الگوسازی ساختاری عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار بر هم‌گرایی بین ‏قومی در شهر اهواز

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار، گروه جامعه‏ شناسی، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

2 دانشیارگروه علوم اجتماعی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز ایران

3 کارشناس ارشدجامعه‏شناسی، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

چکیده

کشور ایران از‌جمله کشورهایی است که اقوام بسیار زیادی دارد؛ بنابراین باید به این امر توجه کرد که انسجام و یکپارچگی در روابط و مناسبات اجتماعی، در‌میان شهروندان و اقوام مختلف از عوامل مؤثر در توسعۀ اجتماعی جوامع است؛ بنابراین هدف مقالۀ حاضر، بررسی عوامل تأثیرگذار بر هم‌گرایی بین قومی در شهر اهواز است. روش اجرای پژوهش حاضر به‌صورت پیمایشی و ابزار جمع‏آوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعۀ آماری پژوهش شامل افراد بالای 16 سال دو قوم بختیاری و عرب شهر اهواز است که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد. برای جمع‏آوری داده‏ها از پرسشنامۀ استاندارد و برای روایی و پایایی متغیرهای پژوهش از الگو‏سازی معادله‌های ساختاری استفاده شده‏ است. نتایج بخش الگوی اندازه‏گیری نشان می‏دهد که شاخص‏های روایی و پایایی میزان مطلوبی دارند. یافته‏های پژوهش بیانگر تأثیر معنی‏دار متغیرهای پژوهش بر میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان پاسخگویان است. با‌توجه به نتایج پژوهش میزان تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی (327/0)، قانون‏گرایی (312/0)، میزان استفاده از رسانه‏های جمعی (256/0)، اعتماد اجتماعی (185/0)، احساس تعلق اجتماعی (114/0) و قوم‏گرایی (187/0-) است؛ از این ‏رو در‌بخش الگوی ساختاری نیز با‌توجه به اعداد معناداری می‏توان نتیجه گرفت که فرضیه‏های پژوهش تأیید شده است؛ بنابراین تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی، قانون‎گرایی، اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، قوم‏گرایی و میزان استفاده از رسانه‏های جمعی بر هم‌گرایی بین قومی در‌میان پاسخگویان تأیید شده است. همچنین، نتایج الگو‌سازی معادله‌های ساختاری نشان می‏دهد که متغیر سرمایۀ فرهنگی بیشترین تأثیر را بر متغیر هم‌گرایی بین قومی متغیر دارد و در مرتبۀ بعد متغیرهایی چون قانون‎گرایی، میزان استفاده از رسانه‏های جمعی، قوم‏گرایی، اعتماد اجتماعی و احساس تعلق اجتماعی قرار دارند. همچنین، 2/44 درصد از تغییرات متغیر هم‌گرایی بین قومی ازسوی متغیرهای پژوهش تبیین شده است. با افزایش میزان اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، سرمایۀ فرهنگی، گرایش به قانون‏گرایی، میزان استفاده از رسانه‏های جمعی و کاهش میزان قوم‏گرایی در‌میان پاسخگویان می‏توان میزان هم‌گرایی بین قومی را در‌میان پاسخگویان افزایش داد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Structural Modeling of Cultural, Social, and Political Factors Affecting Inter-Ethnic Convergence in Ahvaz

نویسندگان [English]

  • Massoumeh Bagheri 1
  • Abdolreza navah 2
  • Hadith Shojaie Barjui 3
1 Associated Professor, Department of Sociology, Faculty of Economics and Social Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
2 Associate Professor of Sociology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
3 Master of Sociology, Faculty of Economics and Social Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
چکیده [English]

Introduction
Iran is a multi-ethnic country and this has made paying attention to ethnic issues always one of the concerns of policy-makers and officials. Paying attention to the issue of race and ethnicity can be considered in different frameworks. Some experts see ethnic diversity as a threat and some see it as an opportunity and hence, the convergence of ethnic groups. Iran is a country that includes many ethnic groups with very different sub-cultures. On the one hand, it has created a very rich cultural context and on the other hand, it has created disputes and conflicts among different ethnic groups in some cases. Integration is effective in providing national unity and ethnic integration can be strengthened by policy. Considering that a large population of Ahvaz City consists of the two ethnic groups of Arabs and Bakhtiaris and that no independent research has been done to investigate inter-ethnic integration in this city so far, it was necessary to conduct a research and investigate this issue among the mentioned groups living in this city. The present study was carried out to investigate the factors affecting inter-ethnic integration in the city of Ahvaz. In this research, the variables of cultural capital, legalism, sense of social belonging, social trust, ethnocentrism, and the amount of using mass media were used as the independent variables. Then, the following question was raised: To what extent could these variables have an effect on inter-ethnic convergence in Ahvaz City?
 
 
Materials & Methods
This research was based on a survey method and the data collection tool was a questionnaire. The statistical population included people over 16 years of age from both Bakhtiari and Arab tribes living in Ahvaz City. The sample size was determined to be 384 people based on the Cochran formula. A standard questionnaire was used to collect the data. The structural equation modeling was utilized for confirming the validity and reliability of the research variables. The results of the measurement model showed that the indicators had favorable levels of validity and reliability.
 
Discussion of Results & Conclusion
The findings of this study indicated the significant effects of the research variables on the level of inter-ethnic convergence among the respondents. According to the results, the influences of the variables of cultural capital, legalism, amount of using mass media, social trust, sense of social belonging, and ethnocentrism had the values of 0.327, 0.312, 0.256, 0.185, 0.114, and -0.187, respectively. According to these significant figures, it could be concluded that the research hypotheses were confirmed in the structural model. Therefore, the effects of the mentioned variables on the inter-ethnic integration stated by the respondents were corroborated. The results of the structural equation modeling also revealed the effects of the variables of cultural capital, legalism, amount of using mass media, social trust, sense of social belonging, and ethnocentrism on the variable of inter-ethnic convergence, respectively. In addition, the research variables were able to explain 44.2% of changes in the variable of inter-ethnic convergence.
Finally, the results of the research demonstrated that the level of this convergence could be enhanced by increasing the levels of social trust, sense of social belonging, cultural capital, tendency towards legalism, and amount of using mass media and decreasing the level of ethnocentrism among the respondents.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Inter-Ethnic Convergence
  • Cultural Capital
  • Legalism
  • Mass Media
  • Ethnicity
  • Social Trust

مقدمه و بیان مسئله

ایران کشور چند‌قومی است و این امر باعث‌ شده است که توجه به مسائل قومی همواره یکی از دغدغه‏های سیاست‌گذاران و مسئولان امر باشد. توجه به مسئلۀ قوم و قومیت در چارچوب‏های مختلف می‏تواند مدنظر قرار گیرد. عده‏ای از صاحب‏نظران به‌تنوع قومی به‌‌‌مثابۀ یک تهدید می‎نگرند و تعدادی آن را فرصت می‏دانند؛ از این ‎رو هم‌گرایی اقوام از دل این دیدگاه‏ها آشکار می‌شود؛ اما فارغ از اینکه با چه دیدگاهی به‌تنوع قومیت‎ها نگریسته شود، موضوع قومیت باید به‌عنوان یک مؤلفۀ اجتماعی مدنظر قرار گیرد (چگینی و همکاران، 1400: 84). استان خوزستان نیز به‏عنوان یکی از استان‏های مرزی ایران در منطقۀ حساسی قرار دارد. این امر سبب شده است که قدرت‏های منطقه‏ای و فرامنطقه‏ای به این منطقه همواره توجه کنند. در این زمینه، می‏توان از طرح تجزیۀ خوزستان در‌سال‏های 1837-1847 میلادی طرح تجزیۀ خوزستان در زمان شیخ خزعل، طرح تجزیۀ خوزستان در زمان ملی‌شدن صنعت نفت، طرح تجزیۀ خوزستان در‌سال 1958 میلادی و طرح تجزیۀ خوزستان در زمان جنگ ایران و عراق اشاره کرد. در‌سال‌های اخیر، برخی بازیگران منطقه‏ای و فرامنطقه‏ای و بعضی از فعّالان قومی تلاش کرده‏اند در‌ظاهر با‌عنوان حمایت از اقوام ایرانی و با سوء‌استفاده از مشکلات اقتصادی و اجتماعی موجود در منطقه، ضمن تحریف هویت ایرانی عرب‌های خوزستان، برای قوم عرب خالق هویت عربی غیر‌ایرانی باشند؛ بنابراین چالش‏ها و ناآرامی‏هایی را گهگاه در مناطق جنوبی به‌خصوص خوزستان و به‌ویژه مناطق عرب‏نشین ایجاب می‏کنند تا به مسائل و تحولات این منطقه بیشتر توجه و به‌دنبال آن تأثیر‌های آنها بر امنیت ملی سنجیده شود (ترکی و همکاران، 1399: 160).

هم‌گرایی اجتماعی نتیجۀ باورها و آرمان‌هایی است که در وجود همۀ افراد یک جامعه رشد‌‌‌ یافته است و خود را به‌شکل رفتارهای اجتماعی بروز می‏دهد. همبستگی‏های فرهنگی، زبانی، مذهبی، میراث معنوی و تاریخی و منافع مشترک و تا حدودی برابر اقتصادی به‏عنوان عوامل مؤثر بر هم‌نوایی و هم‌گرایی اجتماعی هستند که با‌توجه به رخدادهایی که در جامعه اتفاق می‏افتد، کمرنگ یا پررنگ می‌شوند (گلجان، 1393)؛ از این ‏رو انسجام جامعه و حفظ و تداوم ثبات، انضباط، یکپارچگی از اصلی‏ترین دل‌مشغولی‏های همیشگی عالمان و اندیشمندان علوم‌انسانی و به‌خصوص علوم‌اجتماعی بوده و مباحث و نظریه‏های زیادی دربارۀ آن به‌وجود‌آمده و مفهوم هویت و قومیت همواره در این زمینه مطرح بوده است (سرور و همکاران، 1393:‏70).

