانند ضعف تدابیر انتظاماتی (برای مثال تهدید به یک خدمت اجتماعی مثل جمع‌کردن زباله‌های خیابان و یا جریمۀ نقدی) و جریمه‌نکردن و ضعف هنجارهای غیررسمی (مثل بی‌توجهی شهروندان نسبت به زباله‌ریزی شهروندان در جامعه و یا بی‌اعتنایی نسبت به زباله‌ریزی دیگران) موجب ‌پراکندن زباله می‌شود. برای سنجش این متغیر از 5 سؤال با دامنه پاسخ‌های کاملاً موافق تا کاملاً مخالف استفاده شده است.

4- بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی

بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی به‌معنای توجه‌نکردن فرد نسبت به رفتارهای زیست‌مراقبتی است. عواملی مانند احساس مسئولیت، میزان حس تأثیرگذاری رفتار و اینکه تا چه حد فرد، شخصاً مسئول عواقب رفتارش است، بر روی رفتار و عملکرد او تأثیر دارد (Davies et al., 2002). درحقیقت، بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی شخص نسبت به پاکیزگی محیط به زباله‌پراکنی منجر می‌شود. برای سنجش این متغیر مواردی چون اهمیت‌نداشتن محیط زیست پاک و عاری از زباله برای فرد و تعهدنداشتن فرد نسبت به پاکیزگی طبیعت و مناطق گردشگری با دامنه پاسخ‌های کاملاً موافق تا کاملاً مخالف سنجیده شده است.

5- محیط ﮐﺜﻴﻒ

براساس نظریۀ استفاده‌شده شکسته‌بودن موجب شکسته‌شدن‌های دیگر می‌شود. به تعبیر دیگر هر قدر زباله‌های بیشتری در محیط رها باشد، زباله‌های بیشتری نیز به دست افراد دیگر در محیط رها خواهد شد. ازنظر پاسخگویان کثیف‌بودن محیط به‌معنای میزان رهابودن زباله در آن است. و این امر، موجب شکل‌گیری هنجار زباله‌ریزی می‌شود؛ به این صورت که ریختن زباله کاری منفی نیست که این خود باعث تقویت زباله‌ریزی توسط افراد در زمان فراغتشان می‌شود. این متغیر نیز با 4 سؤال با مقیاس خیلی کم تا خیلی زیاد سنجیده شده است.

 

تحلیل یافته‌ها

ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺍﺟﻤﺎﻟﻲ ﻧﻤﻮنۀ ﺁﻣﺎﺭﻱ

ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ مدنظر ﺍﺯ ﺑﻴﻦ 384 نفر ﺍﺯ ﮔﺮﺩﺷﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺟﻤﻊﺁﻭﺭﻱ ﺷﺪﻩ است که 50درصد زن (192 ﺯﻥ) و50درصد مرد (192نفر) بوده‌اند. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، میانگین سنی افراد 32 ﺳﺎﻝ ﻭ کمترین سن 16 و بیشترین سن نیز 68 ﺳﺎﻝ بوده است. ازنظر ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺗﺄﻫﻞ 5/30درصد مجرد و 8/63درصد متأهل بوده‌اند و ﺩﺭ ﺭﺍبطه ﺑﺎ ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﻫﻢ بیشترین افراد ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﺩﻳﭙﻠﻢ و 8/33درصد و افراد با تحصیلات ابتدایی 8/0درصد کمترین ﺍﻓﺮﺍﺩ هستند. بیشتر پاسخگویان یعنی 6/80ﺩﺭﺻﺪ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺘﻮﺳﻂ، 3/5دﺭﺻﺪ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ خوب ﻭ 1/14درصد نیز وضعیت ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ بد ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻲﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ. ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺟﺪﻭﻝ 2 توزیع فراوانی زباله‌پراکنی را در بین گردشگران نشان می‌دهد و مطابق آن ﺣﺪﻭﺩ 9/33ﺩﺭﺻﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺯﺑﺎﻟﻪﭘﺮﺍﻛﻨﻲﺷﺎﻥ متوسط، 6/33درصد زیاد و 6/32درصد هم کم ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭﻛﻞ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﭘﺮﺍکندن ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺍﺳﺖ؛ ﺑﻪ‌ﻃﻮری‌ﻛﻪ بیشترین ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﮔﻮﻳﻪﻫﺎﻱ ﺯﺑﺎلهﭘﺮﺍﻛنی ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺁﺩﺍمس، ﺗﻪ‌ﺳیگار و ﺩﺳتمالﻛﺎغذﻱ ﻭ ﻛﻤﺘﺮین ﺁﻥ، ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﮔﻮﻳﻪﻫﺎﻱ ﻛیسهﻫﺎﻱ ﻛﺎغذﻱ ﻭ ﭘﻼﺳﺘﻴکی ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

