ملی‌گرایی دیجیتال، مهاجران افغانستانی، فضای مجازی، شیراز

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار، بخش جامعه‌شناسی، دانشکدۀ اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

2 دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان، دانشکدۀ اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ بین فضای مجازی و ملی‌گرایی دیجیتال، در بین افغانستانی‌های ساکن شهر شیراز انجام شده است. برای این هدف، روش پژوهش، پیمایش کمی‌ و نمونه‌ای 320 نفری‌ از زنان 18 تا 64 سال افغانستانی ساکن مناطق مختلف شهر شیراز انتخاب شد. شیوۀ نمونه‌گیری، تصادفی چندمرحله‌ای خوشه‌ای بود. برای رسیدن به این حجم نمونه به‌واسطۀ خصوصیات جامعۀ هدف و اینکه ممکن بود ‌ بخشی از پرسش‌نامه‌ها ناقص برگردد و یا از بین برود، تعداد نمونه به 500 نفر افزایش یافت. برای گردآوری داده‌ها، از پرسش‌نامۀ محقق ساخته استفاده شد. یافته‌های تحقیق در سطح آزمون‌های دو متغیره نشان داد‌ بین زنان و مردان و افراد مجرد و متأهل بر‌حسب ملی‌گرایی دیجیتال، تفاوت معنی‌داری وجود دارد. همچنین میزان دسترسی به فناوری‌های نوین و استفاده از آنها، رابطۀ معنی‌دار مثبتی در سطح بیش از 99درصد اطمینان با متغیر وابسته داشته است. از سوی دیگر ارزیابی مدل تحقیق با استفاده از رگرسیون چندمتغیره، نشان داد که به ترتیب شش متغیر تماس تلفنی با دیگر افغانستانی‌ها، سال‌های مهاجرت به ایران، میزان دسترسی به اینترنت و تلفن همراه، میزان استفاده از پلتفرم‌های مختلف، وضعیت شغلی (شاغل روزمزد) و درنهایت حضور خانوادۀ پدری در ایران،‌ روی هم 30درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می‌کنند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Globalization of Virtual Space and Digital Nationalism among Afghans Living in Shiraz

نویسندگان [English]

  • Bijan Khajenoori 1
  • Narges Khezri 2
1 Associate professor, Department of Sociology, Faculty of Economics, Management, and Social Sciences, Shiraz University, Shiraz, Iran
2 Master's student of Women and Family Studies, Department of Sociology, Faculty of Economics, Management, and Social Sciences, Shiraz University, Shiraz, Iran
چکیده [English]

Introduction
International migration is a growing phenomenon with diverse causes and motivations. Amidst globalization and new information/communication technologies, a rise in nationalism has been observed. The emergence and expansion of the internet and virtual platforms have given a new dimension to nationalism studies, introducing the concept of "digital nationalism". One issue facing modern immigrant-receiving societies is that even as immigrants settle in a new country, they may be still strongly identified with their homelands, hampering their socialization in the host society. A key factor in this is the presence of new technologies that allow immigrants to maintain strong links to their countries of origin. One such group is Afghan immigrants in Iran. Afghans have migrated to Iran in large numbers in recent decades, often for political reasons. This influx has posed challenges for the host Iranian society, with identity issues hindering the integration of Afghans. This study aimed to examine the phenomenon of digital nationalism among Afghan immigrants in Shiraz, Iran - a context not extensively covered in prior research on the digital-nationalism nexus, which has tended to focus on national borders or the actions of governments and political parties.
 
 
Materials & Methods
This study employed a quantitative survey research method. The target population was Afghan residents of Shiraz, Iran, aged 18-64 years. The total Afghan population in this age range in Shiraz in 2023 was estimated to be 83,587, with 54,932 men and 28,655 women. Cochran's formula was used to determine the sample size. A sample of 320 Afghan men and women aged 18-64 years living in different areas of Shiraz were selected using a multistage cluster random sampling approach. However, due to some incomplete or missing questionnaires, the final sample size was increased to 500 participants. Sampling involved multiple stages. First, all 11 districts of Shiraz were considered as clusters and several districts were selected from among them based on size and likelihood of containing Afghan residents. Within each selected district, 3-4 blocks were then randomly chosen. Data were collected using a researcher-designed questionnaire. Statistical analyses appropriate for the measurement levels of the variables were conducted using SPSS software, version 26.
The sample consisted of 449 Afghan residents of Shiraz, of whom 50.1% were male and 49.9% were female. The majority (56.1%) were aged 18-27 years, while only 0.2% of them were 48-57 years old. Most respondents (60.9%) were married, while 39.1% ones were single. In terms of education level, the largest group (23.7%) had only elementary schooling and the smallest group (2.2%) had post-diploma qualifications. A high proportion (39.8%) reported having no income, while only 0.2% earned 15 million tomans or more per year. Bivariate analyses showed significant differences in digital nationalism between men and women and between single and married individuals. Moreover, greater access to and use of new technologies were positively and significantly associated with digital nationalism at over 99% confidence. Multivariate regression modeling revealed 6 key predictors of digital nationalism: frequency of phone calls with other Afghans (in Iran and abroad), years lived in Iran, access to the internet and mobile phones, use of various digital platforms, employment status (daily wage worker), and presence of paternal family in Iran. Together, these variables explained 30% of the variance in digital nationalism.
 
Discussion of Results & Conclusion
This study investigated the relationship between modern digital media, particularly social media and the internet, and the expression of nationalism among Afghans living in Shiraz, Iran. The findings indicated that access to the internet, primarily through smartphones and the use of various online platforms had facilitated communication between Afghans both within Iran and with those in Afghanistan. This ability to stay connected and discuss shared issues related to Afghanistan had contributed to strengthening of digital national identity among the Afghan diaspora in Shiraz. Specifically, factors, such as frequency of phone/video calls with other Afghans, length of time lived in Iran, access to the internet and mobile phones, use of different digital platforms, employment status, and presence of paternal family in Iran, were all positively and significantly associated with levels of digital nationalism. These contextual variables appeared to play an important intervening role in how new communication technologies influence the expression of national identity. In conclusion, the study provided evidence that digital media had facilitated the maintenance and expression of national identity among Afghans living in the diaspora. Access to transnational communication channels had enabled this population to stay engaged with their homeland and fellow Afghans, thereby reinforcing their sense of shared national belonging despite physical distance. The findings highlighted the important sociocultural implications of new information and communication technologies in shaping identity and community dynamics, especially for immigrant and diaspora populations.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Digital Nationalism
  • Afghan Immigrants
  • Virtual Space
  • Shiraz

مقدمه

پدیدۀ مهاجرت‌های گسترده در قرن بیستم، یکی از مسائل مهم پیش روی جوامع مختلف، اعم از مبدأ مهاجران و مقصد آنها بوده است و در قرن بیست و یکم، همچنان یکی از گفتمان‌های مسلط در علوم اجتماعی محسوب می‌شود. در گذشته، اقدام به مهاجرت همراه با کاهش پیوندهای بین مهاجران و موطن آنها همراه بود. بر این اساس، حس وطن‌دوستی نیز تا حدودی در پرتو این وضعیت، کمرنگ می‌شد. یکی از دلایل عمدۀ این امر نیز، ضعف وسایل ارتباطی و اطلاعاتی بود که موجب از هم ‌گسیخته شدن پیوند بین مهاجران و وطنشان می‌شد؛ اما این حس در عصر فناوری‌های دیجیتال و فضای مجازی، دگرگون ‌شده است. همچنان‌که استارت و همکاران[1] (1996) در توصیف فضای مجازی بیان می‌کند، فضا یک‌ چیز، یک موجودیت یا یک سازمان نیست و مالکی هم ندارد؛ بر این اساس، هیچ‌کس آن را مدیریت نمی‌کند. فضای مجازی به‌واسطۀ اتصال بین رایانه‌های همگان ایجاد شده است.

در طول سالیان گذشته، مطالعات دربارۀ ملی‌گرایی که پیش‌تر حول مرزهای ملی و دولت – ملت ‌بررسی می‌شد، با ظهور و گسترش فناوری‌های اطلاعاتی که عمدتاً مبتنی بر استفادۀ گسترده از اینترنت و سکوهای[2]‌ آن در شبکه‌های مجازی است، به مطالعات ملی‌گرایی بُعد جدیدی داده است که ملی‌گرایی مجازی را شامل می‌شود. در ابتدا فرض بر این بود که فناوری‌های دیجیتال، منادی جهانی‌شدن و جهان‌‌وطن‌گرایی‌اند، اما مطالعات اخیر نشان می‌دهند‌ در ظهور ملی‌گرایی و پوپولیسم، دست راستی نقش مهمی‌ ‌‌ایفا‌ می‌کنند (Mihelj & Jiménez‐Martínez, 2021: 342). با توجه به اینکه فرایند جهانی‌شدن با استفاده از فناوری‌های خود (رسانه‌های اجتماعی و وب‌سایت‌های متعلق به گروه‌های ملی‌گرا و نظایر آن)، بحث‌های مرتبط با ملی‌گرایی را دگرگون کرده است، برای اولین بار در تاریخ بشر، مباحثی همچون هویت ملی در پرتو اینترنت و رسانه‌های اجتماعی از جبرهای جغرافیایی و مرزهای ملی رهایی پیدا کردند و در فراسوی آنها، ایجاد و مطرح شدند (Ahmad, 2022).

امروزه در پرتو توسعه و گسترش روزافزون رسانه‌های دیجیتال، امکان ارتباط سریع مهاجران با یکدیگر در اقصی نقاط این کرۀ خاکی از سویی و ارتباط لحظه‌ای آنها با هم‌وطنانشان در کشور مبدأ، میسر شده است. واژۀ رسانۀ دیجیتال به هر شکلی از رسانه‌ اشاره دارد که از‌طریق دستگاه‌های الکترونیکی یا صفحه‌نمایش توزیع‌ و‌ با کمک اینترنت ایجاد، اصلاح، توزیع و در بسترهای دیجیتال مشاهده می‌شود. در کنار این رسانه‌ها، دیگر وسایل ارتباطی نیز به تشدید روابط بین مناطق مختلف کمک می‌کنند. این رسانه‌ها، انقلابی را در ارتباطات ایجاد کرده‌اند. تسهیلات رسانه‌های دیجیتال (همچون تلفن هوشمند، رایانه، تبلت و ...) این امکان را فراهم کرده‌اند تا افراد و گروه‌های مختلف هم‌زمان صدا، تصویر و متن را ارسال و یا به‌طورکلی اطلاعات دریافت کنند؛ چیزی که از آن‌ به‌عنوان همگرایی رسانه‌ای[3] نام برده می‌شود. در مقایسه با رسانه‌های پیشین (همچون رسانه‌های نوشتاری و یا آنالوگ)، این پدیده ‌معنای جدیدی را در ارتباط بین رسانه‌های دیجیتال و ملی‌گرایی دارد.

یکی از موضوعات مهم ‌بحث‌شده از گذشته تا حال در بین اندیشمندان، حس ملی‌گرایی و وضعیت آن در بین مهاجران بین‌المللی است. در پرتو فرایند جهانی‌شدن، که یکی از ابزارهای مهم آن اقتصاد و دیگری فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی است، باور بسیاری از متفکران بر این بود که ما در آینده‌ با هویت‌های جهان‌وطنی روبه‌رو خواهیم شد. همین اندیشمندان بر این باور بودند که ما در پرتو چنین هویتی،‌ شاهد کاهش حس ملی‌گرایی خواهیم بود (رویکرد همگرایی در فرایند جهانی‌شدن بر این باور است که در ادامه، بررسی خواهد شد). اما تحقیقات مختلف در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، مفاهیم جدیدی را به حوزۀ مطالعات اجتماعی و سیاسی وارد کرده است که از آن جمله‌ به ملی‌گرایی جدید[4]، ملی‌گرایی دیجیتال[5] (Mihelj & Jiménez‐Martínez, 2021)، بوم‌گرایی دیجیتال[6] (Walsh, 2023)، ملت‌های پلتفرم[7] (Mihelj, 2023) اشاره می‌شود. یافته‌های این پژوهشگران بر این نکته تأکید دارد که در عصر جهانی‌شدن، نه‌تنها ملی‌گرایی تضعیف‌ و هویت جهان‌وطنی مسلط نمی‌شود،‌ اشکال جدیدی از ملی‌گرایی نیز مشاهده می‌شود. این یافته‌ها با رویکرد شکاکان در حوزۀ نظریه‌های جهانی‌شدن منطبق است.