کشور ایران از یک‌سو، دربردارندۀ اقوام متعدّد با خرده‌فرهنگ‌های بسیار متفاوت است که یک بافت فرهنگی بسیار غنی به وجود آورده است و از دیگر سو، مجادله‌ها و کشمکش‌هایی را نیز در‌بین اقوام مختلف در مواردی به وجود آورده است؛ بنابراین هم‌گرایی در وحدت ملی مؤثر است و با سیاست‌گذاری، هم‌گرایی قومیتی را می‌توان تقویت کرد. همچنین، با‌توجه به اینکه جمعیت زیادی از شهر اهواز را دو قوم عرب و بختیاری تشکیل می‏دهد و تاکنون نیز پژوهشی به‌صورت مستقل دربارۀ بررسی هم‌گرایی بین قومی در شهر اهواز انجام نشده است، ضرورت انجام‌دادن پژوهشی در این زمینه ایجاب کرده ‏است که این مسئله در شهر اهواز و در‌میان دو قوم بختیاری و عرب ساکن این شهر بررسی شود؛ از این ‏رو پژوهش حاضر در راستای بررسی عوامل مؤثر بر هم‌گرایی بین قومی در شهر اهواز انجام شده است. در پژوهش حاضر از متغیرهای سرمایۀ فرهنگی، قانون‎گرایی، احساس تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی، قوم‏گرایی و میزان استفاده از رسانه‏های جمعی به‏عنوان متغیرهای مستقل استفاده شده ‏است. حال این سؤال مطرح می‏شود که قانون‏گرایی، میزان استفاده از رسانه‎های جمعی، احساس تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی، قوم‏گرایی و سرمایۀ فرهنگی به چه میزان بر هم‌گرایی بین قومی در شهر اهواز اثر‌گذار هستند؟‏

 

پیشینۀ تجربی

سروستانی و عبدالخانی (1394) نیز در پژوهشی نقش رسانه‏ها را در انتقال اطلاعات و ایجاد هم‌گرایی اقوام با رویکرد امنیت پایدار در استان خوزستان بررسی کرده‌اند. حداد‏پور و پیشگاهی‏فرد (1394) در پژوهشی جایگاه هویت قومی را در همبستگی ملی قوم عرب خوزستان بررسی کرده‌اند. نویسندگان در این مقاله کوشیده‌اند که عوامل مؤثر در واگرایی و هم‌گرایی قوم عرب را به هویت ملی بررسی کنند. براساس مطالعات و اطلاعات گردآوری‌شده، این تحقیق به‌روش توصیفی-تحلیلی تجزیه‌و‌تحلیل شده است؛ در‌نتیجه یکسری عوامل از‌جمله شیعه‌بودن قوم عرب در خوزستان باعث هم‌گرایی بین قوم عرب می‌شود و در‌نتیجه، هویت ملی را تقویت می‌کند که می‏تواند اثری کاهنده بر عوامل واگرایی به جای بگذارد؛ به‌طوری که در دهه‏های اخیر جنبش‏های سیاسی واگرایی که در پناه حمایت‏های بین‌المللی و فرامنطقه‏ای در منطقه پدید آمد با استقبال مردم بومی روبه‌رو نشد.

خرازی آذر و همکاران (1395) در پژوهشی با عنوان تأثیر استفاده از رسانه‏های جمعی و اجتماعی بر هم‏گرایی بین قومی در ایران، به این نتیجه رسیده‏اند که استفاده از رسانه‏های جمعی تأثیر معناداری بر هم‌گرایی بین قومی در ایران دارد. جهانی و همکاران (1396) در پژوهشی میزان تأثیر مؤلفه‌های فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی را بر هم‌گرایی مردم استان‌های کردنشین ایران بررسی کرده‌اند. نتایج این پژوهش نشان داده ‏است که مؤلفه‌های فرهنگی-اجتماعی با 25/45 درصد و مؤلفه‌های اقتصادی با 75/49 درصد به‌عنوان عامل هم‌گرایی هستند.

باصری و همکاران (1396) در پژوهشی با عنوان رابطۀ بین سرمایۀ اجتماعی و هم‌گرایی قومیتی در استان آذربایجان غربی، به این نتیجه رسیده‏اند که رابطۀ مثبت و معنی‏داری بین سرمایۀ اجتماعی و هم‌گرایی قومی در‌بین افراد مطالعه‌شده وجود دارد. در این پژوهش از اعتماد و تعلق اجتماعی به‏عنوان ابعاد سرمایۀ اجتماعی استفاده ‎شده است. دشتی و عیوضی (1397) در پژوهشی عوامل مؤثر بر ارتقا هم‌گرایی اقوام ایرانی را در عصر جهانی‌شدن بررسی کرده‌اند. نتایج تحقیق نشان داده ‏است که تمامی مؤلفه‏ها بر هم‌گرایی اقوام ایرانی مؤثرند. همچنین، مؤلفۀ سیاسی و امنیتی بیشترین تأثیر را در هم‌گرایی اقوام ایرانی دارد.

صفایی و همکاران (1400) نیز در پژوهشی عوامل مؤثر بر هم‌گرایی قومی را در‌بین اقوام ساکن شهر اهواز بررسی کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‏اند که متغیر سرمایۀ فرهنگی تأثیر معناداری بر هم‌گرایی قومی در این شهر دارد. شیرازه محبت و همکاران (1401) در پژوهشی تبیین جامعه‎شناختی نقش رسانه‏های اجتماعی را بر میزان هم‌گرایی اقوام بررسی کرده‏اند. نتایج پژوهش تأثیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی را بر هم‌گرایی اقوام تأیید کرده ‏است.

میدبن[1] (2015) در پژوهشی با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی مسئلۀ شهروندی، انسجام و تلاش برای دستیابی به همبستگی اجتماعی را در‌میان اقوام مختلف در کشورهای دانمارک، نروژ و سوئد بررسی‌کرده و نتیجه گرفته است که بین قوانین و اصول شهروندی با هم‌گرایی و ادغام اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد و رعایت اصول شهروندی مسیری برای رسیدن به انسجام اجتماعی در کشورهای چند‌قومیتی است.

مویج و بنیفلاح[2] (2017) در پژوهشی تفاوت‏های بین فرهنگی گروه‏های قومی و هم‌گرایی یا واگرایی ارزش‏های فرهنگی را در ایالات متحده بررسی کرده‌اند. نویسندگان در این پژوهش با روش هافستد، تفاوت در ارزش‏های فرهنگی، گروه‎های قومی در یک ملت را بررسی کرده‌اند. یافتۀ اصلی این پژوهش به هم‌گرایی ارزش‏های فرهنگی گروه‏های قومی در ایالات متحده با درجه‌های مختلف هم‌گرایی بین گروه‏ها اشاره دارد.

استادولسکا[3] (2018) در پژوهشی دربارۀ نژاد، قومیت، مهاجرت و فراغت و ارتباط متقابل سه متغیر نژاد، قومیت و مهاجرت را با فراغت و گذران آن بررسی کرده است. این پژوهش به‌صورت توصیفی-تحلیلی انجام‌شده و نتایج آن نشان داده ‏است که بین سه متغیر نژاد، قومیت و مهاجرت با فراغت و نحوۀ گذران آن ارتباط معناداری وجود دارد. ملومن و همکاران[4] (2020) در پژوهشی شرایط اقتصادی، محرومیت نسبی و تهدیدهای قومی را بررسی کرده‌‏اند. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه‏ای انجام شده است. نتایج نشان می‏دهد که محرومیت نسبی نه‌تنها به‌عنوان یک عامل مهم واسطه‏ای بین موقعیت‏های ساختاری-اجتماعی و تهدید درک شده است، به‌طور کامل ارتباط بین شاخص‏های اقتصادیِ زمینه‏ای و تهدید قومی را نیز واسطه می‏کند.

 

ملاحظه‌های نظری

یکی از نظریه‌های سیاسی بررسی‌شده با هم‌گرایی قومی، نظریة «عوامل ذهنی-عینی» است (صالحی، 1386: 33). به اعتقاد راتچایلد و شابفلین، عوامل ذهنی ریشه در هویت‌خواهی جامعۀ قومی دارد و شامل عوامل فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و روانی است که خواسته‏های اساسی مذاکره‌نشده‌ای را پدید می‏آورد و از شاخص‏های مهم آن تفاوت‏های زبانی، فرهنگی، ذهنی و تجربۀ خاص تاریخی و آگاهی از تفاوت‏هاست. عوامل عینی ریشه در مسائل اقتصادی و اجتماعی دارد و شامل اختلافات قومی و تبعیض در سیاست‏ها، برنامه‏ها و ترتیبات سازمانی تبعیض‌آمیز می‏شود (دشتی و عیوضی، 1397: 145)؛ بنابراین در این نظریه، ملی‎گرایی عامل اصلی هم‌گرایی اقوام است و می‏توان نتیجه گرفت که افزایش هویت ملی باعث افزایش میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان اقوام می‎شود (بهرامیان و بهرامیان، 1391: 139).

همچنین، در نظریۀ تبعیضات قومی گوبوگلو[5] (1991) خشونت و درگیری‏های قومی را می‏توان در گروه‏های اجتماعی و منافع اقتصادی-اجتماعی بررسی کرد. گوبوگلو در نظریۀ خود بیشترین توجه را به عناصر و عوامل قومی با دسته‎بندی اجتماعی، تقسیمات کاری و طبقه‎بندی اجتماعی معطوف کرده است. همچنین، مؤثر‌بودن تبعیضات اجتماعی را بر‌اساس خصوصیات قومی و نژادی مهم‏ترین انگیزه برای وقوع درگیری‎های بین‎ قومی و درگیری‎های آشکار قومی می‎داند (ترابی، 1388: 121ـ120).

