نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه علوم اجتماعی، دانشگاه اصفهان، ایران
2 گروه مدیریت راهبرد فرهنگ، دانشگاه اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Superstition as a cultural category in any society is one of the aspects of the spiritual culture of that society that has social damages and psychological consequences. Also, it affects every stratum of society in a variety of ways and forms appropriate to time and place. Although the prevalence of supernaturalism seems to decrease with the increase in the level of literacy and public culture of the society, even modern humans cannot completely reject or actually get rid of superstition. Superstition has its special place in nations, within them there are still some people who are following the superstitions of their previous generations and transferring these superstitions to their next generation. In fact, in the mind of each human there are beliefs that are incompatible with any scientific logic and that their beliefs cannot be understood with any rational justification. But, these beliefs exist and sometimes find functions in life that can change the course of one’s life. The purpose of this study was to investigate the effect of social and psychological security on the tendency toward superstition among Isfahan University students. Research showed that although students were the educated and the future-maker group of the country, superstitious beliefs have always been found among them. The theoretical framework for the research has been based on theories of Pareto’s Irrationality, Weber's Traditional and Irrational Behavior, Maslow's sense of psychological security, and Ingelhart's Social Security. Superstition has become widespread in response to the insecurities of individuals in life. In fact, it is an inevitable attempt to influence the future course of events to make things enjoyable.
Material & Methods
The statistical population of the study included all students of Isfahan University in 2018 (1397 AH). The population size was 14375 and the sample size was 375 using Cochran formula, among them 400 questionnaires were distributed. The sampling method was quota sampling from each faculty. In the present study, content validity was based on the endorsement of articles by specialists and experts. Cronbach's alpha coefficient was used for assessing reliability. The alpha coefficients for the variables of feeling of psychological security, social security, and the tendency toward superstition were 0.771, 0.745, and 0.766, respectively. Data were collected using a researcher-made questionnaire and the findings were analyzed by descriptive and inferential statistics using SPSS software. The results showed that the mean of mental security was 28.03 and social security was 34.56 which were 1.7 and 1.44 lower than the total mean, respectively. The mean of superstitions was 41.21 with the standard deviation of 2.21 higher than the mean. The relationship between psychological security with the tendency toward superstition (-0.317) and social security relationship with superstition (-0.145) was directly and negatively confirmed. In regression analysis, in order to determine the equation with which to predict superstitions, we obtained an equation with variables of psychological security, social security, gender and employment status. Finally, 22.5% of the variance of the dependent variable was explained by this equation.
Discussion of Results & Conclusions
The results indicated that there was a significant relationship between the variable of feeling of psychological security and social security and tendency toward superstition. In fact, the obtained data supported the main hypothesis of the above research. Namely, those students who had the least sense of economic security, uncertainty about the future, lack of happiness, and other micro-dimensions of psychological security and social security showed the highest tendency for superstition. The relationship of psychological and social security with the tendency for superstition was different for men and women, different ethnicities, educational levels and unemployed persons, with women, unemployed, undergraduates and ethnic Lur being more prone to superstition.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
بشر از ابتدای هستی تاکنون، برای تبیین هر پدیدهای به موارد گوناگونی متوسل شده است. زمانی که علم وی از امور جهان محدود و ناقص بود، هر پدیدهای را به خدایان، ارواح، شیاطین و امور ماوراءالطبیعه نسبت میداد و در مواقع ترس و احساس ناامنی، برای رفع و کاستن آنها به مراسمهای مختلف، سحر، جادو، دعانویسی و بهطور کلی، خرافات[1]روی میآورد. خرافات بخش جداییناپذیر فرهنگ غیرمادی[2] هر جامعهای است که به درازای تاریخ در اشکال و شیوههای گوناگون به حیات خود ادامه دادهاند. همانگونه که بسیاری از باورها، تابع شرایط زمانی و مکانی خاص خود هستند، باورهای خرافی نیز زمانپرور و زمینپرور هستند؛ بااینحال، نادرست نیست اگر بگوییم در هر قشر و طبقهای، رگهای از باورهای خرافی با درجات متفاوت وجود دارد. امروزه، که پیشرفتهای تکنولوژیکی، استفاده از رسانه، اینترنت و ... را افزایش داده است، خرافات نیز در همین رسانهها و شبکههای اجتماعی-اینترنتی (بهصورت فالگیری، پیشگویی و... به شیوۀ آنلاین) رسوخ کرده و افراد زیادی را به خود مشغول داشته است.
در حال حاضر، مسئلۀ مهم، ادامۀ حیات این باورها در عصری است که سرشار از پیشرفتهای علمی، تکنولوژیکی، صنعت، چیرگی زیاد انسان بر طبیعت، انفجار اطلاعات و یافتههای علمی و غیره است و با اینکه بیشتر این باورهای خرافی به شیوههای علمی باطل شدهاند، عدهای هنوز به آنها معتقد و پایبندند.
خرافات بهعنوان مرهمی در برابر ناامنیهای[3] افراد در زندگی رواج یافته است و درواقع، نوعی تلاش ناگزیر برای نفوذ در آینده است تا در مسیر وقایع و حوادث برای خوشایندسازی در امور تأثیر بگذارد. در بینش مارکس[4] نیز تمام مسائلی که صبغۀ متافیزیکی[5] و ماوراءالطبیعی[6] داشته باشند - ازجمله خرافات - ذیل ایدئولوژی طبقهبندی میشوند و او تمامی آنها را صورت وارونهای از حقیقت میداند که در شرایط اجتماعی برساخته میشوند و بنیادی حقیقی ندارند (جهانشاهی افشار و شمسالدینی مطلق، 1393: 51).
مطالعات روانشناسی خرافات نیز نشان میدهد معمولاً در مواقع حساس و لحظاتی که اطمینان به آینده وجود نداشته باشد؛ مثلاً در رویارویی با مسائلی همچون تولد، مرگ، مرض، قحطی، و خشم، خرافات زاده میشود. در این مواقع، انسانها بهعلت اینکه نمیتوانستهاند از راه علم و منطق، دلایلی منطقی برای توجیه اتفاق بیابند، به اعتقادات خرافی گرایش پیدا میکنند تا از اضطراب و تشویش درونی رها شوند و تسکین خاطر پیدا کنند (ایسپا، به نقل از افشانی، 1385: 38). درواقع، تهدیدها، حالتی از بیاطمینانی نگرانکننده پدید میآورند و همین امر، فرد را به پناهبردن به ارزشهای فرهنگی قبلی سوق میدهد. خرافات در این سازوکار دفاعی در قالب ارزشها و جهانبینیهای فرهنگی ظهور و بروز مییابد و ضمن کاهش احساس ناامنی و بیاطمینانی، شرایط را به لحاظ روانی بهصورت کنترلپذیر درمیآورد (ربیعی، 1391: 110 و 111). گاه، انسانها در موقعیتهای حساس یا فراتر از کنشوری خود، در مسیری گام میگذارند که نقصها و ضعفهایشان را جبران کند و یا اینکه به انتظار نزول معجزهای از عالم غیب مینشینند. بدینگونه در شرایط بحرانی - که معمولاً فرد، عقلانیت را قربانی احساساتش میکند - زمینه و بستر پیدایش خرافات و امور خرافی بیش از هر زمان دیگری فراهم میشود. در چنین شرایطی، افراد بهراحتی حاضر به گذشتن از این باورها نیستند و برای توجیه کار خود از هیچ بحثوجدلی فروگذاری نمیکنند؛ زیرا کمتر از سطح معمول از بینش و بصیرت بهره میبرند.
با پیشرفت علم و صنعت و تغییرات عمیق در زندگی روزمرۀ مردم، ترسها و برداشت از امنیت نیز تغییر کرد؛ یعنی در دورههای قبل، ترسهای بشر، بیشتر از طبیعت و امور ناشناخته بود؛ اما در دورۀ جدید، این ترسها جای خود را به ترس از ناامنی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره داد؛ درنتیجه، گرایش به خرافات نیز برای حل این مسائل به حیات خود بهگونهای دیگر ادامه دادند؛ زیرا همچون مخدر و افیونی رنج آنها از این امور را کاهش میداد.
پژوهشها نشان میدهند، با آنکه دانشجویان، قشر تحصیلکرده و آیندهسازان هر مملکتی هستند، در میان این قشر، همواره باورهای خرافی مشاهدهشده است و در مواردی مانند پژوهشهای جانعلیزاده چوببستی و همکاران، 1388؛ عزیزخانی و همکاران، 1394؛ مرادی رستگار و همکاران، 1397؛ ثروتیاری و همکاران، 1397؛ مارکل[7]، 2007؛ شایهونگ[8]، 2009 و ساگون و الویرا د. کارولو، 2015 این موضوع بررسی شده است؛ اما همانگونه که توضیح داده شد، باورهای خرافی در هر قشر و طبقهای، متفاوت است؛ برای مثال، در پژوهشی در دانشگاههای مازندران و صنعتی نوشیروانی بابل مشخص شد در میان دانشجویان، خرافهگرایی اجتماعی در مقایسه با خرافهگرایی دینی، شیوع بیشتری دارد و چیزی حدود دو برابر است (جانعلیزاده و همکاران، 1388: 126) همچنین نتایج پژوهشی در دانشگاه کاتانیا نشان دادند در رشتههایی همچون روانشناسی و مهندسی، میزان گرایش به خرافات براساس اسناددهی خارجی یا داخلی، تفاوت دارد (Sagone et al., 2015:366).
ربیعی (1391) در پژوهشی دربارۀ شهر اصفهان نشان داد مردم اصفهان، تقدیرگرا هستند. وی به این نتیجه رسید که بین باورهای خرافی و متغیرهای جنس، سن، تحصیلات، دینداری و هزینههای زندگی، رابطه وجود دارد. بهطور کلی، زنان بیش از مردان به باورهای خرافی گرایش دارند و همچنین با افزایش سن بر میزان خرافهگرایی افزوده میشود.
افشانی و همکاران (1385) در پژوهشی که در اصفهان انجام دادند، میزان خرافهگرایی در سه شهر اصفهان، اهواز و ایلام را با سه سطح توسعۀ انسانی زیاد، متوسط و ضعیف در مقایسه با متوسط کشور بررسی کردند. براساس این پژوهش، که در قالب نمونهای 869 نفری انجام شده است، میزان گرایش به خرافه در اصفهان، 32.7 به دست آمده است و میانگین کلی، بهعلت نابرابری جمعیت نمونه در سه شهر، برابر با 33.6 شد. براساس این نتایج، تفاوت زیادی بین نتایج در این سه شهر مشاهده نشده است؛ اما درنتیجه، سطح توسعۀ انسانی منطبق با سطح گرایش به خرافه نبود. همچنین، گروههایی از مردم، که تقدیرگراتر بودند، بهشدت خرافهگراتر بودند.
