نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، گروه علوم اجتماعی دانشگاه یاسوج، ایران
2 دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه پیام نور مشهد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
  A low level of feeling of security among women has a close relationship with social skills but this relation has been under researched. The main purpose of this research is to investigate relationship between problem-solving skill and feeling of security among women. Research method is survey. Population is women aged 18-39 in Ysouj that 351 cases were selected by means of multi-stage sampling method. Research instrument for measurement feeling of security is insecurity feeling questionnaire (IFQ) and the research instrument for problem solving is social problem solving inventory (SPSI). Based on the descriptive findings, the mean score of womenâs feeling of security is at the average level. This research finding suggests that feeling of security is as well as an acute social problem among women. Based on the analytical results, there is a significant and positive relationship between social problem solving skill and a feeling of security, so that, social problem solving skills is able to explain about 0.21 of the variance of the feeling of security. In addition, none of the demographic variables of age, education level, employment status and marital status have any significant relation with the feeling of security. The conclusion of this study is that training social problem solving skill to women can alleviate feeling of security as one of the major concerns of women.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
با ظهور تمدن نوین صنعتی حضور زنان در عرصههای عمومی بهسرعت گسترش یافت. عواملی مانند امکان تولید شیرخشک و کشف روشهای مؤثر برای تنظیم موالید، باعث شدند زنان از قیدوبندهای تاریخی رها شوند و به عرصههایی خارج از فعالیت خانگی گام بگذارند (احمدی، 1393: 91). در سال 1900 کمتر از 20درصد زنان آمریکایی در بیرون از خانه مشغول کار بودند. این رقم در سال 1986 به 38درصد و در سال 2000 به بیش از 60درصد رسید (Kornblum, 2005) چنانکه در سال 2008 جمعیت زنان شاغل در آمریکا عملا از جمعیت مردان شاغل بیشتر شد (ILO, 2009). مشارکت گسترده زنان در عرصههای اجتماعی در تمام دنیا رو به افزایش است. در ایران نیز طی چند دهه اخیر، زنان با استقبال چشمگیر از تحصیلات دانشگاهی عملاً بخش بیشتری از صندلیهای دانشگاهی را به خود اختصاص داده و بهصورت گسترده وارد بازار کار و عرصههای عمومی جامعه شدهاند؛ بااینحال، زنان به دلایل مختلف، آسیبپذیرتر از مردان هستند و احساس ناامنی در بین آنان یکی از مسائل اجتماعی مهم است (احمدی و حیدری، 1393).
امنیت یعنی هراسنداشتن از تهدید و مخاطره (Morris, 1970) یکی از نیازهای اساسی انسان است (Maslow, 1954). امنیت در سطح فردی باعث آرامش، بروز استعدادها و خلاقیت میشود (رضایی و حاتمی، 1389) و در سطح اجتماعی زمینهساز توسعه است. این مفهوم، هم بهصورت واقعی و هم بهصورت احساس دیده میشود و معمولا احساس امنیت، مهمتر از وجود امنیت است؛ زیرا واکنشهای فرد در جامعه، بستگی به میزان احساس او از امنیت دارد (نوروزی و فولادیسپهر، 1388). تحقیقات و مستندات بیانگر این موضوع هستند که امنیت واقعی در جامعه ایران ارتقا یافته است؛ اما احساس ناامنی در ایران زیاد است (احمدی و حیدری، 1393، مرکز افکارسنجی دانشجویان، 1382). این وضعیت، درباره زنان بغرنجتر است. پژوهش نوروزی و فولادیسپهر (1388) نشان میدهد 1/6درصد زنان به میزان زیاد و خیلی زیاد احساس امنیت میکنند. احساس امنیت در استان کهگیلویه و بویراحمد و مرکز آن یاسوج نیز یک مسئله حاد اجتماعی است؛ بهطوریکه این استان ازنظر احساس امنیت در کشور رتبه هفدهم را دارد (مرکز افکارسنجی نیروی انتظامی، 1389). زنان اساساً نیمی از جامعه، نیمی از ظرفیتها و نیمی از توسعه هستند و احساس ناامنی در بین آنها باعث میشود نیمی از توان جامعه کم شود. در زمینه تبیین احساس ناامنی در بین زنان، دیدگاههای متعددی، مطرح و در طی یک دهه اخیر، تحقیقات مختلفی در ایران انجام شدهاند؛ بااینحال، رویکردهای روانشناسی اجتماعی و بهویژه، مهارتهای رفتاری، بندرت بررسی شدهاند. یکی از این مهارتهای رفتاری که ازنظر منطقی رابطه نزدیکی با احساس امنیت دارد، مهارت حل مسئله اجتماعی است. برایناساس، هدف پژوهش حاضر این است که این احساس را در بین زنان، بررسی و رابطه آن را با مهارت حل مسئله اجتماعی ارزیابی و واکاوی کند.
