مطالعه پیمایشی هویت‌طلبی قومی و سیاسی‌شدن قومیت کُردهای ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار، گروه جامعه‌شناسی، دانشگاه کردستان، ایران

2 استادیار، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور سنندج، ایران

چکیده

در دنیای معاصر، مسائل قومی از بغرنج‌ترین و همچنین، تأثیرگذارترین مسائل اجتماعی و سیاسی محسوب می‌شوند. در چند دهه اخیر شناسه‌های هویتی در مناطق کُردنشین برجسته شده و رنگ سیاسی به خود گرفته است. جغرافیای سیاسی منطقه نیز این مسئله را پیچیده و به‌تبع‌ آن، مدیریت مسالمت‌آمیز منازعات اجتماعی را دشوار کرده است. با در نظر گرفتن نوع زندگی چندقومی جامعه ایران و تحولات جهانی بررسی تعلقات و ترجیحات هویتی به‌طور فزاینده‌ای اهمیت پیدا کرده است. این پژوهش به روش پیمایش انجام شده و در آن با 1103 نفر از کُردهای ساکن مناطق کُردنشین مصاحبه شده است. مطابق نتایج توصیفی در میان افراد نمونه، هویت‌طلبی قومی در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی‌اجتماعی شدت یافته است. همچنین، بر مبنای نتایج تبیینی در این مناطق، متغیرهایی مانند میزان توسعه مناطق کردنشین، همبستگی قومی، میزان الگوپذیری از نخبگان قومی، میزان ارتباطات درون‌قومی و بین‌قومی، میزان استفاده از رسانه‌های ارتباطی، میزان احساس محرومیت و تبعیض و نیز هم‌جواری جغرافیایی با عامل هویت‌طلبی قومی به‌طور مثبت و معناداری رابطه دارند و درمجموع، این موضوع 67درصد از تغییرات هویت‌طلبی قومی را تبیین کرده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Ethnic identity-Seeking and the Politicization of Ethnicity in the Kurdish Regions

نویسندگان [English]

  • Omid Ghaderzadeh 1
  • Hossein Mohammadzadeh 2
1 University of Kurdistan, Sanandaj, Iran
2 Payam Noor University, Sanandaj, Iran
چکیده [English]

Introduction
 Ethnicity and ethnocentrism, specifically in it,s instrumental and politicized form, constitute one of the most troublesome issues preoccupying social scientists. The Kurds constitute the fourth largest ethnic bloc in the Middle East after the Arabs, Persians and Turks (Olson, 2003: 6). The Kurdish ethnic movement in the four countries of Iran, Turkey, Iraq and Syria has always posed a problem for the central governments in these countries, so much so that, it could be described as an issue at the Middle East scale. Ethnicity-based nationalism among the Kurds emerged first among the Iranian Kurds (McDowell, 2004: 395). In recent years, the Kurdish movement has become more of a "social resistance" and has become a symptom of Kurdish culture and identity in most Kurdish regions of Iran, and is being revived as a basis for action in the public domain. Admitting the fact that the Kurds have historically been considered as defending Iran's land, people and culture, the question arises as to how the state of ethnocentrism, in the current political, cultural and economic context could be described. What are the factors influencing ethnic identity-seeking changes? What solutions could be worked out for the rational and practical management of ethnic identity-seeking? The most important assumption of the present research is that ethnic identity-seeking is a social-political construct, although the characteristic features of the community and the ethnic group have an old-fashioned nature.
Materiel &Methods
Given the diversity and extent of the topographical arrangement of the Kurdish regions, in this study, a cross-sectional survey method has been used for describing and explaining the two goals. The Kurds in Iran are mainly residing in the provinces of Kurdistan, West Azarbaijan, Kermanshah and Ilam. In this research, the choice of statistical society has been done in two stages. In the first step, attempts were made to determine the ethnic gravity points (research site). In the second stage, in terms of the level of development of the Kurdish regions, the statistical population of the research was selected from developed, underdeveloped and undeveloped urban areas among the ethnic gravity points in the Kurdish regions. Accordingly, the cities of Sanandaj, Ghorveh and Baneh (located in Kurdistan province), Paveh and Javanrood (located in Kermanshah province), Sardasht and Mahabad (located in West Azarbaijan province) were selected as the statistical population of the study. With regard to population size and Cochran formula, and coping with coverage defects and undecidedness, and the diversity of the population, the sample size was 1103 people. To access the samples, a multi-stage cluster probability sampling method was employed.
Discussion of Results and conclusions
According to the results of this research, ethnic identity indices have been prominent in the current research field, with the mean of ethnic identity in the Kurdish regions being higher than the average. Ethnic identity-seeking is more intense among the Sunni Kurds, and this indicates the activation and aggravation of the ethnic divide in Iranian society. The escalation of the ethnic identity among the Sunni Kurds and in the developed regions could be interpreted as confirming  the cultural division of resources and amenities in the Iranian society, which has escalated the feeling of relative deprivation and the irritability threshold among the Kurds. The results showed that the highest mean of ethnic identity index was in non-developed regions. The results of regression analysis showed that the variables of ethnic solidarity, ethnic elite modeling, feelings of discrimination, inter-ethnic relations, consumption of domestic and ethnic media, and the level and type of religion, inter-ethnic relations, and education level explain 67.3% of the changes in ethnic identity-seeking. Given the multicultural nature of the Iranian society, it is going to prove essential for cultural diversity to be the basis of policy making. Among the policy-making issues in the multicultural society of Iran is the transition from cultural nationalism to civilian nationalism, or constitutional patriotism (in the sense of Habermas), and reliance on citizenship, to strengthen social integration and national unity.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Ethnic Identity-seeking
  • Discrimination
  • Developmental Level
  • Kurdish Regions

مقدمه و بیان مسأله

قومیت و قوم‌گرایی به‌ویژه در وجه ابزاری و سیاسی‌شده آن، از مهم‌ترین دل‌مشغولی‌ها و موضوعاتی هستند که ذهن اندیشمندان علوم اجتماعی را به خود معطوف کرده‌اند. استیون بر این باور است که «مسائل نژادی، قومیت و جنسیت» به میزان زیادی جایگزین مطالعات مربوط به طبقه و اقتصاد شده و به‌صورت محور اصلی مباحث در آمده‌اند (Hav, 1992 in: محمدزاده، 1390: 11). داده‌های تاریخی و معاصر نشان می‌دهند قومیت در تمام اشکال‌ آن، به شکل یک نیروی بالقوه فعالیت جمعی باقی مانده و انسجام آن از جنسیت، طبقه و هرنوع شکل اجتماعی دیگر بیشتر بوده است (مالشویچ، 1391: 215). به ‌احتمال ‌زیاد در آینده‌ای نه‌‌چندان دور، از وجه ناسیونالیستی قومیت، برای مقاومت در برابر همگن‌سازی مصنوعی دولت‌ها بهره گرفته خواهد شد (Guibernau, 2001: 242‌).

جنبشهای قومی یا ملی و کاربرد سیاسی آنها محصول دوران مدرن است. جریان‌های قومی پدیده‌ای بسیار قدیمی هستند و جدایی هر قوم از اقوام دیگر به کمک خصوصیات فرهنگی خود، مسئله‌ای تاریخی است؛ اما ادعای سیاسی اقوام برای به دست گرفتن قدرت، مسئله‌ای جدید محسوب می‌شود. ظهور ناسیونالیسم به‌صورت پدیده‌ای اجتماعی‌سیاسی با تأسیس نخستین موج دولت‌های ملی در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم هم‌زمان است؛ اما در نظر گرفتن آن به‌ شکل امری چالش‌برانگیز، به دهه‌‌های30-1920 بر می‌گردد (اوزکریملی، 1383: 11).

طبق شواهد گوناگون، مسائل قومی از بغرنج‌ترین و درعین‌حال، تأثیرگذارترین مسائل اجتماعی و سیاسی در دنیای معاصر محسوب می‌شود. باتوجه‌به برخی قرائن و شواهد، به نظر می‌رسد تشدید هویت‌ها و پویش‌های قوم، یکی از بارزترین مظاهر دینامیسم سیاسی و اجتماعی ایران در آینده‌ای نزدیک خواهد بود و عوامل این مسئله عبارت‌اند از: تشدید گسست میان هویت ملی و قومی، تصاعد مطالبات اجتماعی‌منزلتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، رشد فزاینده سازمان‌ها، نهادها، انجمن‌ها و مراکز قومی، تکوین احساسات قوم‌گرایانه افراطی در میان برخی از نخبگان، روشنفکران و احزاب سیاسی، افزایش بیگانگی سیاسی و ایجاد فاصله میان اقوام و نظام سیاسی، بروز و ظهور مطالبات قومی در فرصت‌های انبساط سیاسی مانند انتخابات ملی و محلی (کریمی‌مله، 23:1388).

هرگاه عناصر قومی مبنایی برای مطالبات سیاسی شوند، هویت‌طلبی قومی و سیاسی‌شدن قومیت (قوم‌گرایی سیاسی) پدیدار می‌شود. این وجه از قوم‌گرایی مرز ملت را با مرز گروهی قومی و خاص، مشخص و محدود می‌کند (ماتیل، 1411:1383). این مفهوم توسط والکر کانر[1] ابداع‌ شد و مضمون اصلی آن، تأکید بر تعلقات فرهنگی و اجدادی جامعه‌ای معین، به‌‌صورت مبنایی ضروری برای حق حاکمیت است (احمدزاده، 48:1386). در اینجا ملت شامل انسان‌های آزادی است که خود را به پیروی از قانونی برآمده از ملت متعهد کرده‌اند. در حوزه سیاسی این‌ گونه از قوم‌گرایی به دنبال ایجاد احساس، علاقه، تعهد، تفکر، رفتار و تحریک‌کردن تلاش برای انجام خواست‌های قومی است. در این حالت، خواست‌های قومی بر تقسیم قدرت و هم‌پوشانی مرز سرزمینی با مرز فرهنگی متمرکز است.

کُردها پس از عرب‌ها، فارس‌ها و ترک‌ها بزرگ‌ترین بلوک قومی را در خاورمیانه تشکیل داده‌اند (Olson, 1989: 6). جنبش قومی کُرد در چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه، همواره برای دولت‌های مرکزی این کشورها مسئله‌ساز بوده و در وضعیت کنونی، این مسئله به یکی از معضلات خاورمیانه تبدیل ‌شده است. در دو دهه‌ اخیر تحولات ایجادشده در کُردستان عراق، ترکیه و سوریه تحقق برخی از خواست‌های فرهنگی و سیاسی کُردها را نشان می‌دهد و دراین‌میان، این موارد از این قبیل مسائل هستند: تشکیل کانتون‌های خودمدیریتی در مناطق کُردنشین سوریه در سال 2012 و موفقیت کُردهای عراق در تشکیل حکومت خودمختار کُردستان. احزاب کُرد سوریه به کمک همین کانتون‌ها ‌کنترل بخش‌های کُردنشین این کشور را به دست گرفته‌اند و این تحولات بر خواست‌های هویتی در میان کُردهای ایران نیز اثرگذار بوده است. هرگاه ایران و کشورهای همسایه آن، مثل ترکیه، عراق و سوریه با مسائل قومی درگیر بوده‌اند، کُردها به شکل یکی از مؤلفه‌های ثابت در این مناقشات نقش داشته‌اند. بر مبنای مطالعات تجربی در ایران شکاف قومی در میان کُردها فعال‌ و بر پایه‌ آن آگاهی سیاسی، سازمان‌دهی و عمل سیاسی انجام شده است (رمضان‌زاده، 1372، به نقل از بشیریه، 1380: 137). همچنین، ناسیونالیسم مبتنی بر قومیت کردها نخستین‌بار در میان کُردهای ایران جلوه‌گر شده است (مک‌داول، 1383: 395). باوجود داشتن آمال ملی‌گرایانه، کُردها در خاورمیانه هرگز وحدت سیاسی نداشته‌اند (هی‌وود، 281:1383).

‌با تشکیل دولت مدرن و کاهش قدرت ایلات، جنبش‌های متعددی ازجمله قیام ملا خلیل، قیام جعفرخان، محمدخان دزلی، سِمکو و جمهوری کردستان روی داد. پس از جنگ جهانی دوم، جمهوری کردستان در مهاباد شکل گرفت که بنیادی شهری و روستایی داشت و بدنه اصلی آن را اقشار متوسط شهری تشکیل می‌دادند (ماتیل، 1383: 1146). در سال 1324 تشکیل جمهوری خودمختار کردستان در مهاباد، رخدادی مهم در تاریخ ناسیونالیسم قومی کُرد به شمار می‌آید؛ اما این جمهوری خیلی زود سقوط کرد و حکومت مرکزی بار دیگر کنترل کردستان را به‌طور کامل در اختیار گرفت. پس از سقوط این جمهوری روشنفکران و فعالان سیاسی کُرد، تبلیغ ایدئولوژی ناسیونالیسم قومی را در کردستان ادامه دادند؛ به‌‌طوری‌که در حال حاضر، گفتمان ناسیونالیسم کُردی در لایه‌های زیرین جامعه به حیات خود ادامه می‌دهد.