 

جدول 2- ﺗﻮﺯﻳﻊ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺯﺑﺎﻟﻪﭘﺮﺍﮐﻨﻲ

درصد

فراوانی

ﺯﺑﺎﻟﻪﭘﺮﺍﮐﻨﻲ

ﻃﺒﻘﺎﺕ ﭘﺎﺳخ

6/33

129

زیاد

9/33

130

ﻣﺘﻮﺳﻂ

6/32

125

کم

7/99

384

ﮐﻞ ﭘﺎﺳﺦﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ

منبع: محاسبات پژوهش حاضر

 

آزمون فرضیات

در این پژوهش، برای آزمودن فرضیات دوبه‌دو با توجه به میزان سنجش متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی روابط چندگانه بین متغیرهای مستقل و وابسته از نرم‌افزار AMOS استفاده شده است.

 

جدول 3- ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﻴﻦ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎﻱ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻭ ﺯﺑﺎﻟﻪﭘﺮﺍﮐﻨﻲ

میزان ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭی

ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ

متغیر مستقل

000/0

21/0

زباله‌ریزی دیگران

000/0

30/0

کنترل اجتماعی ضعیف

000/0

16/ .

ارزیابی مثبت

000/0

25/ .

بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی

04/0

12/0

محیط کثیف

منبع: محاسبات پژوهش حاضر

این جدول نشان‌دهندۀ آزمون همبستگی بین متغیرهای مستقل و زباله‌پراکنی گردشگران در زمان فراغت است. مطابق یافته‌ها رابطۀ معناداری بین همۀ متغیرهای مستقل با متغیر وابسته وجود دارد. مسیر رابطه بین همۀ متغیرهای جدول، مثبت و مستقیم و بیشترین شدت رابطه مربوط به کنترل اجتماعی ضعیف است. درحقیقت، هر قدر کنترل اجتماعی رسمی و غیررسمی در رابطه با رفتار فراغت انحرافی گردشگران ضعیف‌تر باشد، زباله‌ریزی آنها در فضاهای زیست‌محیطی بیشتر خواهد شد. این موضوع دربارۀ بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی و متغیرهای دیگر نیز صادق است.

 

آزمون مدل نظری

برای آزمون مدل نظری پژوهش از نرم‌افزار AMOS استفاده شده که به‌صورت یکی از نرم‌افزارهای معادلۀ ساختاری مطرح شده است. مدل ساختاری روشی برای آزمودن مدل نظری است و بر‌اساس آن، برای کاربرد این تکنیک، پژوهشگر باید مدل نظری پیش‌فرض داشته باشد. در این تکنیک تلاش می‌شود میزان برازش مدل نظری پژوهش نسبت به اطلاعات نمونه‌ای سنجیده شود.

