رابطۀ قضاوت اخلاقی و پایبندی اعتقادی با گسست در نهاد خانواده

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار، گروه علوم اجتماعی، دانشکدۀ حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

2 استاد، گروه علوم اجتماعی، دانشکدۀ حقوق و علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

3 دانش‌آموختۀ کارشناسی‌ارشد جامعه‌شناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

چکیده

تحکیم نهاد خانواده و برقراری رابطۀ صمیمی بین اعضای آن، به سلامت نهاد خانواده کمک می‌کند و به‌ویژه در جامعۀ اسلامی، از جایگاه ارزشمندی برخوردار است؛ ولی عوامل متعددی وجود دارند که بنیان خانواده و دوام آن را تحت تأثیر قرار می‌دهند، کارکردهای آن را دچار اختلال می‌کنند و حتی ‌ ‌ به گسست خانواده منجر می‌شوند. این پژوهش با هدف بررسی رابطۀ قضاوت اخلاقی و پایبندی اعتقادی با گسست در نهاد خانواده، انجام شده است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار گردآوری داده‌ها‌‌، پرسش‌نامه است. جامعۀ آماری، افراد متأهل ساکن در سه منطقه از مناطق ده‌گانۀ شهر تبریزند که براساس فرمول کوکران، 384 نفر از آنها به‌عنوان نمونۀ آماری به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای بررسی شدند‌. نتایج نشان داد بین قضاوت‌های اخلاقی افراد با گسست خانواده رابطۀ مستقیمی وجود دارد. همچنین، پایبندی اعتقادی با گسست خانواده، رابطۀ معکوس و معنی‌داری دارد. به‌عبارتی در نهاد خانواده هرچه سهم قضاوت‌های فردی دربارۀ موضوعات اخلاقی، بیشتر به‌عنوان ملاک‌های اخلاقی‌ مدنظر قرار گیرد و استدلال‌های اخلاقی بر پایۀ قضاوت‌های شخصی جای عقلانیت اخلاقی را بگیرد، احتمال وقوع تعارض و در‌‌نتیجه احتمال وقوع گسست در خانواده بیشتر می‌شود و هرچقدر پایبندی اعتقادی زوجین در زندگی زناشویی بالا باشد، احتمال وقوع گسست در نهاد خانواده کمتر می‌شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Relationship of Moral Judgment and Adherence to Believers with Breakdown in the Family Institution

نویسندگان [English]

  • Fattaneh Hajilou 1
  • Fatemeh Golabi 2
  • Bahman Ranjegargalekandy 3
1 Assistant Professor, Department of Social Sciences, Faculty of Law and Social Sciences, Tabriz University, Tabriz, Iran
2 Professor, Department of Social Sciences, Faculty of Law and Social Sciences, Tabriz, Iran
3 M.A in Sociology, Department of Social Sciences, Faculty of Law and Social Sciences, Tabriz University, Tabriz, Iran
چکیده [English]

Introduction
Family is a complex system of relationships, processes, and phenomena within the lives of its members, encompassing physical and psychological, economic and moral, social, and cultural aspects of society. A strong foundation for a healthy family can transform this social institution into a sanctuary for its members and a platform for human growth in all societies. In contemporary societies, the family has encountered various challenges due to shifts in its values and functions. Some of these challenges have impacted the relationships between spouses, leading to family breakdown. It is evident that the factors disrupting the functions of the family institution also contribute to numerous social harms. Despite extensive research on the family and its challenges in different societies and times, it is difficult to pinpoint specific and identical causes that threaten the foundation of the family. Therefore, understanding the social and individual factors that interfere with and affect family functions has always been a focal point of sociological studies and research, particularly in explaining the threats and causes of conflicts and differences, especially between couples. Based on individual and social circumstances, there are instances where couples, despite being dissatisfied with their relationships, are compelled to remain together, preserving the family structure outwardly but experiencing a decrease in emotional intimacy, which is often referred to as emotional divorce. This type of rupture in family relations has numerous direct and indirect consequences for both family members and society at large.
 
Materials & Methods
 
This research was classified as an applied research as the researchers aimed to experimentally test theoretical concepts with the results intended for practical application in addressing challenges within the research topic. In terms of its temporal nature, this study was cross-sectional. The method of data collection employed was a survey with information gathered through reviewing the respondents' answers. Furthermore, it was a correlational study as it evaluated and measured the correlation between variables. The target sample for this research comprised all married individuals residing in the 5th, 7th, and 8th regions of Tabriz City during the period of 2022-2023. The determined sample size was 384 individuals calculated by using Cochran's formula from the total married population living in the researched areas, which, based on the 2015 census, amounted to 311,380 people. Sampling was conducted in a clustered manner and the data collection tool utilized was a questionnaire comprising a combination of standard questions and those formulated by the researchers.
 
Discussion of Results & Conclusion
The research findings revealed a significant and positive correlation between moral judgment and family breakdown. This suggested that when ethical standards are not grounded in rational reasoning and established definitions, but rather based on individual judgments regarding societal values and beliefs, ethical considerations become a source of disagreement and conflict among family members, thereby posing a risk to the cohesion of the family institution.
Furthermore, the results demonstrated a significant and inverse relationship between adherence to beliefs and family disintegration. In other words, as adherence to beliefs increases, family breakdown decreases. Beliefs play a crucial role in marriage and are intertwined with the activities that spouses engage in together. When couples significantly differ in this aspect, the stability of their relationship diminishes, leading the family towards a conflict and eventual dissolution.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Family Breakdown
  • Belief Adherence
  • Moral Judgment
  • Moral Rationality

مقدمه و بیان مسئله‌

خانواده، مجموعۀ پیچیده‌ای از انواع روابط، فرایندها و پدیده‌های مختلف درون و برون سیستمی است که حیات اجتماعی آن با مناسبات جسمی و روانی، اقتصادی و اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی جامعه گره خورده است. بنیان خانوادۀ سالم، این نهاد اجتماعی را در همۀ جوامع، به پناهگاهی برای اعضای و بستر بالندگی جامعه تبدیل می‌کند. با وقوع تغییرات اجتماعی در جوامع معاصر، خانواده دچار چالش‌های متفاوتی با تغییر در ارزش‌ها و کارکردهای خود شده است. بدیهی است عوامل آسیب‌زننده به نهاد خانواده، با ایجاد اختلال در کارکردهای آن، جامعه را نیز درگیر آسیب‌های اجتماعی متعدد می‌کنند. با وجود مطالعات گسترده و فراوان دربارۀ خانواده و آسیب‌های آن در جوامع مختلف، نمی‌توان در زمان‌ها و مکان‌های مختلف،‌ علت‌های مشخص و یکسانی ‌ را تعیین کرد که بنیان خانواده را تهدید می‌کند‌؛ از این رو، همواره شناخت علل اجتماعی و فردی مداخله‌‌کننده و تأثیر‌گذار بر کارکردهای خانواده، موضوع مطالعات و پژوهش‌های جامعه‌شناختی برای تبیین تهدیدات و علل بروز تعارضات و اختلافات به‌ویژه بین زوجین قرار گرفته است.

بررسی نتایج تحقیقات در زمینۀ مسائل و مشکلات خانواده در چندسالۀ اخیر، از‌جمله پژوهش میرحسینی و کوه‌پیمای رونیزی (1400) و دهدست و قبادی (1399)، گویای آن است که تشکیل خانواده و زندگی زناشویی در بسیاری از جوامع امروزی، سست و ضعیف شده است و احتمال دارد در بسیاری از موارد، همسران در کنار هم و زیر یک سقف زندگی کنند، اما روابط متعارف بین زوجین و فرزندان در نهاد خانواده، جریان نداشته باشد؛ یعنی ناکامی در زندگی زناشویی و کاهش روابط زوجین، همیشـه بـه شکل طـلاق رسمی رخ نمی‌دهد و ممکن است ارتباط و تعامل بین افراد خانواده نیز، کمرنگ و یا کاملاً قطع شود.

بنابر شرایط فردی و اجتماعی، گاهی زوجـین بـه‌اجبـار در کنار هم می‌مانند و ظاهراً ساختار خانواده را حفظ می‌کنند، اما با کاهش فضای عاطفی، با طلاق عاطفی روبه‌رو می‌شوند. با توجه به اینکه چنین گسستی در روابط خانواده، در جایی ثبت نمی‌شود، با وجود آسیب‌هـای اجتماعی زیـادی که بـه‌همـــراه دارد، آمار رسمی و دقیقی از این وضعیت وجود ندارد و نمی‌گوید که موجب گسست در ساختار خانواده و کارکردهای آن می‌شود. بررسی یافته‌های پژوهش‌های متعدد انجام‌یافته در زمینۀ طلاق عاطفی در یک دهۀ گذشته، دلایل و علت‌های مختلفی را برای این پدیده ‌‌نشان می‌دهد؛ نظیر‌ فقدان تفاهم فکری و اجتماعی بین زوجین، کم سن و کم‌تجربه‌بودن زوجین، مشکلات جنسی همسران، ناهماهنگی طبقاتی، مشکلات مالی و بسیاری عوامل دیگر که ‌ دلیل گسست در روابط خانواده بیان شده است.

در جامعه‌ای که نظام خانوادگی آن به فرایند جامعه‌پذیری و کنترل اجتماعی بر رفتار افرادش نظارت نداشته باشد و به مجموعه‌ای از باورها و احساسات مشترک پایبند نباشد، خانواده به‌سمت گسستگی می‌رود. خانوادۀ گسسته زمانی شکل می‌گیرد که همنوایی اجتماعی بین اعضا، برای رعایت هنجارها و ارزش‌ها وجود نداشته باشد و‌ رعایت‌نکردن رسوم اخلاقی و اهمیت‌ندادن به کردارها و کنش‌ها، از سوی اعضا مشاهده شود (‌حسن‌زاده، 1400).

بررسی نتیجۀ پژوهش‌های انجام‌شده در سال‌های 1389 تا 1397 در ایران، نشان داد‌ اختلال در کارکرد عاطفی و جنسی خانواده، متأثر از عوامل سطح کلان تغییرات ساختاری، تغییرات ارزشی و تغییرات معنایی و عوامل سطح خرد شامل نداشتن صلاحیت‌های پیش از ازدواج و نداشتن مهارت‌های پس از ازدواج، زمینه‌ساز کاهش استحکام خانوادۀ ایرانی شده است (دهدست و قبادی، 1399).