همچنان‌که گیدنز (1386) نیز اشاره می‌کند بسیاری از مفاهیمی که در دوران دولت – ملت و سنت تعاریف خاصی داشته‌اند، در عصر جهانی‌شدن دچار دگرگونی معانی شده‌اند و اگر ما به این نکتۀ اساسی و کلیدی پی نبریم، نمی‌توانیم تحولات عصر حاضر را به‌خوبی درک کنیم. یکی از مفاهیم مهم در عصر جهانی‌شدن، به‌ویژه در بین مهاجران بین‌المللی، ملی‌گرایی و هویت ملی است. از سؤالات جدی در عصر حاضر این است که با توجه به رشد سریع و تغییرات فزاینده در کمیت و کیفیت فناوری‌های اطلاعاتی، وضعیت شکل‌گیری و حفظ هویت ملی چگونه خواهد بود؟ (Ershov, 2015)‌

 

بیان مسئله

در ابتدای ظهور و گسترش اینترنت و فضای مجازی، بسیاری از متفکران بر این باور بودند که این فضای تعاملی به‌واسطۀ ایجاد ارتباطات ارزان، کاربرد همگانی و آسان‌ و همچنین فراهم‌کردن فضایی ورای سانسور ازطریق دولت‌های ملی، موجب تعاملات فراملی و درک جهان‌وطنی و به تعبیر هابرماس[8] (2001)، سپهر پساملی[9] در میان جوامع می‌‌شود (Schneider, 2018: 26). برخی دیگر بر این باور بودند که اینترنت، یکپارچگی فرهنگی ملت‌ها را تهدید می‌کند؛ زیرا اینترنت خصوصیت غیر سرزمینی دارد و موجب پراکندگی و تمایز فرهنگی بی‌سابقه می‌شود و حفظ یک حس جمعی از هویت ملی مبتنی بر تصاویر، بازنمایی‌ها، اسطوره‌ها و غیره را دشوار و درنهایت غیرممکن می‌‌کند (Eriksen, 2007). آنها بر این اعتقاد بودند که فناوری‌های دیجیتال، جهانی‌شدن و جهان‌وطن‌گرایی را در بین جوامع مختلف تقویت و گسترش می‌دهند؛ اما در عین‌ حال برخی دیگر از اندیشمندان و پژوهشگران با اتکا‌ به داده‌های عینی، بر نقش فن‌آوری‌های دیجیتال در تشویق جنبش‌ها و مصرف‌گرایی ملی‌گرایانه تأکید کرده‌اند (Mihelj & Jiménez‐Martínez, 2021). این گروه معتقدند که فناوری‌ها نقش مهمی در ظهور ملی‌گرایی دارند. به نظر این اندیشمندان و مطالعات انجام‌شده، ملی‌گرایی در جوامع شبکه‌ای رونق می‌یابد. ارتباطات دیجیتال پیشرفته، پویایی‌های گروهی را بازتولید می‌کند که در اصل در اجتماعاتی مانند ملت وجود دارند‌ و فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی در زمان حال، به‌نوعی سیاست‌های نخبه‌ای برای ساختار مدرن دولت‌های ملی منجر می‌شوند (Schneider, 2018: 221).

امروزه سکوهای دیجیتال فراوانی در حال تولید، توسعه و گسترش در بین مردمان مختلف‌اند که امکان تولید و به اشتراک‌ گذاری محتواهای مختلف را برای گروه‌های مختلف، ازجمله مهاجران فراهم کرده‌اند. این سکوها به‌واسطۀ ماهیت فراملی خود، موانع جغرافیایی را از میان برمی‌دارند و به مخاطبان خود این امکان را می‌دهند تا هم‌زمان در مناطق دور و نزدیک جغرافیایی با یکدیگر تعامل داشته باشند. در حال حاضر بسیاری از مردم در اقصی نقاط جهان، به فضای مجازی و سکو‌های درون آن کوچ کرده‌اند و از آنها برای کسب اطلاعات و تعامل با یکدیگر استفاده می‌کنند.

از سوی دیگر به‌واسطۀ افزایش چشمگیر تعداد مهاجران از هر دو جنسیت و در سنین مختلف‌ و با ویژگی‌های مختلف اقتصادی – اجتماعی، گفتمان مهاجرت به یکی از گفتمان‌های مسلط در رسانه‌ها و به‌خصوص فضای مجازی تبدیل ‌شده است. مهاجرت و رسانه، دو عامل مهم در دگرگونی شخصیت، هویت افراد و گروه‌های مختلف‌اند و‌ بر رشد یا افول هویت اجتماعی و ازجمله هویت ملی، که از بالاترین اشکال هویت اجتماعی است، تأثیر می‌گذارند؛ بنابراین مطالعۀ رابطۀ بین فضای دیجیتال و ملی‌گرایی‌ از این‌ جهت، از اهمیت زیادی برخوردار است.

بسیاری از سیاستمداران در جوامع مختلف، اکنون از رسانه‌های دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی برای انتشار ایدئولوژی‌های خود و جلب‌توجه مخاطبان بیشتر، استفاده می‌کنند (Kreis, 2017). صرف‌نظر از اینکه در سال‌های گذشته سیاستمداران و احزاب سیاسی پوپولیست ملی‌گرا، از رسانه‌های جمعی و به‌ویژه فضای مجازی برای انتقال نظرهای خود دربارۀ جامعه‌شان و سیاست‌های مرتبط با آن استفادۀ مؤثری کرده‌اند (Ott, 2017; Wodak, 2015; Krzyżanowski & Wodak, 2009) که این امر‌ به تهییج روحیۀ ملی‌گرایانه در جامعه و در بین مردم می‌انجامد، مباحث هویتی فراوانی ازجمله مسائل ملی ازطریق مردم به اشتراک گذاشته می‌شود که خود آنها نیز‌ دستمایه‌ای برای تقویت هویت ملی، ازجمله مهاجران، آواره‌ها و ... یک ملت در مناطق مختلف این کرۀ خاکی می‌شود.

ملی‌‌گرایی دیجیتال که با نام‌های دیگری همچون ملی‌گرایی اینترنتی، ملی‌گرایی سایبری و ملی‌گرایی برخط‌ از آن یاد می‌شود، ملی‌گرایی است که فعالیت‌ خود را در فضای مجازی استوار کرده است. این شکل از ملی‌گرایی، یک پدیدۀ اجتماعی است و شامل گروه‌های ملی‌گرایی می‌شود که در فضای مجازی گرد هم می‌آیند. در حال حاضر، دو مجلۀ «هویت‌های ملی[10]» و «ملت‌ها و ملی‌گرایی[11]»، به‌طور خاص بر‌ مباحث هویت ملی و ملی‌گرایی تمرکز کرده‌اند و این موضوع نشان‌دهندۀ اهمیت بسیار زیاد آن در عصر حاضر و در سطح بین‌المللی است.

به نظر اردم و اردم[12] (2010)، می‌توان این تصور را داشت که دولت‌های کشورهای مهاجر‌فرست در فضای مجازی، ملت‌های مجازی مرتبط با خودشان را بنیان و گسترش بدهند تا افرادی که از وطنشان مهاجرت کرده‌اند، همچنان حامی کشور مبدأ خود، در کشورهای مقصد باشند. این گروه‌ها به‌عنوان شهروندان و یا شهروندان سابقی که در خارج خانه زندگی می‌کنند، همچنان به دولت‌های زادگاهشان وفادار باقی خواهند ماند‌.

اما مزلو[13] (2011) معتقد است که اینترنت از‌طریق رسانه‌های اجتماعی، یک «حوزۀ عمومی‌ تعاملی» و عرصۀ دیگری از مبارزه و منازعات سیاسی است که بازیگران مختلف را به هم متصل و بسیج می‌کند و تمایز بین سیاست «آفلاین» و دنیای دیجیتال را پنهان می‌کند. علاوه بر این، رسانه‌های اجتماعی به ما امکان می‌دهند تا هویت ملی را نه از دریچۀ دانش و اطلاعات متولیانی مانند سیاستمداران، روشنفکران و مقامات دولتی،‌ از دریچۀ دید شهروندان عادی، یا ناسیونالیسم ساخته‌شده از پایین به بالا مطالعه کنیم؛ این همان چیزی است که مزلو (2011) آن را ناسیونالیسم مردمی[14] می‌نامد. کوفمن[15] (2017) نیز بر ملی گرایی مردمی اشاره و از آن به‌عنوان پویایی افقی ملی یاد می‌کند. درواقع این نوع ملی‌گرایی نه بر نقش نخبگان،‌ بر نقش ویژگی‌های شبکه‌ای ملت‌ها و ملی‌گرایی تأکید می‌کند.

فضای مجازی فرصتی را برای گروه‌های مختلف مهاجران بین‌المللی فراهم کرده است که با وجود داشتن فاصلۀ مکانی از یکدیگر، در کمترین زمان ممکن با همدیگر ارتباط برقرار کنند (خواجه‌نوری، 1400: 110-111؛ خواجه‌نوری، 1399: 217-218). به‌واسطۀ اینترنت و سکوهای موجود در فضای مجازی، گروه‌های مختلف در داخل و خارج از کشورها این امکان برایشان فراهم‌شده که یکدیگر را شناسایی و با یکدیگر مرتبط شوند و کنش‌های خود را در حوزه‌های مختلف باهم هماهنگ می‌شوند. مؤلفه‌های تعاملی اینترنت به ابزاری کارآمد و با دسترسی آسان برای داستان‌سرایی و اشتراک‌گذاری آواره‌ها[16] تبدیل می‌شوند و اعضا را قادر می‌‏کنند تا تجربیات و احساسات خود را در مواجهۀ بین فرهنگ‌ها و هویت‌ها درک کنند. با گذشت زمان، این فرآیندهای تعاملی، جوامع و سازمان‌های آنلاین را ایجاد می‌کنند. یکی از این سازمان‌ها، افغانستان آنلاین[17] است که سازمان سایبری مردمی[18] به شمار می‌آید. وب‌سایت‌های مرتبط به هر‌یک،‌ اجزای تعاملی درخور توجهی دارند؛ مانند تالارهای بحث آنلاین‌ که ارتباط بین اعضا را تسهیل می‌کند. استفاده از این مؤلفه‌های تعاملی، این موارد را به جوامع و سازمان‌های زنده تبدیل می‌کند (Brinkerhoff, 2009: 85). این سازمان‌های سایبری مردمی،‌ ویژگی داوطلبانه‌بودن دارند؛ یعنی ورود به آنها و خروج از آنها، با موانع کمی روبه‌روست و از دیگر ویژگی‌های آن، سلسله‌مراتبی‌نبودن و نبود اجبار است. این سه ویژگی، فضای مناسبی را برای آواره‌ها و مشارکت فراهم می‌کند.

یکی از معضلات جوامع مدرن کنونی، این است که با وجود آنکه مهاجران از کشورهای مختلف، در جامعۀ جدید مستقر می‌شوند، همچنان خود را با موطنشان همانندسازی می‌کنند. این پدیده به یُمن فضای سایبری و دیگر ابزارهای جهانی‌شدن، رخ‌ داده است؛ یعنی اگرچه فرد مهاجر سال‌ها در جامعۀ جدید زندگی می‌کند، همچنان خود را با زادگاهش همانندسازی می‌کند. این وضعیت یکی از علل نا‌سازگاری و یا کژ‌سازگاری در بین مهاجران است. یکی از این گروه‌ها، افغانستانی‌های مقیم در ایران است.

از زمان سقوط محمد ظاهر شاه در افغانستان (1353ه.ش.) و روی کار آمدن محمد داوودخان به بعد، درگیری‌های و جنگ‌های داخلی در افغانستان آغاز و پس از آن با ورود شوروی سابق به این کشور،  به اوج رسید. شکل‌گیری طالبان، دستگیری زمام کشور از‌طریق آنها‌، سختگیری‌های مذهبی آن و درگیری‌های داخلی نیز، به مشکلات جامعۀ افغانستان دامن زد. نتیجۀ این وضعیت، امواج گستردۀ مهاجرتی افغانستانی‌ها به کشورهای اطراف آن، ازجمله ایران بوده است. عمدۀ مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران، از زمان ورود ارتش سرخ شوروی به افغانستان به بعد است (محمدی و همکاران، 1398). 