آنگونه که رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان خبر داده است، مراجعۀ مردم اصفهان به رمالان زیاد است. آمار دقیقی از مراجعۀ شهروندان اصفهانی به افراد رمال وجود ندارد؛ اما بررسیها نشان میدهند، تعداد مراجعات به اینگونه افراد بسیار زیاد است؛ بهگونهای که حتی در بازرسی از منزل یکی از این مجرمان، چهار عدد دستگاه پرداخت پول کشف شد. در شناسایی رمالی دیگر نیز مشخصات بیش از دوهزار نفر از مراجعان در دفاتر کشفشده از وی به دست آمد. رئیس پلیس آگاهی استان اظهار داشت این رمالان، سابقۀ مصرف مواد مخدر و حتی خریدوفروش مواد افیونی دارند. همچنین تقریباً نیمی از آنها پس از آزادی، مجدداً به عمل مجرمانۀ رمالی و فالگیری روی میآورند که این موضوع ناشی از اطلاعرسانینکردن دقیق رسانهها و کماطلاعی جامعه از فعالیت مجرمانۀ آنان است که باعث میشود این افراد از غفلت مردم سوءاستفاده کنند و دوباره، کار خود را بهطور مخفیانه از سر گیرند (زوارهای، ۱۳۹۶: 12).
بههرروی، میزان خرافهگرایی در شهر اصفهان ازجمله مباحث مهمی است که بر باورها و نگرش افراد جامعه نیز اثر میگذارد. تاکنون، هیچ پژوهش منسجمی، ابعاد مختلف احساس امنیت روانی و اجتماعی و تأثیر آن را بر میزان گرایش به خرافات افراد بررسی نکرده است؛ بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که میزان احساس امنیت روانی و اجتماعی، به چه میزان بر گرایش افراد به خرافات تأثیر دارد. در پژوهش حاضر کوشیده شد علل تداوم این باورها ازمنظر امنیت روانی و اجتماعی[9] در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان بررسی و تبیین شوند.
پیشینۀ پژوهش
به نظر میرسد با گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومی جامعه، میزان گرایش به خرافات کاهش یابد؛ اما حتی انسانهای مدرن نیز نمیتوانند خرافات را بهطور کامل رد کنند یا عملاً از آن خلاص شوند؛ بنابراین همچنان در جامعۀ امروزی نیز نیاز به بررسی این موضوع احساس میشود. تاکنون، دربارۀ برخی از جنبههای خرافات، مقالات زیادی منتشر شده است که در این قسمت به چند نمونه اشاره میشود.
جدول 1- یشینۀ پژوهش
پژوهشگران |
نام پژوهش |
نوع پژوهش |
متغیرها |
نتایج |
ربیعی (1396) |
کنکاشی در تلقی افراد از چیستی خرافات و عوامل مؤثر بر آن. مطالعۀ موردی: شهرستانهای استان اصفهان |
روش ترکیبی |
متغیر مستقل: وجود خطر، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، وضعیت سوادآموزی متغیر وابسته: میزان خرافهگرایی |
سطح توسعه و افزایش کیفیت زندگی فردی و جمعی بر میزان خرافهگرایی افراد، اثر منفی اعمال کرده است. همچنین با افزایش سطح تحصیلات افراد و بهویژه، برخورداری آنان از تحصیلات دانشگاهی، از میزان خرافهگرایی و تقدیرگرایی آنان کاسته است. |
زارع و همکاران (1394) |
عوامل مؤثر بر گرایش به خرافات در بین بازیکنان فوتبال ایران |
پیمایش (کاربردی) |
متغیر مستقل: احساس بیاطمینانی از بازی، اهمیت نتایج بازی، اضطراب قبل از بازی متغیر وابسته: گرایش به خرافات |
میزان گرایش به خرافات در بین بازیکنان فوتبال ایران در سطح متوسط، حدود 41 درصد است و رابطۀ معنیداری بین شاخصهای تحصیلات، وضعیت تأهل، احساس بیاطمینانی بازی، اهمیت نتایج بازی، اضطراب قبل از بازی، قومیت، محل تولد و گرایش به خرافات وجود دارد. افزایش سطح تحصیلات و تقلیل اضطراب ناشی از بازی، نقشی اساسی در کاهش گرایش به خرافات در بین بازیکنان فوتبال دارد. |
صفایی و همکاران (1389) |
بررسی عوامل جامعهشناختی مرتبط با خرافات، مطالعۀ موردی شهر همدان |
پیمایش (همبستگی) |
متغیرهای مستقل: آگاهی، کنش عقلانی، احساس امنیت و رضایت از زندگی متغیر وابسته: گرایش به خرافات |
در تمام شاخصها بجز شاخص فال، زنان خرافاتیتر از مردانند. با افزایش سن، احساس نابرابری و ازخودبیگانگی، گرایش به خرافات بیشتر میشود. مشاغل فکری (خدماتی) و فارسزبانان، گرایش کمتری به خرافات دارد و مشاغل کشاورزی و کرد و لرزبانان، گرایش بیشتری به خرافات دارند. با افزایش تحصیلات، درآمد، آگاهی، کنش عقلانی، احساس امنیت و رضایت از زندگی گرایش به خرافات نیز کمتر میشود. |
جانعلیزاده و همکاران (1388) |
کاوشی جامعهشناختی در وضعیت خرافهگرایی دانشجویان |
پیمایش (همبستگی) |
متغیر مستقل: میزان دینداری، جنس و میزان تحصیلات متغیر وابسته: خرافهگرایی دانشجویان |
بسامد پایانی زیاد مقیاس ساختهشدۀ خرافهگرایی (80/0<a)، خرافهگرایی کمتر از یکچهارم دانشجویان (حدود 23 درصد)، وجود تفاوت معنیدار در میزان گرایش به خرافات دانشجویان برحسب جنس و دورۀ تحصیلی و نبود این نوع تفاوت برحسب وابستگی رشتهای و دانشگاهی، که حدود 18 درصد میزان تغییرات متغیر وابسته (خرافهگرایی دانشجویان) با استفاده از سه متغیر میزان دینداری، جنس و میزان تحصیلات و مهمتربودن متغیر میزان دینداری بهعلت اثربخشی بر میزان خرافهگرایی این دانشجویان در مقایسه با دو متغیر دیگر ازجمله یافتههای مهم این مطالعه است. |
افشانی (1385) |
تبیین جامعهشناختی گرایش به خرافات در ایران، مطالعۀ موردی: شهرهای اهواز، اصفهان و ایلام |
پیمایش (توصیفی-همبستگی) |
متغیرهای مستقل: دینداری، تحصیلات، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، نوگرایی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی متغیر وابسته: گرایش به خرافات |
میانگین گرایش به خرافات در اصفهان، کمتر از اهواز بوده است. همچنین میانگین گرایش به خرافات زنان بیش از مردان بود. از مجموع متغیرهای واردشده در معادلۀ رگرسیون، تقدیرگرایی و دینداری، جنسیت و پایگاه اقتصادی-اجتماعی، بیشترین تأثیر را بر گرایش به خرافات داشتهاند. همچنین، رابطۀ متغیرهای تحصیلات، استفاده از وسایل ارتباط جمعی، نوگرایی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی با گرایش به خرافات، معکوس و معنیدار بوده است. |
پژوهشگران |
نام پژوهش |
نوع پژوهش |
متغیرها |
نتایج |
هالا و همکاران[10] (2019) |
تأثیر خرافه بر سلامتی: شواهدی از ماه ارواح تایوانی |
پیمایش (توصیفی-همبستگی) |
متغیر مستقل: میزان خرافهپرستی متغیر وابسته: میزان سلامتی |
72 درصد از تایوانیها به ماه ارواح معتقد بودند که براساس آن، در این ماه، ارواح وارد دنیای زندگان میشوند و در آن پرسه میزنند و حضور آنها به افزایش خطرات ناشی از تصادفها منجر میشود؛ درنتیجه، معتقدان به این باور، در این ماه از کارهایی همچون مسافرت، شنا، ترک خانه پس از غروب آفتاب، رویدادهای مهم اجتماعی، خریدهای عمده و حتی جراحیها خودداری میکردند؛ زیرا ارواح به دنبال جسد قربانیان هستند تا دوباره متولد شوند. این مسئله باعث شد تا در استفاده از مراقبتهای بهداشتی ضعیف عمل کنند و یا آن را به تعویق اندازند که ممکن است سلامتی آنها را به خطر اندازد. همچنین افراد در تمام این ماه از ازدواج پرهیز میکردند. |
ساگون و الویرا د.کارولی (2015) |
اعتقادات دربارۀ خرافات و شانس در دانشجویان (مطالعۀ موردی: دانشگاه کاتانیا (سیسیل ایتالیا)) |
پیمایش (همبستگی) |
متغیر مستقل: میزان کنترل شرایط، میزان کارآمدی افراد متغیر وابسته: میزان گرایش به خرافات |
بین دانشجویان رشتههایی چون روانشناسی و مهندسی در حیطۀ اسناد خارجی و داخلی، تفاوت وجود داشت. بهطور کلی، اسناد خارجی، تأثیر مثبتی بر گرایش به خرافات، خوشبختی و بازنمایی شانس داشت و اسناد داخلی، آثار منفی بر بازنمایی خرافات دارد. درواقع، هرچه دانشجویان، شرایط زندگی خود را بهصورت شخصی کنترل کنند، خرافات کمتری دارند. همچنین، هرچه ازنظر دانشگاهی، خود را کارآمد بدانند، کمتر خرافاتی هستند. |
حقکایانی[11] (2011) |
اعتقاد به سرنوشت، خرافات، دین و فرهنگ و اعتقادات و رفتار کار بر جاده |
کیفی دادهبنیاد |
|
افراد، اعتقادات بیسابقهای در پیشبینی یا سرنوشت بیان کردهاند که نشان میدهد عواقب سقوط جاده بهطور عام بهعنوان مسئلهای غیر از کنترل انسانها دیده میشود؛ زیرا خدا آن را کنترل کامل کرده است. چسباندن پارچۀ سیاه و سبز به وسیلۀ نقلیه، قراردادن نام اولیا در وسیلۀ نقلیه و انجامدادن کارهایی دیگر برای جلوگیری از آثار سحر و جادوی سیاه و سفید |
شایهونگ[12] (2009) |
آیا خرافات کمکی میکند؟ مطالعه رابطۀ خرافات، باورهای مرگ، شخصیت و اضطراب مرگ در دانشجویان دانشگاه هنگکنگ |
پیمایش (همبستگی) |
متغیر مستقل: میزان خرافهگرایی متغیر وابسته: میزان اضطراب، باورهای مربوط به مرگ |
خرافات، کاهشدهندۀ اضطراب، نبود تحمل، نبود قطعیت و مقابله با اجتناب فرار از مرگ بودند. همچنین جنسیت در میزان گرایش به خرافات، تأثیرگذار بود و زنان بیش از مردان به خرافات، گرایش نشان داده بودند. |
مارکل[13] (2007) |
جادویی که ما را مقید میکند: استرس و خرافات |
پیمایش (همبستگی) |
متغیر مستقل: گرایش به خرافات وابسته: میزان استرس |
جنسیت و قومیت، بر میزان گرایش به خرافات در شرایط استرسزا، تأثیری نداشته است. خرافات، استرس و اضطراب را کاهش میداده و کارکرد مثبت در آرامش فرد داشته است؛ بااینحال، در بیان شواهد قطعی برای حمایت از این نظریه موفق نیست. |
با نگاهی کلی به پژوهشهای گذشته، پژوهشی یافت نشد که بهصورت همهجانبه، عوامل مؤثر بر گرایش به خرافات را در حوزۀ احساس امنیت اجتماعی و روانی بررسی کرده باشد؛ اگرچه در برخی از پژوهشها در کنار دیگر متغیرهای زمینهای رایج همچون جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت تأهل و وضعیت اقتصادی، بهصورت کلی و سطحی، اشارهای به احساس امنیت نیز شده است که نشان میدهد افزایش احساس امنیت در بین افراد موجب کاهش میزان گرایش به خرافات میشود. درواقع، آنچه این پژوهش را از پژوهشهای دیگر متمایز میکند، توجه به سطوح خرد و زیرین احساس امنیت اجتماعی و روانی و تأثیر آن بر گرایش به خرافات در دانشجویان بهعنوان قشر تحصیلکردۀ جامعه است که در هیچکدام از پژوهشهای قبلی بدان توجه نشده است. همچنین در پژوهش حاضر، با بررسی این موضوع، بهنوعی دغدغۀ اجتماعی با پیامدهایی روانی و اجتماعی جامعۀ دانشجویی در شرایط فعلی جامعه نیز توجه شده است.