تحقیقات پیشین
مهارت حل مسئله و احساس امنیت در بین زنان بهطور جداگانه، موضوع تحقیقات مختلفی بودهاند؛ اما بندرت پژوهشی رابطه این دو متغیر را با یکدیگر بررسی و احساس امنیت را براساس مهارت حل مسئله واکاوی کرده است. در معدود پژوهشهای مرتبط، بیانی و همکاران (1391) با بررسی دانشجویان نشان دادهاند هراس اجتماعی در بین زنان به مراتب بیشتر از مردان است. گذشتهازآن، توانایی حل مسئله رابطه معناداری با هراس اجتماعی دارد؛ بهطوریکه با افزایش مهارت حل مسئله، هراس اجتماعی کاهش مییابد. طبق بررسی کردی و همکاران (1391) رابطه مهارت حل مسئله و شدت افسردگی در بین زنان، نشاندهندۀ رابطه معنادار بین این دو متغیر است؛ بهطوریکه با افزایش مهارت حل مسئله، شدت افسردگی کاهش مییابد. در خارج از کشور نیز به موضوع بررسی رابطه مهارت حل مسئله و احساس امنیت کمتر توجه شده است. از دهه 1970 که رویکرد پلیس مسئلهمحور مطرح شد (Goldstein, 1979) در سازمان پلیس، رابطه این رویکرد با ترس از جرم اهمیت پیدا کرد. کوردنر[1] (1986) با انجام یک پژوهش شبهآزمایشی نشان داد رویکرد حل مسئله باعث کاهش ترس از جرم میشود. اک[2]و ویلیام (1987) در پژوهشی نشان دادهاند که کاربرد سیاست حل مسئله با کمک پلیس به کاهش خشونت در جامعه منجر میشود. مطابق نتایج تحقیق رابیچاد[3] (2000) درباره رابطه برخی متغیرهای شناختی مرتبط با نگرانی میزان این موضوع در بین زنان به مراتب بیش از مردان است و نیز این امر، ارتباط نزدیکی با سرکوب فکری و جهتگیری برای حل مسئله دارد. طبق استناد شمرلر[4] و همکاران (2006) به بعضی نتایج پژوهشی رویکرد حل مسئله، ترس از جرم را کاهش میدهد.
چارچوب نظری
مسئله، موقعیتی است که فرد در مواجهه با آن و به کمک اطلاعات موجود در آن لحظه، نتواند سریع و بهطور مناسب پاسخ دهد (D’Zurilla et al., 2004). مسئلهها دامنه بسیار وسیعی دارند؛ بااینحال، برحسب میزان دقیقبودن، آنها را به دو گروه عمده تقسیمبندی میکنند. نخست، مسئلههایی که بهطور کامل تعریف شدهاند. در این گونه مسئلهها هدف بهطور روشن بیان شده است و اطلاعات لازم برای حل مسئله، در دسترس هستند. همچنین، معمولا یک راهحل درست برای آنها وجود دارد. مسائل علمی از این نوع هستند. دوم، مسئلههایی که بهطور کامل تعریف نشدهاند. در این گونه مسئلهها هدف کاملا روشن نیست و اطلاعات لازم برای حل مسئله در دسترس نیستند؛ بهطوریکه برای حل آنها بیش از یک راه حل وجود دارد (سیف، 1386: 375). مسئلههای زندگی واقعی که برای همه افراد پیش میآیند، معمولاً از این نوع هستند. باتوجهبه پیچیدگی زندگی اجتماعی وقوع مسئله امری طبیعی است؛ اما مهارت مواجهه با مسئله و حل منطقی آن اهمیت دارد. مهارت حل مسئله، آموختنی است (اسلاوین، 1389). مهارت حل مسئله، نیاز اساسی قرن حاضر است و نظامهای آموزشی باید دانشآموزان و دانشجویان را به این مهارت مهم مجهز کنند MacCaine, 2005: 6)). مطابق باور یک اندیشمند دیگر، توانایی حل مسئله برای همه، بهویژه افرادی که بیشتر در معرض وضعیتهای نیازمند به تصمیمگیری سریع و منطقی هستند، یک ضرورت بنیادی است (Proctor, (2010: 55.