 

 

 

Degrees of freedom =2    sig=./32       RMSEA= 0/02        R2= ./22

مدل 2- مدل مسیر عوامل مؤثر بر زباله‌پراکنی

 

 

آماره‌های برازش در معادلۀ ساختاری نشان می‌دهند که آیا مدل نظری با داده‌های نمونه تناسب دارند یا خیر. همان‌گونه که در جدول شمارۀ 4 آمده است، آمارۀ کای اسکوئر 22.2 معنادار نیست و این امر بیانگر برازش مدل تجربی ارائه‌شده است. همچنین، آمارۀ ریشۀ دوم میانگین مربعات خطای برآورد 02/0RMSEA =  نشان‌دهندۀ برازش قابل‌قبول مدل مسیر است که نسبت کا به درجۀ آزادی و آمارۀ تطبیقی نیز در محدوۀ قابل‌قبول قرار دارند. به‌طور کلی این آماره‌ها نشان می‌دهند که مدل نظری ما به‌وسیلۀ اطلاعات نمونه‌ای حمایت شده است و تفاوت معناداری بین دو مدل وجود ندارد.

 

 

جدول 4- شاخص‌های برازش برای سنجش مدل ساختاری

Chi- square

CMIN/DF

NFI

CFI

IFI

2.22

1.11

.98

.99

.98

منبع: محاسبات پژوهش

 

این جدول بیانگر آثار مختلف متغیرهای مستقل بر زباله‌پراکنی افراد است که براساس اطلاعات آن کنترل اجتماعی ضعیف، بیشترین تأثیر مستقیم را بر زباله‌پراکنی گردشگران در زمان فراغت دارد و بعد از آن زباله‌ریزی دیگران قرار دارد. همچنین، بیشرین تأثیر کل نیز مربوط به کنترل ضعیف اجتماعی است و زباله‌ریزی دیگران در مرتبۀ بعد قرار دارد. اثرگذاری همۀ متغیرهای حاضر در مدل، مثبت است و این امر بدین معناست که همۀ متغیرهای مستقل بر زباله‌ریزی گردشگران در زمان فراغت تأثیر افزایشی دارند.

 

جدول 5- آثار مستقیم، غیرمستقیم و کلی متغیرهای مستقل میانی و بیرونی بر زباله‌پراکنی

اثر کل

اثر غیرمستقیم

اثر مستقیم

نام متغیر

14/0

-

14/0

ارزیابی مثبت از زباله‌ریزی

33/0

02/0

31/0

کنترل اجتماعی ضعیف

24/0

05/0

19/0

بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی

25/0

02/0

23/0

زباله‌ریزی دیگران

05/

05/

-

محیط کثیف

منبع: محاسبات پژوهش حاضر

 

نتیجه

امروزه گردشگری به موضوعی مهم در جامعۀ معاصر تبدیل شده است؛ تا حدی که کشورهای مختلف برای افزایش درآمد ملی به‌طور جدی بر روی صنعت گردشگری سرمایه‌گذاری می‌کنند. گردشگری فضایی جدی برای گذران اوقات فراغت افراد در سراسر دنیا محسوب می‌شود؛ به‌طوری که به‌جز گردشگری خارجی که طبعاً هزینه‌های بیشتری دارد، افراد و حتی متولیان گردشگری داخلی به این نوع گردش نیز توجه می‌کنند؛ چرا که هرساله جمعیت زیادی برای گذران اوقات فراغت به نقاط مختلف کشور می‌روند. شاید در نگاه نخست، گردشگری از هر نوعش مثبت و دربرگیرندۀ نوعی فراغت مثبت باشد؛ اما اگر با روشی آسیب‌شناسانه به آن و به‌ویژه نوع داخلی‌اش توجه شود، گردشگری نوعی فراغت است که به فراغت انحرافی تبدیل می‌شود. از این منظر فراغت انحرافی هر نوع فعالیتی است که گردشگران در زمان فراغت و سفر خود و در تضاد با هنجارهای اجتماعی و زیست‌محیطی انجام می‌دهند. ممکن است گردشگران با رفتارهای خود هنجارهای اجتماعی را نقض کنند؛ به‌طوری که امروزه آثار منفی و زیان‌بار فراغت بیشتر از جنبه‌های مثبت گردشگری بدل شده است. با توجه به مشاهدات در مناطق گردشگری ازجمله سواحل دریا و رودخانه‌ها و طبیعت و پارک‌ها در جامعه ما تقریباً  نقض هنجارهای زیست‌محیطی از‌جمله زباله‌ریزی کاملاً مشهود است؛ بنابراین این مقاله رفتار فراغتی گردشگران را با تأکید بر زباله‌پراکنی آنها در استان مازندران و عوامل مؤثر در آن آسیب‌شناسی کرده است. بر این اساس، این پژوهش با تأکید بر نظریۀ پنجرۀ شکسته و به‌روش پیمایشی در میان گردشگران ایام نوروزی در سال 1395 انجام شده است. به این ترتیب رفتار انحرافی زباله‌پراکنی گردشگران به‌صورت متغیر وابسته در نظر گرفته شده است و متغیرهایی مانند ارزیابی مثبت، کنترل اجتماعی، بی‌مسئولیتی، زباله‌ریزی دیگران و محیط کثیف متغیر مستقل معرفی شده‌اند.