مبانی نظری
رفتار انسانها از اندیشههای آنان متأثر است؛ بهگونهای که با مطالعۀ صحیح رفتار افراد مشخص میشود که این موضوع، تا حد زیادی نشاندهندۀ طرز تفکر و نوع اندیشۀ آنان است و با آگاهی از طرز تفکر افراد، رفتار آنان پیشبینیشدنی است. خرافات نیز از این قاعدۀ کلی مستثنا نیست. رفتارهای خرافی افراد از نوع اندیشه و طرز تفکر آنان تأثیر میگیرد؛ به عبارت دیگر، کسانی که رفتارهای خرافی انجام میدهند، در کنه اندیشه نیز بهدرستی و عقلانیت این اعمال، اعتقاد دارند. همچنین کسانی که رفتارهای خرافی را بهعلت غیرمنطقیبودن آنها نمیپذیرند، از انجام آن نیز خودداری میکنند؛ پس نتیجه میگیریم رفتارهای خرافی از باورها، اندیشهها و تفکرات خرافی ناشی میشوند؛ بنابراین اگر ما عوامل مؤثر بر اندیشههای خرافی را شناسایی کنیم، درواقع، به شناخت عوامل مؤثر بر خرافات موفق شدهایم (افشانی، 1385: 67).
یکی از علل اصلی گرایش به خرافات از ابتدای زندگی بشر تاکنون، احساس ناامنی وی به وقایع پیرامونش است. امنیت[14] ازنظر، لغوی عبارت از حفاظت در مقابل خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافتهای شخصی) است (بوزان[15]، 1378: 52). امنیت انسانی نیز شرایطی را توصیف میکند که در آن، بستر رفع نیازهای روحی و معنوی انسان بهطور توأمان و دائمی فراهم آید (کینگ و موری[16]، 1383: 775).
گروه زیادی از مردم، که برای انواع و اقسام دعانویسی، طالعبینی، فالگیری، سحر، جادو و ... هزینه میکنند، افرادی هستند که بیشترین احساس ناامنی را در زندگیشان دارند؛ بنابراین، تقدیرگرایانهتر به امور پیرامون مینگرند و با گرایش به این امور، دست روی دست میگذارند و منتظر فتح بابی در کارهایشان هستند. بر این اساس، همزمان با افزایش احساس ناامنی افراد در جامعه، بازار رمالان، جادوگران، فالگیران و غیره نیز رونق میگیرد و ازآنجاکه این افراد بیش از دیگران، احساساتشان بر آنان غلبه میکند، دلبستۀ اموری میشوند که مرهمی بر احساس ناامنی آنها گذارد و در گیرودار مشکلات، روزنهای از امید در قلبشان باز کند. چه بسا آنها حاضرند در این راه، هزینههای کلانی بکنند و گاه، قربانی سودجویان شوند.
خرافه، خود به معنای چیزی است که واقعیت ندارد و ساختۀ ذهن و فکر انسان است که پس از پیدایش به آن اهمیت میدهد و برای آن در زندگی خود قدرت تأثیرگذاری قائل میشود؛ در صورتی که هیچگونه تأثیری در زندگی و حقایق هستی ندارد؛ نظیر فالگیری، سحر و جادو، سعد و نحس برخی از اماکن و امثال آن (ربیعی، 1392: 21). به تعبیر مالینوفسکی، «ما جادو – خرافه - را در جایی مییابیم که عناصری از شانس و تصادف و بازی احساسی میان امید و هراس در سطح گستردهای وجود دارد» (Malinowski, 1984: 116).
خرافات در طول تاریخ، دو گونه کارکرد و نقش داشته است: یکی کارکرد عینی خرافات که معمولاً بهصورت شعائر، اعمال و مناسک، تجلی مییابد و عموماً در عرصۀ زندگی فردی و اجتماعی جوامع دیده میشود و دیگری، کارکردهای ذهنی خرافات است که مجموعه کارکردهایی را شامل میشود که در ساحت روان و درون انسانها اتفاق میافتد (زارع و همکاران، به نقل از صالحی و امیری، 1394: 32).
کینان در پژوهشی که در طول جنگ خلیج فارس انجام داد، به این نتیجه رسید که بهعلت شرایط استرسزای جنگ، خرافات و افکار جادویی بهشدت رواج یافته بود (Keinan, 1994: 41؛ به نقل از افشانی، 1385: 38، Markle, 2007: 8). همچنین پاجت و جورجنسون معتقدند در آلمان در فاصلۀ سالهای 1918 تا 1940 (جنگ جهانی) همراه با فشارهای اقتصادی، گرایش به خرافات بیشتر شده بود (Padgett and Jorgenson, 1982: 628؛ به نقل از افشانی، 1385: 38؛ Markle, 2007: 8).
ازآنجاکه در این پژوهش، گرایش به خرافات ازمنظر احساس امنیت اجتماعی و روانی، تبیین جامعهشناختی میشود، در بررسی آرای جامعهشناسی، این نتیجه به دست آمد که هیچکدام از نظریات این حوزه بهطور مستقیم به مبحث خرافات توجه نکردهاند؛ بااینحال، با بررسی آرای نظریهپردازان حوزۀ کنش اجتماعی و امنیت اجتماعی، تا حدودی محدودیتهای نظری این پژوهش برطرف میشود.
چارچوب نظری
نظریۀ کنش منطقی و کنش غیرمنطقی
کنشهای منطقی، کنشهایی هستند که هم ازنظر ذهنی و هم عینی، منطقی باشند و کنش غیرمنطقی به هر کنشی اطلاق میشود که در چارچوب تعریف صریح پارتو از کنش منطقی نگنجد و این کنش در مقولۀ تهنشستها جای میگیرد. پارتو از روشی استقرایی برای ساختن چهارچوبی مفهومی برای تحلیل عناصر غیرمنطقی در کنش بشری استفاده میکند. او پس از بررسی نمونههای مختلف در تاریخ گذشته و معاصر و به گواهی بسیاری از ایدئولوژیهای گوناگون – اعتقادات و آیینهایی که معتقدند انسانها را به کنش وامیدارند- چنین نتیجه میگیرد که این نظامهای اعتقادی غیرعلمی، بهندرت تعیینکنندۀ کنش بشری بودهاند؛ بلکه غالب احساسات ریشهدار انسانی که در این اعتقادات متبلورند، انسانها را به کنش واداشتهاند. پارتو استدلال میکرد که انسانها منطقی عمل نمیکنند؛ اما به منطقی جلوهدادن رفتارشان، سخت گرایش دارند؛ یعنی میخواهند نشان دهند عملشان نتیجۀ منطقی یکرشته افکار است. درواقع، بیشتر اعمال ما مبتنی بر آن رشته اعتقاداتی نیستند که برای معقول و «منطقی» جلوهدادن اعمالمان به کار میبریم؛ بلکه یک حالت ذهنی از پیش موجود و یک احساس بنیادی بشری، ما را به کنش وامیدارند (کوزر[17]،1380: 513).
ازنظر پارتو، کنشهای غیرمنطقی، بیشتر از حالات مشخص روحی و احساسات نیمهخودآگاه و نظایر آن سرچشمه میگیرند و این بر عهدۀ روانشناس است که چنین حالات روحی را بررسی کند و ما با این احساسات فقط بهعنوان دادههای واقعیت برخورد میکنیم و از این جلوتر نمیرویم. پارتو نظامهای مابعد طبیعی، مذهبی و اخلاقی را در معرض تحلیلی کوبنده قرار میدهد و نشان میدهد که همگی این نظامها برخلاف آنچه بهظاهر مینمایند، هیچ فصل مشترکی با نظریههای علمی ندارند و بیمحتوایی مفاهیمی همچون آزادی، برابری، پیشرفت و ارادۀ همگانی بهاندازۀ افسانهها و اوراد جادویی مردم ابتدایی است که برای معقولکردن اعمالشان به کار میبردند و هیچیک از این مفاهیم، تصدیقپذیر نیست و همگی، افسانههایی هستند که فقط برای مقبول جلوهدادن کنشهای انسانها به کار میآیند. هرچند پارتو انکار نمیکند که چنین افسانههایی، گهگاه بر رفتار بشری تأثیر میگذارند، بیشتر بر نمونههایی انگشت میگذارد که این افسانهها فقط بهصورت نقاب عمل میکنند و او نقابافکنی را یکی از مهمترین وظایف تحلیلگران اجتماعی میداند (کوزر، 1380: 514-515).
از دیدگاه وبر، انواع کنش عبارتند از کنش عقلانی معطوف به هدف، کنش عقلانی معطوف به ارزش، کنش عاطفی و کنش سنتی (وبر[18]، 28:1374). براساس این دستهبندیها، خرافات در دستۀ کنش غیرمنطقی و سنتی قرار میگیرد. از دیدگاه او، ویژگی اصلی دوران مدرن، «خردورزی»، «عقلانیت» و مهمتر از همه، «وهمزدایی از جهان» است. «خردورزی و عقلانیت و مهمتر از این دو، "وهمزدایی از جهان" ویژگیهایی هستند که سرنوشت جامعة زمانه را ترسیم میکنند». مطابق عبارت مذکور، خردورزی و افسونزدایی، ثمرة عقلانیت مدرن است نه چیزی غیر از آن؛ بنابراین با افزایش کنش عقلانی و منطقی باید از میزان خرافات کاسته شود.
فرایند تاریخی بزرگ عقلانیشدن در توسعة ادیان، یعنی برچیدهشدن کامل بساط جادوگری در دنیا توسط پیامبران عبری باستان، به همراه تفکر علمی یونانیان، که همة ابزارهای جادویی برای رستگاری را بهعنوان خرافات و معصیت باطل کرده بود، دراینجا به پایان منطقی خودش رسید. پیوریتنهای اصیل حتی تشریفات مذهبی کفنودفن را کنار گذاشتند و عزیزترین افراد خانوادۀ خود را بدون مراسم مذهبی دفن میکردند تا مبادا خرافات و اعتقادات جادویی در ایمان آنها رخنه کند؛ به بیان دیگر، ازنظر وبر، مهمترین مصداق عقلانیشدن معرفت، علم جدید و قرارگرفتن تبیین علمی و عقلی به جای تبیینهای اسطورهای است؛ یعنی نظاممندکردن جهانبینیها و اسلوببندی عقاید و باورهای مذهبی و رد و انکار افسانه و خرافات و موهومات (وبر، 1373: 93).