در نظریۀ ارتباطات جمعی دنیس مک کوایل[6] (1983) رسانه‏های جمعی با کاهش میزان انزوای اجتماعی در‌میان افراد جامعه و کمک به تقویت احساس مشترک با اعضای جامعه، موجد نوعی احساس تعلق می‏شوند؛ یعنی باعث افزایش میزان تعلق اجتماعی در‌میان افراد جامعه می‏شوند؛ به‌طوری که هویت جامعه در رأس سایر هویت‏ها قرار می‏گیرد؛ در‌نتیجه تعهد عمومی تقویت و این نیز باعث افزایش سرمایۀ اجتماعی در جامعه می‏شود (جوادی‌بورا و هاشم‎نژاد ابرسی، 1396: 118) و در‌نتیجه میزان هم‌گرایی بین قومی را در‌میان افراد جامعه افزایش می‏دهند؛ بنابراین بر‌طبق نظریۀ مک کوایل می‌توان این‌طور استنباط کرد که متغیر رسانه‏های جمعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی با افزایش سرمایۀ اجتماعی (میزان تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی) اثر‌گذار هستند؛ زیرا رسانه‏های جمعی باعث افزایش میزان همبستگی اجتماعی در‌میان افراد جامعه می‏شوند که به‌تبع آن میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان افراد جامعه افزایش پیدا می‏کند.

به عقیدۀ‏ دورکیم نیز، ساختار اجتماعی یک جامعه به‏گونه‏ای خودکار اندیشه و رفتار مناسب را در افراد تولید می‏کند. هنگامی که ساختارهای گوناگون در سازگاری طبیعی باشند، سلامتی و به‏هنجار‌بودن متداول است. آسیب‎شناسی و بحران هنگامی رخ می‏دهد که ساختارها منظم نباشند؛ بنابراین زمانی که مردم متوجه شوند سرنوشت آنها به سرنوشت دیگران وابسته است، برای همکاری و انسجام و همیاری مشتاق‏تر هستند. از این منظر که ما به دیگران نیاز داریم باید تلاش برای همبستگی ارگانیکی ترویج شود. جایی که هر‌فرد در جامعه حوزه‏های عمل و نقشی خاص برای بهبود عملکرد کل جامعه دارد، افراد وابستگی و احساس همبستگی اجتماعی بیشتری به جامعه و نقش‏های دیگر پیدا می‏کنند و در‌نتیجه گرایش به هم‌گرایی و انسجام اجتماعی در‌میان افراد جامعه افزایش پیدا می‏کند (رضادوست و همکاران، 1393: 32ـ30)؛ بنابراین براساس نظریۀ دورکیم، شاخص وجود انسجام اجتماعی، پذیرش همگانی قوانین، قواعد و هنجارها، پیوند با سازمان‏های اجتماعی و مشارکت در آنها، احساس تعلق اجتماعی و اعتماد و شکل‏گیری منافع ملی و گرایش به همبستگی اجتماعی است (فرهمند و نجفی، 1397: 52)؛ از این ‏رو می‏توان گفت که نظریۀ سرمایۀ فرهنگی پی یر بوردیو[7] (1977) به‌عنوان یکی دیگر از منابع فکری مرتبط با تبیین هم‌گرایی بین اقوام مطرح است؛ زیرا از‌نظر بوردیو از‌جمله مسائلی که تحت‌تأثیر میزان‎های سرمایة فرهنگی قرار می‎گیرد، کاهش تعصبات قومی و عارضی است. به این دلیل که با افزایش سرمایة فرهنگی بر میدان‏های مشترک بین ‏فردی افزوده می‏شود، تفاوت‏های فردی و قومی رنگ می‎بازد، تفکر و کنش عقلانی جایگزین کنش سنتی و حساب‌نشده می‎شود و به کاهش خصومت‎های قومی و افزایش هم‌گرایی آنها می‎انجامد (بهرامیان و بهرامیان، 1391: 139)؛ بنابراین با‌توجه به نظریۀ سرمایۀ فرهنگی بوردیو می‏توان اذعان داشت که سرمایۀ فرهنگی از عامل‏های مهم و اساسی در تقویت و افزایش میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان افراد جامعه است.

همچنین، گیرتز در رویکرد نظری خود با‌عنوان اصل شهروندی، با‌توجه به ادعای آن دربارۀ تأثیر گرایش به قانون‏گرایی بر کاهش خصومت‏های قومی و افزایش تبادلات فرهنگی و هم‌گرایی اقوام عنوان می‏کند که این نظریه می‏تواند تبیین‌کنندۀ مسئلۀ هم‌گرایی بین قومیت‏های یک واحد سیاسی باشد (خرازی آذر و همکاران، 1395: 83ـ82)؛ بنابراین از‌نظر گیرتز یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر میزان هم‌گرایی بین قومی متغیر قانون‏گرایی است و این متغیر می‏تواند باعث افزایش میزان هم‌گرایی بین قومی شود.

 

الگوی نظری پژوهش

 

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1- الگوی نظری پژوهش

Fig 1- Of the Theoretical Model of the Research

 

 

فرضیه‏های پژوهش

فرضیۀ اول: به نظر می‏رسد متغیر سرمایۀ فرهنگی بر هم‌گرایی بین قومی در‌میان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد.

فرضیۀ دوم: به نظر می‏رسد متغیر قانون‌گرایی بر هم‌گرایی بین قومی در‌میان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد.

فرضیۀ سوم: به نظر می‏رسد متغیر استفاده از رسانه‎های جمعی بر هم‌گرایی بین قومی در‌میان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد.

فرضیۀ چهارم: به نظر می‏رسد متغیر اعتماد اجتماعی بر هم‌گرایی بین قومی در‌میان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد.

فرضیۀ پنجم: به نظر می‏رسد متغیر احساس تعلق اجتماعی بر هم‌گرایی بین قومی در‌میان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد.

فرضیۀ ششم: به نظر می‏رسد متغیر قوم‏گرایی بر هم‌گرایی بین قومی در‌میان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد.

 

روش‌شناسی

شیوۀ اجرای پژوهش حاضر پیمایشی و مکان پژوهش شهر اهواز است. در انجام‌دادن این پژوهش برای جمع‏آوری داده‏ها و اطلاعات از روش کتابخانه‏ای (اطلاعات دست دوم) و روش میدانی استفاده شده است که بخش اول آن شامل پیشینۀ موضوع، تعریف و شناسایی مفهوم متغیرهای مستقل و وابسته و بررسی چگونگی تأثیر و ارتباط بین آنها با استفاده از نظریه‎های دانشمندان است که از کتاب‌ها، مقالات و پایان‏نامه‏ها استفاده شده ‏است. در‌بخش دوم برای جمع‏آوری اطلاعات (داده‏ها) از پرسشنامه استفاده شده ‏است. در این پژوهش، جامعۀ بررسی‌شده عبارت است از کلیۀ افراد منسوب به دو قوم عرب و بختیاری که بیشتر از 16 سال داشته باشند و ساکن شهرستان اهواز باشند. مرکز آمار ایران (1395) جمعیت شهرستان اهواز را 1395184 نفر اعلام کرد و از مجموع جمعیت شهرستان اهواز حدود 27/0 درصد زیر 16 سال دارند (مرکز آمار ایران، 1395). با کسر حدود 27/0 درصد (382020نفر) از جمعیت شهر اهواز، تعداد افراد بیش از 16 سال مشخص شد که 1285416 نفر بودند. تعداد 642708 نفر منسوب به قوم عرب که بیش از 16 سال دارند و نیز 257083 نفر در همان بازۀ سنی منسوب به قوم بختیاری شناخته شدند که جامعۀ آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. در‌نهایت، جمعیت آماری در پژوهش حاضر شامل افراد بیشتر از 16 سالِ دو قوم عرب و بختیاری ساکن شهر اهواز در‌سال 1400-1399 بودند که تعداد آنها مطابق گزارش مرکز آمار ایران (1395) 899791 نفر است.

در پژوهش حاضر از روش نمونه‌گیری خوشه‏ای چند‌مرحله‏ای و روش نمونه‏گیری طبقه‏بندی متناسب با حجم به‏صورت تلفیقی استفاده شده‎ است. به این صورت که ابتدا برای تعیین حجم نمونۀ قوم عرب و بختیاری از روش نمونه‌گیری طبقه‎بندی متناسب با حجم استفاده شده است که بر‌اساس آن حجم نمونۀ عرب‌ها برابر با 274 نفر و مقدار حجم نمونۀ بختیاری‎ها برابر با 110 نفر به دست آمده است و در‌نهایت، با استفاده از روش نمونه‏گیری خوشه‏ای چندمرحله‏ای مناطق، از مناطق هشتگانه شهر اهواز نمونه‏گیری انجام شده ‏است. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‏های حاصل از پرسشنامه و آزمون فرضیات و توصیف آماری داده‏ها از نرم‌افزار spss و Smart PLSاستفاده شد. همچنین، برای محاسبۀ حجم نمونۀ آماری لازم از فرمول کوکران استفاده شده است. حجم نمونه پس از محاسبه با استفاده از فرمول کوکران 384n =  نفر به دست آمد.

مقیاس هم‌گرایی بین قومی: هم‌گرایی بین قومی عبارت است از: ارتباط و نزدیک‌شدن اشخاص به‌سوی نقطه‌ای مشخص که بیشتر به‌عنوان هدف مشترک آنها شناخته می‌شود (حافظ‌نیا، 1385: 373). همانطور که دربخش ضمیمۀ 1، جدول 3 آمده است برای سنجش و اندازه‏گیری این متغیر از شش بُعد شاخص‎های نژاد، سرزمین مشترک، دین و مذهب، اقتصاد مشترک، سنت‏های اجتماعی و تداوم تاریخی در فرم مقیاس لیکرت به‌صورت رتبه‏ای (خیلی کم: 1، کم: 2 تا حدودی: 3 ، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده ‏است.

مقیاس میزان استفاده از رسانه‏های جمعی: رسانه‏های جمعی به همۀ ابزارهای غیر‌شخصی ارتباطات اطلاق می‏‎شود که با آنها پیام‏های صوتی و تصویری به‏طور مستقیم به مخاطبان منتقل می‌شود (میرفردی و فرجی، 1395: 102). همانطور که دربخش ضمیمۀ 2، جدول 4 آمده است، متغیر استفاده از رسانه‏های جمعی با استفاده از دو بُعد داخلی و خارجی در فرم مقیاس لیکرت به‌صورت رتبه‏ای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده ‏است.