مطابق نظریۀ پنجرۀ شکسته یک پنجرۀ شکسته و مرمت‌نشده نشان‌دهندۀ بی‌اهمیتی افراد است و بنابراین شکستن پنجره‌های بیشتر نیز هزینه‌ای را به کسی تحمیل نخواهد کرد ((Wilson & Kelling, 1982 بر این اساس طبق نتایج، زباله‌های رهاشده در محیط، پنجره‌های شکسته محسوب می‌شوند و خود نیز موجب زباله‌ریزی بیشتر در محیط می‌شوند. درواقع محیط کثیف که نشان‌دهندۀ پنجره‌های شکسته است، موجب زباله‌ریختن مردم در محیط زیست می‌شود و طبعاً هرچه زباله‌های رهاشده در محیط بیشتر شود، این امر ظاهراً بیانگر زباله‌ریزی بیشتر به‌دست مردم در محیط است.

گذشته از این، کنترل اجتماعی (رسمی و غیررسمی) نقش مهمی در جلوگیری از نابسامانی و بی‌نظمی محیط دارد. براساس نظریۀ پنجرۀ شکسته یکی از دلایل تبدیل‌کنندۀ انحرافات کوچک به جرائم بزرگ عکس‌العمل ضعیف عوامل کنترل اجتماعی است. درحقیقت، بی‌نظمی به‌دلیل برخوردنکردن جامعه و سازمان‌های ذی‌ربط است (احمدی و همکارن، 1393). طبق نتایج حاصل از آزمودن فرضیات پژوهش بین کنترل اجتماعی با زباله‌پراکنی رابطۀ معناداری وجود دارد؛ بدین‌گونه که هرچه میزان کنترل اجتماعی رسمی و غیررسمی ضعیف‌تر باشد، میزان زباله‌پراکنی نیز به‌صورت یک رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود. همان‌طور که پژوهش‌های تجربی نشان داده‌اند منبع کنترل، مانع رفتار انحرافی به‌ویژه زباله‌پراکنی می‌شود (اولاینکا و بلگان، به نقل از فیروزجاییان، 1395) و ضعف کنترل نیز عاملی تأثیرگزار بر بی‌مسئولیتی زیست‌محیطی و ایجاد نگرش مثبت به ریختن زباله است. نتیجۀ این وضعیت ایجاد محیط کثیف‌تر (پنجره‌های شکسته) در مراکز گردشگری است که طبعاً موجب افزایش زباله‌ریزی در میان گردشگران خواهد شد (غلامرضازاده، 1393).