امنیت روانی
مازلو[19] (1366) تأکید میکند که هر یک از نیازهای عاطفی، شناختی و بیانی، یک ارزش به شمار میرود. این نکته همانقدر که دربارۀ عشق به حقیقت یا به یقین صدق میکند، دربارۀ علاقه به ایمنی نیز صادق است. احساس ایمنی، انگیزه و محرک سودمندی نخواهد بود؛ بلکه استعداد فرد را در روبروشدن با مشکلات و خطرات و حلکردن آنها نیز محدود میکند. نابهنجاریهای روانی و رفتاری در انسان، هنگامی شروع میشود که احساس ناایمنی بر وجود او حاکم شود. این احساس به شیوههای مختلف بر زندگی آنها و دیگران تأثیر میگذارد. احساس ناایمنی، فرد درگیر را در فشار قرار میدهد و مسائل و مشکلاتی را برای او ایجاد میکند و حتی پیامدهای سوئی نیز در بهداشت روانی فردی و ارتباطات اجتماعی او به همراه دارد. احساس ناایمنی در جنبههای مختلف زندگی شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی نمود پیدا میکند و با متغیرهای سن، جنس، دین، تأهل، شغل، رشتۀ تحصیلی، شدت یا کاهش مییابد. احساس ناایمنی در دورههای مختلف سنی مشاهده میشود. مازلو (1366) گرایش به دینداری یا فلسفهای جهانی را، که جهان و مردم آن را به شکل کلیتی معنیدار، منسجم و رضایتبخش سازمان میدهد، تاحدودی، به انگیزۀ امنیتطلبی مربوط میداند.
ازنظر مازلو برای بررسی وضعیت روانی و خانوادگی هر فرد باید به سنجش احساسات افراد در امور مختلف زندگی روزمره توجه کرد. ازنظر او برای بررسی وضعیت روانی باید مواردی ازجمله ناسازگاری محیطی، پارانویا، اعتقاد بـه خود، اشتیاق به زندگی، افسردگی، احساس سعادتمندی، امنیت اجتماعی، خودآگاهی، اعتمادبهنفس، احساس عصبانیت، یأس و ناامیدی، علاقه به زندگی، سازگاری با دیگران، احساس سلامت و احساس حقارت را سنجید (زارع و امینپور،1390). مطالعات روانشناختی خرافات نیز نشان میدهند خرافات معمولاً در مواقع حساس و لحظههای وجود ناامنی روانی و نااطمینانی به آینده زاده میشوند. رویارویی با مسائلی همچون تولد، مرگ، مرض، قحطی و فقر و حوادث طبیعی و مواردی از این قبیل از این قبیل، همیشه برای بشر، منبع اضطراب بوده و احساس شکست و ترس و خشم به دنبال داشته است. بشر، توانایی توجیه علمی و منطقی هیچکدام از این مسائل را نداشته است؛ بنابراین به خرافات و اعتقادات رو آورده است تا از اضطراب و تشویش درونی رها شود و تسکین خاطر پیدا کند. با توجه به مؤلفههای احساس امنیت روانی ازنظر مازلو، در این پژوهش، مؤلفههای احساس سعادتمندی، اعتمادبهنفس و امید به آینده استخراج شدند.
امنیت اجتماعی
ازنظر اینگلهارت، اندیشۀ مهم امنیت، سوای ماهیت خاص خطرها، اندیشهای است که بهصورت گسترده برای سعادت انسان مهم تشخیص داده شده و امنیت اجتماعی و روانی، لازم و ملزوم رشد و توسعۀ هر جامعهای است. همچنین، توسعۀ اجتماعی بهطور مستقیم، بر حس امنیت شخصی افراد تأثیر میگذارد (Inglehart, 2016: 10). وی با بررسی رابطۀ امنیت اقتصادی و جانی، عوامل مؤثر بر کاهش ارزشهای سنتی در جوامع پیشرفته صنعتی را افزایش احساس امنیت اجتماعی میداند که ضرورت هنجارهای مطلق را کمرنگ میکند. افراد تحت فشارهای روانی به مقررات پیشبینیپذیر و خشک نیاز دارند که از آنچه روی میدهد، اطمینان حاصل کنند؛ زیرا در خطر هستند و فاصلۀشان تا خطا کم است (اینگلهارت، به نقل از زارع شاهآبادی و ترکان، 1394: 111 و 112). همچنین ازنظر اینگلهارت، سطوح نسبتاً کم رضایت و اعتماد موجب میشود شخص بهاحتمالزیاد، نظام ساختار موجود را نپذیرد و دچار حالت آنومی یا بیگانگی اجتماعی بشود. رضایت از زندگی، رضایت اجتماعی، فضای باز ارتباطات اجتماعی، حمایت از نظم اجتماعی موجود و درنهایت، اعتماد به یکدیگر، که همگی به هم وابسته هستند، نشانههای نگرشهای مثبت به جهانی را تشکیل میدهند که شخص در آن زندگی میکند. جالبتر از همه، این واقعیت است که به نظر میرسد، این نشانگان با بقای نهادهای اجتماعی، رابطه دارد. همچنین، این نشانگان با سطوح اقتصادی یک کشور، ارتباط نزدیک دارند و کشورهای توسعهیافته ازلحاظ رضایت اجتماعی، اعتماد به یکدیگر و دیگر عناصر این نشانگان، در جایگاه بسیار معتبری هستند. (Inglehart, 1999: 88)؛ پس بنا بر نظر اینگلهارت، با افزایش امنیت اجتماعی، ارزشهای سنتی (که خرافات را نیز میتوان جزئی از این ارزشها دانست)، رنگ میبازد و جای خود را به ارزشهای عقلانی میدهد. از میان مؤلفههایی که اینگلهارت، عامل احساس امنیت اجتماعی میداند، به امنیت اقتصادی، امنیت جانی و میزان رضایت و اعتماد اجتماعی میتوان اشاره کرد که در این پژوهش بهعنوان مؤلفههای متغیر امنیت اجتماعی استفاده شدهاند.
با توجه به توضیحات مذکور، احساس ناامنی روانی و اجتماعی به بروز کنشهای غیرمنطقی افراد در پاسخ به ناکامیهای خود منجر میشود و گرایش به خرافات ازجمله کنشهای سنتی و غیرمنطقی بارز در جوامعی است که احساس ناامنی روانی و اجتماعی در آنها بسیار زیاد است. درواقع، میان این دو متغیر، همواره، رابطهای مستقیم وجود دارد و با افزایش هر کدام، دیگری نیز افزایش مییابد. همچنین عکس این قضیه نیز حاکم است؛ درنتیجه، همانگونه که اینگلهارت بیان میکند، از عوامل تأثیرگذار بر کاهش برخی ارزشهای سنتی، که همانا خرافات نیز جز آن است، افزایش احساس امنیت اجتماعی است. ازنظر مازلو نیز رفع نیازهایی همچون امنیت روانی و اجتماعی بر افکار، باورها، رفتار و نظام ارزشی انسان -ازجمله گرایش به خرافات- تأثیرگذار است (زارع شاهآبادی و ترکان، 1394: 111 و 112). با توجه به نظریههای مطرحشده، مدل نظری پژوهش بهصورت ذیل ترسیم میشود:
شکل1- مدل نظری پژوهش
همانگونه که در مدل مشخص شده است، بین ابعاد مختلف امنیت روانی (احساس سعادتمندی، امید به آینده و اعتمادبهنفس) با گرایش به خرافات و همچنین ابعاد امنیت اجتماعی (اعتماد اجتماعی، امنیت اقتصادی و امنیت جانی) با گرایش به خرافات، ارتباط نشان داده شده است. متغیرهای زمینهای نیز بهعنوان متغیرهای پایهای و تأثیرگذار بر متغیر وابسته آورده شدهاند.
فرضیههای پژوهش
فرضیۀ کلی
بین احساس امنیت روانی و اجتماعی و میزان گرایش به خرافات، رابطه وجود دارد.
فرضیههای فرعی
روششناسی پژوهش
روش پژوهش حاضر، پیمایش از نوع همبستگی بوده است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانشجویان دانشگاه اصفهان از تمامی رشتهها و هر سه مقطع تحصیلی (کارشناسی، ارشد و دکترا) است. نمونۀ مدنظر به شیوۀ سهمیهای از میان 14375دانشجوی دانشگاه اصفهان از 14 دانشکدۀ ادبیات (با 1799 نفر دانشجو)، تربیتبدنی (473 نفر)، علومتربیتی (1708)، زبان (1409)، علوم (2136)، اقتصاد (2190)، فنی – مهندسی (1884)، اهلبیت (185) و موارد دیگر انتخاب شدهاند. ملاک سهمیهبندی نیز براساس جنسیت و مقطع تحصیلی است که جزییات آن در جدول ذیل آمده است:
جدول 2- سهیمهبندی براساس جنسیت و مقطع تحصیلی
تعداد |
مقطع تحصیلی |
جنسیت |
5744 |
کارشناسی |
زن |
3857 |
کارشناسی |
مرد |
1987 |
کارشناسی ارشد |
زن |
1611 |
کارشناسی ارشد |
مرد |
547 |
دکترا |
زن |
577 |
دکترا |
مرد |
حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به دست آمده است و برابر با 375 نفر است و بر همین اساس، 400 پرسشنامه توزیع و درنهایت، 379 پرسشنامه گردآوری شد.
n
n
روش گردآوری دادهها، پرسشنامۀ محققساخته بوده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از اعتبار محتوا و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. درپایان، پرسشنامهها با استفاده از نرمافزارSPSS تجزیهوتحلیل شدند. هر کدام از گویهها با طیف لیکرت کاملاً موافقم (5)، موافقم (4)، تا حدودی (3)، مخالفم (2) و کاملاً مخالفم (1) سنجیده شده است.