دلایل و عوامل پیدایش طلاق عاطفی معمولاً در حوزۀ روان‌شناسی بررسی‌ و پیامدهای آن بر جامعه، در حوزۀ جامعه‌شناسی ارزیابی می‌شود. کاهش انسجام و هماهنگی در خانواده، کاهش میل به ازدواج در دیگر اعضا، ایجاد انحراف جنسی در زوجین، انزوای اجتماعی و کاهش رضایت از زندگی، مشکلات اقتصادی، شکست والدین در تعلیم و تربیت فرزندان، رشد‌نکردن فرزندان از‌لحاظ اجتماعی و افت تحصیلی آنان، از‌جمله پیامدهای طلاق عاطفی است (دهقانی تفتی و همکاران، 1398: 99).

براساس آمار دفتر آسیب‌دیـدگان سـازمان بهزیسـتی کشور، تغییرات ازدواج در سـال 1398 نسـبت‌بـه سـال 1388 حـدود 6/37درصـد‌ منفی بوده است. این در حالی است که جمعیت افـراد در سـن ازدواج در کشـور بیشتر شده ‌و در همین زمان، طلاق 32/58‌درصد تغییرات مثبت داشته اسـت. اگرچه از‌نظر علمی، مقایسۀ تعداد ازدواج و طلاق‌ها در هر سال،‌ درست‌ نیست؛ زیرا طلاق‌های واقع‌شده در هر سال، الزاماً مربوط به ازدواج‌های همان سال نیست، اما برای آگاهی از وضعیت جامعه دربارۀ نسبت طلاق به ازدواج و تعداد ازدواج و طلاق در کشور، باید به آمار رسمی سازمان ثبت‌احوال کشور مراجعه کرد که نشان می‌دهد: «در سال 1399، تعداد ازدواج‌های ثبت‌شده 556 هزار و731 نفر بوده است که نسبت‌به سال 1398حدود 4/4‌درصد رشد کرده، اما تعداد طلاق‌های ثبت‌شده در این سال هم، رشد قابل توجهی داشته و با ثبت تعداد 183هزار و 163 طلاق ثبت‌شده در سال 99، میزان رشد طلاق در ایران 6/3‌درصد نسبت‌به سال 98 بوده است. در حقیقت به ازای هر 3 ازدواجی که در سال 99 ثبت شده، یک طلاق هم به ثبت رسیده و به‌عبارتی، نسبت ازدواج به طلاق 3 به 1 است» (درگاه ملی آمار‌، 1401).

بر‌اساس «گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران در پاییز ۹۹»، از سوی مرکز رصد فرهنگی کشور (1400)، در ۵۱ هزار و ۲۷۰ رویداد طلاق ثبت شده و طول مدت ازدواج، بین یک تا پنج سال بوده است، یعنی در بیشتر موارد، زندگی مشترک بین ۱ تا ۵ سال دوام داشته است. بنا به اعلام درگاه ملی آمار (1401)، آذربایجان شرقی پس از استان‌های تهران، خراسان رضوی و فارس، با ثبت 4351 مورد طلاق در نیمۀ نخست سال 1399، رتبۀ چهارم وقوع طلاق را در کشور داشته است. آمارهای رسمی ادارۀ کل ثبت احوال آذربایجان شرقی نیز، حاکی از آن است که وقوع طلاق رسمی‌ در سال 1399 نسبت‌به سال قبل‌ از آن، 3/4‌درصد رشد کرده و در میان شهرستان‌های استان، تبریز بالاترین میزان طلاق را داشته است. این در حالی است که اطلاعات دقیقی از خانواده‌هایی وجود ندارد که کارکرد نهادی خود را از دست داده‌اند.

با توجه به توضیحات اخیر، برای یافتن پاسخ این سؤال «گسست در خانواده، چه رابطه‌ای با پایبندی اعتقادی و قضاوت اخلاقی دارد؟» سه منطقه از مناطق شهرداری تبریز بررسی شده‌اند. این مناطق به‌لحاظ جغرافیایی در غرب، شرق و مرکز شهر واقع‌اند و در یک نوار طولی، بخش‌های مختلف شهر را با ساکنان دارای ویژگی‌های اقتصادی و اجتماعی و نیز گروه‌های متفاوت‌ را در بر می‌گیرد و در‌مجموع تقریباً نمایی کامل از وضعیت اجتماعی شهر تبریز را پوشش می‌دهد.

 

پیشینۀ نظری پژوهش‌

تمایل به داشتن یک رابطۀ پایدار، با‌کیفیت و توأم با رضایت زناشویی، در همۀ ازدواج‌ها وجود دارد؛ اما در بسیاری مواقع، زمینه‌های بروز تعارضات و اختلافات زناشویی، روابط زوجین را به‌سمت تعارض و برخوردهای آزاردهنده و در‌نهایت ناخشنودی زناشویی پیش می‌برد و صمیمیت، آرامش و رضایت از زندگی، جای خود را به خشونت بین زوجین، جدایی عاطفی، خیانت زناشویی و در‌نهایت‌ طلاق می‌دهد. نظریه‌های مختلفی دربارۀ ایجاد تعارض‌های منجر به گسست در خانواده وجود دارد، نظریه‌های نظم خرد، مبانی اخلاقی و نظریه‌های مرتبط با پایبندی به اعتقادات، مبنای نظری پژوهش حاضرند که در ادامه به‌صورت مختصر، شرح داده می‌شوند‌.

نظریۀ نظم خرد و گسست خانواده‌

برخی جامعه‌شناسان معتقدند با وجود اینکه خانواده در زندگی معاصر، از وضعیت مطلوب خود فاصله گرفته و با تغییر در ارزش‌ها و کارکردهای خود، دچار چالش‌های متفاوت، سستی و ضعف پایه‌های زندگی زناشویی شده است و اگرچه در مواردی تعامل بین همسران کم‌رنگ یا کاملاً قطع می‌شود،‌ چون هنوز در کنار هم و زیر یک سقف زندگی می‌کنند،‌ این تغییرات ‌گسست خانواده نامیده نمی‌شود (‌آزاد ارمکی و همکاران، 1389). این در حالی است که برخی دیگر از نظریه‌ها، تغییرات به وجود آمده را مصداق فروپاشی خانواده تلقی می‌‌کنند و نکتۀ مهم آن است که هر دو طیف نظریه‌پردازان، علل متفاوت فردی و اجتماعی را برای تبیین موضع خود به کار می‌گیرند.

براساس رویکرد مبتنی بر آنومی، خانواده گسسته از پیامدهای آنومی اجتماعی است، شرایط آنومیک به معنای فقدان هنجار به‌دلیل ‌ اجماع‌نکردن دربارۀ اهداف اجتماعی، انتظارات جمعی و الگوهای رفتاری مناسب برای افراد، باعث بر هم خوردن تعادل و نظم پیشین اجتماعی می‌شود. چنین شرایط گذار و دگرگونی، سبب بروز آسیب‌های اجتماعی مثل طلاق و جدایی‌ می‌شود. در ساختار خانواده، هرچه بی‌نظمی و‌ کنترل‌نداشتن بر‌ رفتار افراد بیشتر باشد، هنجار‌های اجتماعی، بایدها و نبایدها رعایت نمی‌شود، به ارزش‌های خانوادگی‌ احترام گذاشته نمی‌شود و به عمل درنمی‌آید. این امر خانواده را به‌سمت گسستگی روابط درونی آن می‌برد. در خانواده‌ای که همنوایی بین اعضا‌ برای رعایت هنجارها و ارزش‌ها نباشد و تفکرات شخصی و نیازهای فردی غلبه یابد، خانوادۀ گسسته شکل می‏گیرد.

در شرایط آنومیک، «بسیاری از انسان‌ها دچار سردرگمی پیرامون قواعد و ارزش‌ها شده و همین از هم پاشیدگی ارزش‌ها، هنجارها و آنومی، وضعیتی ایجاد می‌کند که نتیجۀ آن آرزوها و امیال بی‌حد و حصر و رو به فزونی است و لذا نارضایتی و از هم پاشیدگی خانواده ظهور می‌کند» (دهدست و قبادی، 1399: 125).

در رویکرد ساختاری، علل مخل آرامش و ثبات د‌ر خانواده، درونی یا بیرونی است. ‌مشکلات در سطح خرد،‌ به ساختارها و کارکردهای نهاد خانواده و در سطح کلان، به ساختا‌رهای اجتماعی مربوط است؛ مثل برقراری امنیت و آرامش در کانون خانواده که کمک می‌کند این نهاد کارکردهای خود را به‌خوبی ایفا کند؛ اما گاهی به علل متفاوت، آرامش آن با چالش‌های جدی مواجه می‌شود. (بابایی و همکاران، 1394: 8). در نظریۀ نظم خرد، نظم دست کم در چهار بعد همفکری، همگامی، همدلی و هم‌بختی مشترک‌ در خانواده‌ ایجاد می‌شود و در صورت فقدان آنها، نظم و تعادل سیستم از بین می‌رود و نهاد خانواده دچار اختلال می‌شود (چلبی و روزبهانی، 1380). تیرگی روابط حتی در خانواده‌های غیرگسسته نیز، باعث ایجاد ناهنجاری و بزهکاری، همچون خانواده‌های گسسته می‌شود (چلبی و روزبهانی، 1380: 96).

در ساختار خانواده هرچه بی‌نظمی و‌ کنترل‌نداشتن بر رفتار افراد بیشتر باشد، هنجارهای اجتماعی «باید و نباید» رعایت نمی‌شود، به ارزش‌های خانوادگی‌ احترام گذاشته نمی‌شود و‌ عملی نیز نمی‌شوند. از هم گسستگی خانواده، ناشی از هم گسیختگی بین اهداف اجتماعی و ابزار اجتماعی است. در خانواده‌ای که همنوایی اجتماعی بین اعضا‌ برای رعایت هنجارها و ارزش‌ها شکل نگیرد و سود و منفعت شخصی و لذاید فردی بر تفکر افراد حاکم باشد، خانوادۀ گسسته شکل می‌گیرد (اعزازی، 1380).

به نظر پارسونز[1]، وجود عاطفه در نهاد خانواده و دل‌بستگی عاطفی است که عشق و محبت مورد نیاز برای کنار‌هم‌بودن را فراهم می‌کند، با نظم و ثبات رابطۀ مستقیم دارد و تمرکز اعضای خانواده در جهت اهداف همسان با نظم موجود در نهاد خانواده ر‌ا تضمین می‌کند (چلبی و روزبهانی، 1380: 97).