سرانجام همۀ متغیرهای حاضر در مدل نظری پژوهش 22/0درصد از تغییرات متغیر وابسته را تحلیل کرده‌اند. در میان این متغیرها بیشترین تأثیر مستقیم مربوط به کنترل اجتماعی ضعیف است؛ در حالی که اعمال کنترل‌های اجتماعی و مقرراتی دربارۀ پیشگیری از زباله‌پراکنی از‌جمله در سواحل دریا و جنگل‌ها نقش مهمی در کاهش این رفتار فراغتی انحرافی دارد. طبعاً محیط کثیف نقش بسزایی در زباله‌ریزی گردشگران در فضاهای گردگشری دارد؛ بنابراین پاک‌بودن این فضاها و فراهم‌کردن امکان دفع مناسب زباله برای گردشگران موجب ترمیم پنجره‌های شکسته و کاهش بی‌نظمی اجتماعی در فضاهای عمومی می‌شود.

طبق نتایج برای پیشگیری از زباله‌پراکنی در میان گردشگران لازم است:

1-   عوامل بازدارنده و کنترلی در اماکن گردشگری به‌خصوص پارک‌ها و سواحل نقش مهمی داشته باشند. در این زمینه به‌جز برخورد با افرادی که زباله را در محیط رها می‌کنند، به‌کاربردن ابزارهای تشویقی نیز برای دفع مناسب زباله راهگشاست؛

2-    ازطریق فرهنگ‌سازی حساسیت مردم به رفتارهای زیست‌محیطی بیشتر شود تا افراد در جامعه در مقابل زباله‌پراکنی دیگران به‌صورت عاملی بازدارنده برخورد کنند؛

3-   دراین‌ارتباط نگرش مردم نسبت به مسئلۀ زباله‌ریزی منفی شود؛ چرا که با مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی افراد نگرش آنها نسبت به ریختن زباله منفی و طبعا زباله‌پراکنی کمتر خواهد شد؛

4-    محیط‌های گردگشری مانند پارک‌ها و سواحل دریا و رودخانه همواره باید از زباله پاک باشد؛ زیرا مردم در محیط‌های تمیز تمایل کمتری برای ریختن زباله دارند.

 



[1] The United Nation World Tourism Organization (UNWTO)

[2] Ecotourism

[3] Deviant leisure

[4] littering

[5]Torgler

[6] European Values Survey (EVS)