مقیاس سرمایۀ فرهنگی: سرمایۀ فرهنگی، مجموعه‌ای از روابط، معلومات، اطلاعات و امتیاز‌هایی تعریف می‌شود که فرد برای حفظ‌کردن یا به‌دست‌آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده می‌کند (صالحی امیری، 1386: 64). همانطور که دربخش ضمیمۀ 3، جدول 5 آمده است برای عملیاتی‌کردن این مفهوم از سه بُعد سرمایۀ فرهنگی عینیت‌یافته، سرمایۀ فرهنگی تجسم‌یافته و سرمایۀ فرهنگی نهادینه‏شده در فرم مقیاس لیکرت به‌صورت رتبه‏ای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده ‏است.

مقیاس قانون‌گرایی: قانون‏پذیری و قانون‏گرایی در جامعه به‌منزلة پذیرش منطق قانون است؛ بدین معنا که هر رفتار و فعالیتی بتواند به‌شکل قانونی انجام شود. این امر به‌معنای ایستایی قانون نیست، بلکه مستلزم آن است که در هر‌مقطع از پویایی و تحرک جامعه و به تناسب آن، انسان‏ها قانون‌مدار و قانون‏پذیر باشند و این قانون‏پذیری در رفتارها و فعالیت‏های آنان جلوه کند (دانایی‏فر و همکاران، 1388: 8). همانطور که دربخش ضمیمۀ 4، جدول 6 آمده است برای اندازه‌گیری و عملیاتی‌کردن این متغیر، از سه بُعد شناختی، احساسی و رفتاری در فرم مقیاس لیکرت به‌صورت رتبه‏ای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده ‏است.

مقیاس اعتماد اجتماعی: اعتماد به‌عنوان یکی از محورهای مهم فلسفۀ اجتماعی و اخلاقی ریشه در‌سال‏های دیرینۀ تاریخ بشر دارد و یکی از عناصر بنیادین تعامل اجتماعی است که در حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیین‌کننده‏ای دارد و عاملی کلیدی در روابط متقابل نوین و نوعی سازوکار انسجام‌دهنده است که وحدت را در نظام اجتماعی ایجاد و حفظ می‏کند. درحقیقت، اعتماد پدیده‏ای چند‌وجهی است و بیانگر تمایل به اثرپذیری از گروه‏های دیگر است (خادمی و همکاران، 1390: 127)؛ بنابراین اعتماد اجتماعی از ضروریات زندگی اجتماعی در دنیای مدرن است و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. انسان‏ها در زندگی روزانه و در فعالیت‏های گوناگون باید به یکدیگر اعتماد داشته باشند و روابطشان را برمبنای آن بنا کنند. اعتماد افراد به واحدها و نهادهای اجتماعی، کارکردهای نظام اجتماعی را تسهیل می‏کند و در نظم اجتماعی مـؤثر می‏افتد (عسگری و شرافت، 1392: 853). همانطور که دربخش ضمیمۀ 5، جدول 7 آمده است، در‌بخش تعریف عملیاتی، متغیر اعتماد اجتماعی در سه سطح اعتماد بین‏شخصی، اعتماد عام یا تعمیم‏یافته و اعتماد نهادی در فرم مقیاس لیکرت به‌صورت رتبه‏ای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده ‏است.

مقیاس احساس تعلق اجتماعی: احساس تعلق اجتماعی به‏عنوان یک نیاز روانی اساسی برای فرد مطرح شده است. زیمل ضمن اشاره به نیاز روانی افراد به تعلق‏های گروهی معتقد است: تعلق به گروه و عضو گروه‌بودن برای افراد احساس امنیت روانی ایجاد می‏کند (صادقی‌جعفری و همکاران، 1397: 5). همانطور که دربخش ضمیمۀ 6، جدول 8 آمده است، متغیر احساس تعلق اجتماعی در دو بعُد خانواده و دوستان و اقوام و همشهری‏ها در فرم مقیاس لیکرت به‌صورت رتبه‏ای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده ‏است.

مقیاس قوم‏گرایی: برای نخستین بار سامنر[8] (1906) تعریفی رسمی از قوم‏گرایی را بدین شرح ارائه داد: نگرشی خاص به پدیده‏ها به‏گونه‏ای که فرد گروه خویش را محور همة پدیده‏ها دانسته و کلیة پدیده‏های دیگر را با‌توجه به آن، رتبه‏بندی و ارجاع می‏دهد. هر‌گروه به افتخارات، غرور و تکبر خود می‏بالد، برتری خود را می‏ستاید، هویت خود را تمجید می‎کند و با دیدة تحقیر و اهانت به افراد دیگر خارج از گروه می‏نگرد. جیمز کلاس نیز قوم‏گرایی را اینگونه تعریف می‌کند: احساس تعلق به یک قوم و برتر‌دیدن خویش و احساس تضییع حقوق که به تلاش برای کسب ازدست‌رفته‏ها منجر می‏شود (عباسی و همکاران، 1395: 398). همانطور که دربخش ضمیمۀ 7، جدول 9 آمده است در پژوهش حاضر نیز برای سنجش متغیر قوم‏گرایی از سه بُعد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در فرم مقیاس لیکرت به‌صورت رتبه‏ای (خیلی کم: 1، کم، 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده ‏است.

برای ارزیابی پایایی و روایی الگوی پژوهش از الگوسازی معادله‌های ساختاری با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی (Pls SEM) استفاده شد (Garson‚ 2016: 13). دربخش الگوی اندازه‌گیری از شاخص‌های آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و بار‌های عاملی برای بررسی میزان پایایی متغیر‌های پژوهش و از شاخص میانگین واریانس استخراج‌شده (AVE) برای بررسی روایی هم‌گرا در الگوی اندازه‌گیری استفاده می‌شود (Sanchez, 2013; Garson, 2016; Kwong & Wong, 2013; Latan & Ramli, 2017). نتایج جدول 1 نشان می‏دهد که میزان شاخص‏های پایایی (بارهای عاملی، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی) و شاخص روایی (میانگین واریانس به اشتراک گذاشته‎شده) برای همۀ متغیرهای پژوهش در اندازۀ مطلوبی قرار دارند.

 

 

جدول 1- شاخصهای پایایی و روایی متغیرهای پژوهش

Table 1- Reliability and Validity Indicators of Research Variables

متغیر

معرّف‏ها

 

بار عاملی

 

پایایی ترکیبی (CR)

میانگین واریانس استخراج‌شده (AVE)

آلفای کرونباخ (Alfa)

40/0 < بار عاملی

70/0 < CR

40/0 < AVE

70/0<Alfa  

رسانه‌های جمعی

داخلی

827/0

785/0

607/0

679/0

خارجی

728/0

قوم‏گرایی

اجتماعی

893/0

878/0

 

656/0

 

856/0

 

سیاسی

699/0

فرهنگی

832/0

اعتماد اجتماعی

فردی

480/0

829/0

465/0

777/0

تعمیم‌یافته

559/0

نهادی

924/0

سرمایۀ فرهنگی

تجسم‌یافته

824/0

809/0

 

540/0

 

733/0

 

نهادینه‌شده

711/0

عینیت‌یافته

665/0

قانون‌گرایی

شناختی

471/0

752/0

439/0

663/0

احساسی

523/0

رفتاری

907/0

هم‌گرایی بین قومی

اقتصاد مشترک

833/0

905/0

516/0

887/0

دین و مذهب

648/0

شاخص‌های نژاد

764/0

سرزمین مشترک

679/0

سنت‌های اجتماعی

749/0

تداوم تاریخی

618/0

احساس تعلق اجتماعی

خانواده

922/0

905/0

862/0

868/0

دوستان

934/0

 

 

 

یافته‏های پژوهش

میانگین متغیر سرمایۀ فرهنگی 80/29، انحراف معیار آن برابر با 018/5 است که نشان می‏دهد، پاسخگویان میزان متوسطی از سرمایۀ فرهنگی را دارند. میانگین متغیر قانون‏گرایی 76/43، انحراف معیار آن برابر با 649/5 است که نشان می‏دهد، پاسخگویان میزان به‌نسبت بالایی از گرایش به قانون را دارند. میانگین متغیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی، 82/28، انحراف معیار آن برابر با 943/4 است که نشان می‏دهد، پاسخگویان به میزان متوسطِ رو‌به بالایی از رسانه‏های جمعی استفاده می‏کنند. میانگین هم‌گرایی بین قومی، 63/68، انحراف معیار آن برابر با 094/11 است که نشان می‏دهد، پاسخگویان به میزان بالایی گرایش به هم‌گرایی با سایر اقوام را دارند. میانگین متغیر اعتماد اجتماعی، 30/46، انحراف معیار آن برابر با 338/7 است که نشان می‏دهد، پاسخگویان میزان متوسطی از اعتماد اجتماعی را دارند. میانگین متغیر احساس تعلق اجتماعی، 427/14، انحراف معیار آن برابر با 832/4 است که نشان می‏دهد، پاسخگویان به میزان متوسطی احساس تعلق اجتماعی دارند. میانگین متغیر قوم‏گرایی، 41/23، انحراف معیار آن برابر با 173/5 است که نشان می‏دهد، پاسخگویان به میزان متوسطِ رو‌به پایینی قوم‏گرایی دارند. در پژوهش حاضر برای تجزیه‌و‌تحلیل بخش الگوسازی معادله‌های ساختاری از نرم‌افزار SMART PLS استفاده شده ‏است. در‌ادامه، نتایج خروجی حاصل از نرم‌افزار نشان داده شده ‏است.