حل مسئله، فرآیندی شناختی و رفتاری و ناشی از کاربرد دانش و مهارتها برای رسیدن به هدف است (D’Zurilla & Goldfrid, 1971 و اسلاوین، 1389) که کارکردهای زیادی در حوزههای روانی و اجتماعی دارد. برخی کارکردهای مهارت حل مسئله عبارتاند از: کاهش افسردگی (Tezel & Gozum, 2006) افزایش خودکارآمدی (Warneck et al., 2001) کاهش اضطراب امتحان (اکبری و همکاران، 1390) کاهش بینظمی (Weisburd & Eck, 2008) امتناع از سوءمصرف مواد محرک (براتی و همکاران، 1390) افزایش رضایت از زندگی (Bulut, 2007) افزایش خودپنداره تحصیلی (زراعت و غفوریان، 1388) افزایش توانایی تحصیلی (سعادتمند، 1381) کاهش ناهنجاریهای رفتاری (Rosenham & Seligman, 1989) و ارتقاء خلاقیت (زارع و همکاران، 1389) و این عوامل، در تحقیقات مختلف تأیید شدهاند.
برایناساس، به نظر میرسد مهارت حل مسئله با احساس امنیت نیز ارتباطی منطقی دارد. به گمان گلدستاین (1990) وقوع هر جرم، مستلزم سه عنصر مهاجم، قربانی و مکان وقوع است و هریک از این عناصر، وضعیت و ویژگیهایی دارد که تحقق آنها امکان وقوع جرم را افزایش میدهد. همچنین، ویژگی اساسی افراد ماهر در حل مسئله، تعریف دقیق آن و بررسی راهحلهای مختلف است. آنها ضمن یافتن راهحل مناسب و عملکرد سریع، درنهایت، اقدامات انجامشده را ارزیابی میکنند (احمدی و درفشان، 1392). این ویژگیها باعث میشوند آنها با تحلیل وضعیت و خصوصیات مختلف عناصر سهگانه (مهاجم، قربانی و مکان) موقعیت را کنترل و مدیریت کنند و امکان خلاصی یا برونرفت از مهلکه را افزایش دهند. دزریلا و همکاران (2004) بخش اساسی فرآیند حل مسئله را ارائه راهحل، بهصورت الگوی شناختی یا رفتاری میدانند که این امر، با کاهش اضطراب به بهبود وضعیت منجر میشود. امنیت، توانایی دفاع از خود در برابر تهدیدات و مخاطرات عینی یا ذهنی است. در موقعیتهای تهدیدآمیز یا مخاطرهانگیز، بهویژه در بعد ذهنی گزینههای متعددی قابل تصور هستند که واکنش هیجانی نسبت به احساس خطر و اضطراب را کاهش و توانایی فرد در دفاع از خود را افزایش میدهند (Cauldwell, 2009). مهارتهای رفتاری بهویژه توانایی حل مسئله، یک فرآیند شناختیرفتاری معطوف به فرد و بخش مهمی از این گزینههای قابل تصور است. افراد ماهر در حل مسئله قادرند یک مسئله را در محیط طبیعی یا دنیای واقعی حل کنند (D'Zurilla & Nezu, 1982). آنها بهدلیل توانایی تدوین و تعریف مسئله، ارائه راهحلهای مختلف و تصمیمگیری و اجرای تصمیمات، وضعیتهای تهدیدآمیز و خطرناک را بهتر کنترل و مدیریت میکنند و از این طریق، احساس ناامنیشان را کاهش میدهند. بهاینترتیب، سئوال پژوهش حاضر این است که آیا در بین زنان، رابطه معناداری بین مهارت حل مسئله و احساس امنیت وجود دارد.