ناتوانی سیاست‌های هویت‌سازی رژیم پهلوی در ایجاد ملت بر طبق هنجارهای دموکراتیک و اصول شهروندی موجب شد در ایران مقوله جدیدی به نام «جنبش‌های مقاومت قومی» شکل بگیرد. در این زمینه، به این موارد اشاره می‌شود: مقاومت و درگیری‌های حکام محلی در مناطق کُردنشین، لُرنشین، عرب‌نشین و بلوچ‌نشین با رضاشاه و بحران بزرگ قومی بعد از سقوط او که نزدیک بود به جدایی آذربایجان و کُردستان از ایران بینجامد. باتوجه‌به نقش تعیین‌کننده‌ مذهب یا ایدئولوژی شیعی در سیاست‌های هویت‌سازی پس از انقلاب، کُردهای ایران که عمدتاً پیرو مذهب تسنن و شافعی مذهب هستند، با چالشی مذهبی روبه‌رو شده‌اند. این امر، ضمن تقویت هویت قومی‌مذهبی مسائل و تنش‌های قومی را مجدداً در عرصه عمومی جامعه ایران مطرح کرده است.

در سال‌های اخیر، جنبش کُردی بیشتر در قالب «مقاومتی اجتماعی» ظاهر شده است؛ به‌طوری‌که نشانه‌های این مقاومت به‌خوبی در رفتار انتخاباتی مردم کُرد از سال 1372 تا 1384 مشاهده می‌شود (جلایی‌پور، 1385: 141). در سال‌های اخیر، ازلحاظ فرهنگی نیز نمودهای این مقاومت اجتماعی شامل این موارد می‌شوند: افزایش کتب و نشریات و نام‌گذاری کودکان به زبان کُردی، تمایل جوانان و تحصیل‌کردگان کُرد به خواندن و نوشتن به زبان کُردی، تشکیل انجمن‌های ادبی و فرهنگی، برگزاری تجمعات و راهپیمایی در حمایت از کُردهای سایر کشورها[2] که در آنها تمایلات ناسیونالیستی کاملاً برجسته بوده است. با در نظر گرفتن این نکته که زمینه‌های چنین بحران‌هایی همچنان در جامعه ایران خودنمایی می‌کنند، اهمیت این قضیه آشکار می‌شود. کردها در طول تاریخ از مدافعان سرزمین، مردم و فرهنگ ایران‌زمین بوده‌اند و اشتراکات فرهنگی و سرنوشت مشترک تاریخی مانند عاملی پیونددهنده و انسجام‌بخش عمل کرده است؛ بنابراین، در این مقاله این سئوالات مطرح می‌شوند: 1- در وضعیت کنونی میزان هویت‌طلبی قومی‌ در مناطق کردنشین در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اجتماعی چگونه است؟ 2- عوامل مؤثر بر تغییرات هویت‌طلبی قومی در مناطق کردنشین کدامند؟ و 3- باتوجه‌به نتایج پژوهش، برای مدیریت مسالمت‌آمیز، منطقی و عملی هویت‌طلبی قومی چه راهکارهایی ارائه داده می‌شوند؟

 

پیشینه تحقیق

هویت‌طلبی قومی و سیاسی‌شدن مطالبات قومی در زمره موضوعاتی است که پژوهشگران داخلی و خارجی به آن توجه کرده‌اند و این مسئله از زوایای مختلف و با به کارگیری رویکردهای نظری و روشی مختلف بررسی شده است. تامپسون، در کتاب ناسیونالیسم اروپایی با درنظر گرفتن ماهیت شکل‌گیری گرایشات ناسیونالیستی ناسیونالیسم را در ابعاد قومی‌فرهنگی، تجزیه‌طلبانه، ضداستعماری، افراطی، توسعه‌طلبانه، نژادپرستانه، باز و بسته، خوب و بد و پیشرو و ارتجاعی دسته‌بندی کرده است (تامپسون،1370). عاطفه فراهانی نیز در مقاله «مفاهیم و نظریات مطالعات قومی» از رونق سه نوع ناسیونالیسم یاد می‌کند: قومی جدایی‌خواه و تجزیه‌طلبانه، الحاق‌گرایانه و ناسیونالیسم قومی با مطالبات فزاینده و انفجارهای خطرناک سیاسی (فراهانی، 1386). ضیاءالدین احمد در کتاب نگاهی به جنبش ناسیونالیسم عرب، توضیح می‌دهد که ظهور و نضج ناسیونالیسم در کشورهای جهان سوم به‌دلیل استعمار و سلطه‌گری غرب بوده است. او سه عامل توسعه این مسئله را مطبوعات، مراکز تعلیم‌وتربیت و احزاب و انجمن‌ها و گروه‌های سازمان‌یافته می‌داند (ضیاءالدین، 1365).

در این زمینه، موضوعات مهم بازنمایی روبه‌رشد قومیت و مباحث مرتبط با کُردهای ایران است که در مراکز آموزشی و پژوهشی انجام و به‌ویژه در پایان‌‌نامه‌های دانشجویی (برای مثال، فاروقی، 1371، مولودی‌سبیان، 1373 و حیدری‌فارفار، 1374، به نقل از مقصودی،1380، محمدزاده،1380، بلالی، 1384، قادرزاده، 1388 و محمدزاده،1390) یا در قالب کتاب (جلایی‌پور، 1385، احمدی، 1378، مقصودی، 1380 و صالحی‌امیری، 1385) و گزارش پژوهشی (چلبی، 1378 و گل‌محمدی، 1384) ثبت شده‌اند. این پژوهشات، گسترده‌بودن این دغدغه علمی و اجتماعی را نشان می‌دهند که این موضوع، باتوجه‌به اوضاع بین‌المللی و منطقه‌ای بیشتر جذابیت دارد و در پژوهش‌های خارجی هم به‌طور چشمگیری بازتاب داشته است (برای مثال، Gurr and Scarritt, 1989; Vali, 1998, 2016; Entesar, 1992; Ramaezanzadeh, 1994; Romano, 2002 ).

یکی از رویکردهای مسلط در مطالعات قومی رویکرد نوگرایی است که در چارچوب این رویکرد، سیاسی‌شدن خواست‌های قومی در میان کُردها و تبلور آن در قالب شکاف‌های قومی ماهیتی واکنشی (دیالکتیک انکار و مقاومت) دارد (احمدی، 1378، مقصودی،1380، صالحی‌امیری، 1385، Gurr and Scarritt, 1989; Vali, 1998 2016; Entesar, 1992; Ramaezanzadeh, 1994; Romano, 2002) براین‌اساس، ظهور دولت مدرن و سیاست‌های هویت‌سازی و هویت‌بانی دولت‌ها، الگوهای مدیریتی، ساخت نابرابر اجتماعی، نخبگان سنّتی یا مدرن قومی، احزاب سیاسی کردستان، و تأثیرپذیری از محیط گفتمان سیاسی مسلط بین‌المللی (اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم) در جذب کُردها در درون اندیشه قومیّت و ملّی‌گرایی قومی سهیم بوده است. در چارچوب همین رویکرد، بیشتر پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌ها (محمدزاده، 1380، بلالی، 1384و قادرزاده، 1388) به متغیرهایی چون نابرابری‌های اجتماعی، انسداد اجتماعی، توسعه نامتوازن، احساس محرومیت و تبعیض، جهانی‌شدن فرهنگی و رسانه‌های ارتباط جمعی توجه کرده‌اند. ماهیت رویکرد نمادگرایی قومی درزمینه هویت‌خواهی قومی به‌دلیل اتکا به عوامل ذهنی و عینی و عناصر قدیمی و جدید تلفیقی است. امیراحمدی (1374) با واکاوی منابع متعدد، این عوامل را در توسعه بالقوه جنبش‌های قومی و احتمال بسیج قومی در ایران مؤثر می‌داند: عوامل ذهنی (متغیرهای فرهنگی، ایدئولوژیکی و روان‌شناختی به‌صورت عوامل غیرقابل‌مذاکره) عینی (اقتصادی و اجتماعی به‌صورت عوامل قابل‌مذاکره) و دستاوردهای احتمالی جامعه قومی در مواجهه با حکومت مرکزی (متأثر از موازنه طرفین). ازنظر زمانی جنبش‌های مذکور در طول جنگ یا بلافاصله پس از آن، در زمان مداخله یا تهاجم خارجی، درگیری‌های شدید سیاسی و... و ازلحاظ شکل بروز، در قالب چهار شکل پدیدار می‌شوند که دوتای آنها (خودمختاری و جدایی‌طلبانه) اساس قومی دارند. پژوهش‌های موجود نیز شدت‌یافتن قوم‌گرایی را در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی (جلایی‌پور، 1385، محمدزاده،1390، سراج‌زاده و همکاران، 1393) و نمود آن را در قالب ملی‌گرایی قومی (Entesar, 1992; Vali, 2016; Romano, 2002) تأیید می‌کند. انتصار (1992) در کتاب ناسیونالیسم قومی کُرد به روش تاریخی و اسنادی دلایل پیدایش ملی‌گرایی قومی در میان کُردهای ترکیه، ایران و عراق را بررسی کرده است و او نیز روابط نابرابر مرکز - پیرامون، اشتراکات مذهبی و زبانی و نابرابری‌های اجتماعی را در تکوین خودآگاهی قومی و ملّی‌گرایی قومی در میان کُردها مؤثر می‌داند. طبق پژوهش محمدزاده (1390) بر روی نمونه‌ای از مردان 18 تا 65ساله در استان‌های کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام، میان گویش‌های زبان کردی (اورامی، کلهری، سورانی و کُرمانجی) نوع مذهب، استفاده از رسانه قومی و تبعیض با انواع قوم‌گرایی رابطه‌ای‌ معنادار وجود دارد. درحقیقت، در این پژوهش تلاش شده است قدیمی‌گرایان و نوگریان پیوند داده شوند.

مقاله حاضر، ضمن اذعان به برجسته‌شدن هویت‌طلبی قومی در نزد کُردهای ایران و گسترش فزاینده‌ شبکه‌های تلویزیون ماهواره‌ای کُردی، شکل‌گیری اجتماعات مجازی قومی با درون‌مایه‌های ملی‌گرایانه،‌ بین‌المللی شدن مسئله کُرد (وان برویین سن[3]، 1379) هم‌جواری جغرافیایی (Gurr & Scarritt, 1989) و تشدید روابط و مناسبات بین‌فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کُردها (احمدزاده، 1386) در نظر دارد میزان هویت‌طلبی قومی را در مناطق کردنشین ایران ارزیابی کند. از وجوه متمایز این پژوهش نگاه تلفیقی به این مسئله و در نظر گرفتن نقش عوامل قدیمی، جدید و نقش جهانی‌شدن فرهنگی در سیاسی‌شدن مطالبات قومی و به بیان دیگر، سنجش تجربی عوامل مدنظر در دستگاه جامع مفهومی امیراحمدی (1374) است. این مسائل در تحقیقات موجود به‌صورت علمی و تجربی کمتر بررسی شده‌اند.

 

مبانی نظری و مفهومی پژوهش

در ادبیات نظری مرتبط با قومیت‌گرایی و هویت‌طلبی قومی دو رویکرد نظری اصلی مشخص هستند: رویکرد نخست قدیمی‌گرایی نامیده می‌شود که ماهیت و چیستی قومیت و هویت‌طلبی قومی را ارزیابی می‌کند. این رویکرد بر عناصر تمایزبخش قومی مثل زبان، مذهب، سرزمین و... متمرکز است. رویکرد قدیمی‌گرایی قومیت را به‌صورت الگوی پایدار زندگی فردی و گروهی در نظر می‌گیرد که در طول تاریخی طولانی دوام آورده است. رویکرد دوم، موقعیت‌گرایی است که روابط قومی را پویا، سیال و متغیر تصور می‌کند که این روابط نه جزو صفات گروه، بلکه منظری از روابط میان گروه‌ها در نظر گرفته می‌شود و مرزهای قومی لزوماً با مرزهای فرهنگی انطباق‌پذیر نیست. هدف موقعیت‌گرایان، تشریح انسجام گروهی، ثبات و شدت پیوستگی گروهی و تأکید بر جنبه‌های احتمالی و کیفیت‌های تاریخی، ساختاری و فرهنگی این روابط است. به باور مالشویچ، به‌جز جامعه‌شناسی زیستی و کارکردگرایی که در چارچوب قدیمی‌گرایی به مسئله قومیت توجه کرده‌اند، دیگر نظریه‌های بزرگ جامعه‌شناسی چارچوبی موقعیت‌گرایانه را برای تحلیل قومیت انتخاب کرده‌اند (مالشویچ، 1391: 213 - 214).

یکی از ابعاد، رویکرد موقعیت‌گرایی ناظر بر نقش عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در هویت‌طلبی قومی است. نظریه‌های سیاسی در مسائل قومی نقش عنصر قدرت و بی‌قدرتی را در تبیین این پدیده بررسی می‌کند. بر مبنای این نظریه‌ها اگر در جامعه فرصت دسترسی به منابع قدرت برای قومیّتی کم شده باشد، این قومیّت ممکن است در عکس‌العمل به این وضعیت سراغ هویت‌طلبی برود. یکی از صاحبنظران اصلی این رویکرد، مایکل هچتر است.