 

 

شکل 2- الگوی ساختاری ضرایب مسیر متغیرهای مستقل و متغیر وابسته

Fig 2- The structural model of path coefficients of independent and dependent variables

 

شکل 3- الگوی ساختاری ضرایب معناداری متغیرهای مستقل و متغیر وابسته

Fig 3- Structural model of significant coefficients of independent and dependent variables

 

 

هنگامی که روایی و پایایی سنجه‏های سازه تأیید شد، مرحلۀ بعدِ ارزیابی نتایج الگوی ساختاری شامل، ارزیابی معناداری و تناسب روابط الگوی ساختاری (T-Value) و ارزیابی سطح ضریب تعیین (R2) است (هیر و همکاران، 1395: 212 ـ 211). همانطور که شکل 2 نشان می‏دهد، مقدار (T-Value) برای تمام مسیرهای الگو بیشتر از قدر مطلق عدد 96/1 است؛ بنابراین تمام فرضیه‏های پژوهش تأیید می‌شوند. همچنین، شکل 1 نشان می‏دهد که مقدار ضریب تعیین برای متغیر هم‌گرایی بین قومی (442/0) است؛ بنابراین طبق نظر گارسون[9] (2016) که برای مقدار ضریب تعیین مقادیر 19/0، 33/0 و 67/0 را به‌ترتیب ضعیف، متوسط و قابل توجه بیان کرده ‏است، میزان ضریب تعیین در این پژوهش متوسط تفسیر می‎شود. با‌توجه به نتایج شکل‎های 1و 2 و با‌توجه به ضریب معناداری (T-Value) فرضیۀ اول پژوهش، یعنی تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 327/0 و سطح معناداری نیز برابر با 831/7 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان سرمایۀ فرهنگی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. همچنین، فرضیۀ دوم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر قانون‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر قانون‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 312/0 و سطح معناداری نیز برابر با 430/7 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان گرایش به قانون‏گرایی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. فرضیۀ سوم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 256/0 و سطح معناداری نیز برابر با 860/5 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان استفاده از رسانه‏های جمعی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. همچنین، فرضیۀ چهارم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 185/0 و سطح معناداری نیز برابر با 381/3 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان اعتماد اجتماعی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. فرضیۀ پنجم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر احساس تعلق اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر احساس تعلق اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 114/0 و سطح معناداری نیز برابر با 093/2 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان احساس تعلق اجتماعی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. در‌نهایت، فرضیۀ ششم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر قوم‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر قوم‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 187/0- و سطح معناداری نیز برابر با 736/3 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان قوم‏گرایی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان پاسخگویان کاهش پیدا می‏کند. خلاصۀ نتایج حاصل از آزمون فرضیات به‌همراه تحلیل مسیر در جدول 2 آورده شده است.

 

 

جدول 2- خلاصۀ نتایج حاصل از آزمون فرضیات و تحلیل مسیر

Table 2- Summary of the results of hypothesis testing and path analysis

مسیر

ضرایب مسیر

T-Value

اثر مستقیم

اثر غیر‌مستقیم

اثر کل

تأیید یا رد فرضیه

سرمایۀ فرهنگی به هم‌گرایی بین قومی

327/0

831/7

327/0

120/0

447/0

تأیید‌شده

قانون‌گرایی به هم‌گرایی بین قومی

312/0

430/7

312/0

ـ

312/0

تأیید‌شده

رسانه‌های جمعی به هم‌گرایی بین قومی

256/0

860/5

256/0

035/0-

221/0

تأیید‌شده

اعتماد اجتماعی به هم‌گرایی بین قومی

185/0

381/3

185/0

ـ

185/0

تأیید‌شده

احساس تعلق اجتماعی به هم‌گرایی بین قومی

114/0

093/2

114/0

ـ

114/0

تأیید‌شده

قوم‌گرایی به هم‌گرایی بین قومی

187/0-

736/3

187/0-

ـ

187/0-

تأیید‌شده

 

 

نتایج تحلیل مسیر در جدول 2 نیز نشان از اهمیت متغیر سرمایۀ فرهنگی دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان می‏دهد که متغیر سرمایۀ فرهنگی بیشترین تأثیر را بر متغیر هم‌گرایی بین قومی دارد و بعد از آن متغیرهای قانون‏گرایی، میزان استفاده از رسانه‏های جمعی، قوم‏گرایی، اعتماد اجتماعی و احساس تعلق اجتماعی قرار دارد. در‌نهایت، 2/44 درصد از تغییرات متغیر هم‌گرایی بین قومی ازسوی متغیر‌های پژوهش تبیین شد.

 

نتیجه‏

نتایج پژوهش نشان داده‏ است که فرضیۀ اول پژوهش، یعنی تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی تأیید شده ‏است. مقدار ضریب تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 327/0 و سطح معناداری نیز برابر با 831/7 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان سرمایۀ فرهنگی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. همچنین، نتیجۀ فرضیۀ اول پژوهش با پژوهش‎های بهرامیان و بهرامیان (1391) در ارتباط بین متغیرهای سرمایۀ فرهنگی و هم‌گرایی بین قومی همسوست. همچنین، نتایج پژوهش حاضر و پژوهش بهرامیان و بهرامیان (1391) نشان داده‏ است که متغیر سرمایۀ فرهنگی از متغیرهایی است که بیشترین تأثیر را بر متغیر هم‌گرایی بین قومی دارد که این امر نشان از اهمیت متغیر سرمایۀ فرهنگی در تبیین متغیر هم‌گرایی بین قومی است. همچنین، متغیر سرمایۀ فرهنگی با استناد به نظریۀ پی‏یر بوردیو بر متغیر هم‌گرایی بین قومی تأثیرگذار است. از‌نظر بوردیو، از‌جمله مسائلی که تحت‌تأثیر میزان‎های سرمایة فرهنگی قرار می‎گیرد، کاهش تعصبات قومی و عارضی است (بهرامیان و بهرامیان، 1391)؛ به این دلیل که با افزایش سرمایة فرهنگی بر میدان‏های مشترک بین ‏فردی افزوده می‏شود، تفاوت‏های فردی و قومی رنگ می‎بازد، تفکر و کنش عقلانی جایگزین کنش سنتی و حساب‌نشده می‎شود و به کاهش خصومت‎های قومی و افزایش هم‌گرایی آنها می‎انجامد. نتایج پژوهش‏های حسین‎زاده (1388)، راد و فیل‏کوش (1393)، شارع‏پور و خوش‏فر (1381) و فخرایی و کریمیان (1381) نیز نشان داده ‏است که ارتباط و تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر هویت ملی در پژوهش‏های انجام‌شده بیشتر از ارتباط و تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر هویت قومی است؛ بنابراین همان‌‌گونه که پژوهش‎های عنوان‌شده‏ نشان داده‏اند که ارتباط بین سرمایۀ فرهنگی با هویت ملی در پژوهش‏های انجام‌شده بیشتر از ارتباط سرمایۀ فرهنگی و هویت قومی بوده است و می‏توان چنین ادعا کرد که رشد سرمایۀ فرهنگی بیشتر از همه به‌جای تقویت هویت‌های خاص (هویت قومی) به تقویت هویت‌های عام و جمعی مثل هویت ملی منجر می‏شود؛ بنابراین می‏توان این‏طور استنباط کرد که افزایش میزان سرمایۀ فرهنگی در جامعه باعث کاهش میزان واگرایی قومی در جامعه و در‌نتیجه افزایش میزان هم‌گرایی بین اقوام مختلف در جامعه می‏شود.

نتایج پژوهش نشان داده ‏است که فرضیۀ دوم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر قانون‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نیز تأیید شده ‏است. مقدار ضریب تأثیر متغیر قانون‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 312/0 و سطح معناداری نیز برابر با 430/7 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان گرایش به قانون‏گرایی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. همچنین، نتیجۀ فرضیۀ دوم پژوهش با پژوهش‎های میدبن (2015) همسوست. همچنین، متغیر قانون‏گرایی (گرایش به نظم اجتماعی) با استناد به نظریۀ امیل دورکیم بر متغیر هم‌گرایی بین قومی تأثیرگذار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داده ‏است که متغیر قانون‏گرایی بعد از متغیر سرمایۀ ‏فرهنگی بیشترین تأثیر را بر متغیر هم‌گرایی بین قومی دارد؛ بنابراین باید اذعان داشت که موضوع محوری مدنظر امیل دورکیم مسئلۀ نظم و انسجام و هم‌گرایی اجتماعی است که مهم‌ترین بُعد، عمل و رفتار فردی و جمعی است و پایه و اساس آنها را اخلاقیات یا ضوابط اخلاقی شکل می‏دهد. مفهوم انسجام از‌نظر امیل دورکیم، دورنمایی را از جامعه نشان می‏دهد که در آن گروه‌ها و افراد باهم در ارتباط هستند و به‌طور منظم و الگوبندی‌شده و کمابیش به‌صورت پیش‌بینی‌پذیر، با همدیگر کنش متقابل دارند. دورکیم با استفاده از این مفهوم به منابع، خاستگاه‌های اخلاقی و درنتیجه به نظم اجتماعی در جامعه می‌پردازد و بیان می‌کند که جامعه با گسترش نظم اجتماعی به‌نسبت باثبات، بر نوعی انسجام اجتماعی استوار است و پیوستگی‌های عاطفی سازنده، بنیان پیش‌عقلانی، انسجام اجتماعی، قواعد اجتماعی و حتی عقلانیت است؛ بنابراین با استناد به نظریۀ انسجام اجتماعی امیل دورکیم می‏توان این‏طور استنباط کرد که وقتی نظم و قانون در جامعه حکم‏فرما باشد و جامعه میزان فراوانی از نظم اجتماعی و گرایش به قانون را داشته باشد، به‌تبع آن میزان هم‌گرایی بین قومی نیز افزایش پیدا می‏کند (رضادوست و همکاران، 1393). گیرتز نیز در رویکرد نظری خود با‌عنوان اصل شهروندی، ادعا می‏کند که گرایش به قانون‏گرایی بر کاهش خصومت‏های قومی و افزایش تبادلات فرهنگی و هم‌گرایی اقوام مؤثر است (خرازی آذر و همکاران، 1395). همچنین، هیگی و آزیادوست (1394) در پژوهش خود به این نتیجه رسیده‌اند که بین عناصر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، هویت قومی و اعتماد به قوانین و مجریان قوانین که از مؤلفه‌های قانون‌گرایی هستند، ارتباط معکوس وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش گرایش به هویت قومی با بی‌گرایشی به قانون‌گرایی و میل به قانون‌گریزی روبه رو هستیم؛ بنابراین همان‌گونه که پژوهش‎های عنوان‌شده‏ نشان داده‏اند، ارتباط بین قانون‏گرایی با هویت قومی ارتباطی معکوس بوده است که می‏توان چنین ادعا کرد که رشد قانون‏گرایی بیشتر از همه به تقویت هویت‎‌های عام و جمعی مثل هویت ملی منجر می‏شود. همچنین، رشد میزان قانون‏گرایی در‌میان افراد جامعه باعث کاهش میزان هویت‏های خاص (هویت قومی) در‌میان افراد جامعه می‎شود؛ بنابراین می‏توان این‏طور استباط کرد که افزایش میزان قانون‏گرایی در جامعه باعث افزایش میزان هم‌گرایی اجتماعی و هم‌گرایی بین اقوام مختلف در جامعه می‏شود.