روششناسی
پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است و جامعه آماری ﮐﻠﯿﻪ زنان 18 تا 40ساله ﺷﻬﺮ ﯾﺎﺳﻮج ﻫﺴﺘﻨﺪ که بهدلیل ویژگیهای فیزیکی (جوان و زیبابودن) و اجتماعی (اشتغال، روابط اجتماعی و مشارکت بیشتر در اجتماع) بیش از سایرین با مقوله امنیت و ناامنی مواجهاند. تعداد این گروه سنی برحسب نتایج سرشماری سال 1390 (مرکز آمار ایران، 1391) حدود 35505 نفر بوده است. برای تعیین اندازه نمونه، از فرمول نمونهگیری کوکران (1977) استفاده شده و با استناد به تحقیقات پیشین (احمدی و حیدری، 1393) و نیز مطالعات مقدماتی با تعیین مقادیر p برابر 64/0 ، q برابر با 36/0 ،
t برابر با 96/1 و d برابر با 05/0 ، اندازه نمونه، باتوجهبه مقدار N (35505) 351 نفر برآورد شده است. همچنین، براساس ماهیت تحقیق از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شده که در گام نخست، با استفاده از نقشه جامع شهر یاسوج، این شهر به دو منطقه شهرداری تقسیم شده است و سپس، در هریک از مناطق، محلهها مشخص شدهاند. در گام سوم، با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده، چهارده محله (شاهد، شهدا، محمودآباد، راهنمایی، مسکن، ارم، امامت، امامحسین، ترمینال، دولتآباد، زیرتل، سالمآباد، جهاد و گلستان) انتخاب شدند. در مرحله بعد، با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده (ازطریق ترسیم محور Y،X بر روی نقشه هریک از محلات) یک نقطه نمونهگیری انتخاب شده است. در گام پنجم، با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده از موقعیتهای جغرافیایی (شمال=1، جنوب=2، شرق=3 و غرب=4) مسیر حرکت در هریک از نقاط نمونهگیری تعیین و در گام ششم، از پرسشگران خواسته شده است با حرکت در مسیرهای تعیینشده، نمونهها را انتخاب کنند. سپس با بیان مختصر اهداف تحقیق، چنانچه نمونههای انتخابی تمایل به مشارکت در تحقیق داشتند، با کمک آنها اطلاعات لازم ازطریق مصاحبه جمعآوری شده است.
در این مقاله، مفهوم احساس امنیت در امان بودن از تهدید (امیرکافی، 1387) و نترسیدن از خطر (Morris, 1970) و ابزار تحقیق، برای سنجش آن، پرسشنامه احساس امنیت احمدی و حیدری (1393) است. این پرسشنامه سه خردهمقیاس اقتصادی، اجتماعی و جانی شامل 36 آیتم دارد که به روش پنجدرجهای لیکرت (از کاملا موافق=5 تا کاملا مخالف=1) نمرهگذاری شدهاند و دامنه نمرات آنها از 36 تا 180 متغیر است. از پاسخگویان خواسته میشود میزان احساس امنیت را در هریک از وضعیتهای مشخصشده، تعیین کنند و آیتمهای این پرسشنامه در جدول 1 ارائه شدهاند. محاسبه پایایی این پرسشنامه نیز با استفاده از همسانی درونی و به روش آلفا کرانباخ انجام شده که مقادیر آن در جدول (2) منعکس شده است.
ازنظر مفهومی مهارت حل مسئله، فرآیندی شناختی و رفتاری است که ناشی از کاربرد دانش و مهارتها برای رسیدن به هدف است (D’Zurilla & Goldfried, 1971). ابزار تحقیق برای سنجش مهارت حل مسئله، پرسشنامه حل مسئله اجتماعی[5] دزریلا و همکاران (2002) است. به نظر آنان، حل مسئله اجتماعی اساساً یک فرآیند است که طی آن، مسئله (نه در آزمایشگاه یا محیطهای ساختگی)بلکهدر محیط طبیعی یا دنیای واقعی حل میشود. این پرسشنامه شامل پنج خردهمقیاس جهتگیری منفی، جهتگیری مثبت، سبک اجتنابی، سبک منطقی و سبک تکانشی است. هریک از این خرده مقیاسها شامل 5 آیتم است که تعدادی از آنها مثبت (وقتی با مسئلهای روبهرو میشوم معمولاً بر این باورم که راهحلی برای آن وجود دارد) و تعدادی از آنها منفی (مسئله دشوار من را نگران میکند) است. نمرهگذاری این پرسشنامه به روش پنجدرجهای لیکرت (از کاملا موافق=5 تا کاملا مخالف=1) و دامنه نمرات از 25 تا 125 متغیر است. همچنین، از پرسشنامه حل مسئله اجتماعی بهوسیله بیانی و بیانی (1389) و مخبری و همکاران (1389) استفاده و خصوصیات روانسنجی آن، برای استفاده در ایران بررسی شده است. در مقاله حاضر، محاسبه پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ انجام شده که نتایج آن در جدول (2) ارائه شده است.