هچتر، هویت‌طلبی قومی و سیاسی‌شدن قومیت را در ارتباط با «استعمار داخلی[4]» و «تقسیم فرهنگی کار[5]» توصیف و تبیین کرده است (Hechter, 1975: 14-15). مطابق نظر او موج نامتوازن نوسازی در جامعه موجب می‌شود منابع قدرت بین گروه‌ها و اجتماعات مختلف جامعه به شکل نامتساوی توزیع شود؛ به‌طوری‌که در صورت‌بندی کلی اقلیت افراد از این منابع به‌صورت زیاد و بیشتر مردم از آنها به‌صورت کم برخوردار می‌شوند. اگر تفاوت‌های فرهنگی با نابرابری‌های‌ اقتصادی عجین شود «تقسیم فرهنگی کار» پدیدار می‌شود و به‌تبع آن، جذب و ادغام سیاسی اجتماعات حاشیه‌ای در جامعه ملی به حداقل می‌رسد. ساختار قشربندی مذکور ممکن است ازلحاظ حقوقی تضمین شود و دولت ازطریق اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز، یعنی دسترسی متفاوت به نهادهای آموزشی و مذهبی نظام، نقش‌های اجتماعی ارزشمند را به اعضای اجتماعات محروم اختصاص ندهد (Hechter, 1975: 39-40). جایگاه گروهی در تقسیم فرهنگی کار بر فرصت‌های زندگی اعضای گروه اثر می‌گذارد و کم‌بودن کیفیت زندگی، احساس محرومیت شدید، تبعیض بر مبنای زبان، مذهب و دیگر اشکال فرهنگی را به دنبال خواهد داشت. تقسیم فرهنگی کار به تمایزات فرهنگی صبغه عینی و سیاسی می‌بخشد.

در این دیدگاه، همبستگی و چالش‌های قومی عکس‌العملی است که از جانب گروهی پیرامونی علیه استعمار مرکزی شکل می‌گیرد و این گروه ازنظر فرهنگی مجزا هستند. هچتر، با‌توجه‌به مبانی نظری مارکسیسم، دو شرط دیگر را برای ظهور همبستگی مشخص می‌کند: نخست، باید نابرابری‌های اقتصادی عمده‌ای بین افراد قوم وجود داشته‌ باشد؛ به‌‌طوری‌که این افراد ممکن است آن را جزئی از الگوی ستم جمعی ببینند. این نابرابری اقتصادی به‌خودی‌خود برای ایجاد همبستگی جمعی کفایت نمی‌کند؛ زیرا احتمال دارد آگاهی اجتماعی همراه با آن و تعریف وضعیت به صورتی نامشروع و غیرعادلانه نیز وجود داشته ‌باشد. ازاینجا شرط دوم مطرح می‌شود: باید ارتباطات مناسبی بین اعضای گروه ستم‌دیده وجود داشته ‌باشد (Hechter, 1975: 60).

به نظر مایکل هچتر، هنگامی که ساکنان قلمرو فرهنگی متمایزی در برابر ادغام در دولتی متمرکز مقاومت و برای حفظ نشانگرهای هویتی خود تلاش کنند «ملی‌گرایی حاشیه‌ای[6]» پدیدار می‌شود و در سایه آن، نشانگرهای هویتی و فرهنگی گروه‌های قومی و نژادی صبغه سیاسی به خود می‌گیرد (Hechter, 2005: 60).

فنتون (2004) برای شناخت و تبیین منازعات قومی به دنبال تبیین این مسئله است که چگونه و در چه بین گروه‌های قومی هستند که به‌وسیله‌ همبستگی قومی (نگاه به درون) یا خصومت قومی (نگاه به بیرون) برانگیخته می‌شوند. مطابق باور فنتون، برای تبیین منازعات قومی ضرورت دارد به فراتر از مدل «خودِ قومیت» یعنی به «وضعیت بیرونی» قابل‌تشخیصی نظر بیندازیم که مرزهای تمایز را به مرزهای جنگ مبدل می‌کند. هویت‌‌خواهی قومی و تمایزات فرهنگی در هر جامعه‌ای وجود دارد؛ اما مناسبت آن با فعالیت، به دلایلی که خارج از «خودِ قومیت» جای دارد، به‌طور چشمگیری کاملاً تغییر می‌کند. یکی از این دلایل، تضعیف و بی‌ثباتی نظام‌های دولتی و تمام‌شدن نظم‌های امپریالیستی است. دلیل دیگر، تشدید رقابت برای منابع و تحقیر فرهنگی و مادی به‌دلیل وضعیت نامساعد اقتصادی و محرومیت گروه‌های قومی است (Fenton, 2004: 179).

نظریه‌پردازانی چون آنتونی اسمیت، آصفا و پل‌براس، نقش نخبگان را در جنبش‌های ناسیونالیستی مهم و حیاتی ارزیابی کرده‌اند. اسمیت به نقش روشنفکران بومی اشاره می‌کند که با زبان و فرهنگ قوم اکثریت آشنایی دارند. به نظر او گسترش دامنه کنترل دولت بر اقوام پیرامونی و گرایش روزافزون دولت به همگون‌سازی، به واکنش گروه‌های هدف منجر شده و وضعیت لازم را برای بسیج توده‌ای آنها به کمک نخبگان قومی (روشنفکران علمی[7]) فراهم آورده است (Smith, 1998: 186). پل براس، همچون هر ابزارانگار دیگری ناسیونالیسم و جنبش ناسیونالیستی را پدیده‌ای مربوط به نخبگان می‌داند که در هر زمانی حتی در مراحل اولیه دگرگونی قومی ظاهر می‌شود. به نظر او نخبگان قومی با استفاده از میراث فرهنگی و منابع جامعه، هویت قومی را شکل می‌دهند و در صورت لزوم، برای نیل به قدرت سیاسی بین گروه‌های قومی شکاف ایجاد می‌کنند.

تام‌ نیرین، روشنفکر مارکسیست اسکاتلندی با طرح ایده «توسعه نامتوازن» قصد داشته است پدیده ناسیونالیسم را تحلیل و تبیین کند. او معتقد است ناسیونالیسم را باید برحسب ماتریالیسم درک کرد. نظریه توسعه نامتوازن، به عواملی چون وضعیت طبیعی و جغرافیایی، جمعیتی، ساختار برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌ها و سیر و هدف سرمایه‌گذاری بخش خصوصی توجه دارد و برای برخی مناطق کشور، توسعه اقتصادی و برای تعدادی دیگر از مناطق، عقب ماندگی را به همراه می‌آورد (مقصودی،138:1380). نیرن، مدعی است که توسعه نامتوازن به ایجاد قومیت‌گرایی و عقب‌ماندگی صنعتی منجر می‌شود.

مانوئل کاستلز، در اثر سه جلدی ظهور جامعه شبکه‌ای، قدرت هویت و پایان هزاره با رویکردی جدید و با استناد به شواهدی از سراسر جهان، به گونه‌شناسی و دگرگونی‌های هویت‌های جمعی توجه کرده است. به تصور او ساخت اجتماعی هویت، همیشه در بستر روابط قدرت انجام می‌شود و یکی از صورت‌های هویتی هویت مقاومت است. این هویت به دست کنشگرانی ایجاد می‌شود که از طرف منطق سلطه، یا در وضعیتی بی‌ارزش قرار دارند یا بر آن وضعیت داغ ننگ زده می‌شود. سوم، هویت برنامه‌دار است که فعالان اجتماعی آن را با استفاده از مواد و مصالح فرهنگی به وجود می‌آورند و با توسل به آن، موقعیتشان را در جامعه از نو تعریف می‌کنند. مطابق نظر او هویت مقاومت به ایجاد جماعت‌ها منجر می‌شود که در جامعه معاصر، مهم‌ترین شکل هویت‌سازی است. این هویت شکل‌هایی از مقاومت جمعی را در برابر ظلم و ستم ایجاد می‌کند که در غیر این صورت، تحمل‌ناپذیر بودند. برای مثال، ملی‌گرایی مبتنی بر قومیت که غالباً از بطن احساس بیگانگی و احساس خشم علیه تبعیض ناعادلانه سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی بر می‌خیزد، از این موارد است. هویت برنامه‌دار نیز به ایجاد سوژه (فاعل) می‌انجامد (کاستلز، 1380: 50-45).

بعضی از محققان ارتباطات را عاملی برای هم‌گرایی ملی و بعضی دیگر آن را عاملی برای واگرایی ارزیابی می‌کنند. کارل دویچ، در زمره صاحبنظرانی است که نقش ارتباطات را در رستاخیز قومی مؤثر می‌داند. او ملت را به‌صورت جامعه‌ای به‌هم‌پیوسته تعریف می‌کند که ارتباطات اجتماعی دارد و براساس باور او همان‌ گونه که ارتباطات از طرق مختلف، مانند آگاهی‌دادن، نفوذ در دیدگاه‌ها و تغییر ایستارها و طرز تلقی‌ها به بروز ملی‌گرایی و کاهش مناقشات قومی و نژادی و فرهنگی منجر شده است، ادامه این روند موجب همبستگی و پیوند نزدیک‌تر در مقیاس جهانی خواهد شد (مقصودی، 182:1380). طبق اعتقاد والکر کانر نیز ارتباطات به‌طور مهمی در خلق آگاهی قومی نقش ایفا می‌کند. این امر، زمانی مهم‌تر خواهد بود که دولت مرکزی بخواهد نفوذ فرهنگی خویش را در مناطق قومی گسترش دهد (سیدامامی، 1379: 254 -253). ازنظر کاستلز، فرایند‌ جهانی‌شدن و به‌تبع آن، جامعه‌ شبکه‌ای به دو دلیل، به تضعیف دولت‌ ملی و هویت ملی مرتبط با آن می‌انجامد. در این فرایند، دولت ملی سلطه‌ انحصاری و تا حدودی نفوذ خود را بر ابزارهای اجبار حفظ خواهد کرد. با جهانی‌شدن اقتصاد و سرمایه، دولت کنترل خود را بر اقتصاد ملی تا حد زیادی از دست می‌دهد. با گسترش و پیشرفت رسانه‌های جمعی و ارتباطی، فرهنگ از حیطه دست‌کاری و نفوذ دولت خارج می‌شود و با شکل‌گیری اجتناب‌ناپذیر شبکه‌ها و سازمان‌های جهانی و اتحادیه‌های منطقه‌ای بسیاری از حیطه‌های استقلال دولت درزمینه‌ سیاست‌گذاری داخلی و خارجی از میان می‌رود و همچنین، با برجسته‌شدن بسیاری از هویت‌های خاص‌ در داخل کشور، سلطه‌ دولت و نقش آن در تعریف هویت ملی به چالش کشیده می‌شود. ازجمله این هویت‌ها هویت‌های قومی و مذهبی هستند. جریان‌های جهانی سرمایه، کالا، خدمات، تکنولوژی، ارتباطات و اطلاعات به‌طور فزاینده‌ای کنترل دولت را بر زمان و مکان تضعیف کرده‌اند.

مطابق باور آنتونی اسمیت[8]، قومیّت از راه سیاسی‌کردن گروه‌های قومی به رقابت منجر می‌شود. ناسیونالیسم قومی خصلتی مهم و ذهنی دارد. این ذهنیت، آن دسته از عوامل قومی را برمی‌گزیند که مناسب سیاسی‌کردن هستند. این پارادایم بر عناصر ذهنی تأکید می‌کند که وجود عوامل عینی را بی‌اهمیت نمی‌داند یا آنها را از قلمروی تحلیل خود کنار نمی‌گذارد؛ بلکه در این پارادایم، به عناصر ذهنی خاطره، ارزش‌ها، احساسات، اسطوره و نماد بیشتر اهمیت داده می‌شود و از این طریق تلاش می‌کند به دنیاهای درونی قومیت وارد شود و آنها را بفهمد (اسمیت، 1383: 84). سمبل‌ها نشانه‌های مختلفی از قبیل پرچم، توتم، سکه، آداب‌ورسوم، نام‌ها، اشعار، موسیقی، رنگ‌ها، بناها و یادمان‌های خاص و استفاده از پوشش خاص قومی معین هستند. تکلم به گویش و زبان محلی نشانه بقا و استمرار قوم و رمز بالندگی و همبستگی است. این عوامل، خصلتی نمادین دارند. براساس نظریه محرومیت نسبی رانسیمان، منشاء تضاد قومی ناشی از مقایسه وضعیت قوم خود با دیگران است. افراد جامعه زمانی احساس بی‌عدالتی یا محرومیت نسبی خواهند کرد که:
1- منابع بین افراد و گروه‌های اجتماعی قومی کمیاب باشد و آنها برای استفاده از آن محدودیت داشته باشند، 2- برای دست‌یابی به این منابع رقابت وجود داشته باشد و 3- چنانچه فرد یا گروه به وسیله‌ای نیاز داشته باشد یا به آن احتیاج پیدا کند و این موضوع را بفهمد یا ببیند که دیگران (افراد یا گروه‌های دیگر) بدان دست‌یافته‌اند و او باوجود تمایل به آن، امکان به دست آوردنش را نداشته باشد (رفیع‌پور، 20:1364). این احساس عقب‌ماندگی از دیگران که درنتیجه مقایسه خود با دیگران به وجود می‌آید، در مقیاس فردی به پیدایش بغض، حسادت و دیگر واکنش‌های عاطفی علیه فرد یا گروه رقیب منجر می‌شود و در مقیاس اجتماعی به تشدید تضادهای بین‌گروهی می‌انجامد (صالحی‌امیری، 88:1385). نظریه‌های چندعاملی درزمینه به وجود آمدن قومیت، بر مجموعه‌ای از عوامل تأثیرگذار تأکید دارند. اسملسر[9]، قوم‌گرایی را نوعی رفتار جمعی می‌پندارد که ناشی از مجموعه عواملی چون وضعیت ساختی، محرومیت عینی اقتصادی سیاسی یا اجتماعی ناشی از وضعیت ساختی و آگاهی از احساس محرومیت است (مقصودی، 1380: 86).