نتایج پژوهش نشان داده‏است که فرضیۀ سوم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نیز تأیید شده ‏است. مقدار ضریب تأثیر متغیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 256/0 و سطح معناداری نیز برابر با 860/5 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان استفاده از رسانه‏های جمعی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. همچنین، نتیجۀ فرضیۀ سوم پژوهش با پژوهش‎های نقدی و همکاران (1392) همسوست. در پژوهش نقدی و همکاران میزان تأثیر استفاده از رسانه‏های جمعی بر هم‌گرایی بین قومی برابر با 224/0 بوده ‏است که نشان می‏دهد نتایج پژوهش حاضر و پژوهش نقدی و همکاران (1392) دربارۀ تأثیر رسانه‏های جمعی با هم‌گرایی بین قومی همسو و همگن است. همچنین، متغیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی با استناد به نظریۀ کارل دوییچ، بر متغیر هم‌گرایی بین قومی تأثیرگذار است. این نظریه‌پرداز بر روابط و نیاز اجتماع برای فراهم‌شدن زمینه‌های همفکری، همدلی و همیاری تأکید دارد. کارل دوویچ رسانه‏های ارتباط جمعی را زمینه‏ساز انسجام اجتماعی و سیاسی در جوامع انسانی می‏داند و به‏غیر از آن، ایجاد واحدها و گروه‌های سیاسی و سازمان‌های بین‌المللی، ایجاد تفاهم و تساهل میان فرهنگ‌ها و ارزش‌ها، سازگاری گروه‌های مختلف در جوامع انسانی و انسجام ملی و بین‌المللی را از مهم‏ترین کاربردهای وسایل ارتباط جمعی می‌داند (مشیرزاده، 1385). او معتقد است که رشد و توسعه‏یافتن جوامع با قومیت‏های مختلف، به‌دلیل تکثر و افزایش ارتباطات اجتماعی با وسایل ارتباط جمعی، زمینه‏ساز شناخت و آگاهی به اقوام مختلف می‏شود که نتیجۀ آن یکپارچگی و همبستگی و هم‌گرایی در میان اقوام مختلف است؛ بنابراین با‌توجه به نتایج پژوهش‌های تجربی انجام‌شده و نظریۀ کارل دوییچ می‏توان نتیجه گرفت که هر‌چه پاسخگویان به میزان بیشتری از رسانه‏های جمعی استفاده کنند، میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان آنها افزایش پیدا می‏کند. همچنین، ربانی و همکاران (1388) بخشنده (1396) و نیازی و شفائی مقدم (1391) به این نتیجه رسیده‏اند که رسانه‏های جمعی در افزایش میزان هویت ملی تأثیرگذار هستند. بخشنده (1396) در پژوهش خود به این نکته اشاره کرده‏ است که اهمیت شناخت مؤلفه‎ها و شاخصه‎های هویت ملی برای کشوری مانند ایران برای یکپارچگی و انسجام، بسیار مهم است؛ زیرا هویت ملی مفهومی است که تلاش دارد تا تعارضات موجود در هویت‌های گروهی و قومی را به‌نوعی کاهش دهد و آنها را ذیل یک هویت بالاتر، یعنی هویت ملی هم‌گرا کند. انسجام و اتحاد ملی، مستلزم اقتباس عناصر هویت ملی از عناصر مشترک هویت‌های قومی گوناگون در جامعه است. در غیر این ‎صورت، عناصر هویت ملی برای هویت‌های قومی، نامأنوس خواهد بود و در‌نتیجه احساس تعهد و تعلق قومیت‎ها به آن کم خواهد شد. امروزه صاحب‌نظران و محققان علوم‌انسانی و علوم‌اجتماعی به رسانه‎های جمعی که به‎منزلۀ شاهراه اطلاعاتی جوامع هستند، به نقش آنها در فرهنگ و ابعاد گوناگون هویت انسانی به‎ویژه هویت ملی توجه کرده‌اند؛ بنابراین میزان استفاده از رسانه‏های جمعی به افزایش هویت‏های عام و اجتماعی (از‌جمله هویت ملی) و کاهش هویت‏های خاص و فردی مثل هویت قومی می‏انجامد و زمینه‏ساز افزایش میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان افراد و اقوام مختلف در جامعه می‏شود.

نتایج پژوهش نشان داده است که فرضیۀ چهارم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی تأیید شده ‏است. مقدار ضریب تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 185/0 و سطح معناداری نیز برابر با 381/3 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان اعتماد اجتماعی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. نتیجۀ فرضیه چهارم پژوهش با پژوهش‎های باصری و همکاران (1396)، سرور و همکاران (1393) و نقدی و همکاران (1392) همسوست. نتایج تحلیل مسیر پژوهش حاضر نشان داده ‏است که متغیر اعتماد اجتماعی تأثیر غیر‌مستقیمی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی ندارد و میزان تأثیر مستقیم اعتماد اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی پایین است. نتیجه‏ای که با نتیجۀ پژوهش سرور و همکاران (1393) در ارتباط بین اعتماد اجتماعی و هم‌گرایی بین قومی همسوست. در پژوهش سرور و همکاران نیز اعتماد اجتماعی، ارتباط و تأثیر پایینی را بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نشان داده ‏است. همچنین، نتایج پژوهش‏های محمدزاده و همکاران (1393) و جهانگیری و معینی (1389) نیز نشان داده ‏است که ارتباط بین اعتماد اجتماعی با هویت ملی در پژوهش‏های انجام‌شده، ارتباطی مثبت و معنادار است؛ بنابراین می‏توان چنین ادعا کرد که رشد اعتماد اجتماعی بیشتر از همه به‌جای تقویت رشد هویت‌های خاص مثل هویت قومی باعث تقویت هویت‌های عام و جمعی مثل هویت ملی می‏شود. همچنین، جهانگیری و معینی (1389) در پژوهش خود به این نتیجه رسیده‏اند که وجود روابط مبتنی بر اعتماد متقابل در جامعه، موجب شکل‏گیری شبکه‏های اجتماعی می‏شود و این شبکه‏ها منابع باارزشی برای افراد هستند تا بتوانند کنش‏های خود را با همدیگر برقرار کنند و به منافع مشترک و عامی برسند که این منافع مشترک بیان‌کنندۀ وجود همبستگی در‌بین آنها و همچنین بیان‌کنندۀ ایجاد یک هویت عام و مشترک بین آنهاست؛ بنابراین می‏توان این‏طور استباط کرد که افزایش میزان اعتماد اجتماعی در جامعه باعث افزایش میزان هم‌گرایی بین اقوام مختلف در جامعه می‏شود.

نتایج پژوهش نشان داده است که فرضیۀ پنجم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر احساس تعلق اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نیز تأیید شده ‏است. مقدار ضریب تأثیر متغیر احساس تعلق اجتماعی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 114/0 و سطح معناداری نیز برابر با 093/2 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان احساس تعلق اجتماعی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا می‏کند. همچنین، برای تبیین این فرضیه از نظریۀ دنیس مک کوایل استفاده شده‏ است. مک کوایل بر این عقیده است که پیدا‌کردن بینش به موقعیت دیگران، همدلی اجتماعی، همزاد پنداری با دیگران و به‌دست‌آوردن احساس تعلق، یافتن پایه و اساسی برای بحث و گفت‌وگو، تعامل اجتماعی، پر‌کردن جای یک همراه واقعی در زندگی، کمک به اجرای نقش‏های اجتماعی و توانا‌کردن فرد به ایجاد پیوند با خانواده، دوستان و جامعه از خدماتی است که رسانه‏ها ارائه می‏دهند و با آنها می‎توانند هم‌گرایی و همبستگی اجتماعی و به‌دنبال آن اعتماد اجتماعی را تحکیم بخشند؛ بنابراین می‏توان چنین ادعا کرد که رشد احساس تعلق اجتماعی، بیشتر از همه به‌جای تقویت هویت‌های خاص مثل هویت ملی باعث تقویت هویت‎‌های عام و جمعی مثل هویت ملی می‏شود؛ بنابراین می‏توان این‏طور استباط کرد که افزایش میزان احساس تعلق اجتماعی در جامعه باعث کاهش میزان واگرایی قومی در جامعه و در‌نتیجه باعث افزایش میزان هم‌گرایی بین اقوام مختلف در جامعه می‏شود (جوادی‌بورا و هاشم‎نژاد ابرسی، 1396).