 

نظریۀ مبانی اخلاقی‌

رعایت اخلاق و قضاوت‌های اخلاقی، یکی از مفاهیم محوری‌ بحث‌شده در نظریات ساختاری مرتبط با نظم در ساختار خانواده است. «اخلاق مجموعه‌ای از قواعد مشترک است که برای دستیابی به ارزش‌های غایی و اجتماعی، به شکل داوطلبانه و غیر مشروط، برای کنش اجتماعی ویرایش شده است. این ویرایش، کنشگران اخلاقی را به‌سمت آرمان‌ها، پرهیز‌گاری و لحاظ‌کردن سود و زیان دیگر اعیان اجتماعی در تابع سود و زیان خود، سوق می‌دهد» (جلیلی تل چگاه و همکاران‌،‌ ۱۳۹۹: ۶۲).

استدلال اخلاقی، فرایند قضاوت آگاهانه دربارۀ خوبی یا بدی اعمال است. افراد هر روز با موقعیت‌هایی روبه‌رو می‌شوند که در آن باید هنجارهای تعیین‌شدۀ خود و جامعه را نقض‌ کنند، از عقاید اخلاقی خود تبعیت‌ و یا به شکل نوع‌دوستانه، مطابق معیارهای اخلاق اجتماعی عمل کنند. افراد در هر موقعیتی‌ باید دربارۀ درست یا غلط عمل کردن تصمیم بگیرند. تصمیم‌گیری اخلاقی موقعیت‌ها و تعارضات اخلاقی، زندگی روزانۀ افراد را توصیف می‌کند. افرادی که فهم بهتری از اهداف، موقعیت و عوامل لازم برای انجام عمل اخلاقی دارند، در مقایسه با افرادی که در فهم کامل یک تکلیف ناتوان‌اند، درجات بالاتری از رفتار اخلاقی را از خود نشان می‌دهند (علیزاده و علیزاده، 1400: 146).

نهاد خانواده، یک سیستم بسیار مهم برای ویژگی‌های اخلاقی و محل انتقال ارزش‌های سنتی، باورها و شناخت‌هاست و ارزش‌های اخلاقی آن، از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر استدلال‌های اخلاقی افراد است. «‌سیستم‌های اخلاقی، مجموعه‌ای به هم پیوسته از ارزش‌ها، فضایل و هنجارها، شیوه‌ها، هویت‌ها، نهادها، فن‌آوری‌ها و تکامل مکانیسم‌های روانی است که با هم تعامل می‌کنند و خودخواهی‌های انسان را تنظیم و یا سرکوب کرده و زندگی اجتماعی را سامان می‌دهند» (سیفی قوزلو و همکاران، 1394: 103).

این تعریف از اخلاق که از نظریۀ مبانی اخلاقی هایت[2] (2001) استنتاج شده است، مفهوم آن را از یک مقولۀ فردی فراتر می‌برد و آن را به یک مکانیسم روانی تبدیل می‌کند که در ارتباط انسان‌ها با هم تأثیر می‌گذارد. تئوری مبانی اخلاقی، یک نظریۀ روان‌شناسی اجتماعی است که ریشه‌ها و تنوع در استدلال اخلاقی انسان را بر‌اساس بنیان‌های ذاتی توضیح می‌دهد و پایۀ آن بر کار ریچارد آلن شودر[3] (2001) استوار است که شش مبنای مراقبت/آسیب، انصاف/تقلب، وفاداری/خیانت، اقتدار/براندازی، قداست/تنزل، آزادی/ستم را به‌عنوان بنیان‌های قضاوت‌های اخلاقی پیشنهاد می‌کند (Haidt, 2001).

هایت (2001) در این رویکرد جدید دربارۀ تفاوت‌های اخلاقی در فرهنگ‌های مختلف، بحث‌‌ و براساس آن، رویکرد شهودی اجتماعی نسبت‌به اخلاق را توصیف کرد. برخلاف نظریه‌های غالب اخلاق، که استدلال اخلاقی به‌سادگی، به‌عنوان یک عقلانیت شکل‌گرفته بعد از قضاوت عمل می‌کند، در نظریۀ مبانی اخلاقی، نگرانی‌های اخلاقی افراد بر‌اساس پنج مبنای مراقبت (گرامی‌داشتن و محافظت از دیگران)، انصاف یا تناسب (اجرای عدالت براساس قوانین مشترک)، وفاداری (در کنار گروه، خانواده، ملت خود ایستادن)، اقتدار یا احترام (تسلیم در برابر سنت و اقتدار مشروع)، تقدس یا پاکی (نفرت از چیزهای ناپسند)، توصیف می‌شود. به نظر هایت (2001)، ارزیابی اخلاقی از شهود سریع و هیجان‌ها برمی‌خیزد و این فرایند اخلاقی به شهود بیشتر از استدلال وابسته است (‌ضیایی و همکاران، 1389: 226). براساس این تعریف، قضاوت اخلاقی ‌ در مواقعی‌ به ضرر ناگهانی منجر می‌شود که بار عاطفی در یک وضعیت بیشتر است.

در مطالعات فرهنگی هم به این موضوع تأکید می‌شود که تفاوت‌های فرهنگی در شیوه‌های استدلال افراد نسبت‌به جهان وجود دارد. به این ترتیب افراد در فهم‌‍‍‌های خود از یک پدیده یا رخداد، تفاوت‌های بارزی در استدلال شهودی یا تحلیلی نسبت‌به آن پدیده را نشان می‌دهند. استدلال مشابهی هم از سوی فمینیستها در زمینۀ نظریه‌های اخلاقی بر پایۀ برساخت‌گرایی وجود دارد. آنها معتقدند ملاک‌های موجود اجتماعی بر مبنای تجارب مردانه قرار دارد و بنابراین در کاربرد واژه‌هایی مانند «نابهنجاری» از‌نظر آنها تردید وجود دارد. کرول گیلیگان[4] (2008) معتقد است «استدلال و دلایل اخلاقی زنان و مردان با هم فرق دارد، زنان رشد اخلاقی متمایز، اما موازی با رشد اخلاقی مردان دارند؛ زیرا دیدگاه‌های اخلاقی ناشی از تجربه‌های زندگی متفاوت زنان و مردان است» (هام و گمبل، ۱۳۸۲: ۲۸۷). بدیهی است که این تفاوت در درک از نابهنجاری، زمینه‌ساز اختلافات جدی در زمینۀ قضاوت‌های اخلاقی بین زوجین می‌شود.

«در رویکرد سازه‌گرایی اجتماعی آنچه مهم است، ادراکات و معانی ذهنی است. براساس این نظریه، ما بر پایۀ معانی و ادراکاتمان از جهان، به مسائل اجتماعی واکنش نشان می‌دهیم، جهان اطراف و مسائل اجتماعی را که با آن روبه‌رو می‌شویم‌، با مقولات ذهنی‌مان درمی‌یابیم. بخشی از تجربۀ همۀ انسان‌ها، مقوله‌بندی‌کردن است که درواقع، بخش گسترده‌ای از ادراکات و تصورات ما را می‌سازد» (میرحسینی و کوه‌پیمای رونیزی، 1400: 79). آنچه در اینجا اهمیت می‌یابد، متقاعد‌کردن مخاطبان نسبت‌به مسئله یا واقعیت است. واقعیت اجتماعی از روابط متقابل و تعاریف مشترک میان افراد سرچشمه می‌گیرد و آگاهی ذهنی افراد از راه معانی مشترک و معیاربندی‌شده، در قالب شیوه‌های نهادی‌شدۀ رفتار، عینیت پیدا می‌کند (برگر و لاکمن، 1399).

 

پایبندی به اعتقادات‌

یکی دیگر از عوامل ساختاری مرتبط با اختلال در روابط زوجین، اعتقادات، تفاوت‌های اعتقادی و پایبندی به اعتقادات است. «صرف‌نظر از جنبه‌های ارزشی و نمادین روابط اجتماعی که از خلال دین بر‌ملا می‌شود، آنچه مسلم به نظر می‌رسد، نقش اساسی و حساس آن در انسجام خانواده است. تا وقتی روحیۀ دینی جامعه و تأثیر آن بر تودۀ مردم به‌صورت درست و صحیح درک و احساس نشود، نمی‌توان به شناختی جامع و قابل اتکا دربارۀ جامعه و ارزش‍‍های آن در درون خانواده دست یافت» (بابایی، 1394: 8).

اعتقادات، فهم انسان‌ها را از معنای زندگی‌ مشخص می‌کند و به این ترتیب، زناشویی میان زن و مردی که اعتقادات مختلف دارند، به چالش‌های فردی متفاوت‌ اجتناب‌نشدنی منجر می‌شود؛ ازجمله‌ اختلاف در تربیت فرزندان، سبک زندگی، رفتارهای اجتماعی و معاشرت با دیگران. زمانی که زوجین احساس می‌کنند شریک عاطفی‌شان آنها را درک نمی‌کند، به‌دنبال فردی می‌گردند تا‌ خلأ عاطفی خود را در کنار او جبران کنند. این امر، زمینه‌‍‍ساز گسست و فروپاشی خانواده خواهد بود.

رفتارهای معنوی و مذهبی به سهم خود با ارضای نیازهای ذاتی افراد به وابستگی و ارتباط، عواطف منفی را کاهش می‌دهند و احساس امنیت را برای افراد فراهم می‌کنند (تاج‌بخش و همکاران، 1397: 104). «عقاید مذهبی به‌صورت نیروی خاص و نگهبان ازدواج دیده می‌شود که انسجام و پیوستگی آن را تقویت می‌کند. به نظر می‌رسد پایبندی مذهبی، تأثیر مستقیم روی عاطفۀ خانوادۀ مستقل از فعالیت‌های آن دارد» (چلبی و روزبهانی، 1380: 98).

به نظر بل[5] (1976)، زناشویی میان زن و مردی که مذاهب مختلف دارند، به دشواری‌های شخصی و خانوادگی گوناگون می‌انجامد و تنها با ارادۀ استوار از آنها پرهیز می‌شود؛ زیرا باورهای مذهبی همیشه و در همه جا، سرچشمۀ بنیادین تلقیات جمعی بوده‌اند و البته این تلقیات خود نمودار و نمایشگر اخلاقیات دربارۀ زن و مرد است (ساروخانی، 1398: ۶۳). هادن[6] (1983) معتقد است که دین‌داری، عامل اساسی اجتماعی‌شدن و انسجام فکری، عملی و جهت‌گیری در رفع مشکلات، پدیده‌ها و مسائل اجتماعی است. درواقع مذهب از‌طریق حمایت از ارزش، فعالیت‌های خانواده و از‌طریق تسهیل در امر سازگاری با مشکلات، زندگی را جذاب‌تر می‌کند (بابایی، 1394: 9). هادن (1983) به این نتیجه دست یافت که تفاوت در میزان شادی‌بخش‌بودن زندگی دارای مذهب مشابه و زوجین دارای مذهب متفاوت، به سطح مذهبی‌بودن افراد وابسته است، به این صورت که اشخاص دارای مذهب متفاوت، سطح پایین‌تری از مذهبی‌بودن را نشان می‌دهند و این مسئله با افزایش اختلافات مذهبی، به کاهش سطح روابط و درنهایت تیرگی سطح روابط زوجین منجر می‌شود (کریمی ثانی و همکاران، 1389: 123).