 

چارچوب نظری

هویت‌طلبی قومی و سیاسی‌شدن قومیت، پدیده تاریخی تحول‌پذیری است که با عوامل عدیده‌ای در مقیاس‌های مختلف ارتباط دارد (Giles, 1997: 16). باتوجه‌به تنوع نظری در مفهوم‌شناسی این موضوع و تأمل در بسترهای تاریخی و اجتماعی هویت‌خواهی قومی در منطقه مدنظر (مناطق کردنشین) به‌کارگیری رویکرد تلفیقی ضروری به نظر می‌رسد. مالشویچ، در کتاب جامعه‌شناسی قومیت ضمن اذعان به ماهیت متنوع، پندارگونه و سیال قومیت، بر این باور است که توسعه دیدگاه ترکیبی نئووبری و نخبه‌محور، بهترین استراتژی در پیوند با نیازهای معرفت‌شناختی و سیاسی تلقی می‌شود. هدف هر دو رویکرد، پیونددادن تفسیر سیاسی تکمیلی از قومیت با تأکید بر رفتار نخبگان، ژئوپلتیک و روابط دولت - قومیت است (مالشویچ، 1391: 213).

طبق مهم‌ترین فرض پژوهش حاضر، هویت‌طلبی قومی سازه‌ای اجتماعی‌سیاسی است. ماهیت شناسه‌ها و مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده اجتماع و گروه قومی قدیمی‌گرایانه‌ است؛ اما به تبعیت از فنتون، برای تبیین دگردیسی مرزهای تمایز به مرزهای خصومت، در درجه نخست ضرورت دارد به فراتر از مدل «خودِ قومیت» یعنی به «وضعیت بیرونی» مشخصی توجه کنیم که مرزهای تمایز را به مرزهای خصومت تبدیل می‌کند. یکی از عوامل ناظر بر وضعیت بیرونی تکوین هویت‌طلبی قومی تبعیض و نابرابری اجتماعی است که این عامل، به آن دسته از تفاوت‌های میان افراد اشاره دارد که به‌صورت اجتماعی تعریف‌شده‌اند. این نابرابری‌ها بر شیوه زندگی افراد و گروه‌های مختلف، فرصت‌ها، پاداش‌ها و امتیازاتی که از آنها برخوردارند، به‌طور متفاوتی تأثیر می‌گذارد. تد رابرت گار و اسکاریت (1989) بر مبنای شماری از مطالعات تجربی نشان داده است که ترکیبی از محرومیت تحمیلی بیرونی (تبعیض و محیط سیاسی) و احساس شدید هویت قومی احتمالاً بیشترین منابع بسیج گروه‌های قومی هستند؛ هرچند نقش نخبگان سیاسی همچنان مرکزی است (Gurr and Scarritt, 1989:147). پتانسیل موفقیت نخبگان در اعمال نفوذ برای بسیج گروه‌های قومی به درجه انسجام درون‌گروهی وابسته است (Gurr and Scarritt, 1989:148).

نابرابری‌های مداوم اجتماعی بر ماهیت ساختاری تنش‌های اجتماعی و پتانسیل نارضایتی اجتماعی در میان اعضای گروه‌های قومی دلالت دارد که به تحقق تمایزات و شکاف‌های اجتماعی منجر می‌شود. وضعیت بیرونی و نابرابری‌های اجتماعی به پیروی از پژوهش یکی از محققان به‌صورت وضعیت عینی برجسته‌شدن هویت‌طلبی قومی معنا شده است (امیراحمدی، 1374: 22). منظور از وضعیت عینی عواملی است که اعضای اجتماع قومی به آن تکیه می‌کنند و به‌ شکل شواهد حرکت خود، با کمک آن خواسته‌های خود را توجیه می‌کنند و ازجمله مهم‌ترین این عوامل، تبعیض و نابرابری‌های اجتماعی و مشارکت سیاسی (میزان دخالت در ساختار سیاسی) هستند. در این مقاله، عوامل مذکور به‌صورت میزان توسعه تعریف می‌شوند. ماهیت واکنشیِ هویت‌طلبی قومی در برابر سیاست‌های هویت‌سازی و هویت‌بانی عمدتاً ازطریق اجرای برنامه‌های نوسازی و توسعه پیگیری و دنبال می‌شود؛ بنابراین، در توافق با دیدگاه‌های نظری «کاستلز، هچتر، روکان، ایسمن، لنسکی، نیرن، هانان و... و مطالعات تجربی گار و اسکاریت و انتصار» در این مطالعه‌، نقش ساختار سیاسی ازطریق بررسی «میزان توسعه مناطق قومی» به‌صورت متغیر ساختاری کلان و به شکل اصلی‌ترین متغیر عینی در تکوین و تداوم هویت‌طلبی قومی بررسی می‌شود. بدیهی است برای تکوین و تداوم هویت‌خواهی قومی عامل نابرابری‌های اجتماعی لازم ولی ناکافی است. در سایه‌ آگاهی‌بخشی عامل تبعیض، به شناسه‌های قومی توجه می‌شود و آگاهی از متفاوت‌بودن خود به‌ جانب هویت‌خواهی قومی سیر می‌کند. نقطه اشتراک نظریه‌های فرهنگی وجود مبانی ذهنی در همه آنها است. در زیرمجموعه‌ این رهیافت به عواملی چون احساس تبعیض و محرومیت نسبی و نقش آگاهی ازجمله اطلاع‌رسانی، ارتباطات و نقش نخبگان قومی اشاره می‌شود. در چارچوب رویکرد نخبه‌محور، هویت قومی امری همیشگی و مشخص نیست؛ بلکه سازه‌ای اجتماعی‌سیاسی است. به تصور پل براس، فرهنگ برای قومیت، امری جوهری در نظر گرفته نمی‌شود؛ به‌طوری‌که‌ استفاده از آن شامل گزینش عناصر فرهنگ و بیشتر برای بسیج سیاسی گروه‌‌ها است (مالشویچ، 1391: 146). این عوامل به تبعیت از نام وضعیت ذهنی تکوین هویت‌طلبی قومی تعریف شده است. منظور از وضعیت ذهنی عواملی است که باید بر ذهن افراد گروه قومی تأثیر بگذارد و آنها را به‌صورت جمعی همبسته در آورد؛ به‌طوری‌که مفاهیمی یکسان را به اذهان همه بیاورد (امیراحمدی، 1374: 15). نظریه‌پردازانی چون آنتونی - اسمیت، آصفا و پل‌براس نیز نقش نخبگان را در جنبش‌های قومی مهم و حیاتی ارزیابی کرده‌اند (Smith, 1998: 186).

یکی از متغیرهای زمینه‌ای اثرگذار دیگر درزمینه تکوین و شدت‌یابی هویت‌طلبی قومی موقعیت جغرافیایی است. در رویکردهای نئووبری از قومیت، بر نقش ژئوپولتیک تأکید شده است (مالشویچ، 20:1391). این مسئله در قالب هم‌جواری جغرافیایی با مناطق برخوردار از قومیت مشابه و همچنین، قرارگرفتن در جایگاه پیرامونی و دوری از مرکز مطرح می‌شود و پتانسیل مطالبات قومی را تقویت می‌بخشد. ازنظر گار و اسکاریت، هم‌جواری جغرافیایی کُردها پتانسیل بروز منازعات قومی را افزایش می‌دهد و چنین مسئله‌ای امکان بین‌المللی‌شدن منازعه و مداخله نیروهای خارجی را در قالب حمایت از اقلیت در معرض خطر، بیشتر می‌کند (Gurr & Scarritt, 1989: 31). ازلحاظ تاریخی مردم سرزمین‌های کم‌وسعت نواحی جنگلی یا کوهستانی یا استان‌های هم‌مرز با سایر دولت‌هایی که جمعیت‌‌های قومی مشابه دارند، بیشتر و مؤثرتر از ساکنان استان‌های نواحی مرکزی حاوی جلگه‌های وسیع و هموار، جنبش‌های گروهی قومی را انجام‌ داده‌اند. به‌جز این عامل، میزان فاصله جمعیت‌های قومی از حکومت مرکزی بر عواملی چون نارضایتی و نیروهای گریز از مرکز افزوده می‌شود (امیراحمدی، 1374: 19).

در این پژوهش، با مراجعه به بیشتر دیدگاه‌های نظری و منابع تجربی موجود و با بهره‌گیری از نتایج به‌دست‌آمده از مرور آنها و همچنین، با اتکا به بینش و تجارب زیسته برای تحلیل جامعه‌شناختی هویت‌طلبی قومی در مناطق کردنشین، چارچوب و مدل نظری پژوهش در نمودار (1) تنظیم و در قالب آن، فرضیه‌های اصلی ارائه ‌شده است.

 

 

 

عوامل زمینه‌ای

- تحصیلات

- سن

عوامل ذهنی همبستگی قومی احساس محرومیت

مختصات جامعه قومی - موقعیت جغرافیایی

- نوع مذهب

 

ارتباطات

درون‌برون قومی رسانه‌ها

 

الگوپذیری از نخبگان قومی

 

عوامل عینی

میزان توسعه

 

هویت‌طلبی قومی

 

 

نمودار 1- مدل نظری پژوهش

 


فرضیه‌های پژوهش

فرضیه‌های مدنظر ما این موارد هستند:

1. بین میزان توسعه مناطق و هویت‌طلبی قومی به‌طور معناداری رابطه وجود دارد؛

2. بین میزان ارتباطات درون‌قومی و هویت‌طلبی قومی رابطه وجود دارد؛

3. میزان ارتباطات بین‌قومی - فرهنگی و هویت‌طلبی قومی به‌طور معناداری باهم رابطه دارند؛

4. بین میزان استفاده از رسانه‌ها (داخلی - قومی) و هویت‌طلبی قومی به‌طور معناداری رابطه وجود دارد؛

5. میزان همبستگی قومی و هویت‌طلبی به‌طور معناداری با یکدیگر رابطه دارند؛

6. بین میزان الگوپذیری از نخبگان قومی و هویت‌طلبی قومی به‌طور معناداری رابطه وجود دارد؛

7. میزان احساس تبعیض و هویت‌طلبی قومی به‌طور معناداری باهم رابطه دارند؛

8. موقعیت جغرافیایی و هویت‌طلبی قومی به‌طور معناداری با یکدیگر رابطه دارند؛

9. متغیرهای زمینه‌ای (سن و میزان تحصیلات افراد) و هویت‌طلبی قومی به‌طور معناداری باهم رابطه دارند و

10. بین مختصات شهرهای بررسی‌شده (مذهب و موقعیت جغرافیایی) و هویت‌طلبی قومی به‌طور معناداری رابطه وجود دارد.

 

روش‌شناسی تحقیق

تعاریف متغیرها

متغیر وابسته: هویت‌طلبی قومی

هویت‌طلبی قومی و سیاسی‌شدن قومیت، بر آگاهی از تفاوت، برجستگی ذهنی آن تفاوت و بسیج بر پایه آن دلالت دارد (Eller, 1999 in: گل‌محمدی، 1386: 166). با الهام از سنخ‌شناسی هوشنگ امیراحمدی‌ و مطالعات تجربی موجود، در این مقاله هویت‌طلبی قومی در ابعاد مختلف تعریف و عملیاتی شده است (Amirahmadi, 1987، ‎عبداللهی و قادرزاده، 1382: 11) (جدول 1).

 

 

جدول 1- تعریف عملیاتی، میزان سنجش، نتایج پایایی هویت‌طلبی قومی و ابعاد آن

ابعاد

تعریف عملیاتی

میزان

سنجش

دامنه تغییر

ضریب

آلفای

کرونباخ

فرهنگی

ازدواج با هم‌قوم، پیگیری اخبار از کانال‌های کُردی خارج از کشور، معرفی‌کردن و تکریم از مشاهیر و مفاخر فرهنگی کُرد در صدا‌وسیما، آموزش زبان کردی از مقطع ابتدایی در کنار زبان فارسی، تأسیس فرهنگستان زبان و ادبیات کُردی برای پاسداشت این زبان.

ترتیبی

5- 1

839/0

سیاسی

موافقت با شعار ایران برای همه ایرانیان، اعتماد عموم مردم کرد به رهبران کُرد، حق طبیعی مردم کرد برای پیگیری حقوق و خواسته‌هایشان ازطریق انجمن‌ها، تصمیم‌گیری کُردها برای امور سیاسی‌ خود، داشتن میهن و سرزمین و دفاع از آن، واگذاری اداره امور سیاسی در مناطق کُردنشین به خود کردها، درهرحال، وزیر یا رئیس‌جمهور شدن کُردها ممکن نیست، حکومت کُردها بر مناطق کُردنشین.