در‌نهایت، فرضیۀ ششم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر قوم‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی نیز تأیید شده ‏است. مقدار ضریب تأثیر متغیر قوم‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی برابر با 187/0- و سطح معناداری نیز برابر با 736/3 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید می‌شود؛ یعنی هرچه میزان قوم‏گرایی در‌میان پاسخگویان افزایش پیدا کند، میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان پاسخگویان کاهش پیدا می‏کند. فرضیۀ ششم پژوهش با پژوهش ‎بلوطی (1396) همسوست. همچنین، متغیر قوم‏گرایی با استناد به نظریۀ دیوید مایر بر متغیر هم‌گرایی بین قومی تأثیرگذار است. دیوید مایر اعتقاد دارد که قوم‏گرایی باعث به‌وجود‌آمدن پنج نوع از ابعاد تعصب در‌میان افراد قوم می‏شود که می‏توانند بر هم‌گرایی بین قومی تأثیر منفی داشته ‏باشند. نتایج این پژوهش نیز نشان داده ‏است که بین قوم‏گرایی و هم‌گرایی بین قومی نیز ارتباط منفی وجود دارد؛ یعنی با افزایش میزان قوم‏گرایی در‌میان پاسخگویان از میزان هم‌گرایی بین قومی در‌میان آنها کاسته می‎شود؛ بنابراین می‏توان این‏طور اذعان داشت که افزایش میزان قوم‏گرایی و گرایش به قوم، خود باعث تقویت‏ هویت‏های خاص و فردی مثل هویت قومی در جامعه می‏شود و درنتیجه از گرایش به هویت‏های عام و جمعی مانند هویت ملی کاسته می‏شود که نتیجۀ آن افزایش میزان واگرایی در‌میان اقوام مختلف در جامعه است که در‌نهایت، میزان هم‌گرایی بین قومی را کاهش می‏دهد (درویشی و طالب، 1399).

پیشنهاد‌های کاربردی

ـ با‌توجه به تأثیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی بر هم‌گرایی بین قومی و این مورد که متغیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی تأثیر مستقیمی بر هم‌گرایی بین قومی دارد و با افزایش میزان استفاده از رسانه‏های جمعی میزان هم‌گرایی بین قومی نیز در‌میان دو قوم عرب و بختیاری افزایش پیدا می‏کند، پیشنهاد می‏شود که برای افزایش این ارتباطات و هم‌گرایی بین قومی در شهر اهواز به تولید محصولات فرهنگی با محتوای بین فرهنگی و بین قومی دست زده شود. با جاگذاری مسائل مربوط به هم‌گرایی و انسجام قومی با کتاب‏های درسی و آموزش آن با نهادهای آموزشی از‌جمله آموزش‌و‌پرورش و به‌خصوص آموزش‌و‌پرورش استان خوزستان می‌توان به افزایش این هم‌گرایی در‌میان اقوام لر و عرب کمک شایانی کرد؛ زیرا این امر باعث تقویت گرایش به هویت‏های عام و جمعی مانند هویت ملی در‌میان افراد و اقوام مختلف در جامعه می‏شود و از گرایش به هویت‏های خاص مانند هویت قومی در‌میان افراد جامعه می‏کاهد و در‌نتیجه زمینه‌ساز هم‌گرایی بین قومی و در‌نهایت افزایش میزان هویت ملی و در‌نتیجه باعث افزایش میزان امنیت ملی می‏شود.

ـ با‌توجه به تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر هم‌گرایی بین قومی پیشنهاد می‏شود تا میزان اعتماد اجتماعی در‌میان اقوام بختیاری و عرب در شهر اهواز افزایش یابد. برای افزایش میزان اعتماد اجتماعی در شهر اهواز نیز پیشنهاد می‏شود برای شهروندان لر و عرب این شهر جایگاه و ارزش ویژه‏ای قائل شد و برای آنها در‌تمامی حوزه‏ها، آزادی‏های مدنی، فردی و اجتماعی مد‌نظر قرار گرفته شود تا این حس اعتماد اجتماعی در‌بین آنها به وجود آید؛ زیرا در جوامعی که اعضای آن از‌نظر مدنی، فردی و اجتماعی احساس آزادی کنند، میزان اعتماد اجتماعی نیز افزایش می‌یابد و در‌نتیجه باعث تقویت میزان هویت ملی در‌میان اقوام مختلف در شهر اهواز می‏شود که نتیجۀ این امر افزایش میزان همبستگی و هم‌گرایی بین قومی و کاهش میزان قوم‌گرایی و تعصبات قومی می‌شود که از گونه‏های هویت خاص در جامعه هستند.

ـ افزایش میزان احساس تعلق اجتماعی باعث افزایش میزان هم‌گرایی بین قومی می‌شود؛

ـ از نتایج پژوهش حاضر تأثیر منفی متغیر قوم‏گرایی بر متغیر هم‌گرایی بین قومی در شهر اهواز است؛ از این ‏رو پیشنهاد می‏شود با شبکۀ استانی خوزستان برنامه‏هایی تدوین و پخش شود که محتوای آنها به‌نوعی رابطه و انسجام اجتماعی اقوام مختلف را در استان نشان دهد تا از میزان گرایش به قوم‏گرایی کاسته شود و به این ترتیب باعث افزایش میزان هم‌گرایی در‌میان اقوام مختلف در استان شود.

ـ پیشنهاد می‏شود رسانۀ ملی و به‏خصوص رسانه‏های استانی، ویژگی‎های اقوام ساکن در هر‌منطقه و آداب و رسوم آنها را در راستای آشنایی سایر اقوام و همچنین ایجاد همبستگی و هم‌گرایی بین اقوام در‌قالب برنامه‏های مستند، فیلم‏ها و سریال‏های تلویزیونی برجسته و پر‌رنگ کنند تا زمینه‏های هم‌گرایی بین قومی با آشناییِ آداب رسوم و فرهنگ‏های اقوام مختلف به وجود آید.

ـ برگزاری جلسات هم‌اندیشی سالانه بین اقوام در استان خوزستان و به‌خصوص در کلان شهر اهواز؛

ـ برگزاری همایش‏هایی با محوریت هم‌گرایی بین قومی در استان خوزستان برای شناخت عوامل تأثیرگذار بر هم‌گرایی بین قومی در‌میان اقوام استان خوزستان.

 

[1] Midtbøen

[2] Mooij & Beniflah

[3] Stadolska

[4]  Meuleman et al.