جدول 3- ضرایب آلفای کرونباخ
متغیرها/ مؤلفهها |
تعداد گویه |
مقدار آلفای کرونباخ |
بار عاملی KMO |
آزمون بارتلت |
درجه آزادی |
احتمال معناداری |
امنیت روانی |
15 |
0.771 |
0.674 |
702.5 |
324 |
0.001 |
امنیت اجتماعی |
14 |
0.745 |
0.654 |
699.3 |
342 |
0.021 |
گرایش به خرافات |
13 |
0.766 |
0.661 |
689.5 |
245 |
0.035 |
احساس سعادتمندی |
6 |
0.798 |
0.695 |
687.4 |
91 |
0.001 |
امید به آینده |
3 |
0.743 |
0.646 |
706.6 |
102 |
0.022 |
اعتمادبهنفس |
6 |
0.772 |
0.682 |
712.5 |
105 |
0.001 |
اعتماد اجتماعی |
8 |
0.756 |
0.675 |
684.8 |
98 |
0.002 |
امنیت اقتصادی |
4 |
0.731 |
0.641 |
704.5 |
201 |
0.027 |
امنیت جانی |
2 |
0.747 |
0.654 |
711.4 |
90 |
0.025 |
با توجه به نتایج جدول، مقدار آزمونKMO برای متغیر وابسته برابر با (0.661) به دست آمد که بین صفر تا یک است و هرچقدر به یک نزدیکتر باشد، به همان مقدار، پایایی نمونه بیشتر است. نتیجۀ آزمون بارتلت برابر با (689.5) در سطح خطای (0.035) به دست آمده است. برای متغیر مستقل احساس امنیت روانی، مقدار آزمون KMO برابر با (0.674) است و مقدار آزمون بارتلت، برابر با (702.5) سطح خطای (0.001) به دست آمده است. همچنین برای متغیر مستقل احساس امنیت اجتماعی مقدار آزمونKMO برابر با (0.654) است و مقدار آزمون بارتلت، برابر با (699.3) سطح خطای (0.021) به دست آمده است. همچنین هر کدام از مؤلفهها با سطح خطای کمتر از 0.05، معنادار هستند و نتیجه گرفته میشود، تفکیک عاملها بهدرستی انجام شده است و پرسشهای مندرج در هر عامل، با همدیگر همبستگی دارند. بهطور خلاصه، عاملهای استخراجشده در این مطالعه، با انتظارات نظری پژوهشگر، منطبق است و گویهها با بار عاملی مناسب ازلحاظ نظری و تجربی، تأیید میشوند.
متغیرهای پژوهش
در جدول ذیل به تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش توجه شده است که به همراه گویهها در این جدول تنظیم شدهاند:
جدول 4- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
متغیر / مؤلفه |
تعریف مفهومی |
تعریف عملیاتی |
مؤلفهها |
گویهها |
احساس امنیت روانی |
امنیت روانی، حالتی از احساس آرامش درونی انسان است که «به افراد توانایی میدهد تا بر راهکارهای مشکلات متمرکز شوند» (شمس و خلیجیان، 1392: 37). |
میزان احساس امنیت روانی با سنجش ابعاد احساس سعاتمندی، امید به آینده، اعتمادبهنفس و چگونگی ارتباط با دیگران سنجیده میشود. |
احساس سعادتمندی
|
تاکنون زندگی برایم منصفانه رقم خورده است. در کار و حرفه یا تحصیل خود موفق بودهام. در زندگیام، احساس خوشبختی میکنم. در زندگی بهاندازۀ کافی از من قدردانی شده است. همواره احساس سلامت و نیرو میکنم. احساس میکنم، زندگی باری پرمشقت است. |
امید به آینده
|
به آینده امیدوارم و میتوانم از پس مسیر زندگی و سختیهایش، بهخوبی برآیم. معمولاً به مسائل خوشبین هستم. نگرانی دربارۀ آینده، ذهن مرا مشغول کرده است. |
|||
اعتمادبهنفس
|
احساس میکنم دنیا با من عادلانه رفتار نکرده است. معمولاً احساس میکنم چیزی بر وفق مراد نیست. اغلب مواقع، احساس بیتابی میکنم. همواره، احساس اعتمادبهنفس میکنم. همیشه در محیطهای جدید و کنار افراد جدید، راحت میتوانم ارتباط برقرار کنم و با دیگران بهخوبی کنار میآیم.
|
|||
احساس امنیت اجتماعی |
امنیت اجتماعی، نگران تهدیداتی است که به هویت جامعه، تعرض میکنند (روی[20]: 1382: 693)؛ یعنی دربارۀ تهدیدات و آسیبپذیریهایی است که بر الگوهای هویت اجتماعی و فرهنگ اثر میگذارند (Buzan, 1991: 447) و به بقای گروههای اجتماعی توجه دارد (روی، 1382: 61). |
امنیت اجتماعی با اعتماد اجتماعی، امنیت جانی و امنیت اقتصادی سنجیده میشود. |
اعتماد اجتماعی
|
برای امنیت بیشتر، از ساعت 10 شب به بعد بیرون نمیروم. ماشینهای مسافرکش شخصی، امنیت لازم را برای تردد ندارند. بهتر است از دوستی با افراد غریبه خودداری کرد. برای شرکتکردن در تجمعات شلوغ همگانی مانند جشنهای خیابانی، راهپیماییها، اعتراضات و غیره، احساس ناامنی میکنم. معمولاً در گفتن رازهای زندگیام به دوستان، آشنایان و همکاران اعتماد میکنم. معتقدم در روابط با افراد نباید زیاد سخت گرفت و با دوستان، همکاران و آشنایان، ارتباط صمیمی و رفتوآمد برقرار کرد. در سپردن بچهها و یا منزل موقع مسافرت و... به همسایهها اعتماد میکنم. همسایههای خود را قابل اعتماد میدانم. |
امنیت اقتصادی
|
در معامله با مردم و بیشیله پیلهبودن آنها اعتماد دارم. از حمل مقدار زیادی پول نقد و جواهرات، خودداری میکنم. در قرضدادن پول یا یکی از وسایل منزل به همسایهها اطمینان چندانی ندارم. اعتماد چندانی به صداقت تبلیغکنندگان کالاها ندارم. |
|||
امنیت جانی |
به نیروهای قضایی و پلیسی نسبت به برخورد قاطعانه با مجرمان، اعتماد دارم. در جامعه احساس امنیت جانی دارم. |
|||
متغیر / مؤلفه |
تعریف مفهومی |
تعریف عملیاتی |
مؤلفهها |
گویهها |
گرایش به خرافات |
باورها و گزارههایی راجع به ماهیت و نیروهای حاکم بر انسان، طبیعت و هستی است که در نظام تفکر و در مناسک و آیینهای جمعی و در اعمال و سبک زندگی روزمره خود را نشان میدهد (ربیعی، 1391: 88). |
میزان گرایش افراد به باورهای خرافی در کارهای روزمره |
اسپند دودکردن یا شکستن تخممرغ در دفع چشمزخم، تأثیر دارد. انداختن سفره در رفع بلا تأثیرگذارند. بعد از عطسهکردن، نیاز به صبر در انجام کار هست. گاهی اوقات، شیاطین یا اجنه روح افراد را تسخیر میکنند. آبریختن پشت سر مسافر، برای سالمبرگشتنشان، خوب است. استخارهگرفتن در انجام امور، یاریرسان هستند. بعضیها با کفبینی، قدرت خواندن شخصیت، گذشته و آیندۀ افراد را دارند. شانس در زندگی، نقش بسیار مهمی دارد. بعضی روزها بدیمن و بعضی از روزها خوشیمناند. شخصیت افراد به طالع ماه تولدشان بسیار نزدیک است. قسمت هر کس از قبل، تعیین شده است. هر اتفاقی در زندگی انسان از کارهایی است که وی انجام میدهد و ربطی به خوششانسی و بدشانسی ندارد. بخت و اقبال هر کس در دست خودش و بسته به تلاشش است. |
یافتههای پژوهش
بخش توصیفی: تعداد و درصد فراوانی دانشجویانی که در این پژوهش شرکت کردهاند، به تفکیک جنسیت، مقطع، قومیت و وضعیت اشتغال در جدول ذیل آمده است.
جدول 5- تعداد پاسخگویان به تفکیک جنسیت، مقطع، قومیت و وضعیت اشتغال
|
درصد فراوانی |
فراوانی |
|
درصد فراوانی |
فراوانی |
زنان |
%56 |
210 |
فارس |
%64.6 |
242 |
مردان |
%44 |
165 |
لر |
%13.5 |
50 |
کارشناسی |
%62.9 |
235 |
ترک |
%9.9 |
37 |
ارشد |
%29.1 |
109 |
کرد |
%4.7 |
17 |
دکتری |
%8.0 |
30 |
عرب |
%4 |
15 |
شاغل |
%15 |
56 |
سایر اقوام |
%6.1 |
22 |
بیکار |
%85 |
319 |
|
|
|
با توجه به جدول مذکور، بیشترین پاسخگویان را دانشجویان مقطع کارشناسی، افراد بیکار و قومیت فارس تشکیل میدهند.
جدول6- توزیع درصد فراوانی پاسخگویان برحسب مؤلفههای متغیر وابسته و مستقل
مؤلفه |
مقادیر |
زیاد |
تا حدودی |
کم |
میانگین |
انحراف معیار |
حداقل |
حداکثر |
گرایش به خرافات |
فراوانی |
102 |
178 |
95 |
41.21 |
2.21 |
13 |
65 |
درصد |
%27.2 |
%47.46 |
%25.34 |
|||||
امنیت روانی |
فراوانی |
83 |
195 |
97 |
28.03 |
1.7 |
15 |
75 |
درصد |
%22.13 |
%52 |
%25.87 |
|||||
امنیت اجتماعی |
فراوانی |
88 |
201 |
86 |
34.56 |
1.44 |
14 |
70 |
درصد |
%23.46 |
%53.6 |
%22.94 |
|||||
احساس سعادتمندی |
فراوانی |
108 |
169 |
98 |
19.93 |
1.93 |
6 |
30 |
درصد |
%28.8 |
%45.06 |
%26.13 |
|||||
امید به آینده |
فراوانی |
93 |
165 |
117 |
7.98 |
1.02- |
3 |
15 |
درصد |
%24.8 |
%44 |
%31.2 |
|||||
اعتمادبهنفس |
فراوانی |
101 |
191 |
83 |
18.76 |
0.76 |
6 |
30 |
درصد |
%26.93 |
%50.93 |
%22.13 |
|||||
اعتماد اجتماعی |
فراوانی |
89 |
199 |
87 |
20.03 |
0.03 |
8 |
40 |
درصد |
%23.73 |
%53.06 |
%23.2 |
|||||
امنیت اقتصادی |
فراوانی |
95 |
102 |
178 |
8.73 |
3.27- |
4 |
20 |
درصد |
%25.34 |
%27.2 |
%47.46 |
|||||
امنیت جانی |
فراوانی |
221 |
103 |
51 |
8.98 |
2.98 |
2 |
10 |
درصد |
%58.93 |
%27.46 |
%13.6 |
نتایج جدول 6 نشان میدهد با توجه به میانگین، بیشتر دانشجویان به میزان متوسط (تاحدودی) به خرافات گرایش دارند. همچنین بیشتر دانشجویان به میزان متوسط (تاحدودی) احساس امنیت روانی میکنند. دربارۀ امنیت اجتماعی نیز بیشتر دانشجویان به میزان متوسط (تاحدودی) احساس امنیت اجتماعی دارند. مقایسۀ احساس امنیت روانی و اجتماعی نشان میدهد احساس امنیت اجتماعی، کمی بیشتر از احساس امنیت روانی است. دربارۀ مؤلفههای احساس سعادتمندی و اعتمادبهنفس، میانگین بهدستآمده، بیشتر از میزان متوسط است؛ اما میانگین امید به آینده، کمتر از حد متوسط است (انحراف معیار 1.02-)؛ یعنی در بین دانشجویان، احساس امید به آینده از دو مؤلفۀ دیگر، کمتر است. همچنین با توجه به میانگین و انحراف معیار، مؤلفۀ اعتماد اجتماعی در حد متوسط و امنیت جانی بیشتر از حد متوسط است؛ اما مؤلفۀ امنیت اقتصادی، کمتر از میانگین متوسط است (انحراف معیار 3.27-).