ترتیبی

5-1

اقتصادی اجتماعی

اولویت انتخاب محل کار در مناطق کُردنشین، اولویت خدمت به کردها، اولویت سرمایه‌دار کرد برای سرمایه‌گذاری در مناطق کردنشین، ناامنی مناطق کردنشین برای گردشگری، فرصت‌دادن به کُردهای متخصص برای رسیدن به مقام‌های مهم سیاسی، اختصاص‌دادن اولویت استخدام نیرو در مناطق کُردنشین برای کردها.

ترتیبی

5-1

 


متغیرهای مستقل

همبستگی قومی: همبستگی قومی شامل آن‌ دسته از همبستگی‌هایی می‌شود که در درون دولت- ملت‌ها وجود دارد و به دنبال حفظ و گسترش خرده‌هویت خود هستند. همبستگی یعنی انسجام درونی بین چند نفر یا چند گروه که آگاهی مشترک داشته باشند. یکی از ابعاد همبستگی قومی تعهد اجتماعی است که این احساس، یعنی فرد خودش را کُرد معرفی می‌کند و نسبت به آن تعهد دارد. در همبستگی قومی به‌جز دین، عنصر قومیت (کُردبودن) هم نقش دارد و برای سنجش این متغیر، شاخص‌هایی مانند جان‌فشانی برای خاک کُردستان، فخر و مباهات به لباس کردی، تعهد قومی، تلاش در راه آبادانی کُردستان، پاسداری از تاریخ و فرهنگ کُرد و... در نظر گرفته ‌شده است.

میزان توسعه مناطق قومی: باوجود این تصور ساده و عامیانه که مفهوم و فرایند توسعه امری بدیهی و مشخص محسوب می‌شود، معنا، فرایند و پویایی‌های توسعه بحث بسیار پیچیده، چندبعدی، عمیق و گسترده‌ای است. یکی ‌از جالب‌ترین‌ تعاریف این واژه، تعریف ویلبرت مور است که براساس‌آن، توسعه به معنای پیشرفت و دستیابی به مجموعه‌ای از اهداف رفاهی تلقی می‌شود. باتوجه‌به اینکه سنجش وضعیت توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در مناطق کُردنشین مدنظر، یکی از متغیرهای اصلی این پژوهش در مقیاس کلان است، برای تعیین و تحقق شاخص‌های توسعه در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن، از برخی مطالعات تجربی (کلانتری، 1380: 54 و قاسمی، 1387: 39) بهره گرفته ‌شده است. اطلاعات مربوط به میزان توسعه مناطق کُردنشین، از مراکز اداری و سازمان برنامه‌وبودجه استانداری استان‌های کردنشین در سال 1394 تهیه شده است.

 

 

جدول 2- شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهرهای مدنظر

ردیف

استان

شهرستان

شاخص‌های اقتصادی

شاخص‌های فرهنگی

شاخص‌های

اجتماعی - زیربنایی

شاخص کل

(مناطق کردنشین)

رتبه در بین شهرهای مدنظر

ضریب توسعه

رتبه

ضریب توسعه

رتبه

ضریب توسعه

رتبه

ضریب توسعه

رتبه

1

کردستان

سنندج

2308/0

1

1795/0

3

3462/0

3

7564/0

1

1

2

کردستان

قروه

3269/0

3

6154/0

10

2179/0

1

1603/1

3

2

3

کرمانشاه

پاوه

8846/0

14

1026/0

2

5128/0

9

500/1

6

3

4

آذربایجان غربی

مهاباد

4808/0

10

6667/0

11

3590/0

4

5064/1

7

4

5

کردستان

بانه

4231/0

5

6154/0

9

5641/0

10

6026/1

9

5

6

کرمانشاه

جوان‌رود

8462/0

13

4103/0

5

8205/0

14

0769/2

13

6

7

آذربایجان غربی

سردشت

6731/0

11

9487/0

14

6667/0

11

2885/2

14

7

هرچه ضریب توسعه کمتر باشد، شهرستان مدنظر توسعه‌یافته‌تر است.

 


الگوپذیری از نخبگان قومی: نظریه‌پردازان ناسیونالیسم بیشتر نقش نخبگان قومی و تأثیر آنها را در شکل‌دادن و استفاده از نمادهای قومی و بسیج سیاسی گروه‌های قومی بررسی کرده‌اند. منظور از نخبگان فکری شاعران، نویسندگان یا اهل‌قلم‌هایی هستند که ازطریق سرودن اشعار قومی یا ارزیابی تاریخ، زبان و ریشه نژادی کُردها در کتاب‌ها و نشریات، بر هویت‌خواهی قومی کردها تأثیرگذار بوده‌اند. برای سنجش این متغیر، شاخص‌هایی چون آشنایی و افتخار به مشاهیر کُرد (شاعران و نویسندگان) نقش نخبگان در سیاسی‌کردن علایق قومی مذهبی و ارتقاء آگاهی، نقش نخبگان مذهبی کُرد و تأیید اهداف احزاب کُردی در نظر گرفته‌ شده است.

احساس تبعیض: منظور این است که اعضاء گروه قومی در مقایسه با سایر گروه‌های جامعه خود، به شکلی نظام‌مند درزمینه حقوق یا دسترسی به موقعیت‌های سیاسی محدود بوده‌اند یا هنوز هم هستند (گار، 1381: 406). براین‌اساس، مطابق باور افراد قومی آنها از دسترسی به قدرت، کالا و خدمات مطلوب و گردش نخبگان و... بی‌بهره‌اند. در مقیاس ترتیبی متغیر تبعیض در ابعاد سیاسی فرهنگی، اقتصادی‌ واجتماعی با کمک این شاخص‌ها عملیاتی شده است: تقسیم ناعادلانه پست‌ها در مناطق قومی، محدودیت برای گردش نخبگان قومی، بی‌اعتمادی یکسان دولت به اقوام، احساس‌کردن وجود مانع قانونی در قبال خواست‌های قومی، سیستم نابرابر گزینش اقوام، احساس بیشترشدن میزان بیکاری در منطقه و....

رسانه ارتباطی قومی: منظور از رسانه قومی فرستنده رادیویی یا ماهواره‌ای است که برای اهداف قومی برنامه پخش می‌کند. امروزه، رادیو و تلویزیون‌های زیادی به زبان کُردی برنامه پخش می‌کنند که بیشتر ماهواره‌ای هستند و از خارج از مرزهای کشور این برنامه‌ها را ارائه می‌دهند. معرف‌های تجربی این متغیر، مصرف رسانه‌های جمعی فرامرزی (ماهواره‌ها) استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای در استان کردستان و متوسط ساعات استفاده مخاطبان از برنامه‌های شبکه‌های عمومی و کُرد است.

روابط درون‌قومی: روابط درون‌قومی یا شبکه‌های غیررسمی به روابط افراد با هم‌قومان اطلاق می‌شود که در آنها روابط گرم و عاطفی و تعلقات و وابستگی‌ها بسیار شدید است (عبداللهی و قادرزاده، 1382:  17 و چلبی، 1380: 9). منظور از روابط درون‌قومی رابطه اجتماعی در میان اعضای گروهی قومی است که در اینجا در دو مقیاس بررسی می‌شوند: نخست در مقیاس هم قومان ساکن در ایران و دوم، در مقیاس هم قومان ساکن در ایران و دوم، در مقیاس هم قومان ساکن در کشورهای هم جوار در مقیاس فاصله‌ای.

موقعیت جغرافیایی (فاصله تا مرز): یکی از متغیرهای اثرگذار در تکوین و شدت‌یابی هویت‌طلبی قومی موقعیت جغرافیایی است. مُراد از موقعیت جغرافیایی هم‌جواری جغرافیایی با مناطق شامل قومیت مشابه و همچنین، قرارگرفتن در جایگاه پیرامونی و دوری از مرکز است که پتانسیل مطالبات قومی را تقویت می‌کند. ازنظر برخی محققان، هم‌جواری جغرافیایی کُردها پتانسیل بروز منازعات قومی را افزایش می‌دهد (Gurr & Scarritt, 1989: 375-405). موقعیت جغرافیایی به‌صورت یکی از عوامل ثابت جغرافیایی در کنار وسعت خاک و وضعیت توپوگرافیک، درزمینه بحران‌های قومی نقش دارد (مقصودی، 1380: 411). ازلحاظ تاریخی مردم استان‌های هم‌‌مرز با سایر دولت‌های شامل جمعیت‌های قومی مشابه، بیشتر و مؤثرتر از ساکنان استان‌های نواحی مرکزی و حاوی جلگه‌های وسیع و هموار، جنبش‌های گروهی قومی را انجام داده‌اند. گذشته از آن، میزان فاصله جمعیت‌های قومی از حکومت مرکزی، بر نارضایتی و نیروهای گریز از مرکز افزوده می‌شود. در این پژوهش، این عوامل در نظر گرفته شده و در قالب میزان سنجش اسمی بررسی شده‌اند: استقرار در حاشیه مرزها، هم‌‌مرزی با کردهای ترکیه و عراق و نیز امکان برقراری ارتباط و پیوند با هم‌تباران خونی و فرهنگی در آن‌ طرف مرز، کوهستانی و صعب‌العبور بودن، امکانات محدود مواصلاتی و ارتباطی - بهداشتی و آموزشی و....

برای سنجش میزان اعتماد یا پایایی آن دسته از مقیاس‌ها یا متغیرهای ترکیبی که با بیش از یک شاخص اندازه‌گیری شده‌اند، از ضریب آلفای کرونباخ و برای ارزیابی میزان اعتبار یا روایی ابزار اندازه‌گیری از روش‌های اعتبار صوری و درونی استفاده ‌شده است. در جدول (3) نتایج آزمون پایایی متغیرهای مستقل پژوهش آمده است.

 

جدول 3- نتایج آزمون پایایی معرف‌های متغیر مستقل

ردیف

متغیر

تعداد شاخص

ضریب آلفای کرونباخ

1

همبستگی قومی

10

881/0

2

ارتباطات درون‌قومی

10

702/0

3

ارتباطات بین‌قومی

20

909/0

4

الگوپذیری از نخبگان قومی

7

899/0

5

احساس محرومیت و تبعیض

15

787/0

6

استفاده از رسانه‌ها

22

708/0

 

روش تحقیق

با درنظر گرفتن تنوع و گستردگی در آرایش فضای مناطق کُردنشین، برای بررسی هویت‌طلبی قومی کُردها در مقیاس وسیع، پیمایش[10] مناسب‌ترین روش محسوب می‌شود. در پژوهش حاضر، از روش پیمایش مقطعی[11] با دو هدف توصیف و تبیین استفاده‌ شده است. درزمینه توصیف، هدف نشان‌دادن تصویری از چگونگی جامعه آماری براساس متغیرهای مدنظر به‌ویژه ازنظر ابعاد هویت‌طلبی قومی و نوع غالب آن است. در مقیاس تحلیل یا تبیین نیز هدف یافتن روابط بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته و تلاش برای تبیین تغییرات یا به عبارت بهتر، واریانس متغیر وابسته براساس متغیرهای مستقل است. در این پژوهش برای سنجش متغیرها از ابزار پرسش‌نامه استفاده شده است.

 

جامعه آماری و نمونه‌گیری

کُردها در ایران عمدتاً در استان‌های کُردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام ساکن هستند؛ به‌این‌ترتیب، جامعه آماری در دو مرحله انتخاب شده است. در مرحله نخست، تلاش شده است نقاط ثقل قومی (سایت تحقیق) تعیین و مشخص شوند. برای این کار به پیروی از مطالعات تجربی (چلبی، 1380: 118) جامعه آماری تحقیق عموماً به مناطق و شهرهایی محدود شده است که به‌جز داشتن نمادها و نشانگرهای فرهنگی‌قومی و تراکم زیاد جمعیت، در چند دهه اخیر در آن مناطق، علایق قومی صبغه سیاسی بیشتری به خود گرفته باشد. در مرحله دوم، باتوجه‌به اینکه یکی از متغیرهای مستقل تحقیق «میزان توسعه مناطق کردنشین» است، سرانجام، در میان نقاط ثقل قومی مذکور، جامعه آماری از بین مناطق شهری توسعه‌یافته، درحال‌توسعه و توسعه‌نیافته انتخاب شده است. براین‌اساس، در مناطق کُردنشین، شهرهای سنندج، قروه، و بانه (واقع در استان کردستان) پاوه و جوان‌رود (واقع در استان کرمانشاه) و سردشت و مهاباد (واقع در استان آذربایجان غربی) به‌صورت جمعیت آماری (نقاط ثقل قومی) برگزیده شده‌اند و با در نظر گرفتن جمعیت آماری و براساس فرمول کُوکران که در آن مقدارt2 برابر با 96/1، pq برابر با 25/0 وd2 برابر با 05/0 بوده، حجم نمونه 384 نفر برآورد شده است. فرمول کوکران برای نمونه‌گیری تصادفی و جمعیت‌های همگن کاربرد دارد. در مواردی مثل این مقاله، باتوجه‌به تنوع درونی و پراکندگی جامعه آماری و دقت بیشتر، برای حجم نمونه، طراحی اثر اعمال می‌شود؛ یعنی حجم نهایی فرمول کوکران، معمولاً در عدد 2 ضرب خواهد شد. در این حالت، اگر 384 را در عدد 2 ضرب کنیم، عدد 768 به دست خواهد آمد که اگر آن را گرد کنیم، به حجم نمونه نهایی 800 خواهیم رسید. «در عمل مسئله تعیین‌کننده اصلی در تصمیم‌گیری درباره حجم نمونه بررسی جداگانه، خرده‌گروه­های مختلف است. باید اطمینان یافت که حجم نمونه آن‌قدر بزرگ است که تعدادی کافی از خرده‌گروه‌های مستقل (مثلاً شهرها و مناطق مختلف) را در بر دارد. بنا بر قاعده تجربی باید کاری کرد که کوچک‌ترین خرده‌گروه، حداقل 50 تا 100 مورد باشد (دواس، 80:1381). همچنین، برای مقایسه با نقص پوشش و بی‌جوابی و تنوع جامعه آماری حجم نمونه به 1103 نفر ارتقا پیدا کرده است. باتوجه‌به جداول، حجم نمونه مدنظر ما در مقیاس اطمینان 95درصد قابل‌قبول است. برای دسترسی به نمونه‌ها نیز با در نظر گرفتن متغیر میزان توسعه مناطق قومی از روش نمونه‌گیری «احتمالی خوشه‌ای چندمرحله‌ای» استفاده ‌شده است.