[5] Goboglu

[6] Denis McQuail

[7] Bourdieu

[8] Sumner

[9] Garson

باصری، ا.؛ عباسیان، ش. و کریمی، ب. (1396). «رابطۀ بین سرمایۀ اجتماعی و هم‌گرایی قومیتی در استان آذربایجان غربی»، فصلنامۀ مدیریت بحران، 9 (34)، 141 ـ 115.
بلوطی، ز. (1396). عوامل اجتماعی مؤثر بر همگرایی اجتماعی دزفولیها با بختیاریهای ساکن در شهر دزفول، پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد، اهواز: دانشگاه شهید چمران اهواز.
بخشنده، ب. (۱۳۹۶). «تأثیر رسانه بر هویت ملی و ویت فرهنگی»، جامعۀ فرهنگ رسانه، ۶ (۲۵)،114 ـ 87.
بهرامیان، ش. و بهرامیان، ا. (1391). «بررسی رابطۀ بین هم‌گرایی اقوام (ترک و کرد) و احساس امنیت پایدار و شناخت عوامل مؤثر بر تقویت هم‌گرایی اقوام در استان آذربایجان غربی»، دوفصلنامۀ علمی ـ پژوهشی پژوهش سیاست نظری، 11 (11)، 159 ـ 131.
ترابی، ی. (1388). «سیاست‏های جمهوری اسلامی در مدیریت تنوعات اجتماعی»، دانش سیاسی، 5 (1)، 157 ـ 115.
ترکی، ح.؛ خسروی، م.ع. و قربان‏پور دشتکی، ع. (1399). «ترسیم سناریوهای پیش‏روی فرصت‏ها و تهدیدهای قوم‌گرایی عربی در ارتباط با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامۀ تخصصی علوم سیاسی، 16 (53)، 183 ـ 159.
حسینزاده، م. (1388). «بررسی رابطۀ سرمایۀ فرهنگی و هویت اجتماعی در‌بین دانشجویان تبریز»، مطالعات ملی، 10 (1)، 49-73.
حافظنیا، م. (1385). اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
حدادپور، ا. و پیشگاهی‏فرد، ز. (1394). «جایگاه هویت قومی در همبستگی ملی: مطالعۀ موردی قوم عرب خوزستان»، هشتمین کنگرۀ انجمن ژئوپلیتیک ایران همدلی اقوام ایرانی انسجام و اقتدار ملی، سنندج.
خادمی، ب.؛ ایروانی، م.ر. و دیندار، ا. (1390). «بررسی عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعی در‌بین دانشجویان: مطالعۀ موردی دانشجویان دانشگاه‏های شهر جهرم»، فصلنامۀ تخصصی علوم‌اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی، 5 (13)، 158 ـ 125.
خرازی آذر، ز.؛ مظفری، ا. و بهرامیان، ش. (1395). «تأثیر استفاده از رسانه‏های جمعی و اجتماعی بر هم‏گرایی بین قومی در ایران»، مطالعات فرهنگ ـ ارتباطات، 17 (34)، 101 ـ 69.
جهانی، د.؛ عزتی، ع. و نامی، م.ح. (1396). «میزان تأثیر مؤلفه‌های فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی بر هم‌گرایی مردم استان‌های کردنشین ایران»، فصلنامۀ مطالعات ملی، 18 (1)، 67 ـ 53.
جهانگیری، ج. و معینی، م. (1389). «بررسی رابطۀ سرمایۀ اجتماعی و هویت ملی: نمونۀ مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه شیراز»، فصلنامۀ علوماجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، 7 (2)، 74 ـ 37
جوادی‏بورا، ع. و هاشم‏نژاد ابرسی، ف. (1396). «بررسی تأثیر میزان استفاده از رسانه‏های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد قائم‌شهر در‌سال 1396»، دوفصلنامۀ مشارکت و توسعۀ اجتماعی، 3 (5)، 126 ـ 111.
چگینی، م.؛ دانیالی، ت. و اسماعیل‌پور روشن، ع.ا. (1400). «نقش دین اسلام در هم‌گرایی قوم بلوچ و تأثیر بر امنیت اجتماعی استان سیستان و بلوچستان»، فصلنامۀ جغرافیای سرزمین، 18 (72)، 99 ـ 83.
دانایی‎فر، ح.؛ آذر، ع. و صالحی، ع. (1388). «قانون‏گریزی در ایران: تبیین نقش عوامل سیاسی ـ اقتصادی، قانونی، مدیریتی و اجتماعی ـ فرهنگی»، فصلنامۀ علمی پژوهشهای دانش انتظامی، 11 (3)، 65 ـ 7.
درویشی، ز. و طالب، م. (1399). «گونه‏شناسی ریشه‏ها و پیامدهای نزاع دسته جمعی (مورد مطالعه: جامعه روستایی امامزاده عبدالله (ع) شهرستان هندیجان استان خوزستان)»، فصلنامه پژوهش‏های روستایی، 11(3)، 495 ـ 482.
دشتی، ف. و عیوضی، م.ر. (1397). «عوامل مؤثر در ارتقا هم‌گرایی اقوام ایرانی در‌عصر جهانی‌شدن»، فصلنامۀ علمی ـ پژوهشی پژوهشنامۀ انقلاب اسلامی، 8 (29)، 166 ـ 139.
ربانی، ع.؛ ربانی، ر. و حسنی، ر. (1388). «رسانه‌های جمعی و هویت ملی: مطالعۀ موردی دانشجویان دانشگاه اصفهان»، پژوهشهای ارتباط (پژوهش و سنجش)، 16 (2)، 65-93.
راد، ف. و فیل‌کوش، پ. (1393). «بررسی رابطۀ سرمایۀ فرهنگی و هویت اجتماعی (هویت قومی و هویت ملی) در‌بین دانشجویان دانشگاه پیام‌نور مرکز تهران غرب»، دومین کنفرانس ملی جامعهشناسی و علوماجتماعی، تهران.
رضادوست، ک.؛ حسین‏زاده، ع.ح. و کهنسال، ا. (1393). «جهت‏گیری عام‏گرایانه و عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر آن: مورد مطالعه جامعۀ شهری دهدشت»، فصلنامۀ مطالعات توسعۀ اجتماعی ـ فرهنگی، 3 (2)، 29 ـ 50.
سرور، ر.؛ موسوی، م.ن. و باقری کشکولی، ع. (1393). «تحلیل رابطۀ سرمایۀ اجتماعی و احساس هم‌گرایی قومی در شهر ارومیه: مطالعۀ موردی قوم کرد و ترک»، فصلنامۀ علمی ـ پژوهشی نگرش‎های نو در جغرافیای انسانی، 7 (1)، 87 ـ 69.
سروستانی، ع. و عبدالخانی، ل. (1394). «نقش رسانه‏ها در انتقال اطلاعات و ایجاد همگرایی اقوام با رویکرد امنیت پایدار در استان خوزستان»، اولین همایش ملی اطلاعات، ارتباطات، مردم و جامعه دانشگاه آزاد اسلامی اهواز، اهواز.
شارع‌پور، م. و خوش‌فر، غ. (1381). «رابطۀ سرمایۀ فرهنگی با هویت اجتماعی جوانان: مطالعۀ موردی شهر تهران، نامۀ علوماجتماعی، 10 (20)، 133-147.
شیرازه محبت، ح.؛ عباس‎زاده، م.؛ صمدی، م. و عابدینی، ص. (1401) «تبیین جامعه‏شناختی نقش رسانه‏های جمعی بر میزان هم‌گرایی اقوام»، مطالعات جامعه‏شناختی، 14 (54)، 217 ـ 199.
صادقی جعفری، ج.؛ یزدخواستی، ب. و اجتهادی، م. (1397). «تحلیل بر احساس تعلق مردم به جامعه در‌حال تغییر ایران و عوامل مؤثر بر آن: مورد مطالعه شهر تهران»، جامعه‏شناسی ایران، 19 (1)، 26 ـ 3.
صالحی امیری، س.ر. (1386). مفاهیم و نظریه‌های فرهنگی، تهران: انتشارات ققنوس.
صفایی، ع.؛ بهیان، ش. و جهانبخش، ا. (1400). «بررسی جامعه‏شناختی نقش عوامل سیاسی و اجتماعی (طرحواره‏های قومیتی) مؤثر بر ایجاد هم‌گرایی قومی در‌بین گروه‏های قومی ساکن شهر اهواز»، جامعه‏شناسی سیاسی ایران، 4 (16)، 405 ـ 390.
عباسی، ف.؛ مرادی دیزگرانی، م. و حسین‏پور، م. (1395). «تحلیل تأثیر خصومت مصرف‌کننده بر تصمیمات خرید»، مدیریت بازرگانی ، 8 (2)، 412 ـ 395.
عسگری، ح. و شرافت، س. (1392). «تحلیل عوامل مؤثر بر شکل‏گیری اعتماد اجتماعی در جوامع روستایی: مورد مطالعه دهستان هجدان دشت شهرستان مهران»، پژوهش‏های روستایی، 4 (4)، 879 ـ 851.
فخرایی، س. و کریمیان، ا. (1381). «بررسی رابطۀ سرمایۀ فرهنگی با هویت‌پذیری: مطالعۀ موردی در‌بین دانش‌آموزان پیش‌دانشگاهی پسرانۀ شهرستان بوکان در‌سال تحصیلی 90-89»، مطالعات جامعهشناسی، 1 (3)، 125-148.
فرهمند، م. و نجفی، ک. (1397). «بررسی عوامل مؤثر بر منازعات بین قومی لک و لر در شهر خرم‏آباد»، پژوهش‎های راهبردی مسائل اجتماعی ایران، 7 (2)، 63 ـ 43.
گلجان، م. (1393). هم‌گرایی یا واگرایی، تهران: نشر تابناک.
محمد‌زاده، ا.؛ بازدار، ف.؛ بازدار، ا. و دارابی، ج. (1393). «بررسی رابطۀ بین اعتماد اجتماعی و هویت ملی در‌بین دانشجویان»، اولین کنفرانس بینالمللی روانشناسی و علومرفتاری، کیش.
مرکز آمار ایران. (1395). گزیدۀ نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395.
مشیرزاده، ح. (1385). تحول در نظریه روابط بین المللی، تهران، انتشارات سمت.
میرفردی، ا. و فرجی، ف. (1395). «بررسی میزان گرایش به قانون‌گرایی و رابطۀ آن با میزان مشارکت اجتماعی و میزان کنترل اجتماعی در شهر یاسوج»، جامعه‏شناسی کاربردی، 27 (2)،110 ـ 93.
نبوی، س.ح. و مختاری هشی، ع. (1397). «سرمایۀ فرهنگی و رفتارهای زیست‌محیطی خانواده‏های تهرانی»، مسائل اجتماعی ایران، 9 (2)، 232 ـ 209.
نقدی، ا.؛ احمدی، ا.ع. و سلطانی عزت، م. (1392). «بررسی جامعه‏شناختی میزان هم‌گرایی قومیت‏های (فارس، ترک، لر) استان همدان»، تحلیل اجتماعی، 4 (68)، 154 ـ 131.
نواح، ع.؛ قیصری، ن. و تقوی‏ نسب، س.م. (1389). «آسیب‏شناسی مسائل قومی در ایران: مطالعۀ موردی عرب‏های ساکن شهرستان اهواز»، فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی، 3 (3)، 71 ـ 47.
نواح، ع.؛ نبوی، س.ع. و حیدری، خ. (1395). «قومیت و احساس طرد اجتماعی، مخاطرات اجتماعی پیش‏رو: مورد مطالعه قوم عرب شهرستان اهواز»، جامعه‏شناسی ایران، 17 (4)، 104 ـ 74.
نیازی، م. و شفائی‌مقدم، ا. (1391). بررسی تأثیر رسانه‌های جمعی در گرایش به هویت ملی: مطالعۀ موردی شهروندان شهرستان کاشان در‌سال 1390»، رسانه و فرهنگ، 2 (1)، 99-127.
هیر، ج.؛ توماس، ه.؛ رینگل، ک. و سارستد، م. (1395). الگوسازی معادلات ساختاری کمترین مربعات جزئی (PLS–SEM)، ترجمۀ عادل آذر و رسول غلامزاده، تهران: انتشارت نگاه دانش.
هیگی، ا. و آریادوست، ا. (1394). «رابطۀ بین هویت قومی و قانون‌گرایی: مطالعۀ موردی شهرستان اندیمشک»،  دومین همایش علمی پژوهشی علومتربیتی و روانشناسی آسیبهای اجتماعی و فرهنگی ایران، تهران.
Garson, G. D. (2016). Partial least squares (pls-sem) statistical publishing associates, Asheboro: Statistical publishing associates.
Harff‚ B., and Ted Rober, G. (1998). Systematic early warning of humanitarian emergenciesJournal of Peace Research, 35(5), 551–580.
Meuleman, B.‚ Abts, K.‚ Schmidt, P.‚ Pettigrew, T.F., and Davidov, E. (2020) Economic conditions group relative deprivation and ethnic threat perceptions: a cross-national perspective, Journal of Ethnic and Migration Studies, 46 (3)‚ 593-611.
Midtbøen, H.A. (2015). Citizenship integration and the quest for social cohesion: nationality reform in the scandinavian countries, Comparative Migration Studies 3 (3)‚ 1-15.
Mooij, M.D., and Beniflah, J. (2017). Measuring cross-cultural differences of ethnic groups within nations: convergence or divergence of cultural values? the case of the united states, Journal of International Consumer Marketing‚ 29 (1), 2 – 10.
Latan, H., and Ramli, N.A. (2017). The results of partial least squares-structural equation modelling analyses (pls-sem), https://ssrn.com/abstract=2364191‚ (2013/ 9/5).
Stodolska, M. (2018). Research on race, ethnicity, immigration, and leisure: have we missed the boat?. Leisure Sciences, 40 (2), 43-53.
Kwong, K., and Wong, K. (2013). Partial least squares structural equation modeling (pls-sem) techniques using smartpls, marketing bulletin, Marketing Bulletin‚ 24 (1)‚ 1-32.
Sanchez, G. (2013). Pls path modeling with r, trowchez editions. berkeley, Berkeley: Trowchez