ورود افغانستانی‌ها به ایران در چند دهۀ گذشته، مسائل و مشکلات فراوانی را برای جامعۀ ایرانی به‌همراه آورده است. با وجود آنکه جامعۀ افغانستانی و ایرانی به‌واسطۀ تاریخ نسبتاً مشترک در قرون گذشته، اشتراکات فراوانی ازجمله زبان و مذهب را داشته‌اند، اما این سرگذشت مشترک نتوانسته است‌ مسائل جدی فی‌مابین آنها را رفع کند. یکی از حوزه‌های بسیاری که موجب شده است‌ افغانستانی‌های مقیم ایران به‌خوبی جذب جامعۀ ایرانی نشوند، حوزۀ فرهنگی و به‌خصوص مسائل هویتی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی ملی‌گرایی دیجیتال در میان مهاجران افغانستانی ساکن شهر شیراز بوده است.

 بر‌اساس اظهار نظر مدیرکل امور اتباع‌ و مهاجران خارجی استانداری فارس، در سال 1402 کل اتبا‌ع افغانستانی ساکن شیراز 358 هزار نفر بوده‌اند (خبرگزاری مهر، 1402). از این تعداد، ۱۲۱ هزار نفر بعد از روی کار آمدن مجدد دولت طالبان، وارد استان شدند. همچنین او اظهار داشته است که علاوه بر اتباع بیگانۀ مجاز و دارای مجوز حضور، برآورد می‌شود که ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تبعۀ بیگانۀ غیرمجاز نیز در استان فارس حضور داشته باشند. شیراز علاوه بر پذیرش مهاجران داخلی‌ در دهه‌های گذشته، شاهد اقامت مهاجران بیگانه، به‌خصوص افغانستانی‌ها بوده است. جمعیت افغانستانی‌های 18 تا 65 سال شهر شیراز، نزدیک بر 84 هزار نفر است (ادارۀ کل اتباع‌ شهر شیراز، 1402)؛ اما به‌واسطۀ مهاجرت غیرقانونی اتباع افغانستانی به ایران و از‌جمله استان فارس، جمعیت آنها بسیار بیش از این تعداد است. همچنین آمارهای جمعیتی نشان می‌دهد‌ میزان زاد و ولد آنها بسیار بالاست، به‌نحوی که در پاییز سال 1401 در شهر کوار، در 40 کیلومتری شهر شیراز و در یک بیمارستان شهر، از 300 زایمان، 297 زایمان به افغانستانی‌ها تعلق داشته است (روزنامۀ انتخاب، 1402). بنابراین مشاهده می‌شود که جاذبۀ استان فارس برای مهاجران بین‌المللی قوی است و ضرورت دارد که مطالعات مختلفی دربارۀ آنها انجام گیرد.

 

مرور بر تحقیقات پیشین

نوری و همکاران (1397) در مطالعۀ خود، بر رابطۀ بین استفادۀ شبکه‌های اجتماعی و هویت ملی در بین گروهی از دانشجویان پیام نور رشت، دریافتند که بین میزان حضور کاربران در شبکه‌های مجازی، میزان استفاده و مدت‌زمان عضویت با هویت ملی آنها، رابطۀ معکوسی وجود داشته است؛ بنابراین آنها نتیجه گرفته‌اند که استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی، موجب کاهش هویت ملی در بین دانشجویان ‌مطالعه‌شده شده است.

مطالعۀ‌ افشانی و موسوی ندوشن (1396) بر‌ رابطۀ مصرف رسانه‌ای و هویت ملی در بین گروهی از جوانان 15 تا 29 سالۀ شهر یزد انجام شده است. یافته‌های تحقیق نشان داده است که استفاده از رسانه‌های جمعی و اجتماعی، بر هویت اجتماعی پاسخگویان رابطۀ معنا‌داری نداشته است، اما به‌طور انفرادی، اینترنت و ماهواره با هویت ملی جوانان ‌مطالعه‌شده، رابطۀ منفی داشته‌اند.

مطالعۀ دانایی و بابائی ساروئی (1396) با استفاده از داده‌های پژوهشی ملی، بر‌ 31 استان نشان داد که هر‌چه دسترسی و میزان استفاده از اینترنت بیشتر شود، مؤلفه‌های هویت ملی ضعیف‌تر می‌شود. به نظر این دو نویسنده، داشتن ایمیل یا وبلاگ شخصی و عضویت و میزان استفاده از شبکه‌های مجازی، رابطۀ منفی با هویت داشته‌اند. اگرچه روابط به دست آماده در سطح بیش از 95درصد اطمینان معنا بوده است،‌ آماره‌های جداول‌ ارائه‌شده، ضعیف بوده‌اند.

مطالعه‌ای که بروجردی و صدیق (1396) به شیوۀ فرا تحلیل بر‌ دوازده مطالعۀ داخلی انجام‌ داده‌اند، نشان می‌دهد‌ از میان آنها 8 مورد اذعان داشته‌اند که فضای مجازی، توأماً تأثیر مثبتی بر هویت‌های ملی و قومی داشته است.

مطالعه‌ای که‌ خواجه‌نوری و همکاران (1393) بر‌ جهانی‌شدن و هویت ملی بر‌ گروهی از شهروندان لر ساکن نورآباد استان فارس و شهروندان بندر کنگان استان بوشهر انجام‌ دادند، نشان داد‌ برخی از سبک‌های زندگی موجود در بین گروه‌های ‌مطالعه‌شده، مذهبی (مثبت)، فراغتی مدرن (معکوس)، علمی – آموزشی (معکوس)، اینترنتی (معکوس)، موبایلی (معکوس)، موسیقیایی بومی (مثبت) و ورزشی (معکوس)، رابطۀ معناداری با متغیر هویت ملی داشته‌اند. همچنین متغیرهای آگاهی نسبت‌به جهانی‌شدن رابطۀ معنادار مثبت و بازاندیشی، رابطۀ معنادار معکوسی با متغیر وابسته داشته‌اند. در مدل رگرسیونی چند متغیره نیز، سبک‌های زندگی (موسیقیایی بومی، مذهبی، موبایلی) و همچنین آگاهی نسبت‌به جهانی‌شدن و بازاندیشی؛ روی هم 25درصد از تغییرات هویت ملی را در بین افراد ‌مطالعه‌شده تبیین کرده‌اند.

مطالعه‌ای که خواجه‌نوری و همکاران (1393) بر‌ رابطۀ بین استفاده از اینترنت و هویت ملی بر‌ گروهی از دانشجویان دانشگاه شیراز انجام‌ دادند، نشان داد نوع کاربرد، طول مدت استفاده و میزان استفاده از اینترنت با هویت ملی دانشجویان، رابطۀ معنادار و مثبتی داشته است.

خواجه‌نوری و همکاران (1392)، رابطۀ بین رسانه‌های گروهی و هویت قومی را با هویت ملی در بین گروهی از زنان شهر کرمانشاه بررسی کرده‌اند. بخشی از یافته‌های تحقیق نشان داد‌ رسانه‌های جمعی داخلی، رابطۀ معنادار و مثبتی با هویت ملی داشته‌اند، اما بین رسانه‌های خارجی، فناوری‌های نوین ارتباطی و استفاده از تلفن همراه و مشتقات آن، رابطۀ معنادار معکوس وجود داشته است. همچنین در مدل رگرسیونی مطالعۀ فوق، رسانه‌های جمعی داخلی، فناوری‌های نوین ارتباطی و رسانه‌های جمعی خارجی حضور داشته و بخش مهمی از ضریب تعیین متغیر وابسته را به خود اختصاص داده‌اند.

مطالعۀ‌ دیگر را موحد و همکاران (1390) ‌بر رابطۀ رسانه‌ها و هویت ملی، در بین گروهی از دانشجویان دختر دبیرستان‌های شهر اهواز انجام ‌شده دادند. بخشی از یافته‌ها نشان داده است که سیمای جمهوری اسلامی ایران، بیشترین تأثیر مثبت را بر هویت ملی نمونۀ ‌مطالعه‌شده داشته است، اما شبکه‌های ماهواره‌ای (غیرفارسی‌زبان و فارسی‌زبان)، رابطۀ معکوسی با هویت ملی جوانان داشته‌اند.

در مطالعه‌ای که خواجه‌نوری و همکاران (1389) بر‌ رابطۀ سبک زندگی و هویت ملی بر‌ گروهی از دانش‌آموزان دبیرستان‌های شهر شیراز انجام داده‌اند، مشاهده‌ شده است که سبک‌ زندگی مبتنی بر فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی نوین، با هویت ملی دانش‌آموزان ‌مطالعه‌شده، رابطۀ معنادار معکوسی داشته است. منتهی این سبک در مدل رگرسیونی در سطح 95درصد اطمینان تاب نیاورده و از مدل خارج ‌شده است.

میهلج و جیمنز-مارتینز[19] (2021) در مطالعه‌‌ای نظری، به این نکته اشاره‌ کرده‌اند که بین پژوهشگران حوزۀ ملی‌گرایی و ‌ رسانه و ارتباطات، ارتباط و گفت‌وگوی‌ مداومی وجود ندارد. آنها بر این باورند که بیشتر بحث‌ها دربارۀ ملی‌گرایی، با کمبود درک و ارزش‌گذاری نقش فناوری‌ها و مؤسسات رسانه و ارتباط، در شکل‌دهی به چهارچوب‌های تاریخی و معاصر ملی‌گرایی روبه‌رویند. از سوی دیگر، بحث‌های ارائه‌شده در حوزۀ رسانه و ارتباطات نیز، بیشتر از پیشرفت‌های اخیر در زمینۀ مطالعات ملی‌گرایی آگاهی کافی نداشته‌اند و درنتیجه دید‌ بسیار محدودی از ملی‌گرایی را ارائه می‌کنند که بیشتر آن را یک ایدئولوژی حاشیه‌ای یا یک بیماری اجتماعی معرفی می‌کنند که باید از بین برود. بنابراین درک مشترک این دو حوزه، بدون مشارکت و تعامل نزدیک ‌بین آنها در زمینۀ علمی، تحقق‌یافتنی نیست.

سوزارلو و کارسون[20] (2019) در مطالعۀ خود بر‌ جوانان سومالیایی در دو کشور سوئد و بریتانیا، دریافتند که به رسمیت نشناختن هویت اجتماعی مهاجران با جامعۀ اکثریت، لزوماً به افزایش هویت ملی منجر نمی‌شود. همچنین همذات‌پنداری مهاجران با اکثریت جامعه، لزوماً ‌به جدایی اجتماعی و سیاسی آنها از مردم کشورشان منتهی نمی‌شود.

ارشوف[21] (2015) در مطالعۀ خود بیان می‌کند که بیشتر افراد اینترنت را‌ یک شبکۀ جهانی و فراملی در نظر می‌گیرند، اما به اعتقاد او، استفادۀ آیینی از رسانه‌های جمعی پیوسته در حال کاهش است و گفتمان ملی جایگزین آن می‌شود. گفتمان ملی همچنین، رسانه‌های جدیدی را در بر می‌گیرد که بیشتر از گذشته به رسانه‌های جمعی سنتی شبیه‌اند و این ازجمله کارکرد آنها در ملت‌سازی است.

کنورسی[22] (2012) معتقد است که اینترنت، کاربردهای چندگانۀ متعددی دارد و از ترویج سطوح بی‌سابقۀ اتصال جهانی تا اجرای رویه‌های اخراج، ایجاد موانع جدید بین جوامع‌ و ترویج اشکال فراگیری از میهن‌پرستی پرخاشگرایانه تا بیگانه‌هراسی را شامل می‌شود.