اگرچه به عقیدۀ لوگال[7] (1981)، تا پیش از ازدواج نیز، مذهب در رفتار جوانان مؤثر است،‌ پس از زناشویی، تفاوت در اعتقادات و یا پایبندی به آن، دشواری‌های فراوانی برای زوجین فراهم می‌‌کند و باعث ایجاد بگومگوهای دائمی می‌شود (ساروخانی، 1398: 64)؛ اما لوینگر[8] (1976) در نظریات خود، الزام مذهبی را به‌همراه مفهوم «تعهد نسبت به پیوند خانوادگی»، مانعی بر سر راه طلاق معرفی می‌داند (بابایی، 1394: 15).

 

پیشینۀ تجربی پژوهش‌

مروری بر پیشینۀ پژوهش‌های انجام‌یافته در موضوع تحقیق، نشان می‌دهد ارزش‌های مذهبی و اخلاقی از عوامل درخور توجه در تعارضات خانوادگی است. ژیانی و همکاران (1400) در تحقیقی با هدف بررسی چالش‌ها و تعارض‌های فرهنگی-ارتباطی زوجین در معرض طلاق، در یک مطالعۀ کیفی در شهر تهران نشان می‌دهند‌ پایبندنبودن به ارزش‌های مذهبی و اخلاقی، با طلاق زوجین مرتبط است. میرحسینی و کوه‌پیمای رونیزی (1400) در تحقیقی با عنوان «واکاوی فهم اداراک‌شدۀ زنان از آسیب‌های حوزل خانواده (مورد مطالعه‌: زنان شهر فسا)»، دو دسته آسیب‌های محتوایی را که بیشتر بر بعد روابط درونی خانواده متمرکز است و نیز آسیب‌های ساختاری را شناسایی و معرفی کرده‌اند که به عوامل بیرونی اشاره دار‌ند. آسیب‌های محتوایی شامل سه مقولۀ اصلی والدگری تعمیم‌یافته، شکل‌گیری پیله‌های تنهایی و دنیای فردی‌شده و اختلافات و ناسازگاری‌های مداوم و مزمن خانوادگی تأکید دارد. فولادی وندا (1399) نیز در یک پژوهش اسنادی دربارۀ آسیب‌شناسی خانواده، به این نتیجه دست یافته است که سست‌شدن نگرش‌های ارزشی به تقدس نهاد خانواده در جامعۀ معاصر، زمینه‌ساز بروز چالش‌های خانوادگی است. دهدست و قبادی (1399) در تبیین شاخص‌های گسست در خانوادۀ ایرانی متأثر از فرایند نوسازی به روش کیفی، با تحلیل پژوهش‌های انجام‌شده در بازۀ زمانی 1386 تا 1397، عوامل مرتبط با گسست خانواده در جامعۀ ایرانی را در دو حوزۀ کلان و خرد دسته‌بندی کرده‌اند. دهقانی تفتی و همکاران (1398) نیز در تحقیق با هدف بررسی جامعه‌شناختی پیامد‌های اجتماعی طلاق زنان شهر تهران، دریافتند که طلاق عاطفی بر میزان رشد و مسئولیت‌پذیری اجتماعی تأثیری نداشته است، ولی بر میزان روابط نامناسب زناشویی (خیانت)، رضایت زناشویی و انزوای اجتماعی تأثیرگذار است. سیفی قوزلو و همکاران (۱۳۹4) در تحقیقی با هدف بررسی رابطۀ بین اخلاق، ارزش‌های شخصیتی و رضایت زناشویی در بین زوجین شهر مغان،‌ نشان داده‌اند که بین اخلاق و مؤلفه‌های آن و ارزش‌های شخصیتی با رضایت زناشویی رابطۀ معنی‌داری وجود دارد. یافته‌های ابراهیمی و بنی فاطمه (1391) از پژوهش دربارۀ طلاق عاطفی و عوامل مرتبط با آن در شهرستان نقده، نشان می‌دهد که پایبندی به اعتقادات و تفاهم اعتقادی، یک رابطۀ معکوس با طلاق عاطفی دارد. عظیمی رستا و عابد‌زادۀ نوبریان (۱۳۹۲) نیز با هدف بررسی عوامل مؤثر بر بروز طلاق عاطفی زنان متأهل شهر تهران، تحقیقی انجام داده‌اند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد‌ میزان پایبندی زوجین به اعتقادات دینی، میزان دخالت خانوادۀ زوج، رابطۀ معناداری با طلاق عاطفی دارد. نتایج تحقیق مصلحی و احمدی (1392) در تحقیق، برای بررسی نقش زندگی مذهبی در رضایتمندی زناشویی زوجین نشان داد که داشتن تفاهم اعتقادی، یکی از عوامل تأثیر‌گذاز در پایبندی زوجین نسبت‌به هم و رضایتمندی از زندگی مشترکشان است.

دوبا سائورهبر و همکاران[9] (2020) در مطالعۀ رابطۀ بین رضایت زناشویی، ایمان مذهبی و جهت‌گیری سیاسی در افراد متأهل مسیحی نشان دادند که ایمان مذهبی قوی‌تر، رضایت زناشویی بیشتری را به‌همراه دارد. محققان برای تکمیل نظرسنجی خود، ایمیل‌هایی به جامعۀ دانشگاهی و کشیشان و رهبران تقریباً 600 کلیسای بزرگ ارسال کردند. نمایندگان 34 کلیسا موافقت کردند که دعوت‌نامه را از‌طریق فهرست سرویس‌های ایمیل، فیس‌بوک یا بولتن‌ها در میان جماعات خود توزیع کنند. نتایج نشان داد به‌طور کلی، همبستگی مثبت هرچند نسبتاً ضعیف، بین متغیرهای اصلی پژوهش وجود دارد. شرکت‌کنندگان مسیحی متأهل در این مطالعه، از ازدواج خود بسیار راضی بودند، اعتقاد مذهبی قوی داشتند و بیش از نیمی از آنها محافظه‌کار بودند.

امان و همکاران[10] (2019)، در بررسی رابطۀ دین‌داری و رضایت زناشویی، با مطالعۀ نقش تعهد مذهبی و اعمال مذهبی بر رضایت زناشویی در میان پاسخ‌دهندگان پاکستانی، نشان دادند‌ تعهد دینی و عمل دینی برای یک زندگی زناشویی سعادتمند حیاتی است. به نظر آنها رضایت زناشویی خانواده‌ها به پویایی اجتماعی در فرهنگ پاکستان کمک می‌کند و تعهد دینی و عمل دینی، اسباب تقویت و ارتقای رضایت زناشویی است.

الیسون و همکاران[11] (2011) در تحقیق برای بررسی رابطۀ اختلافات زناشویی و طلاق والدین بر زندگی مذهبی و معنوی جوانان نیز، نشان داده‌اند که داشتن زندگی زناشویی توأم با خوشحالی و لذت‌بخش با داشتن تفاهم اعتقادات مذهبی، امکان‌پذیر است. چایون و پانتام4 (2010) در تحقیقی برای بررسی رابطۀ مذهب و رضایت از زندگی به این نتیجه رسیدند که دلیل رضایت از زندگی در افراد مذهبی، کسب حمایت اجتماعی و بهره‌مندی از آثار مثبت باورهای مذهبی در زندگی است. کلارک5 (2009) نیز در پژوهشی با هدف بررسی تأثیر مذهب بر رضایت از زندگی نشان داده‌ است که به هر میزان فضای حاکم بر زندگی مذهبی‌تر باشد، رضایت از زندگی بیشتر خواهد بود. هاسلی6 (2006) با هدف بررسی رضایت زناشویی در میان زوج‌های تازه ازدواج کرده و ارتباط آن با دین‌داری، دریافتند که زوج‌های با اعتقادات مذهبی مشابه، رضایت زناشویی بالاتری دارند.

نتایج پژوهش گانت[12] (‌2006‌) نیز با هدف بررسی شباهت زوجین و رضایت زناشویی نتایج، حاکی از آن است که هم‌عقیده‌بودن زوجین باهم، اختلافات زوجین را کاهش می‌دهد.

 براساس پیشینۀ نظری مطرح‌شده و با توجه به تأکید نظریه‌های موجود بر همبستگی اعتقادات و اخلاقیات با رضایت زناشویی و تحکیم نهاد خانوادۀ پژوهش حاضر در پی بررسی رابطۀ بین پایبندی به اعتقادات و نه صرفاً معتقد‌بودن افراد با گسست خانواده برآمده است. همچنین رابطۀ بین قضاوت‌های اخلاقی افراد و نه صرفاً پایبندی به اخلاق یا اخلاق‌مدار‌بودن فرد با گسست خانواده بررسی شده است. جدول‌ 1، نظریه‌هایی را نشان می‌دهد که متغیرهای پژوهش‌ آنها را پشتیبانی می‌کند.

 

جدول 1- نظریه‌های پشتیبان متغیرهای تحقیق

Table 1- Supporting theories of research variables

نظریه

متغیر

نظریۀ نظم خرد، چلبی و روزبهانی (1380) و نظریۀ کارکردگرایی، پارسونز

گسست خانواده

نظریۀ مبانی اخلاقی، هایت (2001)

قضاوت اخلاقی

نظریۀ تأثیر تفاهم اعتقادی در روابط زوجین، بل (1976)، هادن (1983) و لوگال‌ (1981)

تفاهم اعتقادی

 

 

از این رو با توجه به متغیرهای مدنظر، فرضیه‌های زیر مطرح و بررسی شده است:

بین پایبندی اعتقادی افراد با گسست خانواده، رابطه وجود دارد.

بین قضاوت اخلاقی افراد با گسست خانواده، رابطه وجود دارد.

بین ابعاد سازندۀ قضاوت اخلاقی با گسست خانواده، رابطه وجود دارد

 

روش تحقیق‌

پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است؛ زیرا قصد دارد مباحث نظری را به‌صورت تجربی آزمون کند تا بتواند نتایج آن را برای حل چالش‌های موجود در موضوع پژوهش به کار گیرد. به‌لحاظ زمانی، از‌جمله تحقیقات مقطعی است که در بازۀ زمانی اردیبهشت تا دی ماه 1401 انجام شده است. پژوهش براساس نحوۀ گردآوری داده‌ها، از نوع پیمایشی است و به‌لحاظ بررسی روابط بین متغیرها، از نوع مطالعۀ همبستگی است.