[7] Bath

[8] Broken windows

[9] Q. Wilson

[10] Kelling

[11] Survey

ابراهیمی، م. (1392). بررسی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی گردشگری در شهر محمودآباد 15/11/1393 http://anthropology.ir/node/13445
استعلاجی، ع. ر. و الله‌قلی‌‌نژاد، م. (1390). «برنامه‌ریزی توسعه پایدار، با تأکید برگردشگری مطالعه موردی سرعین و روستاهای اطراف»، مجله جغرافیا (فصلنامه علمی‌پژوهشی انجمن جغرافیای ایران)، دوره جدید، س 9، ش 30، ص 144-129.
احمدی، س.؛ نیکدل، ف.؛ حیدری، ع. و کرمی، ع. (1393). «بررسی رابطه میزان کنترل اجتماعی و بی‌نظمی در بین شهروندان شهر دهدشت»، فصلنامه پژوهش‌های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، س 3، ش2، ص 46-35.
تقوی، م. و قلی‌پور سلیمانی، ع. (1388). «عوامل مؤثر بر رشد گردشگری ایران»، پژوهش‌نامه اقتصادی، س 9، ش 3، ص 172-157.
تقدیسی، ا.؛ تقوایی، م. و پیری، س. (1391). «تحلیلی بر نگرش جامعه میزبان به آثار اجتماعی‌فرهنگی گردشگری شهرستان دالاهو»، برنامه‌ریزی فضایی، س 2، ش 1، ص 140-121.
ضیایی، م. و ترابیان، پ. (1389). «سنجش میزان قابل قبول آثار منفی اجتماعی گردشگران، بر جوامع محلی در ایران (مورد مطالعه سکونتگاه‌های روستایی حوزه تالاب پریشان)»، جغرافیا، دوره جدید، س 8، ش 27، ص 225-205.
فیروزجائیان، ع.‌ و غلامرضازاده، ف. (1395). «تحلیل عوامل مؤثر بر بی‌نظمی اجتماعی (با تأکید بر رفتار زباله‌پراکنی)، فصلنامه جامعه‌شناسی کاربردی، س27، ش 61، ص 112-95.
قرخلو، م.؛ رمضان‌زاده لسبوئی، م. و گلین‌ شریف دینی، ج. (1388). «اثرات زیست‌محیطی گردشگری بر سواحل رامسر»، فصلنامه پژوهشی جغرافیای انسانی، س 1، ش 3، ص 12-1.
غلامرضازاده، ف. (1393). تحلیل جامعه‌شناختی زباله‌پراکنی در میان گردشگران (مطالعه موردی گردشگران استان مازندران)، پایان‌نامه کارشناسی ارشد پژوهش اجتماعی، دانشگاه مازندران.
نوری، م. (1379). «درآمدی جامعه‌شناسی بر اوقات فراغت»، فرهنگ اصفهان، س 13، ش 25، ص104-99.
نوابخش، م. و صامی، س. (1392). جامعه‌شناسی گردشگری شهری، تهران: بهمن برنا.
Andereck, Kathleen, L. Valentine, Karin, M. Knopf, Richard, C. Vogt, Christine, A. (2005) “Residents' Perceptions of Community Tourism Impacts”, Annals of Tourism Research, 32(4):1056- 1076.
Andereck, K. L. Valentine, K. M. Vogt, C. A. and Knopf, R. C. (2007) “A Cross-Cultural Analysis of Tourism and Quality of Life Perceptions”, Journal of SustainableTourism, 15(5):483-502.
AP, John. (1990) “Residents’ Perceptions Research on the Social Impacts of Tourism”. Annals of Tourism Research, 17:610-615.
Burgess, R.L. Clark, R.N. and Hendee, J.C. (1971) “An Experimental Analysis of Antilittering Procedures”, Journal of Applied Behavior Analysis, 4: 71-74.
Cialdini, R.B. Reno, R.R. Kallgren, C.A. (1990) “A Focus Theory of Normative Conduct: Recycling the Concept of Norms to Reduce Littering in Public Places”. Journal of Personality and Social Psychology, 58: 1015-1026.
Davies, J. Foxall, G.R. and Pallister, J. (2002) “Beyond “The Intention–Behaviour Mythology. An Integrated Model of Recycling”, Marketing Theory, 2: 29-113.
Finnie, W. C. (1973) “Field Experiments in Litter Control”. Environment and Behavior, 5: 123-144.
Gartner, William, C. (1996) Tourism Development, Principles, Processes & Policies, New York, John Wiley & Sons, Inc.
Geller, E. S. Brasted, W. & Mann, M. (1980) “Waste Receptacle Designs and Interventions for Litter Control”. Journal of Environmental Systems, 9:145-160.
Geller, E. S. Winett, R. A. & Everett, P. B. (1982) Preserving the environment: NewStrategies for behavior change. Elmsford, NY: Pergamum.
Green, C.A. (2001) The effect of prior litter on sewing class students` clean-up behavior. http://www.clearinghouse. missouriwestern. edu/ de fault.asp. Curled from the Internet on 14th Dec, 2007.