برینکرهوف[23] (2009) در کتاب خود، با عنوان دایاسپورای دیجیتال، هویت و درگیری فراملی[24]، مطالعۀ علمی مبسوطی را دربارۀ پدیدۀ مهم دیاسپوراهای دیجیتالی انجام داده و نحوۀ استفاده از اینترنت را در بین مهاجرانی بررسی کرده است که هنوز احساس ارتباط با کشور مبدأ خود دارند. او استدلال می‌کند که دیاسپورای دیجیتال، نگرانی‌های امنیتی را هم در میهن و هم در جامعۀ میزبان کاهش می‌دهد، کیفیت زندگی اعضای دیاسپورا را در جامعۀ میزبان بهبود می‌بخشد و به توسعۀ اجتماعی-اقتصادی در میهن کمک می‌کند. همچنین تحقیقات برینکرهوف (2009) با تکیه ‌بر مطالعات موردی، مطالب تجربی جدیدی را دربارۀ دیاسپوراهای دیجیتال و نتایج بالقوۀ امنیت و توسعۀ آنها ارائه کرده است. او همچنین تأثیر آنها را بر مذاکرۀ هویت بررسی‌ و استدلال می‌کند که دیاسپوراهای دیجیتال، اجتماعات و سازمان‌هایی را ایجاد می‌کنند که هویت‌های ترکیبی را نشان می‌دهند و همبستگی، هویت و منافع مادی را در بین اعضای خود تشویق می‌کنند.

اریکسون (2007) در مقاله‌ای نظری، معتقد است که تمامیت ارضی ملت‌ها دیگر پیش‌فرض مناسبی برای یک هویت ملی کارآمد و یکپارچه نیست. دلیل این امر را نیز باید در تحولات اقتصادی و تکنولوژیکی دهه‌های اخیر دنبال کرد. ضرورتی ندارد‌ مردمی که با یک ملت همذات‌پنداری می‌کنند، در همان فضا زندگی کنند. به نظر او، ظهور اینترنت تهدیدی برای یکپارچگی فرهنگی و حس جمعی از هویت ملی ملت‌ها به ‌حساب نمی‌آید. به باور او، ما امروزه با اجتماع مجازی[25] روبه‌روییم که در آنجا مهاجران و آوارگان کشورهای مختلف با جامعۀ مبدأ خود پیوند می‌خورند. در «دوران جهانی» جنبش و قلمرو‌زدایی، اینترنت به‌جای تضعیف هویت‌های ملی، برای تقویت آن به کار می‌رود.

با بررسی مطالعات انجام‌شده دربارۀ رسانه‌ها و ملی‌گرایی، مشخص شده است که تمامی مطالعات داخلی بر‌ هویت ملی شهروندان ایرانی ساکن ایران انجام شده است و با وجود آنکه چند دهه است‌ اتباع خارجی و به‌ویژه جمعیت کثیری از افغانستانی‌ها به ایران مهاجرت کرده‌اند، مطالعه‌ای بر‌ وضعیت هویتی آنها، به‌ویژه در هویت ملی‌شان انجام نشده است. مطالعات خارجی نیز یا در سطح نظری‌اند و یا‌ نقش دولت‌ها را در تقویت هویت ملی مهاجران کشورشان به سرزمین‌های دیگر و استفاده از رسانه‌های نوین را برای پیوند‌دادن آنها با سرزمین مادری بررسی کرده‌اند. در مطالعات خارجی، مطالعه‌ای یافت نشد که‌ نقش مردم و رسانه‌های اجتماعی‌ استفاده شدۀ آنها را در تقویت ملی‌گرایی و به‌ویژه ملی‌گرایی دیجیتال بررسی کرده باشد. این مطالعه احتمالاً از اولین مطالعۀ تجربی از این جهت خواهد بود.

 

مروری بر نظریه‌ها و ارائۀ چارچوب نظری

نظریه‌های ملی‌گرایی

رویکرد قومی - نمادگرا[26]، مکتبی فکری در مطالعۀ ملی‌گرایی است که‌ افرادی همچون‌ اسمیت[27] (2009) آن را مطرح کرده‌اند. این رویکرد مبتنی بر نگاهی هستی‌شناسانه است (Ahmad, 2022: 1). همچنین این رویکرد عناصر نمادی و ابعاد ذهنی را در شکل‌گیری و تداوم دولت ملی مدرن بااهمیت می‌داند و بر آن تأکید می‌کند (Ahmad, 2022: 23). در حالی‌ که این رویکرد، در نظریه‌پردازی محتوای پیام‌هایی مفید است که از‌طریق رسانه‌ها منتشر می‌شوند،‌ در توضیح ماهیت این محتوا و نحوۀ انتشار و چگونگی امکان دریافت آن‌ و یا اینکه آیا این محتوا تحت تأثیر اشکال و وسایل ارتباطی خاص قرار می‌گیرد، ظرفیت محدودی دارد. این رویکرد در مقابل نظریه‌های مدرنیستی قرار دارد که ‌آنها نیز به ما کمک می‌کنند توجه خود را به این واقعیت جلب کنیم که رسانه‌ها تنها ابزارهای ارتباطی خنثی نیستند،‌ زیرساخت‌های قدرتمند زندگی اجتماعی با منطق‌های ذاتی خودند و به ‌این ‌ترتیب، ظرفیت شکل‌دهی به تخیل ملی و انتشار آن را به روش‌های خاص‌ دارند (Mihelj, 2023).

گلنر[28] (1983) در کتاب ملت‌ها و ملی‌گرایی[29]، ذیل عنوان نوع‌شناسی ملی‌گرایی‌ها، عنوان فرعی به نام ملی‌گرایی آواره‌ها را آورده است. او این‌گونه از ملی‌گرایی را یک واقعیت تاریخی، زیرگونه‌ای متمایز، بسیار آشکار و مهم از ملی‌گرایی می‌داند. به نظر او در جوامع پیشامدرن، این آواره‌ها عمدتاً افرادی به‌لحاظ علمی متخصص بودند که قدرت سیاسی و نظامی اندکی داشتند، اما در جوامع صنعتی جدید که بر پایۀ ایدئولوژی ملی‌گرایی بنا شده‌اند، این اقلیت‌های قومی‌ در جذب وطن اصلی و یا قلمروی‌ جدید و افسانه‌ای برمی‌آیند. گلنر (1983) ملت‌ها را مبتنی بر سرزمین می‌دانست و ملی‌گرایی آواره‌ها را یک انحراف جالب و شکلی غیرعادی در نظر می‌گرفت.‌ او در کتاب ملی‌گرایی، توسعۀ انجمن‌های فرهنگی غیر سرزمینی را وسیله‌ای می‌داند که از‌طریق آن تا حدودی میهن‌پرستی (عشق به فرهنگ خود و حاملان آن) را از وسواس به قلمرو جدا می‌کند. گلنر (1997) مفهوم بی‌سرزمین‌زدایی موفق ملی‌گرایی را بیان می‌کند که در زمانۀ ما رخ‌داده است. در جامعۀ صنعتی «همه می‌دانند که قدرت و اعتبار یک ملت، به نرخ رشد سالانه و تأثیر اقتصادی آن بستگی دارد، نه به اینکه چقدر از نقشه‌ای که می‌تواند را با نقشۀ خود ترسیم کند». ‌به ‌بیان ‌دیگر اصول اجتماعی و فرهنگی که ملی‌گرایی اعتبار خود را از آنها می‌گیرد و وفاداری را در میان پیروان آن به وجود می‌آورد، ممکن است در سرزمین‌های غیر مجاور هم عمل کند. به ‌عبارت‌ دیگر وسایل ارتباط‌جمعی و رسانه‌ها،  ملی‌گرایی را به ورای مرزهای ترسیمی کشورها می‌برند؛ اما با ‌‌وجود این، او مطالعه‌ای را بر رابطۀ بین رسانه‌ها (عوامل فرهنگی – اجتماعی) و هویت ملی و ملی‌گرایی انجام نداد و این هدف را دیگران دنبال کردند.

میهلج و جیمنز-مارتینز (2021) معتقدند که ناسیونالیسم برخط یا دیجیتال در مقایسه با ملی‌گرایی آفلاین، دستخوش سه تغییر کیفی مهم، یعنی تنوع[30]، قطبی‌سازی[31] و کالایی‌سازی[32] شده است. آنها بیان می‌کنند که استفاده و ورود به رسانه‌های اجتماعی آسان است و موانع چندانی برای حضور در آنها وجود ندارد؛ درنتیجه‌ مردم به تولیدکننده و مصرف‌کنندۀ رسانه تبدیل‌شده‌اند. صداهایی که پیش از آن در حاشیه قرار گرفته بودند، اکنون شنیده می‌شوند. این شرایط به ملی‌گرایی دیجیتال برتری درخور ‌توجهی نسبت‌به ملی‌گرایی برون‌خط می‌دهد.

نتیجۀ این وضعیت، آن است که روایت‌هایی (ملی‌گرایانه) که پیش‌تر‌ حکومت‌ها از‌طریق رسانه‌های برون‌خط به‌طور یک‌جانبه و از بالا به پایین به مردم منتقل می‌‌کردند و مردم امکان نقد و بررسی آن را نداشتند، در شرایط فعلی ازطریق مردم و با استفاده از اینترنت و رسانه‌های اجتماعی آن‌ نقد و بحث و گفت‌وگو می‌شوند. در اینجا طیف وسیعی از کاربران، اعم از افراد منفرد تا گروه‌های غیردولتی و دولتی، امکان بازسازی روایت‌ها را دارند.

در شرایط فعلی، ما با تعداد بسیار زیادی از بازیگران در فضای مجازی و در (و بیرون) مرزهای ملی روبه‌روییم که روزانه در حال ساختن محتواهای خود در رابطه با نگرش به هویت ملی‌اند. البته با توجه به اینکه در شرایط فعلی، ناظر و یا دربانی مؤثر وجود ندارد که‌ اطلاعات صحیح و درست را از اطلاعات دروغین تشخیص دهد و جلوی انتشار اطلاعات دومی را بگیرد، ‌این وضعیت‌ به نشر اکاذیب و ایجاد فضایی مسموم منتهی می‌شود و رادیکالیسم را در رابطه با ملی‌گرایی دامن می‌زند. درنهایت کالایی‌شدن نیز در رابطه با ملی‌گرایی، به شیوه‌های اقتصادی اشاره دارد که در آن خرید، فروش و تبلیغات به «نشانگرهای کلیدی ملیت» تبدیل می‌شوند.

به نظر اریکسون (2007) در عصر جهانی[33]، تحرک و قلمروزدایی[34] اینترنت موجب تقویت هویت ملی می‌شود. او معتقد است که بیشتر تمامیت ارضی ملت‌ها، پیش‌زمینه‌ای برای هویت ملی کارآمد و یکپارچه در نظر گرفته شده است؛ ‌اما پیشرفت‌های اقتصادی، به‌علاوه توسعۀ فناوری‌های جدید در دهه‌های اخیر، این فرضیه را زیر سؤال می‌برند. به بیان دیگر، این تصور که همذات‌پنداری‌ مردم با یک ملت، منوط به زندگی در همان فضاست، تصور‌ نادرستی است. همچنین این فرض که همگن‌سازی فرهنگی در سطح ملت از‌طریق رسانه‌های جمعی انجام می‌شود نیز، اشتباه است. اریکسون (2007) معتقد است که هرچند آثار بلندمدت اینترنت، در حال حاضر پیش‌بینی نمی‌شود، اما این تصور که اینترنت به‌واسطۀ خصوصیت غیر سرزمینی‌اش، یکپارچگی فرهنگی ملت‌ها را‌ تهدید می‌کند، پیش‌بینی اشتباهی است. بر این اساس، او فرض می‌کند‌ اینترنت در چند سالی که از ظهورش می‌گذرد، به یک فناوری کلیدی برای حفظ ملت‌ها (و دیگر جوامع انتزاعی) تبدیل شده است.