جدول 1- آیتمهای پرسشنامه احساس امنیت احمدی و حیدری (1393)
اقتصادی |
1. همراهداشتن پول نقد به مقدار زیاد |
2. هنگام خرید طلا و جواهرات و برگشتن به منزل |
|
3. خروج از بانکها یا مؤسسات مالی و اعتباری |
|
4. ترک اتومبیل در خیابان بدون دزدگیر |
|
5. خالیگذاشتن منزل |
|
6. از منزل بیرون گذاشتن ماشین در شب |
|
7. قفل نکردن در خانه، آخر شب هنگام خواب |
|
8. آراستن کودکان به زیورآلات در بیرون از منزل |
|
9. سپردن سرمایه به فرد دیگر برای سرمایهگذاری |
|
10. پذیرفتن چک در معاملات |
|
11. انجام معامله (خریدوفروش) |
|
12. از دست دادن کار و شغل |
|
اجتماعی |
1. افزایش روابط نامشروع بین دختران و پسران |
2. افزایش مزاحمتهای خیابانی برای زنان و دختران |
|
3. رواج پوشش نامناسب و آرایش افراطی زنان و دختران |
|
4. افزایش اعتیاد به مواد مخدر |
|
5.ا فزایش خریدوفروش عکس و سیدیهای مبتذل |
|
6. گسترش مصرف مشروبات الکلی |
|
7. درگیری و نزاع بین جوانان |
|
8. گسترش بیاعتمادی در بین مردم |
|
9. افزایش توزیع و مصرف قرصهای روانگردان |
|
10. افزایش سرقت اتومبیل یا وسایل داخل آن |
|
11. افزایش سرقت از منازل |
|
12. کاهش توجه مردم به ناراحتیهای یکدیگر |
|
جانی |
1. تنهاماندن در جاده |
2. سوارکردن فرد نآشنا (در صورت داشتن ماشین) |
|
3. رفتن یا نشستن در پارک در ساعات پایانی شب |
|
4. برقراری ارتباط و دوستی با افراد غریبه |
|
5. مواجهه با افراد بیبندوبار یا شرور |
|
6. تنها بودن در منزل در شب |
|
7. قفلنکردن در منزل در شب |
|
8. وجود نزاع در محله |
|
9. تذکر دادن به افرادی که مزاحمت خیابانی ایجاد میکنند |
|
10. وساطت در دعوای دیگران |
|
11. کمک به سرنشینان ماشینی که شب کنار جاده خراب شده |
|
|
12. تردد در مسیرهای خلوت |
جدول 2- ضریب پایایی متغیرهای تحقیق به روش آلفا کرانباخ
متغیر |
ضریب آلفا |
احساس امنیت |
95/0 |
بعد اقتصادی |
89/0 |
بعد اجتماعی |
88/0 |
بعد جانی |
91/0 |
مهارت حل مسئله |
58/0 |
بعد جهتگیری منفی |
56/0 |
بعد جهتگیری مثبت |
77/0 |
بعد سبک اجتنابی |
78/0 |
بعد سبک منطقی |
57/0 |
بعد سبک تکانشی |
76/0 |
نتایج توصیفی
براساس یافتههای توصیفی در جدول (3) بخش اعظم پاسخگویان ازنظر وضع تأهل، مجرد و ازنظر سنی در گروه سنی 29-18 سال هستند. همچنین، ازنظر میزان تحصیلات، تحصیلات دانشگاهی دارند و سرانجام، ازلحاظ وضع اشتغال، غیرشاغل هستند.
جدول 3- توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب وضع تأهل، سن، تحصیلات و اشتغال
متغیر |
مقولهها |
فراوانی |
درصد |
وضع تأهل |
مجرد متأهل |
251 100 |
5/71 5/28 |
گروه سنی |
29-18 40-30 |
205 146 |
4/58 6/41 |
میزان تحصیلات |
کمتر از دیپلم دیپلم دانشگاهی |
12 155 184 |
4/3 2/44 4/52 |
وضع اشتغال |
شاغل غیرشاغل |
130 221 |
37 63 |
یافتههای استنباطی
ارتباط مهارت حل مسئله و احساس امنیت
باتوجهبه سطوح سنجش هردو متغیر، برای بررسی رابطه مهارت حل مسئله و احساس امنیت، از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شده است که نتایج آن در جدولهای 4 و 5 منعکس شدهاند. براساس جدول (4) که ماتریس همبستگی دو متغیر را نشان میدهد، رابطه مثبت و معناداری بین مهارت حل مسئله و احساس امنیت وجود دارد. گذشتهازآن، بررسی روابط بین خردهمقیاسها بیانگر این است که سبک منطقی، جهتگیری مثبت، جهتگیری اجتنابی و جهتگیری منفی رابطه معناداری با احساس امنیت اجتماعی و جانی دارند؛ ولی رابطه معناداری با احساس امنیت اقتصادی نشان نمیدهند. همچنین، جهتگیری تکانشی با هر سه خردهمقیاس احساس امنیت اجتماعی، اقتصادی و جانی رابطه معناداری دارد. براساس اطلاعات جدول (5) ضریب همبستگی دو متغیر مهارت حل مسئله و احساس امنیت برابر 456/0 = r است و متغیر مهارت حل مسئله قادر است 208/0 واریانس احساس امنیت را تبیین کند.