Haley, A.J. Snaith, T. Miller, G. (2005) “The Social Impacts of Tourism, A Case Study of Bath, UK”. Annals of Tourism Research, 32(3): 647–668.
Hara, T. (2008) Quantitative tourism industry analysis: Introduction to input output, social accounting matrix modeling and tourism satellite accounts, New York: Routledge
Harcourt, B. E. (2001) Illusionoforder: Thefalsepromiseofbrokenwindows policing. Cambridge, MA: Harvard University Press.
Horna, J. (1994) The study of leisure: An introduction. Toronto: Oxford University Press.
Harms, E. (2010) “Sustainable Tourism: From Nice to Have to Need to Have, In Roland Conrady”, Trends and Issues in Global Tourism, 3: 111-116.
Jaafar, M. Ismail, S. Rasoolimanesh, S. M. (2015) “Perceived Social Effects of Torism Development: A Case Study of Kinabalu National Park”, Theoretical and Empirical Researches in Urban Management, 10(2):5-20.
Kelling, G. L. & Coles, C. M. (1998) Fixing broken win- dows: Restoring order and reducing crime in our communi- ties. New York, NY: Free Press.
Kelly, J. R. & Freysinger, V. J. (2000) 21st Century Leisure: Current Issues. Allyn & Bacon.
Keizer, K. & Lindenberg, L. (2008) “The Spreading of Disorder”, Science Express, 322: 5908, 1681 – 1685.
Keizer, K. Lindenberg, S. & Steg, L. (2011) “The Reversal Effect of Prohibition Signs”. Group Processes & Intergroup Relations, 14: 681–688.
Keenan, M. (1996) “The A, B, C of Litter Control”. Irish Journal of Psychology, 17(4): 327–339.
Krauss, R. M. Freeman, J. L. & Whitcup, M. (1978) “Field and Laboratory Studies of Littering”. Journal of Experimental Social Psychology, 14:109–122.
Lee, H. (1997) Social Carrying Capacity of Tourism Planning At an Alternative Tourism Destination: Crowding, Satisfaction and Behavior, Ph.D Dissertation, The Pennsylvania Atate University.
Liu, J. C. and Var, T. (1986) “Resident Attitudes Toward Tourism Impacts in Hawaii”, Annals of Tourism Research, 13(2):193-214.
Mason, P. (1995) Tourism: Environment and Development Perspectives. Godalming, UK, World Wide Fund for Nature.
Mason, P. (2003) Tourism Impacts, Planning and Management. Luton, UK: Head of Tourism and Leisure Department, University of Luton.
Nillahut, W. (2010) Local Resident’s Perception Towards Impacts From Tourism Development in Phuket, Thailand, Doctor of Philosophy, University Sains Malaysia, Penang, Malaysia.
Pizam, A. Milman, A. and King, B. (1993) “The Perceptions of Tourism Employees and their Families toward Tourism”. Tourism Management, 15:53-61.
Reiter, S. M. & Samuel, W. (1980) “Littering as a Func- Tion of Prior Litter and the Presence or Absence of Prohibitive Signs”. Journal of Applied Social Psy- Chology, 10: 45–55.
Rojek, C. (1999) “Abnormal Leisure: Invasive, Mephitic, and Wild forms”. Society and Leisure, 22(1): 21-37.
Stokols, D. & Altman, I. (Eds.) (1987) Handbook of Environmental Psychology, Vols.1– 2. John Wiley, NY.
Stebbins, R. (1996) Tolerable differences: Living with deviance (2nd Ed.) Toronto: McGraw-Hill Ryerson Limited.
Schultz, P.W. Bator, R.J. Large, L.B. Bruni, C.M. and Tabanico, J.J. (2013) “Littering in Context: Personal and Environment Predictors of Littering Behavior”, Environment and Behavior, 45(1): 35–59.
Tyrrell, T. J. (1984) “A Survey of Attitudes Toward Tourism Growth in Rhode Island”, Journal of Hospitality & Tourism Research, 8(2): 22-33.
Wilson, J. & Kelling L. (1982) “Broken Windows; The Police and Neighborhood Safety”. The Atlantic Monthly, 249: 29-38.
The United Nations World Tourism Organization (UNWTO) (2006) Sixty Years of Organization Serving World Tourism (1946-2006), www.unwto.org