جامعۀ آماری تحقیق، کلیۀ افراد متأهل ساکن در منطقۀ 7 ، 8 و 5 شهرداری تبریزند که بر‌اساس آخرین آمار ارائه‌شده از سوی شهرداری تبریز، تعداد کل ساکنان آنها 311380 نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران از میان کل جمعیت آماری، تعداد 384 نفر تعیین شده است و با در نظر گرفتن اینکه ممکن است بعضی از پرسش‌نامه‌ها مخدوش و یا ناقص پاسخ داده شوند، حجم نمونه به 390 نفر افزایش یافته است. نمونه‌گیری به‌صورت خوشه‌ای انجام یافته و ابزار گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه است که سؤالات آن براساس ترکیبی از سؤالات پرسش‌نامه‌‍‍‌های استاندارد و سؤالات مطرح‌شدۀ محقق تنظیم شده است. در‌نهایت بعد از بررسی پرسش‌نامه‌های گردآوری‌شده، اطلاعات 359 پرسش‌نامۀ کامل، وارد محاسبات آماری شد.

 

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق

گسست خانواده‌

 خانوادۀ‌ گسسته، زمانی شکل می‌گیرد که همنوایی بین اعضا‌ برای رعایت هنجارها و ارزش‌ها وجود نداشته باشد و رعایت‌نکردن رسوم اخلاقی،‌ اهمیت‌ندادن به کردارها و کنش‌های‌ از سوی اعضا مشاهده شود (حسن‌زاده، 1400).

برای سنجش گسست خانواده، پرسش‌هایی به‌جهت ارزیابی مواردی نظیر‌ اختلافات مالی، سوءتفاهم جنسی، مشکلات جسمانی و بهداشتی،‌ رضایت‌نداشتن از ظاهر همسر‌، نارضایتی از ویژگی‌های شخصیتی همسر، تعارض بین زوجین، ناکار‌آمدی ارتباط با همسر، بدرفتاری با کودکان، اختلاف دربارۀ پرورش فرزندان، ممانعت از کار، تحصیل و ارتباط اجتماعی متعارف همسر، غفلت از تأمین مایحتاج ضروری زندگی، رفتارهای ضد اجتماعی مثل مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی، افزایش خشونت بین زوجین، تمایل به گریز از خانه در قالب 31 سؤال محقق‌ساخته تنظیم‌ و جواب‌های آن به‌صورت 5 گزینه‌ای براساس طیف لیکرت، با امتیازدهی از 1- 5 بررسی شده است. نمره‌دهی به پاسخ‌ها بر این اساس انجام شده است که پاسخ‌های مثبت به سؤالات مؤید اختلال در روابط خانوادگی، نمرۀ بالاتری دریافت کرده‌اند. به این ترتیب هرچه نمرۀ نهایی اخذ‌شده از پاسخ به سؤالات بیشتر باشد، نشان‌دهندۀ اختلال بیشتر در روابط خانواده و نزدیک‌تر‌شدن به معنای گسست است.

 

قضاوت اخلاقی

اخلاق مجموعه‌ای از قواعد مشترک است که برای دستیابی به ارزش‌های غایی و اجتماعی، به شکل داوطلبانه و غیر‍‍مشروط، برای کنش اجتماعی ویرایش شده است؛ این ویرایش، کنشگران اخلاقی را به‌سمت آرمان‌ها، پرهیزگاری و لحاظ‌کردن سود و زیان دیگر اعیان اجتماعی در تابع سود و زیان خود، سوق می‌دهد (جلیلی تل چگاه و همکاران‌، ۱۳۹۹: ۶۲). برای سنجش متغیر قضاوت اخلاقی، پرسش‌هایی در قالب پنج مؤلفه براساس پرسش‌نامۀ بنیان‌های اخلاقی به کار رفته است، شامل‌ مراقبت (گرامی‌داشتن و محافظت از دیگران)، انصاف، وفاداری به گروه، احترام به مرجعیت، خلوص و پاکی.

 

پایبندی اعتقادی‌

اعتقادات مذهبی، باور به واقعی‌بودن جنبه‌های اسطوره‌ای، فرا‌طبیعی یا معنوی یک دین است. اعتقاد مذهبی از ایده‌های منحصر به فرد دین مشتق شده است و معمولاً‌ مسائل هستی، ویژگی‌ها و پرستش یک خدا یا خدایان، معجزات در گیتی و زندگی انسان یا توضیح وظیفه‌گرایانۀ ارزش‌ها بر محور آموزه‌های یک رهبر معنوی یا گروه مذهبی را بررسی می‌کند (روشن و بخشی، 1395: 165). برای سنجش پایبندی اعتقادی، از پرسش‌نامۀ گلریز (1353) استفاده شده است که عباسی و همکاران (1395) آن را به کار برده‌اند.

سطح سنجش متغیرهای قضاوت اخلاقی و پایبندی اعتقادی رتبه‌ای است و سنجش با استفاده از طیف لیکرت انجام شده است. نمره‌دهی به هر پاسخ با اختصاص نمره‌ای بین 1 تا 5 انجام شده است. محاسبات مربوط به بررسی معنی‌داری روابط بین متغیرها در سطح اطمینان 95‌درصد انجام شده است. روایی پرسش‌نامه به‌صورت صوری و با ارائۀ آن به استادان متخصص بررسی‌ و سپس برای پیش آزمون، 50 پرسش‌نامۀ اولیه از مناطق‌ بررسی‌شده تکمیل شده است؛ نمونه‌گیری نهایی پس از بررسی اولیه و محاسبۀ آلفای کرونباخ برای اطمینان از پایایی پرسش‌نامه و اطمینان‌یافتن از مناسب‌بودن سؤالات، انجام شده است. نتایج بررسی پایایی نهایی برای متغیرها بررسی‌شده به شرح جدول 2 است.

 

جدول 2- نتایج محاسبۀ آلفای کرونباخ برای متغیرهای‌ بررسی‌شده در پژوهش

Table 2- Cronbach's alpha calculation results for the research variables

متغیر

گویه‌ها

ضریب آلفای کرونباخ

گسست خانواده

31

879/0

قضاوت‌های اخلاقی

18

860/0

پایبندی اعتقادی

5

800/0

 

یافته‌های تحقیق‌

1.                   یافته‌های توصیفی‌

از میان پاسخگویان داوطلب که در این تحقیق مشارکت داشته‌اند، 180 نفر مرد و 179 نفر زن‌اند. جوان‌ترین پاسخگو 16سال و مسن‌ترینشان 80 سال دارند. از‌نظر میزان تحصیلات، بیشترین میزان‌ با 1/30‌درصد در سطح دبیرستان و کمترین آن با 4/6‌درصد فراوانی مربوط به افراد فاقد توانایی خواندن و نوشتن‌ است. همچنین کمینه و بیشینۀ تحصیلات همسران پاسخگویان نیز به ترتیب 1/6‌درصد مربوط به فوق لیسانس و بالاتر و 9/27‌درصد در سطح راهنمایی است. از‌نظر نوع شغل، بیشترین فراوانی با 1/40‌درصد مربوط به خانه‌‍‍‌داری و کمترین فراوانی با 1/1‌درصد مربوط به گروه بیکار است. دربارۀ همسران پاسخگویان نیز بیشترین درصد فراوانی مربوط به خانه‌داری و کمترین فراوانی با 8/0درصد مربوط به گروه بیکار است. از‌نظر میزان درآمد خانواده، بیشترین فراوانی مربوط به خانواده‌های با سطح درآمد 6 تا 9 میلیون تومان با 4/30‌درصد است و کمترین فراوانی مربوط به سطح در‌آمد کمتر از 3 میلیون تومان با 4/4درصد است.

یافته‌های مربوط به متغیرهای قضاوت اخلاقی و مؤلفه‌های آن و همچنین متغیر پایبندی اعتقادی در جدول 3 درج شده است. مشاهده می‌شود که متغیر قضاوت اخلاقی با میانگین محاسبه‌شدۀ 628/33، نمره‌ای بیش از متوسط نمرۀ‌ اکتساب‌شدنی را برای این متغیر کسب کرده است، یعنی در افراد‌ بررسی‌شده، قضاوت‌های شخصی دربارۀ اخلاق، ملاک ارزیابی و کنش‌‍‍‌های آنهاست.

میانگین محاسبه‌شده‌ برای متغیر پایبندی اعتقادی، ‌29/23 است که از مقدار متوسط ممکن برای این متغیر بیشتر است، یعنی میزان پایبندی به اعتقادات بین افراد‌ بررسی‌شده، بیش از متوسط‌ اکتساب‌شدنی براساس پرسش‌های مطرح‌شده است.

 

 

جدول 3- آماره‌های توصیفی مربوط به قضاوت اخلاقی و پایبندی اعتقادی

Table 3- Descriptive statistics related to moral judgment and adherence to believes

متغیر

کمینه

میانگین

بیشینه

انحراف استاندارد

چولگی

کشیدگی

آماره

خطای استاندارد

آماره

خطای استاندارد

آماره

خطای استاندارد

قضاوت اخلاقی

17

628/33

448/0

65

52/8

453/0

128/0

124/0

256/0

مراقبت

1

8343/2

06511/0

5

23886/1

160/0

128/0

824/0-

256/0

انصاف

5

2044/9

16942/0

21

22339/3

710/0

128/0

191/0

256/0

وفاداری به گروه

4

2493/8

16226/0

18

08291/3

512/0

128/0

090/0-

256/0

احترام به مرجعیت

5

9254/9

16774/0

21

19148/3

474/0

128/0

089/0-

256/0

خلوص

3

2431/6

13000/0

14

47346/2

571/0

128/0

008/0

256/0

پایبندی اعتقادی

12

29/23

276/0

35

257/5

005/0

130/0

793/0-

256/0

 

 

نتایج جدول‌ 4، آماره‌های مربوط به متغیر گسست خانواده را نشان می‌دهد. براساس نتایج به دست آمده، میانگین گسست خانواده برابر 3961/31 است که از مقدار متوسط‌ اکتساب‌شدنی در مقیاس به کار برده شده برای سنجش آن بیشتر است.