 

جدول 4- جامعه آماری و حجم نمونه

ردیف

استان

شهر

جمعیت شهرستان

جمعیت

شهری

جمعیت گروه سنی (64-15)

جمعیت شهری گروه سنی

(64-15)

حجم نمونه

1

کُردستان

سنندج

450167

375280

332211

280388

203

قروه

136961

87792

97522

63337

150

بانه

132565

90304

89135

61228

150

جمع

719693

553376

518868

404953

503

2

آذربایجان غربی

مهاباد

215529

148230

151163

105425

150

سردشت

111590

59665

74601

40313

150

جمع

327119

207895

155764

145738

300

3

کرمانشاه

پاوه

56837

30242

41360

22277

150

جوانرود

71235

51483

50125

36807

150

جمع

128072

81725

91485

59084

300

جمع

 

جمع کل

1174884

842996

766117

609775

1103

 


توصیف و تحلیل اطلاعات

یافته‌های توصیفی: مختصات زمینه‌ای پاسخگویان

جمعیت نمونه، ازلحاظ جنسیت 3/48درصد زن و 7/51درصد مرد بوده‌اند. ازنظر وضع تأهل 44درصد مجرد، 1/53درصد متأهل و 9/2درصد نیز مطلقه بوده‌اند. میانگین سنی افراد نمونه 9/35 سال و انحراف‌معیار آن 547/8 بوده است. مذهب 1/28درصد افراد نمونه شیعه بوده است و 9/71درصد نیز سنی بوده‌اند. میزان تحصیلات افراد نمونه به این صورت بوده است: سواد خواندن و نوشتن 2/1درصد، ابتدایی 1/2درصد، راهنمایی 8درصد، دیپلم 3/29درصد، کاردانی 9/14درصد، کارشناسی 4/31درصد، کارشناسی ارشد 9/10درصد و تحصیلات در سطح دکتری 1/2درصد. ازلحاظ نوع فعالیت 2/16درصد خانه‌دار، 7/2درصد محصل، 3/18درصد دانشجو، 4/11درصد بیکار، 4/38درصد شاغل تمام‌وقت و 13درصد از افراد نمونه شاغل نیمه‌وقت بوده‌اند. همچنین، توزیع درصدی جمعیت نمونه براساس میزان توسعه شهرها نشان می‌دهد 6/28درصد جمعیت نمونه در شهرهای توسعه‌نیافته (سردشت و جوان‌رود) 8/42درصد در شهرهای درحال‌توسعه (مهاباد، بانه و پاوه) و 6/28درصد در شهرهای توسعه‌یافته (سنندج و قروه) بوده‌اند.

 

توصیف آماری متغیر وابسته: هویت‌طلبی قومی

در جدول (5) میانگین و انحراف‌معیار شاخص‌های تشکیل‌دهنده هویت‌طلبی قومی آمده است. بر مبنای نتایج به‌دست‌آمده، میانگین هویت‌طلبی قومی معادل 2/70 است که براساس مقیاس 0 تا 100 بیشتر از حد متوسط ارزیابی می‌شود. شاخص ترکیبی هویت‌طلبی قومی در 9درصد از جمعیت نمونه کم، در 47درصد جمعیت متوسط و در
44 درصد آن زیاد است. گذشته از آن، میانگین هویت‌طلبی قومی و ابعاد آن در شهرستان سردشت (17/79درصد) بیشترین میزان را داشته است و بعد از آن شهرهای مهاباد (64/ 78درصد) پاوه (06/ 76درصد) جوان‌رود (86/ 74درصد) سنندج (01/ 73درصد) بانه (57/70درصد) و قروه (61/60درصد) قرار گرفته‌اند. به تفکیک استان‌ها استان آذربایجان غربی با میانگین 9/78درصد بیشترین رتبه هویت‌طلبی قومی را داشته است و بعد از آن، استان کرمانشاه با 46/75درصد و کردستان با 1/68درصد قرار گرفته‌اند.

 

جدول 5- توصیف آماری شاخص هویت‌طلبی قومی و ابعاد آن *

هویت‌طلبی قومی

گزینه‌ها

فراوانی

درصد خالص

میانگین

انحراف‌معیار

بُعد فرهنگی

کم

متوسط

زیاد

جمع

78

495

530

1103

1/7

9/44

48

100

31/70

535/3

بُعد سیاسی

کم

متوسط

زیاد

جمع

99

540

464

1103

9

9/48

42

100

61/69

946/4

بُعد اقتصادی‌اجتماعی

کم

متوسط

زیاد

جمع

63

421

619

1103

7/5

2/38

1/56

100

86/70

032/4

شاخص هویت‌طلبی قومی

کم

متوسط

زیاد

جمع

99

519

485

1103

9

47

44

100

2/70

664/10

* برای سهولت فهم، میانگین هویت‌طلبی قومی و ابعاد آن، بر مبنای مقیاس 0  تا 100 تنظیم شده که صفر به معنای کم‌ترین و 100 به معنای بیشترین میزان هویت‌طلبی قومی است.

 


توصیف آماری متغیرهای مستقل

احساس تبعیض:براساس نتایج به‌دست‌آمده، میانگین احساس تبعیض معادل 02/63درصد است که بر مبنای مقیاس 0 تا 100 متوسط ارزیابی می‌شود. در میان ابعاد احساس تبعیض، موقعیت احساس تبعیض سیاسی محوری اولویت دارد و پس‌ از آن، احساس تبعیض فرهنگی و اقتصادی‌اجتماعی قرار گرفته‌اند.

الگوپذیری از نخبگان قومی: میانگین الگوپذیری از نخبگان قومی معادل 53/64 است که متوسط ارزیابی می‌شود. بنا بر اطلاعات جدول 6 این الگوپذیری در 4/16درصد جمعیت نمونه کم، در 6/51درصد متوسط و در 32درصد زیاد بوده است.

همبستگی قومی: میانگین همبستگی قومی معادل 34/74 است که میزان آن زیاد است. میزان این همبستگی در 8/11درصد جمعیت نمونه کم، در 6/36درصد متوسط و در 6/51درصد جمعیت نمونه زیاد بوده است.

روابط بین‌قومی: میانگین روابط بین‌قومی معادل 43/48 است که کمتر از میزان متوسط ارزیابی می‌شود. این روابط در 9/35درصد جمعیت نمونه کم، در 40درصد متوسط و در 1/24درصد جمعیت نمونه زیاد بوده است.

روابط درون‌قومی: میانگین روابط درون‌قومی نیز معادل 79/58 است که میزان آن متوسط محسوب می‌شود. این روابط در 6/23درصد جمعیت نمونه کم، در 51درصد متوسط و در 4/25درصد جمعیت نمونه زیاد بوده است.

استفاده از رسانه‌های داخلی: میانگین استفاده از رسانه‌های داخلی برابر با 5/46درصد است که کمتر از مقدار متوسط ارزیابی می‌شود. استفاده از این رسانه‌ها در 86/37درصد جمعیت نمونه کم، در 8/51درصد متوسط و در 4/10درصد جمعیت نمونه زیاد بوده است.

استفاده از رسانه‌های قومی: درپایان، میانگین استفاده از رسانه‌های قومی نیز معادل 85/46 است که کمتر از میزان متوسط محسوب می‌شود. بنا بر اطلاعات جدول، استفاده از این رسانه‌ها در 7/27درصد جمعیت نمونه کم، در 4/44درصد متوسط و در 9/27درصد زیاد بوده است.

 

 

جدول 6- توصیف آماری متغیرهای مستقل

ابعاد متغیر

گزینه‌ها

فراوانی

درصد خالص

میانگین

انحراف معیار

ابعاد متغیر

گزینه‌ها

فراوانی

درصد خالص

میانگین

انحراف معیار

احساس تبعیض

کم

متوسط

زیاد

جمع

105

590

408

1103

5/9

5/53

37

100

02/63

5109/9

روابط

درون‌قومی

کم

متوسط

زیاد

جمع

260

563

280

1103

6/23

51

4/25

100

79/58

1308/4

الگوپذیری از نخبگان قومی

کم

متوسط

زیاد

جمع

181

569

353

1103

4/16

6/51

32

100

53/64

7752/4

استفاده از رسانه‌های داخلی

کم

متوسط

زیاد

جمع

417

571

115

1103

8/37

8/51

4/10

100

5/46

339/5

همبستگی قومی

کم

متوسط

زیاد

جمع

130

404

569

1103

8/11

6/36

6/51

100

34/74

87/4

استفاده از رسانه­های قومی

کم

متوسط

زیاد

جمع

306

459

308

1103

7/27

4/44

9/27

100

85/46

449/13

روابط

بین‌قومی

کم

متوسط

زیاد

جمع

396

441

266

1103

9/35

40

1/24

100

43/48

953/4

 

 

 

 

 

 

 


تفاوت میانگین هویت‌طلبی قومی برحسب جنسیت

مطابق اطلاعات جدول (7) مقدار t محاسبه‌شده (506/1) از مقدار t بحرانی با درجه آزادی 1101 کوچک‌تر و میزان t بحرانی برابر با 96/1 است؛ بنابراین، چنین نتیجه گرفته می‌شود که میانگین هویت‌طلبی قومی و سیاسی‌شدن قومیت در زنان و مردان، به‌طور معناداری باهم تفاوت ندارند.


 

جدول 7- تفاوت میانگین هویت‌طلبی قومی برحسب جنسیت

 

میانگین مردان

میانگین زنان

انحراف استاندارد

اختلاف میانگین

t

درجه آزادی

سطح معناداری

 
 

هویت‌طلبی قومی

675/56

711/55

084/11

906/0

506/1

1101

071/0

 

 


تفاوت میانگین هویت‌طلبی قومی برحسب مذهب

طبق اطلاعات جدول (8) مقدار t محاسبه‌شده (4/18) از مقدار t بحرانی با درجه آزادی 1101 بزرگ‌تر و مقدار t بحرانی برابر با 96/1 است؛ براین‌اساس، نتیجه گرفته می‌شود که میانگین هویت‌طلبی قومی در افراد اهل سنت و اهل تشیع، به‌طور معناداری با یکدیگر تفاوت دارند. باتوجه‌به میانگین اهل سنت (676/58) و میانگین اهل تشیع (642/47) و معناداربودن اختلاف میانگین‌ها چنین ادعا می‌‌شود که هویت‌طلبی قومی در بین افراد اهل سنت بیشتر است.


 

جدول 8- تفاوت میانگین هویت‌طلبی قومی برحسب مذهب

 

میانگین اهل سنت

میانگین اهل تشیع

انحراف استاندارد

اختلاف میانگین

t

درجه آزادی

سطح معناداری

 
 

هویت‌طلبی قومی

676/58

642/47

06/10

033/9

4/18

1101

000/0

 

 


تفاوت میانگین هویت‌طلبی قومی برحسب میزان توسعه

جدول (9) نتایج بررسی تفاوت میانگین هویت‌طلبی قومی را برحسب میزان توسعه شهرهای مدنظر نشان می‌دهد که طبق اطلاعات آن، هویت‌طلبی کُردها با میزان توسعه رابطه دارد؛ بنابراین، هرچه میزان توسعه ارتقا یابد، میانگین هویت‌طلبی قومی کاهش می‌یابد. مطابق نتایج بیشترین میانگین شاخص هویت‌طلبی قومی و ابعاد آن، در شهرهای توسعه‌نیافته است. بنا بر اطلاعات این جدول، مقدار F محاسبه‌شده (273/0) از مقدار F بحرانی بزرگ‌تر است؛ بنابراین، نتیجه گرفته می‌شود که میانگین هویت‌خواهی قومی در سه مقیاس توسعه، به‌طور معناداری باهم تفاوت دارند. همچنین، چنین ادعا می‌شود که بین میزان توسعه و هویت‌طلبی قومی رابطه معناداری وجود دارد.