جدول 7- نتایج آزمون مقایسۀ میانگین میزان احساس امنیت روانی و اجتماعی و گرایش به خرافات برای متغیرهای جنسیت و وضعیت اشتغال
متغیرها |
مقوله |
احساس امنیت روانی |
احساس امنیت اجتماعی |
گرایش به خرافات |
||||||
میانگین |
t |
sig |
میانگین |
t |
Sig |
میانگین |
T |
sig |
||
جنسیت |
زن |
23.98 |
8.1
|
0.00 |
28.45 |
12.22 |
0.00 |
53.21 |
8.38 |
0.00 |
مرد |
32.08 |
40.67 |
44.83 |
|||||||
وضعیت اشتغال |
شاغل |
35.23 |
14.4
|
0.01 |
39.2 |
9.28 |
0.00 |
34.65 |
9.67 |
0.00
|
بیکار |
20.83 |
29.92 |
44.32 |
با توجه به جدول 7، میانگین احساس امنیت روانی برای پسران بیشتر از دختران است و میزان احساس امنیت اجتماعی بین دانشجویان پسر بیشتر از دختران است. میانگین گرایش به خرافات نیز برای دختران بیشتر از پسران است؛ یعنی دختران، گرایش بیشتری به خرافات دارند. دربارۀ وضعیت اشتغال، افراد شاغل، احساس امنیت روانی و احساس امنیت بیشتری در مقایسه با افراد بیکار دارند و گرایش افراد بیکار به خرافات، بیشتر از افراد شاغل است.
جدول8- نتایج آزمون تحلیل واریانس میزان احساس امنیت روانی و اجتماعی و میزان گرایش به خرافات برای متغیرهای مقطع و قومیت
متغیرها |
مقوله |
احساس امنیت روانی |
احساس امنیت اجتماعی |
گرایش به خرافات |
||||||
میانگین |
F |
Sig |
میانگین |
F |
Sig |
میانگین |
F |
sig |
||
مقطع تحصیلی |
کارشناسی |
25.54 |
4.41 |
0.01 |
33.51 |
3.24 |
0.06 |
50.63 |
6.33 |
0.00 |
ارشد |
30.87 |
35.54 |
40.56 |
|||||||
دکترا |
33.98 |
37.12 |
32.18 |
|||||||
قومیت |
فارس |
32.56 |
1.94 |
0.02 |
38.64 |
5.86 |
0.02 |
49.78 |
3.09 |
0.01 |
ترک |
29.67 |
30.23 |
53.43 |
|||||||
لر |
26.93 |
27.47 |
58.56 |
با توجه به جدول8 میزان گرایش به خرافات در دانشجویان مقطع کارشناسی، بیشتر از سایر دانشجویان و در قومیت لر و ترک بیشتر از فارس است. همچنین میزان احساس امنیت روانی در مقطع دکترا و قومیت فارس، بیشتر از سایر افراد است. امنیت اجتماعی در قوم فارس، بیشتر از سایر اقوام است و دربارۀ امنیت اجتماعی مقاطع تحصیلی با توجه به (sig=0.06) تفاوت معنیداری بین مقاطع مختلف وجود ندارد.
جدول9- شدت رابطه و سطح معناداری بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته
متغیر / مؤلفه مستقل |
متغیر وابسته |
شدت رابطه |
سطح معناداری |
نوع آزمون همبستگی |
نوع رابطه |
احساس امنیت روانی |
میزان گرایش به خرافات |
0.317- |
0.01 |
پیرسون |
مستقیم و معکوس |
احساس امنیت اجتماعی |
0.145- |
0.01 |
پیرسون |
مستقیم و معکوس |
|
جنسیت |
0.360 |
0.03 |
آزمون t |
غیرمستقیم |
|
قومیت |
4.031 |
0.21 |
آزمونF |
غیرمستقیم |
|
اشتغال |
0.232 |
0.03 |
آزمونt |
غیرمستقیم |
|
مقطع تحصیلی |
5.71 |
0.126 |
آزمون F |
غیرمستقیم |
با توجه به جدول 9، رابطۀ متغیرهای مستقل با متغیر بهصورت جداگانه آمده است. رابطۀ امنیت روانی با گرایش به خرافات با شدت (0.317-)، و رابطۀ امنیت اجتماعی با خرافات با شدت (0.145-) تأیید میشود، این روابط بهصورت مستقیم و معکوس است؛ به این صورت که امنیت روانی و امنیت اجتماعی، بهطور مستقیم بر گرایش به خرافات اثر میگذارد؛ ولی این اثر، منفی است؛ یعنی هرچه میزان امنیت روانی و امنیت اجتماعی افزایش پیدا کند، میزان گرایش به خرافات کاهش مییابد.
رابطۀ متغیرهای زمینهای (جنسیت، قومیت، اشتغال و مقطع تحصیلی) بر گرایش به خرافات نیز غیرمستقیم است. متغیرهای زمینهای در این پژوهش، متغیر میانجی در نظر گرفته شدهاند. جنسیت با شدت (0.360) و اشتغال با شدت (0.232) بر میزان گرایش به خرافات مؤثر است. رابطۀ قومیت و مقطع تحصیلی با گرایش به خرافات با سطح معنیداری (0.21) و (0.126)، تأیید نشد.
آمار استنباطی
برای آزمون فرضیههای پژوهش از تحلیل میانجی[21]در برنامۀ پروسس (process) نرمافزار spss استفاده شده است. در بیشتر پژوهشها برای آزمون اثر میانجی متغیرها از رویکرد بارون و کنی استفاده میکنند. براساس رویکرد بارون و کنی، متغیرهای مستقل باید بر متغیر وابسته تأثیر داشته باشند. متغیر میانجی باید بر متغیر وابسته در رگرسیونی از متغیرهای مستقل و متغیر میانجی بر متغیر وابسته تأثیر داشته باشد (Baron & Kenny, 1986).
در ابتدای تحلیل دادهها، اثر کل یعنی رابطۀ امنیت روانی و امنیت اجتماعی با میزان گرایش به خرافات محاسبه شد. نتیجه نشان میدهد این رابطه با ضریب 0.253- و سطح معنیداری 99درصد معنیدار است؛ یعنی با افزایش امنیت روانی و امنیت اجتماعی، میزان گرایش به خرافات کاهش مییابد؛ به بیان دیگر، افرادی که احساس امنیت بیشتری دارند، کمتر به خرافات گرایش پیدا میکنند و به باورهای خرافی اعتقادی ندارند.
جدول 10- رابطۀ متغیرهای احساس امنیت روانی و امنیت اجتماعی و گرایش به خرافات
R |
R-sq |
F |
P |
0.253- |
0.06 |
6.27 |
0.01 |
در ادامۀ تحلیل، متغیرهای زمینهای بهعنوان متغیر میانجی در نظر گرفته میشوند. تحلیل میانجی نشان میدهد متغیرهای زمینهای (قومیت، جنسیت، اشتغال و مقطع تحصیلی) بر رابطۀ دو متغیر تأثیر دارد و میتواند شدت رابطه را کم و زیاد یا مثبت و منفی کند؛ یعنی میزان رابطۀ احساس امنیت و میزان گرایش به خرافات با ورود متغیرهایی مانند جنسیت و قومیت تغییر میکند. مدل میانجی، چگونگی یا چرایی رابطۀ دو متغیر را توصیف میکند. در این مدل، فرض بر این است که متغیر میانجی بهعنوان رابط متغیر مستقل یا پیشبین و متغیر وابسته یا ملاک قرار میگیرد و بر رابطۀ متغیرهای مستقل و وابسته اثر میگذارد. با ورود متغیر میانجی به مدل، اثر غیرمستقیم مطرح میشود؛ بنابراین باید آثار مستقیم، غیرمستقیم و اثر کل بررسی شوند. متغیر میانجی، متغیری است که برای رابطۀ متغیر پیشبین و ملاک، دلیل ارائه میکند (Baron and Kenny, 1986:1176).
|
|
|
||||
متغیر وابسته متغیرهای مستقل
شکل 2- مدل پژوهش باتوجه به متغیر میانجی
یکی از شرطهای تأیید میانجیبودن متغیر، این است که رابطۀ متغیر مستقل و متغیر میانجی معنادار باشد؛ یعنی اگر رابطۀ احساس امنیت روانی و جنسیت، معنادار باشد، جنسیت، متغیر میانجی در نظر گرفته میشود که در این صورت، فرضیه (رابطۀ احساس امنیت روانی و امنیت اجتماعی و میزان گرایش به خرافات در زنان و مردان متفاوت است) تأیید میشود. به این ترتیب، برای سایر متغیرهای میانجی آزمون انجام میشود تا فرضیهها رد یا تأیید شود. جنسیت را متغیر میانجی در نظر میگیریم. تحلیل دادهها در برنامۀ پروسس، جدول ذیل را نشان میدهد.
جدول 11- اثر متغیرهای تعاملی جنسیت با امنیت روانی و اجتماعی
متغیر |
ضریب غیراستاندارد (coeff) |
t |
p |
متغیر |
Effect |
t |
P |
جنسیت |
12.67 |
2.147 |
0.03 |
زن |
5.014 |
3.035 |
0.001 |
امنیت روانی |
5.01 |
3.357 |
0.001 |
|
|
|
|
امنیت اجتماعی |
6.64 |
4.32 |
0.00 |
مرد |
2.037 |
1.45 |
0.000 |
int-1 اثر متغیر تعاملی جنسیت و امنیت |
2.63- |
1.18- |
0.03 |
|
|
|
|
با توجه به جدول، اثر متغیرهای تعاملی جنسیت و امنیت روانی و اجتماعی، رابطۀ معناداری (p<0.05) را نشان میدهد؛ بنابراین، متغیر جنسیت بهعنوان متغیر میانجی تأیید میشود و نشان میدهد رابطۀ امنیت و خرافات در بین زنان و مردان، متفاوت است. همچنین مقدار t برای زنان، برابر با 3.035 و در مردان، برابر با 1.45است. بر این اساس، رابطۀ امنیت روانی و امنیت اجتماعی با گرایش به خرافات در زنان و مردان، رابطۀ معنیدار را نشان میدهد و این رابطه در زنان، قویتر است.
متغیر قومیت را متغیر میانجی در نظر میگیریم که نتایج تحلیل در جدول ذیل آمده است.