 

 

جدول 4- آماره‌های توصیفی مربوط به متغیر گسست خانواده

Table 4- Descriptive statistics related to the family breakdown variable

متغیر

میانگین

کمینه

بیشینه

انحراف معیار

واریانس

چولگی

کشیدگی

گسست خانواده

6/106

56

170

831/25

266/667

159/0

208/1

 

 

برای بررسی نرمال‌بودن داده‌ها، از محاسبۀ نسبت چولگی و نسبت کشیدگی استفاده شده است. مشاهده می‌شود که برای متغیرهای تحقیق، عدد حاصل در بازۀ [۲ و ۲-] قرار می‌گیرد و‌ توزیع داده‌ها را نرمال در نظر گرفته می‌شود. چولگی و کشیدگی داده‌ها، دو آزمون آماری است که برای بررسی نرمال‌بودن توزیع از آن استفاده شده است. برای یک توزیع کاملاً متقارن، چولگی صفر و برای توزیع نامتقارن، کشیدگی به‌سمت مقادیر بالای چولگی مثبت و در توزیع نامتقارن با کشیدگی به‌سمت مقادیر کوچک‌تر، مقدار چولگی منفی است. کشیدگی نیز معیاری از بلندی منحنی در نقطۀ ماکزیمم است و مقدار کشیدگی برای توزیع نرمال برابر ۳ است. کشیدگی مثبت، یعنی قلۀ توزیع از توزیع نرمال بالاتر و کشیدگی منفی نشانۀ پایین‌تر‌بودن قله از توزیع نرمال است (امین مظفری و پاداش اصل، 1389: 25-31).

 

یافته‌های استنباطی‌

برای بررسی وجود رابطۀ بین متغیرهای قضاوت اخلاقی و مؤلفه‌های سازندۀ آن با متغیر وابسته و نیز پایبندی اعتقادی با متغیر وابسته، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج به دست آمده در جدول‌ 5 نشان می‌دهد بین این متغیرها با گسست خانواده، رابطۀ معنی‌داری وجود دارد. به‌عبارتی جهت رابطه با متغیر پایبندی اعتقادی با گسست خانواده، معکوس و شدت رابطه در حد ضعیفی است، یعنی با بالارفتن اپایبندی اعتقادات بین زوجین، گسست خانواده در بین زوجین کمتر رخ می‌دهد. همچنین متغیر قضاوت اخلاقی با گسست خانواده، رابطۀ مستقیمی دارد و شدت رابطه در حد ضعیف است.

 

جدول 5- نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر قضاوت اخلاقی و پایبندی اعتقادی با گسست خانواده

Table 5- The results of the Pearson correlation coefficient test between the variable of moral judgment and adherence to beliefs with family breakdown

متغیرها

ضریب همبستگی

سطح معنی‌داری

پایبندی اعتقادی

157/0-

003/0

قضاوت اخلاقی

145/0

006/0

 

نتایج مربوط به مؤلفه‌های سازندۀ قضاوت اخلاقی نشان می‌دهد از میان آنها، انصاف، مراقبت، وفاداری به گروه و احترام به مرجعیت، رابطۀ معنی‌داری با متغیر وابستۀ پژوهش دارند. به این ترتیب در نهاد خانواده، هرچه قضاوت‌های فردی دربارۀ این مؤلفه‌‍‍‌ها، به‌عنوان ملاک‌های اخلاقی مدنظر قرار گیرد و استدلال‌های اخلاقی بر پایۀ قضاوت‌های شخصی، جای عقلانیت اخلاقی را بگیرد، احتمال وقوع تعارض و در‌نتیجه احتمال وقوع گسست در خانواده بیشتر خواهد شد.

 

جدول 6- نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین مؤلفه‌های قضاوت اخلاقی با گسست خانواده

Table 6- The results of the Pearson correlation coefficient test between the components of moral judgment and family breakdown

متغیر‌ها

ضریب همبستگی

سطح معنی‌داری

مراقبت

093/0

041/0

انصاف

280/0

000/0

وفاداری به گروه

160/0

002/0

احترام به مرجعیت

098/0

033/0

خلوص و پاک‌دامنی

047/0

191/0

 

بررسی روابط چند متغیره

در پژوهش حاضر از تحلیل رگرسیونی چندگانه به روش گام به گام برای بررسی هم‌زمان رابطۀ چند متغیر و همین‌طور پیش‌بینی تأثیر اندازۀ تغییر متغیر وابسته به ازای تغییر متغیرهای مستقل، استفاده شده است. در این تحلیل، تأثیر متغیرهای پایبندی اعتقادی و مؤلفه‌های سازندۀ قضاوت اخلاقی به‌همراه متغیرهای سن و تحصیلات بر متغیر گسست خانواده مد‌نظر است. ‌جدول 7، نتایج کلی آزمون رگرسیون بین متغیرهای پژوهش را نشان می‌دهد. جدول‌ 8 نیز ضرایب استاندارد (Beta) را برای مقایسۀ سهم تأثیر هر‌یک از متغیرها‌ نشان می‌دهد.

 

 

جدول 7: آماره‌های تحلیل رگرسیون متغیرهای پیش‌بین با گسست خانواده

Table 7: Regression analysis statistics of predictor variables with family breakdown

ضریب همبستگی چند گانه

ضریب تعیینR

ضریب تعیین تعدیل‌شده

اشتباه معیار

دوربین واتسون

383/0

147/0

132/0

057/24

888/1

 

 

جدول 8- نتایج تحلیل واریانس رگرسیون چند متغیره

Table 8- Results of multivariate regression analysis of variance

آنالیز واریانس

 

مجموع نمرات

درجۀ آزادی

میانگین نمرات

کمیت F

معنی‌داری

اثر رگرسیونی

734/20042

6

926/5718

881/9

000/0

باقی‌مانده

319/199671

345

333/204

    کل

873/233984

351

 

ضرایب رگرسیونی

متغیر

ضرایب غیر استاندارد

ضریب استاندارد

Beta

t

معنی‌داری

B

خطای استاندارد

مقدار ثابت

391/89

710/7

 

594/11

000/0

پایبندی اعتقادی

912/0

268/0

305/0

402/3

001/0

قضاوت اخلاقی

085/6

757/2

122/0

207/0

028/0

مراقبت

366/0

464/0

046/0

789/0

431/0

انصاف

381/6

048/1

145/0

090/6

000/0

وفاداری نسبت‌به گروه

206/1

474/0

147/0

542/2

011/0

احترام به مرجعیت

521/0

498/0

062/0

045/1

297/0

خلوص و پاکی

909/0

626/0

087/0

451/1

148/0

تحصیلات پاسخگو

907/5

740/1

296/0

395/3

001/

سن پاسخگویان

859/2

844/0

179/0

398/3

001/

 

 

نتایج نشان می‌دهد از بین مؤلفه‌های سازندۀ متغیر قضاوت اخلاقی، دو مؤلفۀ انصاف و وفاداری به گروه به‌همراه متغیر پایبندی اعتقادی، سن و تحصیلات پاسخگو، به شکل خطی در ایجاد تغییرات بر متغیر وابسته تأثیر دارند.

 

بحث و نتیجه‌

همچون بسیاری از نهادهای اجتماعی، خانوادۀ ایرانـی نیز دستخوش تغییرات اجتماعی فراوانی در جامعۀ معاصر شده و نهاد خانواده را با چالش‌های فراوانی روبه‌رو کرده است، بدیهی است که نادیده‌گرفتن یا انکار‌کردن مسائل و مشکلات، بنیان خانواده را با خطر سستی و حرکت به‌سوی از هم گسیختگی مواجه می‌کند؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطۀ بین قضاوت اخلاقی و پایبندی اعتقادی با گسست در نهاد خانواده انجام شده است.

یافته‌های تحقیق، وجود رابطۀ معنادار و مثبت بین متغیر قضاوت اخلاقی و گسست خانواده را نشان می‌دهد. این یافته حاکی از آن است زمانی که اخلاق نه براساس استدلال عقلانی و بر مبنای تعاریف شناخته شدۀ آن،‌ بر پایۀ ملاک‌های اخلاقی، براساس قضاوت‌های فردی دربارۀ ارزش‌ها و باورهای اجتماعی باشد، مسئلۀ اخلاق به یکی از علل بروز اختلاف‌نظر و تعارض بین اعضای خانواده تبدیل می‌شود. به این ترتیب هرچه قضاوت اخلاقی افراد بالاتر باشد، نهاد خانواده بیشتر با خطر گسست روبه‌رو می‌شود. افزایش این تعارض‌ها به‌ویژه بین زوجین، به‌سرعت‌ به سرد‌شدن روابط خانوادگی و گسست عاطفی بین آنها منجر می‌شود. این نتیجه با یافته‌های تحقیقات ژیانی و همکاران (1400)، سیفی قوزلو و همکاران (1394) و همچنین عظیمی رستا و عابدزادۀ نوبریان (1392) همسو است.

اساساً فرآیند حل مسائل با یک ساختار فردی و برداشت ذهنی از مسائل آغاز می‌شود. بر این اساس هر فرد، راهبردی برای حل مسائل یا تصمیم‌گیری به کار می‌گیرد. فرآیند تصمیم‌گیری اخلاقی در ارتباط با موضوعاتی که برای آنها رهنمودها یا استاندارهای صریح و روشن موجود باشد و تعارضی بین اصول وجود نداشته باشد، بسیار سریع رخ می‌دهد و به حل موضوع‌ اخلاقی منجر می‌شود؛ اما برخی موضوعات اخلاقی که به‌آسانی‌ حل‌شدنی نیستند،‌ به آشفتگی خاطر منجر شوند و ممکن است نیازمند تبادل نظرهای زمان‌بر باشند. اختلاف‌نظر در این باره به تعارض بین افراد منجر می‌شود.

فرآیند تصمیم‌گیری اخلاقی، زمانی آغاز می‌شود که شخص با وضعیت بغرنج اخلاقی مواج می‌شود. شخص در پی آن قضاوت می‌کند و نیات رفتاری خود را شکل می‌دهد (که نیات رفتاری بر این فرض استوار است که پیش‌بینی‌کنندۀ رفتار واقعی باشد). این فرآیند متأثر از فاکتورهای فردی، موقعیتی و احتمالی است. یکی از مفاهیم درخور توجه در آموزه‌های دینی نیز، بحث کفائت اخلاقی است که به معنای همسانی نسبی زن و شوهر در صفات نفسانی و خصلت‌های اکتسابی است که در زمان ازدواج و تشکیل نهاد خانواده، موجب تکامل روح و ثبات در روابط زوجین و سازگاری در روابط خانواده می‌شود. براساس نظریۀ مبانی اخلاق «هایت» (2001) نیز، رعایت ضوابط اخلاقی، یکی از مفاهیم اساسی در برقراری ارتباط بین افراد است. این امر اشاره می‌کند که قضاوت اخلاقی در روابط بین افراد‌ به ضرر منجر شود؛ زیرا درک متفاوت از یک موضوع، به تفاوت در استدلال شهودی یا تحلیل نسبت‌به آن را نشان می‌دهد.