 

جدول 9- تفاوت میانگین هویت‌طلبی قومی برحسب میزان توسعه

 

توسعه‌نیافته

(جوانرود و سردشت)

درحال‌توسعه

(پاوه، مهاباد و بانه)

توسعه‌یافته

(سنندج و قروه)

F

درجه آزادی

سطح معناداری

 
 

هویت‌طلبی قومی

015/77

27/75

89/69

941/60

2

000/0

 

 

 

نتایج تبیینی

براساس اطلاعات جدول (10) چنین نتیجه‌گیری می‌شود که بین عواملی چون میزان توسعه، فاصله تا مرز، همبستگی قومی، الگوپذیری از نخبگان قومی، میزان تحصیلات، سن، احساس تبعیض، روابط بین‌قومی، روابط درون‌قومی، مصرف رسانه‌های داخلی و قومی و هویت‌طلبی قومی رابطه معناداری وجود دارد؛ یعنی با افزایش میزان توسعه، فاصله‌گیری از مرز، میزان تحصیلات، سن و مصرف رسانه‌های داخلی، هویت‌طلبی کاهش‌ و با افزایش عواملی مانند الگوپذیری از نخبگان قومی، همبستگی قومی، احساس تبعیض، افزایش روابط بین‌قومی و درون‌قومی و مصرف رسانه‌های قومی، هویت‌طلبی قومی افزایش می‌یابد.


 

 

 

 

 

جدول 10- ضرایب همبستگی متغیرهای مستقل با هویت‌طلبی قومی

هویت‌طلبی قومی

مقدار کندال

سطح معناداری

مقدار کااسکور

سطح معناداری

الگوپذیری از نخبگان قومی

442/0

000/0

402/53

000/0

همبستگی قومی

586/0

000/0

088/884

000/0

روابط بین‌قومی

219/0

000/0

745/96

000/0

روابط درون‌قومی

334/0

000/0

363/214

000/0

احساس تبعیض

387/0

000/0

341/346

000/0

مصرف رسانه‌های داخلی

204/0-

000/0

35/100

000/0

مصرف رسانه‌ قومی

325/0

000/0

52/213

000/0

فاصله تا مرز

175/0-

000/0

388/166

000/0

سن

092/0-

000/0

14/47

000/0

تحصیلات

077/0-

005/0

439/32

000/0

 


 


تحلیل چندمتغیره

نتایج تحلیل رگرسیون در جدول (11) نشان می‌دهد متغیر همبستگی قومی 60درصد تغییرات متغیر وابسته (هویت‌طلبی قومی) را تبیین کرده است و در مرحله بعد، متغیر الگوپذیری از نخبگان قومی به معادله اضافه می‌شود که قدرت تبیین را به 3/64درصد می‌رساند. با اضافه‌شدن متغیر احساس تبعیض، قدرت تبیین معادله به 65درصد می‌رسد و همچنین، با اضافه‌شدن متغیر روابط درون‌قومی قدرت تبیین معادله 6/65درصد می‌شود. در مرحله بعد، متغیر مصرف رسانه‌های داخلی وارد معادله شده که قدرت تبیین معادله را به 66درصد افزایش داده است. گذشته از آن، مصرف رسانه‌های قومی قدرت تبیین معادله را به 3/66درصد رسانده و با اضافه‌شدن متغیر میزان توسعه‌یافتگی قدرت تبیین معادله به 6/66درصد رسیده است. متغیر واردشده بعدی میزان توسعه است که با افزدن آن قدرت معادله 6/66درصد می‌شود و با اضافه‌شدن متغیر نوع مذهب نیز قدرت تبیین معادله 9/66درصد شده است. همچنین، با اضافه‌شدن متغیر روابط بین‌قومی قدرت تبیین معادله به 1/67درصد می‌رسد. آخرین متغیر واردشده به معادله، متغیر میزان تحصیلات است که با افزودن آن، قدرت تبیین معادله به 3/67درصد افزایش پیدا می‌کند. درکل، متغیرهای مستقل در معادله 3/67درصد تغییرات هویت‌طلبی قومی را تبیین می‌کنند.

 

 

جدول 11- نتایج تحلیل رگرسیون هویت‌طلبی قومی

متغیرها

B

Se

Beta

t

F

sig

R square change

همبستگی قومی

165/1

045/0

479/0

871/25

961/2844

000/0

600/0

الگوپذیری از نخبگان قومی

941/0

065/0

272/0

580/14

015/1969

000/0

643/0

احساس تبعیض

187/0

030/0

107/0

281/6

993/1407

000/0

650/0

روابط درون‌قومی

367/0

060/0

092/0

141/6

967/1120

000/0

656/0

مصرف رسانه‌های داخلی

164/0-

046/0

053/0-

529/3-

987/930

000/0

660/0

مصرف رسانه‌های قومی

167/0

062/0

045/0

170/3

181/788

001/0

663/0

میزان توسعه

109/0-

042/0

038/0-

846/2-

394/681

004/0

666/0

مذهب

071/0-

025/0

031/0-

324/2-

509/599

007/0

669/0

روابط بین‌قومی

052/0

039/0

026/0

041/2

321/534

01/0

671/0

تحصیلات

087/0-

024/0

026/0-

012/2-

714/489

01/0

673/0

مقدار ثابت

481/23

303/2

-

108/21

-

000/0

-

 


بحث و نتیجه‌

پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین هویت‌طلبی قومی و سیاسی‌شدن قومیت در مناطق کُردنشین ایران انجام شده است. بر مبنای نتایج حاصل‌شده، هویت‌طلبی قومی در منطقه مدنظر بیشتر از مقدار متوسط ارزیابی می‌شود و میزان آن در نزد کُردهای اهل سنت، بیشتر است. کم‌بودن میزان هویت‌طلبی قومی در میان کُردهای شیعه، نشان‌دهنده نقش جداکننده‌ مذهب در شکاف قومی است. این نتیجه، با مطالعه‌ برخی پژوهشگران با عنوان «مطالعه کیفی مذهب و قوم‌گرایی در بین کردهای شیعه و سنی» هم‌سو است (سراج‌زاده و همکاران،1393). براساس این مطالعه، کُردهای شیعه، هویت قومی خود را به‌‌صورت زیرمجموعه هویت ملی ایرانی تعریف می‌کنند. نوع قوم‌گرایی در میان کُردهای سنی آشکارا خصلتی سیاسی دارد و یکی از مهم‌ترین مطالبات جنبش ناسیونالیسم قومی را در کُردستان نشان می‌دهد. مصاحبه‌شوندگان کُرد شیعه بر حقوق فرهنگی قوم کُرد تأکید کرده‌اند؛ درحالی‌که این حقوق بیشتر به مطالباتی همچون حفظ زبان و فرهنگ کُردی مربوط می‌شود و ازنظر آنها برآورده‌شدن این مطالبات بدون وجود حاکمیت سیاسی کُردی نیز امکان‌پذیر است. این مسئله نقش و جایگاه محوری مذهب را در هویت جمعی منطقه مدنظر تأیید می‌کند. گذشته از آن، تأیید این رابطه ازلحاظ نظری هم نقش‌آفرینی عوامل قدیمی (مذهب به‌صورت عامل ازلی در تکوین و تدام هویت‌خواهی قومی) را تأیید می‌کند و رویکرد قدیمی‌گرایان به شکل عاملی تمایزبخش به این مسئله توجه دارد.

بر مبنای نتایج تحقیق، احساس تبعیض به‌طور مستقیم با هویت‌طلبی قومی رابطه دارد. این نتیجه نیز نظریه ایسمن، دیوید مایر، گار و هچتر را تأیید می‌کند. به باور ایسمن، نابرابری اقتصادی به افزایش قوم‌گرایی منجر می‌شود؛ به‌این‌ترتیب، با توسعه اقتصادی تضاد قومی کاهش می‌یابد. طبق دیدگله مایر نیز این نابرابری تعصب و تبعیض را مشروعیت می‌بخشد و به احساس تنفر از گروه حاکم و پرخاشگری علیه آنها و تقویت هویت‌طلبی قومی می‌انجامد. هچتر نیز برجسته‌شدن هویت‌های قومی و نژادی و ادغام گروه‌های قومی را درارتباط‌با نوسازی نامتوازن تبیین می‌کند.

طبق نتایج یکی از مطالعات‌ با عنوان «مدیریت شکاف‌های قومی در کردستان جمهوری اسلامی ایران» شکاف‌های قومی در کردستان عمدتاً ساخت اجتماعی و اقتصادی داشته است. احساس محرومیت قوم کرد عمدتاً به‌دلیل وجود شکاف‌های مزبور و همچنین، برخی ضعف‌ها و کاستی‌های مدیریتی و بهره‌گیری نامناسب از ظرفیت‌های قانون اساسی جمهوری اسلامی در این زمینه است؛ بنابراین، برای برطرف‌کردن ضعف‌های موجود و اصلاح مدیریت شکاف قومی در کردستان، ابتدا باید مسیر کلی مدیریت شکاف‌های قومی با رویکردی کارآمدتر اجرایی و عملیاتی شود و این مسئله مبتنی بر رعایت اصل انصاف و عدالت و رفع نابرابری منجر به احساس محرومیت و همچنین، ظرفیت‌های قانون اساسی کشور است (ترابی و مجیدی، 1393).

یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد با افزایش الگوپذیری از نخبگان قومی هویت‌طلبی قومی شدت می‌یابد. این نتیجه دیدگاه‌های نخبه‌گرایانه را تأیید می‌کند. در چارچوب این رویکرد، قوم‌گرایی ناشی از نقش و ابتکار نخبگان قومی است. درحقیقت، نخبگان قومی ازطریق تفسیر فشارهای ساختاری و تبدیل آن به باورهای تعمیم‌یافته و پیونددادن نابرابری‌های اجتماعی موجود، با زمینه‌های فرهنگی در سیاسی‌شدن قومیت سهیم هستند.

همچنین، با افزایش ارتباطات در مقیاس درون‌قومی و بین‌قومی بر شدت هویت‌طلبی قومی افزوده شده است. این مسئله رویکرد نظری والکر کانر را تصدیق می‌کند که براساس آن، ارتباطات درون‌قومی و میان‌قومی هردو نقش مهمی در خلق آگاهی قومی ایفا می‌کنند. ارتباطات درون‌قومی در تقویت انسجام اجتماعی درون‌قومی تأثیر دارند؛ به‌طوری‌که با افزایش ارتباطات بین‌قومی امکان مقایسه اجتماعی و اقتصادی برای افراد مهیا می‌شود. در‌صورت وجود شکاف در میزان برخورداری مناطق، احساس تبعیض تقویت و به‌نوعی هویت‌طلبی قومی برجسته می‌شود.

متغیر موقعیت جغرافیایی براساس نقاط ثقل قومی به سه بخش توسعه‌نیافته، درحال‌توسعه و توسعه‌یافته تقسیم‌بندی شده که مطابق آن، با افزایش میزان توسعه، هویت‌طلبی قومی تعدیل شده است. نتایج نشان می‌دهد بیشترین میانگین شاخص هویت‌طلبی قومی در مناطق توسعه‌نیافته است. براساس نتایج، درزمینه متغیر «همبستگی قومی» هرچه این نوع همبستگی بیشتر می‌شود، میزان هویت‌طلبی قومی نیز افزایش می‌یابد. اسمیت، درخصوص تداوم و استمرار اقوام و شکل‏گیری ملت‏ها و ناسیونالیسم، بر عناصر ذهنی تأکید می‏کند. درواقع، او تأثیر عوامل عینی را انکار نمی‏کند؛ اما به عناصر ذهنی خاطره، ارزش، احساسات، اسطوره و نماد بیشتر اهمیت می‏دهد (اسمیت، 1383).

طبق یافته‌های تبیینی، میزان هویت‌طلبی قومی در مناطق کُردنشین متوسط متمایل به زیاد است. بیشتر مناطق کُردنشین جزو مناطق محروم و توسعه‌نیافته به شمار می‌آیند و مناطق و شهرهای بررسی‌شده ازلحاظ موقعیت جغرافیایی و سیاسی در پیرامون و نیمه‌پیرامون این منطقه قرار دارند. مناطق کُردنشین هنوز توسعه را به‌طور کامل و با تمام ابعاد آن تجربه نکرده‌اند و عموماً مناطقی کمتر توسعه‌یافته به شمار می‌روند. شدت‌یافتن احساس تبعیض در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی‌اجتماعی با میزان توسعه مناطق کردنشین بی‌ارتباط نیست. باوجود اجرای برنامه‌های توسعه، مسیر و مختصات توسعه در بیشتر مناطق کُردنشین در مقایسه با دیگر مناطق ایران، از جنبه‌های متفاوت با مشکل مواجه بوده است. به عنوان مثال، در حوزه اقتصادی مسائلی مانند بیکاری، اشتغال کاذب، قاچاق، خروج سرمایه‌های اقتصادی - انسانی بومی از مناطق قومی، درزمینه اجتماعی - فرهنگی مسائلی از قبیل بی‌سوادی، کم‌سوادی، مسئله بهداشت مخصوصاً در نواحی روستایی، تحولات ارزشی، تضعیف سرمایه اجتماعی و در حیطه سیاسی، غلبه نگاه امنیتی و سیاسی به مناطق کُردنشین و ... گویای این واقعیت است که مناطق کُردنشین در ایران هنوز از مشکلات توسعه‌ای جدی رنج می‌‍‌‌برند؛ بنابراین، باید در مناطق قومی به این امور به‌طور ویژه توجه شود: از بین بردن تبعیض و نابرابری، تسهیل و رفع موانع موجود بر سر راه سرمایه‌گذاری در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی‌اجتماعی، پیوند اقتصاد مناطق کُردنشین با اقتصاد ملی، گسترش زیرساخت‌های توسعه و توزیع بهینه امکانات و ایجاد فرصت‌های اقتصادی.