جدول 12- اثر تعاملی متغیر قومیت با احساس امنیت روانی و اجتماعی
متغیر |
ضریب غیراستاندارد (coeff) |
T |
P |
متغیر |
effect |
T |
p |
قومیت |
3.69 |
4.03 |
0.00 |
لر |
7.88 |
5.34 |
0.02 |
امنیت روانی |
1.56- |
2.50- |
0.001 |
ترک |
5.43 |
3.10 |
0.00 |
امنیت اجتماعی |
2.31- |
2.34- |
0.01 |
فارس |
3.89 |
1.72 |
0.00 |
int-1 اثر متغیر تعاملی جنسیت و امنیت |
2.87 |
2.13 |
0.02 |
سایر |
6.43- |
3.32 |
0.29 |
با توجه به جدول، اثر متغیرهای تعاملی قومیت و امنیت روانی و اجتماعی، رابطۀ معناداری (p<0.05) را نشان میدهد؛ بنابراین، متغیر قومیت بهعنوان متغیر میانجی تأیید میشود و نشان میدهد رابطۀ امنیت روانی و اجتماعی و خرافات در بین قومیتهای مختلف متفاوت است. در قوم لر، رابطۀ امنیت و گرایش به خرافات با میزان t (5.34) و با 95 درصد، اطمینان تأیید شد. بعد از آن، در قوم ترک، این رابطه با میزان (3.10) و در قوم فارس، این رابطه با میزان (1.72) و با 95 درصد اطمینان تأیید شد. دربارۀ سایر قومیتها این رابطه تأیید نشد؛ بنابراین، رابطۀ احساس امنیت روانی و اجتماعی و گرایش به خرافات در قومیتهای مختلف، متفاوت است و این رابطه بهترتیب در قومیتهای لر، ترک و فارس بیشترین میزان را دارد؛ یعنی در قوم لر، میزان گرایش به خرافات بهعلت کمتربودن احساس امنیت روانی و اجتماعی، بیشتر است.
متغیر وضعیت اشتغال را متغیر میانجی در نظر میگیریم که نتایج تحلیل در جدول ذیل آمده است.
جدول 13- اثر تعاملی متغیر وضعیت اشتغال با احساس امنیت روانی و اجتماعی
متغیر |
ضریب غیراستاندارد (coeff) |
t |
p |
متغیر |
effect |
t |
p |
وضعیت اشتغال |
5.49 |
8.7 |
0.03 |
شاغل |
2.12 |
1.98 |
0.223 |
امنیت روانی |
3.48 |
2.53 |
0.00 |
|
|
|
|
امنیت اجتماعی |
5.78 |
4.95 |
0/00 |
بیکار |
6.09 |
5.7 |
0.02 |
int-1 اثر متغیر تعاملی جنسیت و امنیت |
2.07 |
6.6 |
0.02 |
|
|
|
|
با توجه به جدول، اثر متغیرهای تعاملی اشتغال و امنیت روانی و اجتماعی، رابطۀ معناداری (p<0.05) را نشان میدهد؛ بنابراین، متغیر اشتغال بهعنوان متغیر میانجی تأیید میشود و نشان میدهد رابطۀ امنیت روانی و اجتماعی و خرافات در بین افراد شاغل و بیکار متفاوت است. رابطۀ امنیت روانی و گرایش به خرافات در افراد بیکار با میزان t (5.7) و حداقل 95 درصد اطمینان تأیید شد؛ اما این رابطه دربارۀ افراد شاغل تأیید نشد که نشاندهندۀ تفاوت این رابطه در افراد شاغل و بیکار است در افراد بیکار بهعلت کمتربودن احساس امنیت روانی و اجتماعی، میزان گرایش به خرافات بیشتر است؛ اما در افراد شاغل، میزان گرایش به خرافات، رابطهای با احساس امنیت روانی و اجتماعی آنها ندارد و ممکن است عوامل دیگری باعث افزایش گرایش به خرافات باشد.
متغیر مقطع تحصیلی را متغیر میانجی در نظر میگیریم که نتایج تحلیل در جدول ذیل آمده است.
جدول 14- اثر تعاملی متغیر مقطع تحصیلی با احساس امنیت روانی و اجتماعی
متغیر |
ضریب غیراستاندارد (coeff) |
t |
p |
|
effect |
t |
p |
مقطع تحصیلی |
9.134 |
5.71 |
0.04 |
کارشناسی |
9.354 |
4.82 |
0.000 |
امنیت روانی |
5.014 |
3.357 |
0.000 |
ارشد |
7.432 |
2.13 |
0.021 |
امنیت اجتماعی |
6.912 |
4.532 |
0.000 |
دکتری |
2.912 |
3.65 |
0.421 |
int-1 اثر متغیر تعاملی مقطع و امنیت |
4.213 |
2.368 |
0.02 |
|
|
|
|
با توجه به جدول، اثر متغیرهای تعاملی مقطع تحصیلی و امنیت روانی و اجتماعی، رابطۀ معناداری (p<0.05) را نشان میدهد؛ بنابراین، متغیر مقطع تحصیلی بهعنوان متغیر میانجی تأیید میشود و نشان میدهد رابطۀ امنیت روانی و اجتماعی و گرایش به خرافات در بین مقاطع مختلف تحصیلی، متفاوت است. رابطۀ امنیت روانی و اجتماعی و گرایش به خرافات دربارۀ مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بهترتیب با میزانt 4.82 و 2.13 تأیید و در مقطع دکتری با توجه به میزان p تأیید نشد؛ یعنی تفاوت این رابطه در مقاطع تحصیلی مختلف، متفاوت است و بیشترین گرایش به خرافات را در مقطع کارشناسی نشان میدهد و با افزایشیافتن میزان تحصیلات، میزان گرایش به خرافات کاهش مییابد.
نتایج رگرسیون
برای بررسی میزان تأثیر هر یک از متغیرها بر میزان گرایش به خرافات از رگرسیون همزمان (Enter) استفاده شد. تکنیک یا روش رگرسیون همزمان، رویکردی در انتخاب متغیرهاست که در آن از کلیۀ متغیرهای واردشده در یک مرحله در تعیین رگرسیون استفاده میشود.
جدول15- نتایج رگرسیون چندمتغیره به روش همزمان بین متغیرهای مستقل و میزان گرایش به خرافات
متغیرهای مستقل |
ضرایب معیارنشده |
ضرایب معیارشده |
T |
sig |
C0llinearitty ststistics
|
R
|
R2
|
|||
Tolerance |
VIF |
|||||||||
B |
خطای معیار |
Beta |
||||||||
احساس امنیت روانی |
0.129 |
0.123 |
0.107 |
8.56 |
0.00 |
0.782
|
1.034 |
0.475
|
0.225 |
|
احساس امنیت اجتماعی |
0.93 |
0.160 |
0.110 |
7.12 |
0.00 |
0.734 |
1.128 |
|||
جنسیت |
0.893- |
0.126 |
0.336- |
7.096 |
0.00 |
0.845 |
1.012 |
|||
وضعیت اشتغال |
0.206- |
0.090 |
0.109- |
2.295 |
0.02 |
0.712 |
1.197 |
تحلیل رگرسیون میزان گرایش به خرافات نشان داد چهار متغیر مستقل احساس امنیت روانی، امنیت اجتماعی، جنسیت و وضعیت اشتغال در مدل رگرسیونی باقی مانده است که ضریب همبستگی چندگانۀ آن با میزان گرایش به خرافات 0.475 و ضریب تعیین تعدیلشده برابر با 0.225 به دست آمده است. این ضریب نشان میدهد با استفاده از واریانس ترکیب خطی متغیرهای مستقل موجود در معادلۀ رگرسیونی، 22.5 درصد از واریانس گرایش به خرافات را میتوان توضیح داد. همچنین هر ضریبی که Beta بزرگتری دارد، در مدل رگرسیونی از اهمیت بیشتری نیز برخوردار است. به این ترتیب، مشخص میشود متغیر جنسیت (Beta = 0.336) بهترین متغیر برای پیشگویی متغیر وابسته است. بر این اساس، متغیرهای بعدی بهترتیب، احساس امنیت اجتماعی با مقدار(Beta =0.110) ، وضعیت اشتغال با مقدار Beta=0.109 و امنیت روانی با مقدار Beta=0.107 است. بقیۀ تغییرات متغیر میزان گرایش به خرافات بهعلت پیچیدگی و چندبعدیبودن متغیر وابسته ناشی از تأثیر عوامل دیگری است که در اینجا بررسی نشدهاند. اگر مقدار Tolerance یا میزان تحمل از 0.1 یاVIF بزرگتر از ۱۰ باشد، مدل رگرسیونی از مشکل همخطی رنج میبرد؛ درحالیکه در جدول خروجی SPSSهر دو این شاخصها نشاندهندۀ نبود همخطی هستند.
نتایج اصلی رگرسیون نشان میدهد از ستون B بهعنوان ضریب برای پیشبینی مقدار Y در معادلۀ رگرسیون استفاده شده است. فرمول عمومی معادلۀ رگرسیون چندگانه عبارت است از:
Y = a + (b1X1) + (b2 X2)+ … +(bnXn)
براساس مقادیر ستون B معادلۀ رگرسیون بهشرح ذیل نوشته میشود:
Y = 0.107 + (0.110 + (-0.336) + (-0.109)
با استفاده از مدل تحلیل مسیر نیز متغیرهای مستقلی که بر مبنای مدل نظری، تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر متغیر میزان گرایش به خرافات نداشتند، بهترتیب، محاسبه شدند.
جدول 16- اثر کل متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته (گرایش به خرافات)
متغیر مستقل |
متغیر وابسته |
اثر مستقیم |
اثر غیرمستقیم |
اثر کل |
امنیت روانی |
گرایش به خرافات |
0.107 |
- |
0.107 |
امنیت اجتماعی |
0.110 |
- |
0.110 |
|
جنسیت |
0.360 |
0.215=0.360*0.597 |
0.575=0.215+0.360 |
|
وضعیت شغلی |
- |
0.31=0.178+0.232 |
0.31=0.178+0.232 |
شکل3 - مدل تحلیل مسیر
متغیر جنسیت با امنیت روانی به میزان (0.597) و امنیت اجتماعی به میزان (0.215) و بر متغیر گرایش به خرافات با میزان (0.360) اثر مستقیم دارد. متغیر وضعیت شغلی بر امنیت روانی با میزان (0.232) و بر امنیت اجتماعی با میزان (0.178) اثر مستقیم و بر گرایش به خرافات به میزان (0.31) اثر غیرمستقیم دارد. متغیر امنیت روانی به میزان (0.107) و متغیر امنیت اجتماعی به میزان (0.110) بر گرایش به خرافات، اثر مستقیم دارند. متغیرهای مقطع تحصیلی و قومیت بهعلت اینکه تأثیر معناداری بر گرایش به خرافات ندارند (p>0/05) از مدل تحلیل مسیر حذف شدند.
بحث و نتیجه
گرایش به خرافات و حیات آن در عصر حاضر، همواره محل بحث و پژوهش از دیدگاههای متفاوت بوده است. درواقع، آنچه موجب اهمیت این موضوع شده است، حیات این باورها در میان قشرهای متفاوت، با اشکال گوناگون در عصری است که با نامهای چون عصر انفجار اطلاعات، انقلابهای علمی، صنعتی و غیره شناخته میشود. اگر انسان در بدو تاریخ، بهعلت ناآشنایی با محیط و نبود پیشرفتهای تکنولوژیکی و غیره برای پاسخ به ناکامیها و احساس ناامنی از محیط زندگی خویش، به خرافات گرایش داشت، در عصر حاضر، این ناامنی، جای خود را به ابعاد دیگری از احساس ناامنی همچون احساس ناامنی اجتماعی، روانی، اقتصادی، فرهنگی و غیره داده است. گرایش به خرافات در بسترهای مختلف و زمینهها و علل گرایش به آن در زمان، مکان و اقشار مختلف به شیوههای گوناگون دستیافتنی است. با این اوصاف، آنچه در پژوهش اهمیت دارد، مطالعۀ احساس امنیت روانی و امنیت اجتماعی بر گرایش به خرافات، در میان دانشجویان است که بهعنوان قشر تحصیلکردۀ هر جامعهای، انتظار کنشهای منطقیتری از آنها میرود. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، آگاهی از میزان گرایش به خرافات در میان دانشجویان و تأثیر احساس امنیت روانی و امنیت اجتماعی بر آنها بوده است.