یافته‌های پژوهش حاضر نشان می‌دهد، براساس مؤلفه‌های سازندۀ قضاوت اخلاقی، انصاف میان اعضای خانواده مهم است. ویژگی مقولۀ انصاف آن است که چون فهم آن‌ وابسته به فهم اجرای عدالت بر‌اساس قوانین مشترک، از سوی هر عضو خانواده ‌ بسیار چالش‌برانگیز است و بسیار اهمیت دارد که این درک از سوی دیگران به رسمیت شناخته ‌شود؛ از این رو مؤلفۀ انصاف سهم مهمی در ایجاد همسویی اعضا برای برقراری خانواده دارد. مؤلفۀ وفاداری نیز دیگر مؤلفۀ اخلاقی است که ایفای نقش می‌کند. این مؤلفه نیز در درون خود، شامل جنبه‌های روان‌شناختی فردی در ارتباط با ویژگی‌های پذیرش نقش در یک سیستم است و پذیرش حقوق و مسئولیت در برابر دیگران را برای اعضای خانواده به‌همراه دارد. وفاداری نشان می‌دهد‌ هر عضو چقدر در کنار خانوادۀ خود ایستاده است و از این رو نقش مهمی در فهم خانواده به‌منزلۀ کانون امن از سوی اعضا دارد.

بررسی نتایج مربوط به بررسی فرضیۀ دیگر تحقیق بیانگر آن بود که متغیر پایبندی اعتقادی و گسست خانواده، رابطۀ معنی‌دار و معکوس‌اند، یعنی با افزایش پایبندی اعتقادی، گسست خانواده نیز کاهش پیدا می‌کند. نتایج رگرسیون چند متغیره هم گویای آن است که پایبندی اعتقادی، متغیری است که بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته داشته است. این یافته با نظریات بل (1976)، لوگال (1981) و هادن (1983) مطابقت دارد. همچنین با تحقیقات ابراهیمی و بنی فاطمه (1391) و همچنین با نتایج کار مصلحی و احمدی (1392) همسو است.

اعتقادات و باورها از مهم‌ترین عوامل فرهنگی‌اند که به ارزش‌ها، کنش‌ها و تجربیات انسانی ساختار و معنا می‌بخشند. اعتقادات سیستمی متشکل از نیروهای معنوی است که انضباط و انسجام می‌بخشد، نقش‌ها و و ظایف افراد را تبیین و مسئولیت آنها را در ارتباط با گروهی تبیین می‌کند که در آن قرار دارند. در نظریۀ بل (1976)، به دو نکتۀ مهم اشاره شده است: یکی تفاوت در شکل‌‍‍‌گیری شخصیت افراد به‌سبب پرورش‌یافتن در خانواده‌هایی که مذاهب مختلف دارند و دیگری تفاوت در نگاه به زن و مرد متأثر از باورها و اعتقادات آنها و بنابراین تفاوت در پذیرش نقش‌هایی است که آنها به‌عنوان رکن سازندۀ خانواده باید ایفا کنند. براساس نظریۀ بل (1976)، این تفاوت‌‌ها برقراری رابطه در خانواده‌های با اعتقادات متفاوت را دشوار می‌کند (ساروخانی، 1398: ۶۳). نظریۀ لوگال (1981) نیز، به تفاوت در اعتقادات و یا پایبندی به آن در دشوار‌کردن برقراری روابط بین زوجین اشاره می‌کند و‌ به ایجاد بگومگوهای دائمی در خانواده منجر می‌شود (ساروخانی، 1398: 64).

اعتقادات هر فرد باورهای بنیادینی است که بر بخش‌های مختلف زندگی او تأثیر می‌گذارد. اگرچه تمامی افرادی که دارای اختلاف در عقیده‌اند، دچار مشکل نمی‌شوند، بااین‌حال این موضوع تعریف متفاوت از مسائل مختلف و همین‌طور راهکارهایی را که برای حل مشکلات‌ به‌همراه دارد. علاوه بر این، شاید احساس درک‌نشدن یا‌ همراهی‌نداشتن موضوعی باشد که به‌تدریج فضای خانواده را به بستری نامناسب از‌نظر روانی تبدیل می‌کند. در نظریۀ هادن (1983) نیز به این نکتۀ مهم تأکید شده است که پایبندی به اعتقادات از‌طریق حمایت از ارزش‌های خانواده به سازگاری و دوام خانواده کمک می‌کند (بابایی، 1394: 9). اعتقادات یکی از خصوصیات عمده در درون بافت ازدواج است. این خصوصیت با فعالیت‌هایی ارتباط دارد که زن و شوهر با هم انجام می‌دهند‌، زمانی که زن و شوهر در این زمینه به‌طور معناداری با هم تفاوت داشته باشند، ثبات روابط بین زوجین کاهش می‌یابد و خانواده به‌سمت بروز تعارض و در‌نهایت گسست حرکت می‌کند.

بر مبنای یافته‌های پژوهش، پیشنهاد‌های زیر برای پیشگیری از گسست خانواده ارائه شده است:

ایجاد و گسترش مراکز مشاوره برای به وجود آوردن بستر گفت‌وگو بین اعضای خانواده و ایجاد توافق بین آنها با تشخیص موارد افتراق نظر بین اعضای خانواده و کمک به حل تعارضات موجود؛

 تأکید به اهمیت و نقش پایبندی به اعتقادات در حفظ و استحکام‌بخشی به بنیان خانواده در برنامه‌های مشاورۀ خانواده در مراکز، نهادها و برنامه‌های مرتبط؛

تأکید برنامه‌های مشاوره‌ای به رعایت عقلانیت اخلاقی و پرهیز از قضاوت‌های اخلاقی افراد در حفظ و استحکام‌بخشی به بنیان خانواده؛

 توجه بیشتر افراد و خانواده‌های آنها هنگام انتخاب همسر، به اعتقادات و اخلاق که عاملی برای تحکیم بنیان خانواده است.

 

منابع مالی‌

این مقاله مستخرج از پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد است و‌ حمایت مالی دیگری از آن نشده است. ‌

 

[1] Parsons

[2] Haidt

[3] Richard Allan Shweder

[4] Carol Gilligan

[5] Ball

[6] Haddon

[7] Lugal

[8] Luinger

[9] Duba Sauerheber et al.

[10] Aman et al.

[11] Ellison et al.

3 Chaeyoon and Putnam

4 Clark

5 Hasely

6 Gantt

آزاد ارمکی، ت.؛ مدیری، ف. و وکیلی، ع. (1389). خانوادۀ ایرانی، فروپاشی یا تغییرات بنیادی با بررسی نقش آموزش عمومی در بهبود وضع موجود. خانواده، 9 (7)، 63-84..
ابراهیمی، س. و بنی فاطمه، ح. (1391). طلاق عاطفی و عوامل مرتبط با آن در شهرستان نقده. مطالعات جامعه‏شناسی، 5(17)، 22-7. doi: 10.30495/jzvj.2021.24814.3224
اعزازی، ش. (۱۳۸۰). جامعهشناسی خانواده. تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
امین مظفری، ف. و پاداش اصل، خ. (1389)‌. اصول آمار مقدماتی در علوم رفتاری (‌با کاربرد spss)، تهران: جامعه‌شناسان.
بابایی، ن.؛ بلالی، ا.؛ نقدی، ا. و کریمی، ا. (1394). تأثیر میزان دین‌داری بر انسجام خانواد‌‌گی در شهر همدان. توسعۀ اجتماعی، 9(4)، 7-26. doi:10.22055/qjsd.2015.11927
برگر، پ. و لاکمن، ت. (‌1399). ساخت اجتماعی واقعیت، ترجمۀ فریبرز مجیدی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
تاج‌بخش، غ.؛ رمضانی، ر. و محمد میرزایی، م.‌ (1397). واکاوی ابعاد دین‌داری زوجین درگیر در روابط فرا‌زناشویی: یک مطالعۀ کیفی. اسلام و پژوهشهای روان‏شناختی، 4(2)، 116-93.
جلیلی تل چگاه، ف.؛ کلدی، ع. و آقا‌جانی، م. (۱۳۹۹). تحلیل جامعه‌شناختی اخلاق اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن: مورد مطالعه شهر تهران. مطالعات جامعهشناختی شهری، 10(34)،71.
چلبی، م. و روزبهانی، ت.‌ (1380). نقش خانواده به‌عنوان عامل و مانع بزهکاری نوجوانان. پژوهشنامۀ علوم انسانی، 29(1)،95-132.
حسن‏زاده، ا. (1400). آسیب‌شناسی اجتماعی گسست خانواده‏ها. پنجمین کنفرانس بینالمللی پژوهشهای دینی، علوم اسلامی، فقه و حقوق در ایران و جهان اسلام، تهران، 7.
درگاه ملی آمار. (1401). خانواده(طلاق)عمومی https://dadsoo.com/divorce-statistics-in-iran60
دهدست، ک. و قبادی، ش. (1399). تبیین شاخص‌های گسست در خانوادۀ ایرانی متأثر از فرایند نوسازی: یک فراتحلیل کیفی. فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 11(43)، 158-121‌. doi:10.22054/qccpc.2020.47218.2230
دهقانی تفتی، ز.؛ محمدی، ا. و حقیقتیان، م. (1398). بررسی جامعه‌شناختی پیامد‌های اجتماعی طلاق زنان شهر تهران طی سال‌های 97-96 براساس معادلات ساختاری. پژوهش‏های راهبردی مسائل اجتماعی ایران، 8(1)، 97-115. doi:10.22108/SRSPI.2019.114366.1355
روشن، س. و بخشی، ف. (1395). تأثیر اعتقادات مذهبی مشتریان بر ارزش نام تجاری صنایع غذایی آستان قدس رضوی. اندیشۀ مدیریت راهبردی،10 (2)، 188- 163. doi: 10.30497/smt.2016.1952
ژیانی، ز.؛ دادگران، س. و رسولی، م. (1400). چالش‌ها و تعارض‌های فرهنگی ارتباطی زوجین در معرض طلاق (یک مطالعۀ کیفی در تهران‌). مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران‌، 10(2)،654-636. https://doi.org/10.22059/jisr.2021.308641.1108
ساروخانی‌، ب. (۱۳۸۱). مقدمه بر جامعهشناسی خانواده، تهران: سروش.
سیفی قوزلو، س.؛ حمیدی، الف.؛ شریفی، گ. و خلیلی، ش. (1394). رابطۀ بین اخلاق، ارزش‌های شخصی و رضایت زناشویی در بین زوجین در شهر مغان. مشاوران و روان درمانی خانواده، 5(1)،117.
ضیایی، م.؛ پور‌اعتماد، ح. و حسن‌زادۀ توکلی، م.‌ (‌1389). آیا قضاوت اخلاقی وابسته به فرهنگ است؟. علوم رفتاری، 4(3) 231-225.
عباسی، م.؛ اداوی، ح. و حجتی، م.‌ (1395). رابطۀ باورهای مذهبی و سلامت روانی از‌طریق واسطه‌گری هدفمندی در زندگی و ادراک پیری در معلمان بازنشسته. روان‌شناسی پیری، 2(3)، 195-204.
علیزاده، س. و علیزادۀ دمیه، ت. (1400). پیش‌بینی قضاوت و رفتار اخلاقی بر‌اساس ارزش‌های شخصی - خانوادگی و فراشناخت اخلاقی در دانش‌آموزان. اخلاق در علوم و فناوری، ۱۶ (۳)، ۱۵۳-۱.
عظیمی رستا، م. و عابدزادۀ نوبریان، م. (1392). بررسی عوامل مؤثر بر بروز طلاق عاطفی میان زوجین در خانواده‌. مطالعات جامعه‌شناختی ایران، 3(10)، 46-31
فولادی وندا، م. (1399). آسیب‌شناسی خانواده؛ واکاوی علل و عوامل. معرفت، 29(3)67.
کریمی ثانی، پ.؛ اسمعیلی، م.؛ فلسفی‌نژاد، م.؛ شفیع‌آبادی، ع.؛ فرحبخش، ک. و احیائی، ک. (1389). تدوین محتوای مشاورۀ قبل از ازدواج بر مبنای شناسایی عوامل و مهارت‌های معنوی و اخلاقی پیش‌بینی‌کنندۀ ازدواج موفق در بین زوج‌های تبریز. زن و مطالعات خانواده، 2(7)، 121-132.
گلریز، گ. (1353). پژوهشی برای تهیۀ نگرش مذهبی و برررسی رابطۀ نگرش مذهبی با سایر بازخوردهای و خصوصیات شخصی. پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد روان‏شناسی. دانشگاه تهران.
مرکز رصد فرهنگی کشور‌ (1400). افزایش آمار طلاق در ایران؛ یک طلاق به ازای هر ۳ازدواج، https://iranopendata.org/pages/one-divorce-for-every-three-marriages
مصلحی، ج. و احمدی، م‌. (1392). بررسی نقش زندگی مذهبی در رضایتمندی زناشویی زوجین. روانشناسی و دین، 6(2)، 90-75.
میرحسینی، ز. و کوه‌پیمای رونیزی ز. (1400). واکاوی فهم اداراک‌شدۀ زنان از آسیب‌های حوزۀ خانواده (مورد مطالعه‌: زنان شهر فسا). پژوهش‏های راهبردی مسائل اجتماعی ایران،10(1)، 71-98. doi:10.22108/srspi.2021.124148.1586
هام، م. و گمبل، س. (1382). فرهنگ و نظریه‌های فمنیستی، مترجمان: فیروزه مهاجر، فرخ قره داغی، نوشین احمدی خراسانی، تهران: توسعه.
 