از سوی دیگر در ارتباط با حضور مهاجران بین‌المللی ساکن در جامعۀ میزبان و مواجهۀ با آنها ازطریق ساکنان بومی کشور مقصد، آرای مختلفی از سوی نویسندگان مطرح شده است. یکی از نظریه‌های مهم را در این باره، گیدنز (1386) ارائه کرده است. او در عصر جهانی‌شدن، مدل‌های ادغام قومی‌ را بیان می‌کند که عبارت‌اند از همانندی[35]، کورۀ ذوب[36] و کثرت‌گرایی[37] (اکبری و خواجه‌نوری، 1396: 86-87). در مدل اول، انتظار این است که مهاجران از تمامی آداب و رسوم و کارکردهای اولیۀ خود دست بکشند و رفتارشان را مطابق با موازین هنجاری و ارزشی جامعۀ مقصد تنظیم کنند. در مدل دوم، دو جامعه در هم می‌آمیزند و الگوی فرهنگی جدیدی را ایجاد می‌کنند؛ اما در مدل سوم، خُرده‌فرهنگ‌های مختلف به رسمیت شناخته می‌شوند (اکبری و خواجه‌نوری، 1396: 86-87). بدیهی است که اتخاذ هر‌یک از رویکردهای فوق، به نتایج متفاوتی ختم می‌شود. به نظر می‌رسد رویکرد سوم، رویکردی دموکراتیک است و حفظ حقوق مهاجران را مطابق با اصول حقوق بشر تأمین می‌کند. در این راستا، رسانه‌ها و به‌خصوص رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی مجازی، در شکل‌دادن فرایند کثرت‌گرایی در جامعۀ میزبان کارآمدند.

 

نقش رسانه‌ها در بازسازی ملی‌گرایی

رسانه‌ها و به‌خصوص رسانه‌های دیجیتال، محدودیت زمان و مکان را در انتقال پیام‌ها می‌شکنند. رسانه‌های دیجیتال در مقایسه با رسانه‌های الکترونیکی همچون رادیو و تلویزیون، موجب بهبود بیشتر فاصلۀ زمانی- مکانی می‌شوند. با مردم استفاده از رسانه‌ها می‌توانند یک رخداد را در مناطق مختلف، به‌صورت هم‌زمان تجربه کنند. همچنین از دیگر کارکردهای رسانه‌ها، ازجمله رسانه‌های دیجیتال این است که‌ تجارب، احساسات و حافظۀ تاریخی مشترکی را برای مردمی ایجاد می‌کنند که در مناطق مختلف زندگی می‌کنند‌.

البته توجه به رسانه‌ها به این معنی نیست که اَشکال ارتباطی، محرک‌های اصلی ملت‌ها و ملی‌گرایی‌اند، بلکه به این معنی است که رسانه‌ها ذاتاً به این جنبه توجه ویژه‌ای دارند. از سوی دیگر در جامعه‌شناسی، جهانی‌شدن نظریۀ همگرایی بر این باور است که با ادامۀ روند جهانی‌شدن، ما به یک همگون‌سازی در بین ملت روبه‌رو خواهیم شد. بر این اساس، ازنظر آنها رسانه‌های جمعی به‌ویژه در جوامع سنتی، با فیلم‌های هالیودی و برنامه‌های با محتوای سرگرمی، تجاری و امثالهم روبه‌رو می‌شوند که از یک‌سو کاهندۀ ارزش‌های سنتی و افزایش میل به دموکراسی و از سوی دیگر تغییر در هویت ملی افراد می‌‌شوند (نوریس و اینگلهارت، 1395: 193). اما همچنان‌که نوریس و اینگلهارت (1395) اذعان می‌کنند، شواهد معدودی این ادعا را حمایت می‌کند و نقش نهادهای دیگر نیز‌ در این باره و فرایند جامعه‌پذیری مؤثر است‌. با ‌‌وجود این، تصور می‌شود که مردم پیام‌های رسانه‌ها را هم به‌طور مستقیم دریافت می‌کنند و هم آن پیام‌ها را در شبکه‌های عینی و مجازی خود، به بحث می‌گذارند و نتیجۀ آن‌ بحث و گفت‌وگوها را به کار ‌می‌بندند.

سکوهای دیجیتال، تفاوت ظریفی با شبکه‌های اجتماعی و اینترنت‌ دارند. این سکوها برخلاف شبکه‌های اجتماعی که ساختارمند نیستند و بیشتر امکان تعاملات برخط را برای کاربران خود فراهم می‌کنند، به‌سمت وابستگی بیشتر به تعداد کمی از سکوهای اصلی سوق داده ‌شده‌اند که امکان دسترسی ساختارمند را به خدمات یا تولیدات خاص ‌فراهم می‌کنند (Mihelj, 2023). در چنین وضعیتی، در حال حاضر و در شرایط جهانی، برخی از دولت‌ها در پی ساختن سکوهای دیجیتال ملی خودند که هم از سویی از اتکای به سکوهای بین‌المللی همچون گوگل بکاهند و از سوی دیگر، از رهاورد آن، کنترل بیشتری بر شهروندان خود داشته باشند. در اینجاست که این سکوها و فرایند سکوسازی[38] به کمک دولت‌ها آمده‌اند تا حس ملی‌گرایی را در بین شهروندان خود در درون مرزهای ملی و از سوی دیگر خارج از آن (مهاجران از کشور)، تقویت کنند. دولت‌های مختلف به دلایل گوناگون و به فراخور امکاناتشان، از فعالیت سکوهای دیگر جلوگیری می‌کنند و فرایند محدودسازی را پیش می‌گیرند؛ هرچند‌ شاید در این روند به کامیابی‌های کامل دست پیدا نکنند. اما شبکه‌های مجازی عمدتاً چندان ساختارمند نیستند و این کنشگران اجتماعی‌اند که فضای آن را ترسیم می‌کنند. این کنشگران‌ همسو با دولت‌های ملی‌شان و یا متفاوت از آن‌ها دربارۀ ملی‌گرایی در فضای دیجیتال عمل می‌کنند.

مردم در شبکه‌های اجتماعی مجازی، پیام‌های مختلفی را که از منابع متفاوت دریافت می‌کنند، به اشتراک می‌گذارند و در بسیاری از موارد بر‌ آنها بحث و گفت‌وگو می‌کنند. نتیجۀ این مباحث و به اشتراک‌ گذاری‌ها، به تقویت حس ملی‌گرایی در فضای دیجیتال می‌انجامد. با توجه به اینکه این فضا، به ورای مرزهای ملی رفته است و قلمروزدایی می‌کند، بسیاری از گروه‌های مهاجران را که به دلایل مختلفی جلای وطن کرده‌اند، در بر می‌گیرد و آنها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. رهاورد این فرایند، تقویت پیوند بین مهاجران در اقصی نقاط جهان با سرزمین مادری‌شان خواهد بود.

محققان اصطلاحات مختلفی را برای بحث در حوزۀ ملی‌گرایی در فضای دیجیتال ذکر کرده‌اند. محققانی که در این زمینه کار می‌کنند، هنگام بحث دربارۀ اشکال ملی‌گرایی برخط[39]، از اصطلاحات مختلفی استفاده می‌کنند که از آن جمله، از «ملی‌گرایی دیجیتال[40]»، «سایبر ملی‌گرایی[41]» و «ملی‌گرایی تولیدشده ازطریق کاربر[42]» یاد می‌شود (Ahmad, 2022).

اینترنت و فناوری‌های درون آن‌ در عصر حاضر، یکی از مؤثرترین رسانه‌ها برای انتقال و تبادل پیام‌ها و ایده‌ها‌ست. برخی از فناوری‌های آن، ‌یک سویه و مانند روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های جمعی مرسوم (رادیو و تلویزیون) عمل می‌کنند، اما برخی دیگر دوسویه است (مانند رسانه‌های اجتماعی تعاملی) و امکان تبادل افکار و اندیشه‌ها، پیام‌ها و مکانی برای مباحثه و مجادله را بین کاربران خود و نیز این فرصت را برای کاربران فراهم می‌کنند که بستر گفت‌وگو را خود طراحی و به اجرا بگذارند. در این میان وب‌سایت‌ها، اتاق‌های گفت‌وگو، گروه‌های خبری، ایمیل، شبکه‌های اجتماعی (همچون کانال‌های تلگرامی، صفحات اینستاگرامی، گروه‌های واتساپی و ...) بسترهای مناسبی برای تولید محتوا، تبادل اطلاعات و آرای بین مردم معمولی و ایجاد ارتباط بین مردم و نخبگان جامعه، ورای محدودیت‌ها و ممانعت‌های ممکن ازطر‌یق حکومت‌ها هستند. این ابزارها، سهولت دسترسی را برای کاربران فراهم‌ و تجدید ملی‌گرایی را در فضای مجازی و برخط در حد ملی‌گرایی در فضای برون‌خط (آفلاین)،‌ میسر می‌کنند. احمد[43] (2022) با وام‌گرفتن اصطلاح چتر از هانت[44] (2016)، معتقد است که ناسیونالیسم دیجیتال باید یک «چتر» تعریف شود که شامل همۀ اشکال ملی‌گرایی روزمره، تولیدشده به‌وسیلۀ کاربر و نخبگان محور شود که از اینترنت و رسانه‌های اجتماعی برای ایجاد، حفظ و طرح ایده‌های خاص ملت استفاده می‌کند/ یا قصد بسیج حمایت برای چشم‌انداز خاصی از ملیت را دارد (Ahmad, 2022: 4). این شکل از ملی‌گرایی، پدیده‌ای نوظهور است که تا حد زیادی تابع فضای دیجیتالی است و از‌طریق آن فعال، پایدار و بازتولید می‌شود.

 

فرضیه‌ها‌

- بین میزان استفاده از پلتفرم‌های مختلف و ملی‌گرایی دیجیتال در بین پاسخگویان افغانستانی مقیم شیراز، رابطۀ معنی‌دار وجود دارد؛

- استفاده از اینترنت با محتواهای مرتبط با افغانستان و ملی‌گرایی دیجیتال در بین پاسخگویان افغانستانی مقیم شیراز، رابطۀ معنی‌داری وجود دارد؛

- بین میزان دسترسی به فضای مجازی و ملی‌گرایی دیجیتال در بین پاسخگویان افغانستانی مقیم شیراز، رابطۀ معنی‌داری وجود دارد؛

- بین میزان تماس در فضای مجازی با افغانستانی‌های درون و خارج از ایران و ملی‌گرایی دیجیتال در بین پاسخگویان افغانستانی مقیم شیراز، رابطۀ معنی‌داری وجود دارد.

- تفاوت معنی‌داری بین داشتن یا نداشتن عضویت در گروه‌های مجازی با هویت افغانستانی و ملی‌گرایی دیجیتال، در بین پاسخگویان افغانستانی مقیم شیراز وجود دارد؛

- بین زنان و مردان برحسب ملی‌گرایی دیجیتال، تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛

- بین ملی‌گرایی دیجیتال متأهلان و مجردان، تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛

- بین داشتن یا نداشتن درآمد در ایران، برحسب ملی‌گرایی دیجیتال، تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛

- بین سطوح تحصیلی پاسخگویان برحسب ملی‌گرایی دیجیتال، تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛

- بین سال‌های اقامت در ایران و ملی‌گرایی دیجیتال در بین پاسخگویان افغانستانی مقیم شیراز، رابطۀ معنی‌دار وجود دارد؛

- بین گروه‌های قومی برحسب ملی‌گرایی دیجیتال، تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛

- بین اقامت‌داشتن یا نداشتن خانوادۀ پاسخگو در ایران، برحسب ملی‌گرایی دیجیتال تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛

- بین داشتن مجوز یا نداشتن آن برحسب ملی‌گرایی دیجیتال، تفاوت معنی‌داری وجود دارد.