جدول 4- ماتریس ضرایب همبستگی پیرسون مهارت حل مسئله اجتماعی و احساس امنیت
|
احساس امنیت |
بعد اقتصادی |
بعد اجتماعی |
بعد جانی |
حل مسئله |
سبک منطقی |
جهتگیری مثبت |
جهتگیری اجتنابی |
جهتگیری تکانشی |
جهتگیری منفی |
احساس امنیت |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
بعد اقتصادی |
** 64/0 |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
بعد اجتماعی |
** 68/0 |
** 68/0 |
- |
|
|
|
|
|
|
|
بعد جانی |
** 66/0 |
** 63/0 |
** 74/0 |
- |
|
|
|
|
|
|
حل مسئله |
** 46/0 |
09/0 |
** 22/0 |
** 26/0 |
- |
|
|
|
|
|
سبک منطقی |
** 28/0 |
06/0 |
* 12/0 |
* 12/0 |
** 79/0 |
- |
|
|
|
|
جهتگیری مثبت |
** 33/0 |
04/0 |
** 16/0 |
** 19/0 |
** 57/0 |
** 19/0 |
- |
|
|
|
جهتگیری اجتنابی |
** 38/0 |
01/0 |
** 16/0 |
** 24/0 |
** 80/0 |
** 55/0 |
** 44/0 |
- |
|
|
جهتگیری تکانشی |
** 42/0 |
** 22/0 |
** 20/0 |
** 27/0 |
** 70/0 |
** 44/0 |
** 28/0 |
** 43/0 |
- |
|
جهتگیری منفی |
** 36/0 |
04/0 |
* 13/0 |
* 14/0 |
** 72/0 |
** 43/0 |
** 41/0 |
** 45/0 |
** 37/0 |
- |
*. Correlation is significant at the 0.01level. *. Correlation is significant at the 0.05 level.*
جدول 5- بررسی رابطه مهارت حل مسئله و احساس امنیت
متغیرها |
R |
R2 |
F |
Sig |
B |
Beta |
T |
Sig |
مهارت حل مسئله |
456/0 |
208/0 |
6/91 |
000/0 |
09/1 |
456/0 |
5/9 |
000/0 |
مقدار ثابت |
7/50 |
- |
8/5 |
000/0 |
بررسی ارتباط متغیرهای زمینهای و احساس امنیت
برای بررسی ارتباط متغیرهای زمینهای وضع تأهل، گروه سنی و وضع اشتغال با احساس امنیت، از مقایسه میانگینها به روش تی مستقل و برای بررسی ارتباط وضعیت تحصیلی با احساس امنیت، از مقایسه میانگینها به روش تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شده که نتایج آنها در جدول (6) منعکس شده است. باتوجهبه دامنه سنی مدنظر، پاسخگویان ازلحاظ سن، در دو مقوله زنان جوان 29-18سال و زنان بزرگسال 40-30 سال تقسیمبندی و بهصورت یک متغیر اسمی در محاسبات آماری وارد شدهاند.