References
Abbasi, M., .Adavi, H., & Hojjat, M. (2015). The relationship between religious beliefs and mental health through purposeful mediation in life and perception of aging in retired teachers, Psychology of Aging, 2(3), 195-204. [In Persian]
Aman, J., Abbas. J., Nurunnabi, M., & Bano, Sh.‌ (2019). The relationship of religiosity and marital satisfaction: The role of religious commitment and practices on marital satisfaction among pakistani respondents. Behav Sci9(3), 30. https://doi.org/10.3390/bs9030030.
Azad Armaki, T., Madiri, F., & Vakili, A., (2008). Iranian family, collapse or fundamental changes by examining the role of public education in improving the current situation. Family Quarterly, 9(7), 63-84. [In Persian]
Alizadeh, S., & Alizadeh Damieh, T. (1400). Prediction of moral judgment and behavior based on personal-family values and moral metacognition in students. Ethics in Science and Technology, 16 (3), 1-153. [In Persian]
Azimi Rasta, M., & Abedzade Nobarian, M. (2012). Investigating factors affecting the incidence of emotional divorce between couples in the family, Iranian Sociological Studies Quarterly, 3(10), 46-31. [In persian]
Amin Mozafari, F., & Pargar Asal, Kh. (2009). Principles of preliminary statistics in behavioral sciences (using spss), published by Sociologists. [In Persian]
Babaei, N., Balali, E., Naghdi, A., & Karimi, A. (2015). The study of religiosity impact on family cohesion in Hamedan. Quarterly Journal of Social Development (Previously Human Development)9(4), 7-26. doi:10.22055/qjsd.2015.11927 [In Persian].
Berger, P., & Lakman, T. (2019). Social construction of reality, translated by Fariborz Majidi, Tehran, Scientific and Cultural Publications. [In Persian]
Clark, A.E., Likes. (2009). Let us pray: religion interaction in life satisfaction. PSE Working Papers, 4(4), 1-29.
Chayoon, L., & Putnamb, R. D. (2010). Religion, social networks, and life satisfaction. American Sociological Review, 75(6), 914-933.
Chalabi, M., & Rozbahani, T., (2018). The role of the family as a factor and obstacle to juvenile delinquency. Humanities Research Journal, 4(29), 95-132. [In Persian]
Cultural Observation Center of the Country. (2021). The increase in the number of divorces in Iran; One divorce per. https://iranopendata.org/pages/one-divorce-for-every-three-marriages [In Persian]
Dehdast, K., & Ghobadi, S. (2020). Explanation factors of rupturing in iranian family influenced by modernization: A qualitative meta-analysis. Counseling Culture and Psychotherapy, 11(43), 121-158. doi:10.22054/qccpc.2020.47218.2230 [In Persian ]
Dehghani Tafti, Z., Mohammadi, A., & Hekhritian, M. (2018). Sociological investigation of the social consequences of divorce among women in Tehran during the years 1996-1997 based on structural equations. Strategic Researches of Social Issues of Iran, 8(1), 115-97. [In Persian]
Duba Sauerheber, J.,  Hughey, A., W., Pence Wolf, Ch., Ginn, B., & Stethen, A. (2020) The relationship among and between marital satisfaction, religious faith, and political orientation. The Family Journal,  29(1), 41-49. https://doi.org/10.1177/1066480720939023
Ebrahimi, L., & MohammadLou, M. (2021). Systematic review of the underlying factors of consensual divorce of couples in the last decade in Iran (2009-2020). Quarterly Journal of Woman and Society, 12(46), 16-29. doi: 10.30495/jzvj.2021.24814.3224 [In Persian]
Ellison, C. G., Walker, A. B., Glenn, N. D., & Marquardt, E. (2011). The effects of parental marital discord and divorce on the religious and spiritual lives of young adults. Social Science Research, 40(2), 538-551.
Ezazi, Sh. (2001). Family sociology. Roshangan Publications and Women's Studies, first edition, Tehran. [In Persian]
Fouladi Wanda, M. (2019). Family pathology, Analyzing causes and factors, Marafet, 29(3), 67. [In Persian]
Gaunt, R. (2006). Couple similarity and marital satisfaction are similar spouses- happier?. Journal of Personality, 74(5), 1402-1420
Golriz, G. (1974). A research on the preparation of self-centered attitude and the examination of the relationship between self-centered attitude and other feedbacks and personal characteristics. Master's thesis in psychology. University of Tehran. [In persian]
Jalili Telchgah, F., Kaldi, A., & Mr Jani, M. (2019). Sociological analysis of social ethics and its influencing factors: The case study of Tehran. Urban Sociological Studies Quarterly, 10(34), 71. [In Persian]
Hadit, J. (2001). The emotional dog and rational tail. Psychological Review, 108(4), 814-834. http://dx.doi.org/10.1037/0033-295X.108.4.814
Ham, M., & Wegamble, S. (2003). Feminist culture and theories, translators of Firouzeh Mohajer; Farrokh Qara Daghi, Noushin Ahmadi Khorasani, Publisher: Tehsehe. [In Persian]
Hassanzadeh, A. (2021) Social pathology of family breakup, 5th International Conference on Religious Studies, Islamic Sciences, Jurisprudence and Law in Iran and the Islamic World, Tehran. [In Persian]
Haseley, J. (2006). Marital satisfaction among newly married couple: Associations with religiosity and romantic attachment style University of North Texas, Degree of phd. University of North texas. https://digital.library.unt.edu/ark:/67531/metadc5458/m2/1/high_res_d/dissertation.pdf
Karimi Thani, P., Ismaili, M., Philosfinejad, M., Shafiabadi, A., Farahbakhsh, K., & Ahi Ai, K. (2010). Compiling the content of pre-marriage counseling based on the identification of factors and spiritual and moral skills predicting a successful marriage among Tabari couples. Women and Family Studies, 2(7), 121-132. [In Persian]
Taj Bakhsh, G., Ramezani, R., & Mohammad Mirzaei, M. (2017) Analysis of the dimensions of religiosity of couples involved in extramarital relationships: A qualitative study. Islam and Psychological Research, 4(2), 116 -93. [In Persian]
Mirhosseini, Z., & Zahra Koohpeyma Ronizi, Z. (2021). Women’s perceived understanding of issues in the domain of family: A Case Study of Women in Fasa, Iran. Strategic Research on Social Problems in Iran10(1), 71-98. doi:10.22108/srspi.2021.124148.1586 [In Persian]
Moslehi, J., & Ahmadi, M. (2012). The title of the role of religious life in the marital satisfaction of couples. Psychology and Religion, 6(2), 75-90. [InPersian]
National Statistics Portal. (1401). General family (divorce). https://dadsoo.com/divorce-statistics-in-iran60. [In Persian]
Roshan, S., & Bakhshi, F. (2015). The effect of customers' religious beliefs on the brand value of Astan Quds Razavi food industry. Strategic Management Thought (Management Thought), 10(2), 163-188. [In persian]
Sarukhani, B. (2008). Introduction to family sociology, published by: Soroush. [In Persian]
Seifi Ghozlu, S. J., Hamidi, O., Sharifi, G., & Khalili, S. (2015). Investigating of effectiveness of life skills training on marital satisfaction. Family Counseling and Psychotherapy, 5(1), 116-130. [In Persian]
Zhiani, Z., Dadgaran, S. M., & Rasouli, M. R. (2021). Explaining the cultural causes of communication challenges for divorced couples (Case Study of Vanak Family Court Clients). Quarterly of Social Studies and Research in Iran, 10(2), 625-657. doi:10.22059/jisr.2021.308641.1108 [In Persian]
Ziyai, M., Pour Etemad, H., & Hassanzadeh Tavakoli, M. (2010). Is moral judgment dependent on culture. Behavioral Sciences, 4(3), 231-225. [In Persian].