مطابق نتایج، مصرف رسانه‌های داخلی در نزد ساکنان مناطق کردنشین چشمگیر نیست. این نتیجه با مطالعه‌ کیفی قادرزاده و نبی‌زاده (1394) با عنوان «بازسازی معنایی زمینه‌ها، دلالت‌ها و پیامدهای بهره‌گیری جوانان از برنامه‌های تلویزیونی ماهواره» هم‌سو است. نتایج مصاحبه نشان می‌دهد غیبت سنن و فرهنگ قومی در رسانه‌های داخلی، یکنواختی شبکه‌های داخلی و برخورد گزینشی و سلیقه‌ای در بازنمایی نمادهای فرهنگی اقوام در رسانه‌های داخلی در پذیرش برنامه‌های تلویزیونی کُردی ماهواره‌ای سهیم بوده است و جوانان به‌دلیل همین مسائل، به این شبکه‌ها گرایش یافته‌ا‌ند. مطابق نتیجه مطالعه دیگری نیز امروزه بسیاری از کُردها از شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای برای حفظ و تداوم هویت قومی خود بهره می‌گیرند (Koivunen, 2002). در سال‌های اخیر، رویکرد رسانه‌های داخلی و به‌ویژه شبکه‌های استانی نسبت به فرهنگ‌های مختلف، در حال متعادل‌شدن است؛ اما این موضوع هنوز در برنامه‌سازی به جریان مسلط تبدیل نشده است.

در منطقه مدنظر، جایگاه محوری نخبگان به‌صورت گروه مرجع ایجاب می‌کند که باتوجه‌به ملاحظات شایسته‌سالاری نخبگان کرد در پست‌ها و مناصب مدیریتی سیاسی، فرهنگی واجتماعی کشور به کار گرفته شوند (ترابی و مجیدی، 1393). در تمامی سطوح، باید ازطریق به‌کارگیری نخبگان قومیت‌ها در هرم قدرت سیاسی و اجرایی کشور، به نخبگان و جایگاه آنها در تحقق اتحاد ملی توجه کرد. نخبگان در میان بخش‌های مختلف جامعه، گروه مرجع محسوب می‌شوند و بدون همدلی و همراهی، توجیه، اقناع، همفکری و مشورت مستمر با آنها سیاست‌های وحدت ملی بی‌نتیجه خواهد ماند؛ به‌ همین دلیل، باید با نخبگان فعال در میان اقوام، مذاهب، احزاب و لایه‌های مختلف جامعه با تعامل برخورد کرد و با ایجاد حس همبستگی و قرابت، جامعه را به طرف همدلی و اتحاد سوق داد.

با در نظر گرفتن شیوه زندگی چندفرهنگی جامعه ایران و اذعان به وجود اشتراکات فرهنگی و سرنوشت مشترک تاریخی به شکل عامل پیونددهنده و انسجام‌بخش اقوام ایرانی در کلیت فرهنگ و اجتماع جامعه ایران، ضرورت دارد دراین‌زمینه، تنوع فرهنگی (آن‌گونه که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به رسمیت شناخته ‌شده است) مبنای سیاست‌گذاری قرار گیرد. از الزمات سیاست‌گذاری در جامعه چندفرهنگی ایران، گذار از ناسیونالیسم فرهنگی به ناسیونالیسم مدنی یا مهین‌پرستی قانونی (به تعبیر هابرماس) و اتکا به شهروندی برای تقویت ادغام اجتماعی و وحدت ملی است؛ بنابراین، ضرورت دارد تدابیری اندیشیده شود تا هم‌زمان با تأمین همبستگی ملی، خواسته‌ها و مطالبات اجتماعات قومی نیز (با رویکردی همه‌جانبه و کل‌نگر در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) تحقق یابد؛ زیرا با تحقق و عملیاتی‌کردن اصول مندرج در قانون اساسی آسیب‌پذیری امنیت ملی به کمترین میزان ممکن کاهش می‌یابد.



[1] Connor Walker

[2] برای نمونه از سال 1377 تا 1379 در کردستان 22 مورد تظاهرات و ناآرامی‌های خیابانی رخ داده که حادثه سوم اسفند 1377 مهم‌ترین آنها است (چوبتاشانی،1382، به نقل از طالبی و عیوضی، 1394: 138). در تابستان و پاییز سال 1393 در بیشتر شهرهای مناطق کُردنشین، کمپین‌هایی برای کمک به آوارگان شنگال (کُردستان عراق) و راهپیمایی‌هایی برای حمایت از مردم شهر کوبانی (کُردستان سوریه) برگزار شده است.

[3] Van Bruinessen

[4] internal clonial

[5] cultural division of labor

[6] peripheral nationalism

[7] Scientific intelligentsia

[8] Smith

[9] Smelser

[10] survey Method

[11] Cross sectional

اوزکریملی، ا. (1383). نظریه‌های ناسیونالیسم، ترجمه: محمدعلی قاسمی، تهران: مؤسسه مطالعات.
احمدی، ح. (1378). قومیت وقوم گرایی درایران، از افسانه تاواقعیت، تهران: نشرنی.
احمدزاده، ه. (1386). از رمان تا ملت: پژوهشی در گفتمان روایی فارسی و کُردی، ترجمه: بختیار سجادی، سنندج: انتشارات دانشگاه کُردستان.
اسمیت،آ، د. (1383). ناسیونالیسم، نظریه، ایدئولوژی، تاریخ، ترجمه: منصور انصاری، تهران: نشرتمدن اسلامی.
امیراحمدی، ه. (1374). «در جستجوی مفهوم سیاست‌های قومی»، ترجمه‌: شراره حسامی، ماهنامه جامعه سالم، دوره 5، ش 21، ص207-233.
بشیریه، ح. (1380). جامعه‌شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، تهران: نشر نی.
بلالی، ا. (1384). عوامل ساختاری مؤثر بر تحریم اجتماعی اقوام در ایران : مطالعه موردی کُردها و ترک ها، رساله دکتری، دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس.
تامپسون، د. (1370). «ناسیونالیسم اروپایی»، ترجمه: خشایار دیهمی، نگاه نو، س 1، ش 4، ص 67-45.
ترابی، ی. و  مجیدی، ی ع. (1393). «مدیریت شکافهای قومی در کردستان جمهوری اسلامی ایران» فصلنامه پژوهش‌های راهبردی، س 3، ش 11، ص 29-9.
جلایی‌پور، ح ر. (1385). فرازوفرود جنبش کُردی (67-1355)، تهران: لوح فکر.
چلبی، م. (1380). هویت قومی و رابطه آن با هویت ملّی در ایران، تهران: دفتر امور اجتماعی وزارت کشور.
دواس، دی. ای. (1381). پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه: هوشنگ نایبی، تهران: نی.
رفیع‌پور، ف. (1364). توسعه و تضاد، تهران: شرکت سهامی انتشار.
سراج‌زاده، ح.؛ قادرزاده، ا. و رحمانی، ج. (1393). «مطالعه کیفی مذهب و قوم‌گرایی در میان کردهای شیعه و سنی»، مجله جامعه‌شناسی ایران، س 15، ش 4، ص 29-3.
سیدامامی، ک. (1379). «میزگرد سیر تحول تاریخی هویت ملی در ایران»، فصلنامه مطالعات ملی، س 2، ش 5، ص 67-1.
صالحی‌امیری، ر. (1385). مدیریت منازعات قومی در ایران، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک.
ضیاء الدین، ا. (1365). نگاهی بر جنبش ناسیونالیسم عرب، تهران: وزارت ارشاد اسلامی، اداره کل انتشارات و تبلیغ.
طالبی، ا. و عیوضی، ی. (1394). «هویت‌طلبی قومی در فضای مجازی»، فصلنامه برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، ش 16، ص 172-135.
عبداللهی، م. و قادرزاده، ا. (1382). «فاصله قومی در ایران و عوامل مؤثر بر آن»، علوم اجتماعی، س 4، ش 24، ص 23-1.
قادرزاده، ا. (1388). هویت جمعی غالب کُردها درکشورهای ایران و عراق، رساله دکتری، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی.
قاسمی، و. (1387). شناسایی مناطق کمتر توسعه‌یافته کشور (جلد دوم)، اصفهان: معاونت برنامه‌ریزی استانداری اصفهان.
فراهانی، ع. (1386). «مطالعات قومی: مفاهیم و نظریه‌ها»، پژوهشنامه تنوع فرهنگی و همبستگی ملی، س 5، ش 8،ص 95-79.
کاستلز، م. (1380). عصر اطلاعات، قدرت هویت، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: طرح نو.
کریمی‌مله، ع. (1388). آینده‌شناسی هویت‌های جمعی تهران، تهران: مؤسسه مطالعات ملی.
کلانتری، خ. (1380). برنامه‌ریزی و توسعه منطقه‌ای (تئوری‌ها و تکنیک‌ها)، تهران: خوشبین.
گل‌محمدی، ا. (1386). جهانی‌شدن، فرهنگ، هویت. تهران: نی.
گار، ت ر. (1381). چرا انسان‌ها شورش می‌کنند؟ ترجمه: علی مرشدی‌زاد، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
ماتیل، ا. (1383). دایره‌المعارف ناسیونالیسم، ترجمه: زیر نظر کامران فانی و محبوبه مهاجر، کتابخانه تخصصی وزارت خارجه، تهران.
ماتیل، ا. (1383). خاورمیانه، دایره‌المعارف ناسیونالیسم، ترجمه: زیر نظر کامران فانی و محبوبه مهاجر، تهران: کتابخانه تخصصی وزارت خارجه.
محمدزاده، ح. (1390). عوامل مرتبط با انواع قوم‌گرایی در میان کُردهای ایران، رساله دکترای جامعه‌شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی.
مقصودی، م. (1380). تحولات قومی در ایران؛ علل و زمینه‌ها، تهران: مؤسسه مطالعات ملی.
مک‌داول، د. (1383). تاریخ معاصر کرد، ترجمه: ابراهیم یونسی، تهران: پانیذ.
مالشویچ، س. (1391). جامعه‌شناسی قومیت، ترجمه: یعقوب احمدی و حسین محمدزاده، کرمانشاه: انتشارات جهاد دانشگاهی.
وان برویین‌سن، م. (1379). آغا، شیخ و دولت: ساختارهای اجتماعی و سیاسی کُردستان، ترجمه: ابراهیم یونسی، تهران: پانیذ.
هی‌وود، ا. (1383). درآمدی بر ایدئولوژی‌های سیاسی (از لیبرالیسم تا بنیادگرایی دینی)، ترجمه: محمد رفیعی‌مهرآبادی، تهران: وزارت امور خارجه.
Amirahmadi, H. (1987) "A Theory of Ethnic Collective Movements and Its Application to Iran", Ethnic and Racial Studies, 10(4):363-391.
Entesar, N. (1992) Kurdish Ethnonationalism,The United States of America: Lynne Rienner Publishers.
Fenton, S. (2004) “Beyond Ethnicity: The Global Comparative Analysis of Ethnic Conflict”. International Journal of Comparative Sociology, 45 (3-4): 179-194.
Languge, Ethnicity and intergroup relations. (1997) Giles. Hassociation of experimental social psychology, London, European.
Giles, H. (1997) Languge, Ethnicity and intergroup relations, London, European association of experimental social psychology.
Guibernau, M. (2001) Globalization and Nation-State. In Guibernau, M & Hutchinson, j (Eds) Understanding Nationalism, Cambridge: Polity Press.
Gurr, T. and Scarritt, J .R. (1989) “Minorities at Risk: A Global Survey”. Human Rights Quarterly, 11(3): 375-405.
Hechter, M. (1975) Internal Colonialism: The Celtic Fringe in British Nional Development, 1536-1966, London and Henley: Routledge & Kegan Paul.
Hechter, M. and Kuyucu, T. and Sacks, A. (2005) Nationalism and Direct Rule" in Delanty, G and Kumar, K. (Eds)., Hanbook of  Nations and Nationalism. London: Sage.
Koivunen, K. (2002) “Premodern People Using Postmodern Technology”. The 5th Conference of The European Sociological Association.192-288.
Olson, R. (1989) The Emergency of Kurdish Nationalism, and the Sheikh Said Rebellion, University of Texas, Austin.
Ramezanzadeh, A. (1994) Ethnic Conflict In Iran, A Comparative Study Department Politick Weten Schappam, K.U Leuven Ph.D Theiss.
Romano, D. (2002) “Modern Communication Technology in ethnic nationalist Hands: The case of the Kurds”, Canadian Journal of Political Science, 35:127-149.
Smith, A. D. (1998) Nationalism and Modernism, London & New York, Routledge.
Vali, A. (1998) "The Kurds and Their Others: Fragmented Identity and Fragmented Politics". Comparative Studies of South Asia, Africa and The Middle East, 18(2):82-95.