جدول 6- بررسی ارتباط وضع تأهل، گروه سنی، وضع اشتغال و میزان تحصیلات با احساس امنیت و ابعاد آن
متغیر |
میانگین احساس امنیت |
|||||||||||
اقتصادی |
اجتماعی |
جانی |
||||||||||
مجرد |
1/42 |
8/46 |
9/44 |
|||||||||
متأهل |
4/41 |
9/45 |
1/43 |
|||||||||
محاسبات |
571/0 Sig= |
349 df= |
56/0 t= |
558/0Sig= |
349 df= |
58/ 0 t= |
110/0Sig= |
349 df= |
6/1 t= |
|||
سن 29-18 |
1/41 |
2/46 |
2/44 |
|||||||||
سن 40-30 |
9/42 |
9/46 |
7/44 |
|||||||||
محاسبات |
114/0 Sig= |
349 df= |
56/ 1 t= |
578/0Sig= |
349 df= |
58/0 t= |
584/0Sig= |
349 df= |
55/0 t= |
|||
شاغل |
2/42 |
8/45 |
3/43 |
|||||||||
غیرشاغل |
7/41 |
1/47 |
1/45 |
|||||||||
محاسبات |
677/0 Sig= |
349 df= |
42/ 0 t= |
270/0Sig= |
349 df= |
1/1 t= |
111/0Sig= |
349 df= |
6/1 t= |
|||
کمتر از دیپلم |
5/44 |
1/50 |
8/44 |
|||||||||
دیپلم |
8/42 |
4/47 |
7/44 |
|||||||||
دانشگاهی |
9/40 |
6/45 |
1/44 |
|||||||||
محاسبات |
187/ 0 Sig= |
7/1 F= |
237/0 Sig= |
4/1 F= |
863 Sig= |
14/0 F= |
||||||
براساس اطلاعات جدول (6) تفاوت معناداری بین هیچیک از سطوح متغییرهای زمینهای با احساس امنیت اقتصادی، اجتماعی و جانی وجود ندارد. همچنین، این میزان تفاوتنداشتن معنادار درباره احساس امنیت (کل) نیز صادق است.
تبیین احساس امنیت برحسب مجموع متغیرهای مستقل
برای پیشبینی احساس امنیت براساس مهارت حل مسئله و تصحیح این رابطه با کنترل متغیرهای زمینهای وضع تأهل (با سطح سنجش اسمی دوگزینهای) گروه سنی (با سطح سنجش اسمی دوگزینهای) اشتغال (با سطح سنجش اسمی دوگزینهای) و تحصیلات (با استفاده از رگرسیون تصنعی و واردکردن دو سطح تحصیلات دیپلم و تحصیلات دانشگاهی به مدل) از تحلیل رگرسیون چندگانه، با روش همزمان استفاده شده که نتایج آن به شرح جدول (7) است. طبق اطلاعات جدول (7) ضریب همبستگی مجموع متغیرهای پیشبین با متغیر وابسته احساس امنیت 470/0 است و این متغیرها 221/0 واریانس متغیر وابسته را تعیین میکنند. از مجموع متغیرهای پیشبین، متغیر مهارت حل مسئله (000/0=Sig ,5/9=t ,452/0=Beta) رابطه معناداری با متغیر وابسته احساس امنیت دارد و آن را به طور معناداری پیشبینی میکند. برایناساس، معناداربودن مهارت حل مسئله، به این معناست که به ازای یک واحد افزایش در انحرافمعیار متغیر پیشبین مهارت حلّ مسئله 452/0در انحرافمعیار متغیر ملاک احساس امنیت، تغییر به وجود خواهد آمد. چنانکه دادههای جدول نشان میدهند، متغیرهای زمینهای سن (453/0=Sig ,8/0=t ,041/0=Beta) تحصیلات دیپلم (673/0=Sig ,4/0=t ,057/0=Beta) تحصیلات دانشگاهی (366/0=Sig ,9/0=t ,046/0=Beta) وضع اشتغال (255/0=Sig ,1/1-=t ,154/0=Beta) و وضع تأهل (690/0=Sig ,4/0- =t ,021/0=Beta) رابطه معناداری با متغیر وابسته احساس امنیت ندارند و به همین دلیل قادر نیستند آن را به طور معناداری پیشبینی کنند.
جدول 7- تبیین احساس امنیت برحسب مجموع متغیرها
متغیرها |
R |
R2 |
F |
Sig |
B |
Beta |
t |
Sig |
مهارت حل مسئله |
470/0 |
221/0 |
3/16 |
000/0 |
08/1 |
452/0 |
5/9 |
000/0 |
وضع تأهل |
34/1- |
021/0 |
4/0- |
690/0 |
||||
گروه سنی |
44/2 |
041/0 |
8/0 |
453/0 |
||||
وضع اشتغال |
9/8- |
154/0 |
1/1- |
255/0 |
||||
تحصیلات دیپلم |
34/3 |
057/0 |
4/0 |
673/0 |
||||
تحصیلات دانشگاهی |
78/2 |
046/0 |
9/0 |
366/0 |
||||
مقدار ثابت |
5/51 |
- |
4/3 |
000/0 |
بحث و نتیجه
احساس امنیت در ایران، بهویژه در بین زنان وضعیت مطلوبی ندارد و تداوم این امر موجب میشود جامعه برای استفادهکردن از نیمی از ظرفیتهای خود، با چالش مواجه شود. در تبیین احساس ناامنی در بین زنان، به رویکردهای روانشناسی اجتماعی بهویژه مهارتهای رفتاری بسیار کم توجه کردهاند. یکی از این مهارتهای رفتاری که ارتباطی منطقی با احساس امنیت دارد، مهارت حل مسئله اجتماعی است. برایناساس، پژوهش حاضر تلاش کرده است رابطه بین مهارت حل مسئله اجتماعی و احساس امنیت را در بین زنان یاسوجی بررسی کند.