نتایج نشان میدهند متغیر احساس امنیت روانی و اجتماعی با گرایش به خرافات، رابطۀ معنیدار دارد. درواقع، دادهها، فرضیۀ اصلی پژوهش را تأیید میکنند؛ یعنی دانشجویانی که کمترین میزان احساس امنیت اقتصادی، نااطمینانی به آینده، نبود احساس خوشبختی و دیگر ابعاد خرد احساس امنیت روانی و امنیت اجتماعی را داشتند، بیشترین میزان گرایش به خرافات را نیز از خود نشان دادند. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهند متغیرهای جنسیت، قومیت، وضعیت اشتغال و مقطع تحصیلی بهعنوان متغیر میانجی تأیید میشوند؛ یعنی متغیرهای زمینهای نامبرده بر رابطۀ امنیت روانی و اجتماعی و گرایش به خرافات تأثیر میگذارند. دربارۀ جنسیت، این رابطه در زنان قویتر است. این یافتۀ پژوهش با نتیجۀ پژوهش شایهونگ (2009)، افشانی (1385)، صفایی (1389) و زارع و عمادی (1394) همسویی دارد. همچنین در این پژوهش مشخص شد قومیت نیز بهعنوان متغیر میانجی، نقش تأثیرگذار در گرایش به خرافات دارد که نتیجۀ پژوهش صفایی و همکاران (1389) و زارع و همکاران (1394) نیز با این نتیجه همسوست. همچنین یافتۀ پژوهش مبنی بر تأثیر احساس امنیت بر گرایش به خرافات نیز با پژوهش صفایی و همکاران مطابقت دارد. متغیر مقطع تحصیلی نیز بهعنوان متغیر تأثیرگذار نشان داد با افزایش میزان تحصیلات، گرایش به خرافات کاهش مییابد و این نتیجه با پژوهش صفایی (1389)، زارع (1390) و ربیعی (1396) همسویی دارد.
اینگلهارت نیز در پردازش نظریۀ خود بیان میکند که نبود احساس امنیت اجتماعی بر میزان ارزشها و کنشهای سنتی افراد میافزاید که تحت فشارهای روانی و احساس خطر، این ارزشها و کنشهای سنتی، نمود بیشتری مییابند. همچنین، همانگونه که مازلو بیان میدارد، چنانچه نیازهای انسان ازجمله نیازهای جسمانی، امنیت، عشق، عزت نفس و خودشکوفایی برآورده شوند، تأثیر آنها در باورها، افکار، افعال و کردار دیده میشود (زارع شاهآبادی و ترکان، 1394: 111 و 112). بدینترتیب، گرایش به خرافات، که از ارزشها، کنشهای سنتی و غیرمنطقی هر جامعهای است، تحت فشارهای روانی و درنتیجه، نبود احساس امنیت اجتماعی است که با برآوردهنشدن نیازهای افراد، گرایش به خرافات در باورها و رفتارهای آنان افزایش مییابد.
درهرحال، با توجه به پژوهش حاضر، مطالعۀ تأثیر احساس امنیت روانی و امنیت اجتماعی بر گرایش به خرافات در بین دانشجویان نشان میدهد در شرایط فعلی دانشجویان، با توجه به برخی نابسامانیهای موجود، احساس امنیت روانی و اجتماعی کمی دارند؛ درنتیجه، گرایش به خرافات در آنها زیاد است. درواقع، گرایش به خرافات، سازوکاری برای تسکین و آرامش افرادی به شمار میآید که به آیندۀ شغلی و بهطور کلی، زندگی خود اطمینان لازم را ندارند. همچنین، نکتۀ مهم این است که در بیشتر پژوهشها ازجمله پژوهش مذکور، متغیر جنسیت بهعنوان یک متغیر میانجی، تأثیر بسزایی در گرایش به خرافات دارد. این امر نشان میدهد دانشجویان دختر، احساس ناامنی روانی و اجتماعی بیشتری دارند؛ درنتیجه، میزان گرایش آنها به خرافات نیز بیشتر است. باری، اینگلهارت معتقد است با توسعۀ کشورها ازنظر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حرکت جامعه از سنتی به مدرن، تغییراتی در ارزشها و سنتهای آنها به وجود میآید و ارزشهای نوینی با محوریت ارزشهایی همچون عقلانیت، اعتماد و سازوکارهای مشارکتی و دموکراتیک پیدا میشود. ازنظر او، حرکت به سمت چنین ارزشهای فرامادیگرایی، خطی و ساده نیست و غالباً شرایط جوامع در این زمینه دخیل هستند (بابایی و همکاران، 1396: 346). در چنین شرایطی، افراد به ابزارهای مختلفی برای افزایش احساس امنیت خود، هرچند کاذب و گذرا باشد، چنگ میزنند و از این رهگذر در پی ایجاد حاشیۀ امنی برای خود هستند.
درهرحال، گرایش به خرافات در هر قوم و ملتی، جایگاه خاص خود را دارد و هنوز عدهای وجود دارند که به خرافات باقیمانده از نسلهای پیش خود پایبند هستند و در فرایند جامعهپذیری و فرهنگپذیری، آنها را به نسل بعد از خود انتقال میدهند. درواقع، در ذهن هر انسان، باورهایی است که با هیچ منطق علمی، همخوانی ندارند و اعتقاد به آنها با هیچ توجیه منطقی، درکشدنی نیست؛ اما وجود دارند و گاهی در زندگی، کارکردهایی مییابند که ممکن است مسیر زندگی فرد را تغییر دهد. کم و زیاد این باورها در هر فرد با توجه به شخصیت و دیدگاههای او متفاوت است. گرایش به خرافات از منابعی مانند ابهام موقعیت ازجمله موقعیتهای فردی و اجتماعی شکل میگیرد. هنگامی که مقدار تنش و فشار و اضطراب و بیاعتمادی اجتماعی افزایش مییابد، افراد مستعد دچار تردید و بیاختیاری میشوند. این موقعیتهای مبهم دربارۀ زنان، بیشتر صدق میکند؛ به همین علت برای خروج از این تنش و اضطراب به سراغ خرافه میروند. همچنین دربارۀ امنیت روانی، مطالعات زیادی نشان دادهاند که برخی از مشکلات روانی مانند اضطراب یا مشکلات عاطفی در زنان، بیشتر است؛ به همین علت، آنها برای کاهش بار این مشکلات به سراغ خرافه و رفتارهای خرافی میروند. برخی عوامل دیگر را نیز میتوان از دلایل گرایش به خرافات برشمرد؛ مانند دسترسینداشتن آسان و ارزان به نیازهای اولیه و فقر در جامعه، تأثیرپذیری از گروه همسالان و دوستان، ضعف باور به اعتقادات مذهبی، ویژگیهای شخصیتی، احساس نیاز به آرامش و اعتمادبهنفس، کنجکاویهای هدایتنشده، کمبود آموزش و ناآگاهی و القائات برخی رسانهها. اعتقادات خرافی در میان افراد زیادی وجود دارد و هرچه تعداد این افراد بیشتر میشود، حرکت منطقی جامعه کندتر میشود و هزینههای اقتصادی و اجتماعی بیشتری به جامعه تحمیل میکند. اگر خرافات در افراد به باور تبدیل شود، تغییردادن آن، بسیار سخت است و باعث ایجاد وسواسهای فکری و عملی میشود. همچنین آسیبدیدن روابط اجتماعی افراد در جامعه از پیامدهای افزایش گرایش به باورهای خرافی است که افراد را درگیر میکند. اعتقاد به خرافهها و عقیدههای بیریشه و اساس، تأثیرات مخرّبی بر زندگی انسان بر جای میگذارد. زندگیهای بسیاری براساس عقیده به یک خرافه، دچار بحران شدهاند و پیوندهای بسیاری با اعتماد به مطلبی بیاساس، از هم گسیخته شده است. درحقیقت، گرایش به خرافات در زندگی، مانند آویزانشدن به ریسمانی پوسیده در چاهی تاریک و عمیق است. زیان پارهای از اعتقادات خرافی، فقط به شخص دارندۀ آن عقیده بازنمیگردد. بعضی خرافهها، خانواده، بستگان، دوستان و گاه، گروه وسیعی از مردم را درگیر میکند و آفتهای جبرانناپذیری به بار میآورد؛ بنابراین، شناختن ابعاد خرافات و تبعات منفی آن برای افراد یک جامعه ضروری است. همچنین باید با هدایت جامعه بهویژه دانشجویان به سمت عقلانیت و واقعبینی، آنان را از گرایش به خرافات دور کرد.
یکی از راهحلهای کاهش میزان گرایش به خرافات، افزایش آگاهی از طریق آموزش انتقادی است؛ آموزشی که روحیۀ پرسشگری و ذهن استدلالگر پرورش دهد. دانشگاه بهعنوان مهمترین محمل علمی هر جامعه، نقش بسزایی در کاهش گرایش به باورهای خرافی دارد. این امر با تقویت دانش «رهاییبخش» بهعنوان دانشی که انسان را از قیدوبندهای نادرست ذهنی رها کند، تحقق میپذیرد. همچنین ناهماهنگی و نبود ارتباط ارگانیک میان توسعۀ آموزشی و توسعۀ اقتصادی در کشور به بروز ناهماهنگیهایی میان خروجیهای دانشگاه و ورودیهای بازار کار منجر شده است؛ امری که در کاهش احساس امنیت روانی و امنیت اجتماعی دانشجویان، نقش بسزایی دارد. امید به آیندۀ شغلی (درست یا غلط)، مرکز ثقل امنیت روانی و امنیت اجتماعی هر فردی است. زمانی که این احساس امنیت به خطر میافتد، راه برای انحرافات دیگر ازجمله گرایش به خرافات فراهم میشود. برنامهریزیهای توسعهگرایانه مانند تحقق هدف «دانشگاه کارآفرین»، که دانشگاهها را به سمت کاربردیکردن رشتههای دانشگاهی سوق میدهد، امر پسندیدهای است. با این کار، شرایط برای ایجاد موقعیتهای شغلی مختلف برای دانشجویان و امید به دستیابی خوشبختی بیشتر فراهم میشود.
[1] Superstitions
[2] Immaterial culture
[3] Insecurity
[4] Marx
[5] Metaphysic
[6] Supernatural
[7] Markle
[8] Shuihung
[9]Socio-Psychological security
[10] Halla et-al.
[11] Haq Kayani
[12] Shuihung
[13] Markle
[14] Security
[15] Buzan
[16] King and Murray
[17] Coser
[18] Weber
[20] Ruy
[21]Moderation Analysis