 

روش‌شناسی تحقیق

در تحقیق حاضر، روش پیمایش کمی به کار رفته است. جامعۀ آماری‌ مطالعه‌شده، زنان و مردان 18 تا 64 سالۀ مهاجر افغانستانی ساکن در شهر شیرازند. جمعیت افغانستانی‌های در این دامنۀ سنی در سال 1402 نزدیک به 83587 نفر برآورد شده است (ادارۀ کل اتباع خارجی، 1402) که از این میان نزدیک به 54932 نفر مرد و 28655 نفر زن‌اند. البته این آمار به‌واسطۀ مهاجرت‌های غیرقانونی افغانستانی‌ها به ایران، قطعاً کمتر از آمار واقعی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. حجم نمونه بر‌اساس فرمول کوکران 320 نفر برآورد شده است، اما چون امکان آن وجود داشت که بخشی از پرسش‌نامه‌ها ناقص شود و یا‌ برنگردد، نمونه به 500 نفر افزایش یافت. برای انتخاب نمونه‌ها، از نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای خوشه‌ای ‌استفاده شد. بر‌اساس تقسیمات شهرداری،‌ کلیۀ مناطق یازده‌گانۀ شهر شیراز، به‌عنوان خوشه‌ها در نظر گرفته‌ شده‌اند و از میان آنها تعدادی از مناطق انتخاب شدند. در هر منطقه، تعدادی حوزه (3 الی 4 حوزه) بر‌اساس کوچکی و بزرگی و احتمال اینکه تعداد افغانستانی‌ها (کم یا زیاد) در آنجا وجود داشته باشند، انتخاب شدند. سپس در هر حوزه، تعدادی بلوک‌ انتخاب شد. ابزار گردآوری داده‌ها «پرسش‌نامه» ساختارمند بود. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با توجه ‌به سطح سنجش متغیرها، از تکنیک‌های آماری متناسب با استفاده از نرم‌افزار اس پی اس اس، ویرایش 26 استفاده‌ شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استفاده از پلتفرم

فضای مجازی

 

 

 

 

 

 

استفاده از اینترنت با محتوای افغانستان

 

 

 

 

 

 

میزان دسترسی

 

 

 

 

 

 

عضویت در گروه‌های مجازی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ملی‌گرایی دیجیتال

 

 

 

 

 

 

 

 

جنسیت

متغیرهای زمینه‌ای

 

 

 

 

 

 

وضعیت تأهل

 

 

 

 

 

 

درآمد

 

 

 

 

 

 

تحصیلات

 

 

 

 

 

 

قومیت

 

 

 

 

 

 

سال‌های اقامت در ایران

 

 

 

 

 

 

وضعیت اقامت خانوادۀ پدری

 

 

 

 

 

 

داشتن مجوز اقامت

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1- مدل تحقیق

Fig 1- Research model

 

 

تعریف مفاهیم

متغیر وابسته

ملی‌گرایی دیجیتال: این شکل از ملی‌گرایی که به آن ملی‌گرایی اینترنتی، سایبری و یا آنلاین نیز گفته می‌شود، ملی‌گرایی است که فعالیتش را بر پایۀ اینترنت و فضای آن بنا کرده است. ملی‌گرایی دیجیتال، جنبه‌های مختلفی دارد که هم دولت‌ها، هم گروه‌ها و شبکه‌های غیردولتی از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند. برای سنجش این نوع از ملی‌گرایی، چهارده گویه طراحی‌ شده است. پایایی این مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، برابر با 994/0 بوده است. اعتبار‌یابی این طیف با تکنیک آماری‌، تحلیل عاملی اکتشافی انجام‌شده است که گویه‌ها در جدول‌ 1 ارائه ‌شده است. نتایج محاسبۀ تحلیل عاملی مؤلفه‌های ملی‌گرایی دیجیتال نشان داد‌ تمامی گویه‌ها، حول یک عامل قرار گرفته‌اند. همچنین اندازۀ مقیاس کفایت نمونه‌گیری کایزر-مایر-اولکین برای 14 گویه، جدول‌ 2 برابر با 963/0 بود که نشان‌دهندۀ کفایت نمونه‌هاست. از سوی دیگر، آمارۀ آزمون کرویت بارتلت نیز برابر با 410/16538 و به‌لحاظ آماری معنادار است (000/0=p) و نشان می‌دهد‌ تفکیک عامل بر‌اساس بارهای عاملی به‌درستی اجرا شده است (جدول1).

 

جدول‌ ‌1- نتایج تحلیل عاملی گویه‌های ملی‌گرایی دیجیتال در بین افغانستانی‌های مقیم شیراز

Table 1- Results of factor analysis of digital nationalism items among Afghans living in Shiraz

اجزای ملی‌گرایی دیجیتال

بار عاملی

نتیجۀ کلی آزمون KMO

از اوضاع افغانستان بهتر باخبر می‌شوم.

987/0

963/0

بهتر می‌فهمم که در بین افغانستانی‌های ساکن ایران، چه اتفاقی می‌افتد.

987/0

می‌توانم موضوعات موردعلاقه‌ام را با دوستانم به اشتراک می‌‌گذارم.

983/0

به دست آوردن اطلاعات آنلاین به زبان افغانستانی مؤثرتر است.

982/0

راحت‌تر با دوستان و خویشاوندانم در افغانستان ارتباط برقرار می‌کنم.

982/0

می‌توانم با کمک هم‌وطنانم، در سرنوشت افغانستان سهیم باشم.

981/0

‌ تجربیات خودم را از زندگی با دیگر افغانستانی‌ها به اشتراک بگذارم.

979/0

احساس می‌کنم به خانه (افغانستان) نزدیک‌ترم.

979/0

احساس امنیت بیشتری می‌کنم.

977/0

به زبان افغانستانی در محیط اینترنت افتخار می‌کنم.

977/0

وقتی می‌توانم به زبان افغانستانی صحبت کنم، چرا به زبان دیگری صحبت کنم؟

976/0

احساس راحتی می‌کنم.

965/0

همیشه از اینترنت به زبان افغانستانی استفاده کرده‌ و به تغییر آن فکر نکرده‌ام.

954/0

دانش محدودی دربارۀ اینترنت به زبان‌های دیگر دارم.

688/0

 

 

یافته‌های تحقیق

یافته‌های توصیفی

از 449 نفر پاسخگویان، 1/50درصد از پاسخگویان مرد و 9/49درصد زن بوده‌اند. بیشترین پاسخگویان در دامنۀ سنی 18 تا 27 سال با 1/56درصد و کمترین پاسخگویان با 2/0درصد، در دامنۀ سنی 48 تا 57 سال بوده‌اند. از 447 نفر که به سؤال وضعیت تأهل پاسخ داده‌اند، 1/39درصد مجرد و 9/60درصد متأهل گزارش‌شده‌اند. به لحاظ سطح تحصیلات که دامنۀ آن از بی‌سواد تا لیسانس و بالاتر امتداد داشت، بیشترین سطح به ابتدایی با 7/23درصد و کمترین به فوق‌دیپلم با 2/2درصد تعلق داشته است. در پاسخ به وضعیت درآمدی، 8/39 پاسخگویان بدون درآمد (بیشترین درصد) و کمترین درصد (0/2درصد) در ردۀ 15 میلیون تومان به بالا قرار داشتند.

جدول‌ 2، توزیع پاسخ‌های آزمودنی‌ها را برحسب هر‌یک از گویه‌های مقیاس ملی‌گرایی دیجیتال ارائه کرده است. با توجه به آماره‌های جدول، بیشترین میانگین به گویۀ 8 و کمترین میانگین مربوط به گویۀ 9 است. همچنین بیشترین انحراف معیار به گویۀ‌ 12 و کمترین آن به گویۀ‌ 9 تعلق دارد.

 

 

جدول 2- توزیع فراوانی متغیرهای سازندۀملی‌گرایی دیجیتال

Table 2- Frequency distribution of digital nationalism constituent variables

ردیف

گویه‌ها

تعداد

میانگین

انحراف معیار

1

احساس راحتی می‌کنم.

447

68/2

097/2

2

احساس امنیت بیشتری می‌کنم.

447

65/2

078/2

3

احساس می‌کنم به خانه (افغانستان) نزدیک‌ترم.

445

64/2

066/2

4

به دست آوردن اطلاعات آنلاین به زبان افغانستانی مؤثرتر است.

444

57/2

042/2

5

‌موضوعات مورد علاقه‌ام را با دوستانم به اشتراک‌ می‌گذارم.

445

63/2

058/2

6

از اوضاع افغانستان بهتر باخبر می‌شوم.

447

70/2

069/2

7

بهتر می‌فهمم که در بین افغانستانی‌های ساکن ایران، چه اتفاقی می‌افتد.

445

71/2

088/2

8

راحت‌تر با دوستان و خویشاوندانم در افغانستان ارتباط برقرار می‌کنم.

447

71/2

089/2

9

دانش محدودی دربارۀ اینترنت به زبان‌های دیگر دارم.

443

91/1

943/1

10

همیشه از اینترنت به زبان افغانستانی استفاده کرده‌ و به تغییر آن فکر نکرده‌ام.

447

52/2

045/2

11

به زبان افغانستانی در محیط اینترنت افتخار می‌کنم.

445

64/2

070/2

12

می‌توانم با کمک هم‌وطنانم، در سرنوشت افغانستان سهیم باشم.

442

70/2

098/2

13

‌تجربیات خودم را از زندگی با دیگر افغانستانی‌ها به اشتراک می‌گذارم.

445

65/2

078/2

14

وقتی می‌توانم به زبان افغانستانی صحبت کنم، چرا به زبان دیگری صحبت کنم؟

445

61/2

068/2

 

یافته‌های استنباطی

با توجه به نتایج تحقیق، میانگین ملی‌گرایی دیجیتال زنان در مقایسه با مردان بیشتر است. آماره‌های جدول 3 نشان می‌دهد که این تفاوت در سطح بیش از 99درصد اطمینان معنی‌دار است (76/2-=t، 006/0=Sig).

 

 

جدول‌ 3- آزمون تفاوت میانگین ملی‌گرایی دیجیتال برحسب جنسیت پاسخگویان

Table 3- The mean difference test of digital nationalism according to the gender of the respondents

جنسیت

فراوانی

میانگین

انحراف معیار

مقدار t

سطح معنی‌داری

مرد

224

43/33

11/30

76/2-

006/0

زن

224

79/40

16/26

 

 

با توجه به اینکه یافته‌های جدول فوق دور از انتظار می‌آمد، استفادۀ دو جنس از پلتفرم‌های مختلف مربوط بررسی شد. یافته‌های جدول‌ 4 نشان می‌دهد‌ میانگین استفادۀ زنان و دختران افغانستانی از پلتفرم‌های مختلف، بیش از مردان است (33/8 در مقایسه با 42/5). این تفاوت در سطح بیش از 99درصد اطمینان معنی‌دار بوده است (091/5-=t، 000/0=Sig). بنابراین تفاوت زنان مردان و زنان در ملی‌گرایی دیجیتال، بیشتر از استفادۀ زنان از این پلتفرم‌ها ناشی شود.

 

 

جدول‌ 4- آزمون تفاوت میانگین استفاده از پلتفرم‌های مختلف برحسب جنسیت پاسخگویان

Table 4- The mean difference test of use of different platforms according to the gender of the respondents

جنسیت

فراوانی

میانگین

انحراف معیار

مقدار t

سطح معنی‌داری

مرد

225

42/5

43/5

091/5-

000/0

زن

221

33/8

57/6

 

 

آماره‌های جدول‌ 5 نشان داده‌اند که افراد مجرد در مقایسه با افراد متأهل، از سطح بالاتری از ملی‌گرایی دیجیتال برخوردارند. میانگین ملی‌گرایی دیجیتال افراد مجرد برابر با 01/41 در مقایسه با میانگین افراد متأهل، یعنی 87/34 است. این تفاوت در سطح حداقل 95درصد اطمینان معنی‌دار است (27/2=t، 024/0=Sig).

 

 

جدول‌ 5- آزمون تفاوت میانگین ملی‌گرایی دیجیتال برحسب وضعیت تأهل پاسخگویان

Table 5- The mean difference test of digital nationalism according to the marital status of the respondents

وضعیت تأهل

فراوانی

میانگین

انحراف معیار

مقدار t

سطح معنی‌داری

مجرد

175

01/41

20/27

27/2

024/0

متأهل

271

87/34

89/28

 

 

نتایج مطالعۀ حاضر نشان می‌دهد که تفاوت معنی‌داری بین ملی‌گرایی دیجیتال افغانستانی‌های بی‌درآمد و دارای درآمد وجود داشته است. آماره‌های جدول‌ 6 نشان می‌دهد‌ میانگین افراد دارای درآمد در مقایسه با افراد بی‌درآمد بیشتر و در سطح بیش از 99درصد اطمینان معنی‌دار است (14/5-= t، 000/0= Sig).