براساس نتایج توصیفی میانگین نمره احساس امنیت زنان بر روی دامنه نمرات از 180-36 (با میانگین واقعی 108) برابر با 7/132 است و این مطلب نشان میدهد که این احساس در بین زنان در حد متوسط است و با وضعیت مطلوب (نمرات در دامنه 180-144) فاصله زیادی دارد. این یافته تحقیق با نتایج پژوهش احمدی و حیدری (1393) همخوانی دارد، زیرا طبق بررسی آنها احساس ناامنی در بین زنان یاسوجی نامطلوب است. همچنین، این نتیجه بیانگر این موضوع است که احساس امنیت همچنان یک مسئله اجتماعی مهم در بین زنان، بهویژه در مناطق شهری است، بهطوریکه واکاوی بیشتر آن از زوایای مختلف ضرورت دارد.
براساس نتایج تحلیلی رابطه مثبت و معناداری بین مهارت حل مسئله اجتماعی و احساس امنیت وجود دارد؛ چنانکه با افزایش مهارت حل مسئله اجتماعی احساس امنیت افزایش مییابد. این نتیجه با نتایج این پژوهشها مطابقت دارد و آنها را تأیید میکند: بیانی و همکاران (1391) که نشان دادهاند با افزایش توانایی حل مسئله، هراس اجتماعی کاهش مییابد، کردی و همکاران (1391) که اثبات کردهاند با افزایش مهارت حل مسئله، شدت افسردگی زنان کاهش مییابد، کوردنر (1986) که نشان داده است رویکرد حل مسئله باعث کاهش ترس از جرم میشود، اک و همکاران (1987) که مطابق ارزیابی آنها کاربرد سیاست حل مسئله بهوسیله پلیس، به کاهش خشونت در جامعه منجر میشود و درنهایت، رابیچاد (2000) که طبق ارزیابی او رابطه نزدیکی بین جهتگیری حل مسئله و نگرانی وجود دارد. باتوجهبه مبانی نظری وجود رابطه معنادار بین مهارت حل مسئله و احساس امنیت در بین زنان، امری منطقی است، زیرا حل مسئله اجتماعی طبق باور دزریلا و نزو (1982) فرایندی است که مطابق آن، مسئله در محیط طبیعی یا دنیای واقعی حل میشود. فرد ماهر در حل مسئله به هنگام مواجهه با آن، مسئله را تعریف و راهحلهای مختلف را بررسی میکند. همچنین، او راهحل مناسب را انتخاب، بهسرعت اقدام و سرانجام، اقدامات انجامشده را ارزیابی میکند. این ویژگیها کمک میکنند افراد ماهر در حل مسئله، وضعیتهای ناخوشایند و بالقوه کاهشدهنده احساس امنیت را مدیریت کنند. وجودنداشتن رابطه معنادار بین متغیرهای جمعیتی گروه سنی، میزان تحصیلات، وضع اشتغال و وضع تأهل، بیانگر شیوع گسترده احساس ناامنی در بین زنان و نیز نشاندهنده این مطلب است که رابطه متغیرهای اصلی تحقیق (مهارت حل مسئله و احساس امنیت) متأثر از متغیرهای جمعیتی نیست و این رابطه قابل اعتنا است. بهاینترتیب، نتیجه کلی این است که مهارت حل مسئله، مطابق دیدگاه مککین (2005) یک ضرورت بنیادی است که بهویژه اشاعه آن در بین زنان، کارکردهای مضاعفی همچون افزایش احساس امنیت را در پی دارد. باتوجهبه این مطالب، پیشنهاد اساسی پژوهش این است که با آموزش مهارت حل مسئله به زنان، بهخصوص ازطریق نظامهای آموزشی یکی از دغدغههای اساسی زنان، یعنی احساس ناامنی، کم یا رفع خواهد شد.