 

 

جدول‌ 6- آزمون تفاوت میانگین ملی‌گرایی دیجیتال برحسب وضعیت درآمدی پاسخگویان

Table 6- The mean difference test of digital nationalism according to the income status of the respondents

درآمد

فراوانی

میانگین

انحراف معیار

مقدار t

سطح معنی‌داری

بی‌درآمد

176

55/28

09/29

14/5-

000/0

دارای درآمد

268

56/42

53/26

 

 

یکی از فرضیات تحقیق بر این مبنا بود که حضور خانوادۀ پدری در ایران، با ملی‌گرایی دیجیتال رابطه دارد. آماره‌های جدول‌ 7 نشان داده است‌ افغانستانی‌هایی که خانوادۀ پدری‌شان در ایران ساکن‌اند، در مقایسه با کسانی که خانواده پدری‌شان در خارج از ایران به سر می‌برند، از میانگین ملی‌گرایی دیجیتال پایین‌تری برخوردارند (35/34 در مقایسه با 64/40). این تفاوت در سطح بیش از 95درصد اطمینان، معنی‌دار است (327/2-=t، 020/0=Sig).

 

 

جدول‌ 7- آزمون تفاوت میانگین ملی‌گرایی دیجیتال پاسخگویان برحسب اقامت خانوادۀ پدری در ایران

Table 7- The mean difference test of digital nationalism of the respondents according to the residence of the paternal family in Iran

اقامت‌داشتن خانوادۀ پدری

فراوانی

میانگین

انحراف معیار

مقدار t

سطح معنی‌داری

بلی

256

35/34

82/27

327/2-

020/0

خیر

191

64/40

83/28

 

 

یکی از فرضیه‌های تحقیق حاضر، تفاوت بین گروه‌های مختلف قومی در افغانستانی‌ها برحسب ملی‌گرایی دیجیتال بود. با توجه به آمارۀ F و سطح معنی‌داری آن (148/1=F، 333/0=Sig)، تفاوت معنی‌داری بین گروه‌های مختلف قومی مشاهده نشد (جدول‌ 8).

 

 

جدول‌ 8- آزمون تفاوت میانگین ملی‌گرایی دیجیتال پاسخگویان برحسب داشتن قومیت آنها

Table 8- The mean difference test of digital nationalism of the respondents according to their ethnicity

منبع تغییرات

مجموع مربعات

درجۀ آزادی

میانگین مربعات

مقدار F

سطح معنی‌داری F

بین گروه‌ها

52/5556

6

087/926

148/1

333/0

درون گروه‌ها

47/35041

439

473/806

کل

991/359597

445

-

 

 

مطالعۀ حاضر نشان داد (جدول‌ 9)‌ افغانستانی‌هایی که‌ مجوز اقامت در ایران را دارند، در مقایسه با کسانی که این مجوز را ندارند،‌ میانگین ملی‌گرایی دیجیتال کمتری دارند (76/32 در مقابل 78/45). این تفاوت در سطح بیش از 99درصد اطمینان، معنی‌دار است (65/4-=t، 000/0= Sig).

 

 

جدول‌ 9- آزمون تفاوت میانگین ملی‌گرایی دیجیتال پاسخگویان برحسب داشتن اجازۀ اقامت در ایران

Table 9- The mean difference test of digital nationalism of the respondents according to having a residence permit in Iran

داشتن اجازۀ اقامت

فراوانی

میانگین

انحراف معیار

مقدار t

سطح معنی‌داری

بلی

295

76/32

20/28

65/4-

000/0

خیر

144

78/45

19/27

             

 

 

 

بر‌اساس یکی از فرضیه‌های تحقیق، بین پاسخگویانی که در گروه‌های فضای مجازی عضویت دارند و آنهایی که عضو نیستند، تفاوت معنی‌داری برحسب ملی‌گرایی دیجیتال وجود دارد. آماره‌های جدول‌ 10 نشان می‌دهد که این تفاوت در سطح بیش از 99درصد اطمینان، معنی‌دار بوده است (679/8=t، 000/0=Sig).

 

 

جدول‌ 10- آزمون تفاوت میانگین ملی‌گرایی دیجیتال پاسخگویان برحسب عضویت داشتن در گروه‌های مجازی افغانستانی

Table 10- The mean difference test of digital nationalism of the respondents according to their membership in Afghan virtual groups

داشتن اجازۀ اقامت

فراوانی

میانگین

انحراف معیار

مقدار t

سطح معنی‌داری

بلی

169

89/9

58/6

679/8

000/0

خیر

276

03/5

14/5

 

 

همچنان‌که در جدول‌ 11 مشاهده می‌شود، برخی‌ دیگر از متغیرهای زمینه‌ای با ملی‌گرایی دیجیتال، رابطۀ معنی‌داری داشتند. دو متغیر سن و سال‌های اقامت در ایران، با متغیر وابسته در سطح بیش از 99درصد اطمینان با متغیر وابسته، رابطۀ معنی‌دار معکوس داشته‌اند. به ‌عبارت ‌دیگر هر‌چه سن افغانستانی‌ها بیشتر می‌شود و یا سال‌های بیشتری را در ایران سپری می‌کنند، از میزان ملی‌گرایی دیجیتالشان‌ کاسته می‌شود. اما کسانی‌ که در سنین بالا اقدام به مهاجرت به ایران می‌کنند، از ملی‌گرایی دیجیتال بالاتری برخوردارند. همچنین داده‌ها نشان می‌دهد‌ کسانی که در خانواده‌های پرجمعیت‌تر زندگی می‌کنند،‌ ملی‌گرایی بیشتری را از خود بروز می‌دهند.

 

 

جدول‌ 11- رابطۀ بین برخی از متغیرهای زمینه‌ای با ملی‌گرایی دیجیتال پاسخگویان

Table 11- The relationship between some background variables and digital nationalism of the respondents

 

تعداد اعضای خانواده

سن پاسخگو

سال‌های اقامت در ایران

سن مهاجرت

ملی‌گرایی دیجیتال

*121/0

**134/0-

**256/0-

**129/0

 

 

جدول‌ 12، رابطۀ بین برخی از متغیرهای مستقل را با متغیر ملی‌گرایی دیجیتال ارائه داده است. همچنان‌که آماره‌های جدول نشان می‌دهند تمامی متغیرهای مستقل درون در سطح، بیش از 99درصد اطمینان با متغیر وابسته دارند و دارای رابطۀ معنی‌دار مثبت‌اند. بیشترین همبستگی بین تماس‌های پاسخگویان با افغانستانی‌های درون و خارج از ایران (عمدتاً افغانستان) بوده است. هر‌چه تماس‌ها بیشتر باشد، بیشتر از پلتفرم‌های مختلف در فضای مجازی استفاده می‌کنند و هر چقدر به محتواهای مرتبط با افغانستان دسترسی داشته باشند، با دسترسی بیشتر به تلفن همراه و اینترنت، ملی‌گرایی دیجیتال بیشتری درونشان بروز می‌کند.

 

 

جدول‌ 12 - رابطۀ بین متغیرهای فناوری مرتبط با فضای مجازی با ملی‌گرایی دیجیتال پاسخگویان

Table 12- The relationship between technological variables related to virtual space and digital nationalism of the respondents

 

دسترسی به موبایل و اینترنت در خانواده

میزان استفاده از پلتفرم‌های مختلف

استفاده از اینترنت با محتواهای مرتبط با افغانستان

تماس با افغانستانی‌های درون و بیرون ایران

ملی‌گرایی دیجیتال

**3/0

**351/0

**314/0

**357/0

P<0/000

 

برای آزمون مدل جدول، از رگرسیون چند متغیره (با مدل گام‌به‌گام) استفاده شد. جدول‌ 12، نتایج به ‌دست ‌آمده را نشان داده است. یافته‌ها نشان داد‌ 6 متغیر به ترتیب وارد مدل شده و روی ‌هم 30‌درصد از تغییرات متغیر ملی‌گرایی دیجیتال را تبیین کرده‌اند. اولین و مهم‌ترین متغیر واردشده، تماس اینترنتی با دیگر افغانستانی‌ها در داخل و خارج از ایران بوده است. این متغیر بیش از 14‌درصد از تغییرات متغیر وابسته را به خود اختصاص داده است. رابطۀ آن متغیر ملی‌گرایی دیجیتال با حضور دیگر متغییرها، نزدیک به 18‌درصد بوده است. آخرین متغیر واردشده در مدل حضور خانوادۀ پدری در ایران است که تنها 8/0‌درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین کرده است، اما در سطح بیش از 95درصد اطمینان در مدل تاب آورده و قرار گرفته است. در میان متغیرها، تنها دو متغیر دوم (سال‌های مهاجرت به ایران) و متغیر ششم (حضور خانوادۀ پدری در ایران)، با متغیر وابسته دارای رابطۀ معکوس بوده‌اند. دیگر متغیرها نیز رابطۀ مثبتی با متغیر وابسته داشته‌اند.

 

 

جدول‌13- متغیرهای واردشده در معادلۀ رگرسیون برای تبیین واریانس ملی‌گرایی دیجیتال افغانستانی‌های مقیم شیراز

Table 13- Variables included (imported) in the regression equation to explain (elaborate/ Clarify) the variance of digital nationalism of Afghans living in Shiraz

مراحل ورود متغیرها

R

R2

R2 تعدیل‌شده

مقدار F

Sig F

مقدار اضافه‌شده به R2

Beta

T

Sig T

1

378/0

143/0

141/0

366/64

000/0

143/0

179/0

41/3

000/0

2

444/0

198/0

193/0

257/47

000/0

054/

217/0-

42/4-

000/0

3

502/0

252/0

246/0

969/42

000/0

054/0

216/0

54/4

000/0

4

524/0

275/0

267/0

181/36

000/0

023/0

192/0

69/3

000/0

5

541/0

292/0

283/0

503/31

000/0

018

131/0

95/2

003/0

6

548/0

301/0

290/0

237/27

000/0

008/0

101/0-

11/2-

035/0

 

 

متغیرهای واردشده در هر مرحله:

1= تماس اینترنتی با دیگر افغانستانی‌ها‌‌؛           2= سال‌های مهاجرت به ایران؛

3= میزان دسترسی به موبایل و اینترنت؛                       4= میزان استفاده از پلتفرم‌های مختلف؛

5= وضعیت شغلی (شاغل روزمزد)؛                             6= حضور خانوادۀ پدری در ایران.

 

خلاصه و نتیجه‌

این مطالعه نشان داد‌ دسترسی به اینترنت و به‌خصوص از‌طریق تلفن همراه هوشمند و استفاده از پلتفرم‌های در فضای مجازی، امکان ارتباط با افغانستانی‌های داخل و خارج از افغانستان را برای افغانستانی‌های مقیم شهر شیراز فراهم‌ و مسائل به اشتراک گذاشته ‌شدۀ مرتبط با افغانستان در این فضا، توجه افغانستانی‌های مهاجر را به خود جلب کرده است. این شرایط به‌همراه تماس‌های صوتی و تصویری با دیگر افغانستانی‌های داخل و خارج از ایران (به‌خصوص افغانستان)، پیوند آنها را بیشتر کرده است. متغیرهای فوق با هویت ملی دیجیتال، رابطۀ معنی‌دار مثبتی داشته‌اند. این یافته با برخی مطالعات در ایران، مبتنی بر رابطۀ مثبت بین رسانه‌ها و هویت ملی همسوئی دارد (بروجردی و صدیق، 1396؛ خواجه‌نوری و همکاران، 1393). البته پژوهش‌های مذکور، هویت ملی درون سرزمینی را‌ مطالعه ‌کرده و ملی‌گرایی دیجیتال مد‌نظرش‌ نبوده است.

همچنین یافته‌های مطالعۀ حاضر با یافته‌های برخی از پژوهش‌های انجام‌شده در ایران غیرهمسو است (نوری و همکاران، 1397؛ افشانی و موسوی ندوشن، 1396؛ دانایی و بابائی ساروئی، 1396). مطالعات مذکور، رابطۀ معکوسی را بین رسانه‌ها و هویت ملی مشاهده کرده‌اند. این مطالعات بر ایرانیان و در داخل ایران انجام شده است. یکی از مطالعات انجام‌شده در ایران، با تفکیک رسانه‌ها به داخلی و خارجی نشان داده است ‌که رسانه‌های داخلی موجب تقویت هویت ملی می‌شوند و رسانه‌های خارج از ایران،‌ رسانه‌های نوین‌اند که خارج از کنترل دولت و در جهت تضعیف هویت ملی عمل می‌کنند (خواجه‌نوری و همکاران، 1392) این احتمال می‌رود که رسانه‌های درون افغانستان که عمدتاً خصوصی‌اند و از‌طریق امواج ماهواره‌ای در دسترس افغانستانی‌های ساکن ایران قرار دارند و در جهت تقویت هویت ملی آ‌نها عمل می‌کنند. پیشنهاد می‌شود‌ این احتمال در مطالعه‌ای دیگر‌ بررسی شود. در بین مطالعات خارجی (Ershov, 2015; Conversi, 2012; Brinkerhoff, 2009) نیز رابطۀ مثبتی بین رسانه‌ها و هویت ملی یافتند. تفاوت مطالعه حاضر با برخی از مطالعات که بر‌ ملی‌گرایی دیجیتال در خارج از ایران انجام شده است، این است که آنها نقش دولت‌ها را در تقویت ملی‌گرایی در شهروندان مهاجرشان به دیگر کشورها را بررسی کرده‌اند؛ اما مطالعۀ حاضر تلاش کرده است تا نقش رسانه‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی و به‌ویژه رسانه‌های اجتماعی و اینترنت را در رابطه با ملی‌گرایی مهاجران بین‌المللی در کشور میزبان، بررسی شود.

یافته‌های مطالعه نشان داد‌ در کنار این عوامل، متغیرهای زمینه‌ای نیز در افزایش یا کاهش ملی‌گرایی دیجیتال و اثر فناوری‌های نوین بر این پدیده مداخله می‌کنند؛ برای مثال، کسانی که در سنین بالا به ایران مهاجرت می‌کنند، تعلقات ملی‌گرایانه‌شان بیش از کسانی است که در سنین پایین، به‌خصوص مهاجرت تبعی داشته‌ و یا در ایران به دنیا آمده‌اند. همچنین کسانی که سال‌های اقامتشان بیشتر می‌شود،‌ ملی‌گرایی دیجیتال کمتری در آنها مشاهده می‌شود. از سوی دیگر با افزایش سن، این نوع ملی‌گرایی کمرنگ‌تر می‌شود (احتمالاً به این دلیل که افغانستانی‌های مهاجر در سن‌های بالا، کمتر آگاهی و مهارت استفاده از فناوری نوین را داشته‌اند که لازم است که این مسئله در تحقیقات بعدی‌ مطالعه شود). همچنین کسانی که‌ مجوز اقامت دارند، در مقایسه با آنها که مجوز ندارند، میانگین ملی‌گرایی دیجیتال کمتری را داشته‌اند. احتمالاً کسب مجوز اقامت، روند جامعه‌پذیری در کشور میزبان (در اینجا ایران) را برای مهاجران تسهیل می‌کند؛ بنابراین دولت‌های حاکم در ایران، باید تمهیداتی را برای پذیرش و دادن اقامت دائم (شهروندی) به بخشی از مهاجران افغانستانی فراهم کنند. یکی از این تمهیدات، آموزش‌دادن و امتحان‌گرفتن قانون اساسی ایرانی و اخذ وفاداری به ایران از مهاجران است. زنان به‌واسطۀ آنکه وقت آزاد بیشتری دارند و بیشتر در فضای مجازی حضور داشته‌اند، در مقایسه با مردان در حوزۀ دیجیتال، ملی‌گراترند. همچنین مشاهده شد که افغانستانی‌های متأهل در مقایسه با افراد مجرد کمتر ملی‌گراتر باشند. قومیت‌های مختلف به‌لحاظ ملی‌گرایی دیجیتال تفاوت معنی نداشته‌اند. احتمالاً تمام گروه‌های قومی افغانستان که در شیراز اقامت گزیده‌اند، به یکسان تحت تأثیر این پدیده قرار داشته‌اند. یافته‌های مذکور در این مطالعه، در پژوهش‌های پیشین داخلی و خارجی اشاره نشده است. این شاخه از مطالعات ملی‌گرایی، نوظهور است (Ahmad, 2022) و بنابراین به مطالعات بیشتر در شرایط کنونی جهان نیاز دارد.

در مطالعۀ حاضر، نقش رسانه‌های نوین و فضای مجازی در بازسازی ملی‌گرایی در بین افغانستانی‌های مقیم ایران و به‌خصوص زنان و جوانان‌ تأکید شد. با توجه به اینکه این گروه‌ها یا سال‌هاست که در ایران مقیم‌اند و یا مقیم خواهند شد، لازم است که حکومت ایران در این باره تصمیمات جدی بگیرد. نخست، بازگرداندن بخش مهمی از پناهندگان غیر‌قانونی است که البته در این باره، دولت‌های مختلف در جمهوری اسلامی در موارد مختلف اقدام کرده‌اند، هرچند ‌ شاید ناکافی بوده‌ و به شکل اصولی انجام نشده باشد (بخشی از پناهندگان عودت داده شده، مجدداً به ایران وارد می‌شوند). با توجه به نظریۀ گیدنز (1386) دربارۀ مواجهه با مهاجران در جامعۀ میزبان و در ارتباط با افغانستانی‌های مقیم ایران، با توجه به اینکه هر دو جامعه (بومی و مهاجر) از یک آبشخور فرهنگی بزرگ سیراب می‌شوند (تمدن ایرانی)، مدل اول امکان‌پذیر و مدل دوم هم ممکن نیست. جامعۀ ایرانی از رشد‌یافتگی فرهنگی بالایی برخوردار است و ‌ با جامعۀ افغانستان ذوب نمی‌شود که به‌واسطۀ جنگ‌های داخلی و مبارزه با مهاجمان خارجی، دچار رخوت و سستی شده است‌. به نظر می‌رسد که مدل سوم کثرت‌گرایی، امکان بیشتری دارد. لازم است آنهایی که‌ اقامت دائم دارند، به رسمیت شناخته شوند و بر‌ آنها کار فرهنگی شود تا به مرحله‌ای برسیم که به‌لحاظ هویتی، خود را ایرانی‌های افغانستانی تبار بشناسیم، نه افغانستانی‌های مقیم ایران. برای این مقصود، دولت ایران‌ سکوهای دیجیتالی مختص افغانستانی‌های مقیم ایران را راه‌اندازی می‌کند و با آنها وارد گفت‌وگو می‌شود. همچنین امکاناتی فراهم می‌کند که افغانستانی‌های مهاجر در سکوهای دیجیتال موجود در ایران، که ایران‌ها در آنها مشارکت می‌کنند، ورود پیدا کنند و به‌تدریج بین دو گروه، انس و الفت ایجاد شود. برای این منظور، لازم است برای این گروه از افغانستانی‌ها، حقوق مشابه با ایرانی‌ها در نظر گرفته شود.

 

[1] Strate et al.

[2] Platform

[3] Media convergence.

[4] New nationalism.

[5] Digital nationalism.

[6] Digital nativism.

[7] Platform nations.

[8] Habermas

[9] Post-national constellation.

[10] National Identities

[11] Nations and Nationalism

[12] Erdem  & Erdem

[13] Maslow

[14] Popular nationalism

[15] Kaufmann

[16] Diaspora

[17] Afghanistan Online

[18] Cyber-grassroots organization

[19] Mihelj & Jiménez‐Martínez

[20] Scuzzarello & Carlson.

[21] Ershov

[22] Conversi

[23] Brinkerhoff

[24] Digital diasporas: Identity and transnational engagemen

[25] Virtual community

[26] Ethno-symbolist theories.

[27] Smith.

[28] Gellner.

[29] Nations and nationalism.

[30] Diversification

[31] Polarization

[32] Commodification

[33] Global era

[34] Deterritorialisation

[35] Assimilation

[36] Melting pot

[37] Cultural pluralism

[38] Platformisation

[39] Online nationalism

[40] Digital nationalism

[41] Cybernationalism

[42] User-generated nationalism

[43] Ahmad

[44] Hunt

اکبری، ن. و خواجه‌نوری، ب. (1396). جوانان، مهاجرت و سازگاری با رویکردهای نظری و یافته‌های تجربی، تهران: نشر بشارت. https://ketab.ir/book/9f1f9453-e651-4ccb-8e80-c74a9c9ed49f
ادارۀ کل اتباع و مهاجرین خارجی شهر شیراز. (1402).
افشانی، ع. و موسوی ندوشن، م. (1396). بررسی رابطۀ بین مصرف رسانه و هویت ملی از دیدگاه جوانان 29-15 سالۀ شهر یزد در سال 1394. رسانه، 28(1)، 121-136.
روزنامۀ انتخاب (1402). هشدار نسبتبه افزایش تعداد اتباع خارجی در شیراز: از ۳۰۰ زایمان یک بیمارستان فارس ۲۹۷ مورد توسط افاغنه بوده‌، کد خبر: 739988.
بروجردی، م. و صدیق، ا.س. (1396). تأثیر فضای مجازی بر هویت ملی و قومی در ایران. مطالعات رسانه‌ای نوین، 3(12)، 88-110. https://doi.org/10.22054/cs.2018.12319.67
خبرگزاری مهر (1402). ورود ۱۲۰ هزار تبعۀ افغانستانی به استان فارس طی سال گذشته، کد خبر: 5881465.
خواجه‌نوری، ب. (1400). نظریه‌های مهاجرت بین‌المللی، تهران: انتشارات طرح نو.
خواجه‌نوری، ب. (1399). جهانی‌شدن و مهاجرت بین‌المللی، شیراز: انتشارات بازتاب فرهنگ. https://ketab.ir/book/0d40bc9e-3f36-4a0b-88a9-63c268d6474f
خواجه‌نوری، ب.، کریمی، م. و خجسته، س. (1393). بررسی رابطۀ فرایند جهانی‌شدن فرهنگی و هویت ملی در ایران (مطالعۀ موردی: گروه‌های قومی لر شهر نورآباد ممسنی و عرب شهر کنگان و توابع). پژوهش‌های راهبردی مسائل اجتماعی ایران، 3(2)، 99-114.‎ https://dorl.net/dor/20.1001.1.23221453.1393.3.2.7.0
خواجه‌نوری، ب.؛ بخشنده، م.؛ دل‌آور، م.؛ بهمنی، ل. و رستمی‌زاده، ا. (1393). تأثیر کاربرد اینترنت بر هویت ملی، مطالعۀ موردی دانشجویان دانشگاه شیراز. علوم اجتماعی (‌دانشگاه آزاد شوشتر)، 8(24)، 235-254.‎ https://sanad.iau.ir/fa/Article/1036535
خواجه‌نوری، ب.؛ خدابخشی ‌هفشجانی، ن. و پرنیان، ل. (1392). رابطه رسانه‌های گروهی و هویت قومی با هویت ملی زنان (مطالعۀ موردی زنان شهر کرمانشاه). علوم اجتماعی دانشگاه آزاد شوشتر، 23(7)، 157-180.‎ https://dorl.net/dor/20.1001.1.20085745.1394.26.1.4.8
خواجه‌نوری، ب.؛ روحانی، ع. و هاشمی، س. (1389). سبک زندگی و هویت ملی (مطالعۀ موردی: دانش‌آموزان دبیرستان‌های شهر شیراز). مطالعات ملی، 4(44)، 127-152. https://dorl.net/dor/20.1001.1.1735059.1389.11.44.6.1
دانائی، ا. و بابائی ساروئی، م. (1396). نقش رسانه‌های مجازی در گرایش به هویت ملی. مطالعات ملی، 18(71)، 43-68. https://dorl.net/dor/20.1001.1.1735059.1396.18.71.3.1
گیدنز، آ. (1386). جامعه‌شناسی (ترجمۀ منوچهر صبوری)، تهران: نشر نی (اثر اصلی منتشرشده در سال 2001).
محمدی، ی.؛ خداوردی، ح.؛ کشیشیان، گ. و مطلبی، م. (1398). علل و ویژگی‌های مهاجرت اتباع افغانستان به ایران و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی. رهیافت انقلاب اسلامی، 13 (49)، 86-65. https://www.rahyaftjournal.ir/article_105594.html
موحد، م.‌؛ حسینی، م. و کاووسی، ف. (1390). رسانه‌ها و هویت ملی: مطالعۀ جامعه‌شناختی رابطۀ بین رسانه‌ها و هویت ملی دانش‌آموزان دختر دبیرستان‌های شهر اهواز. مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 7‌(23)، 155-177. https://www.jcsc.ir/article_19685.html
نوری، س.؛ حلاج‌زاده، ه. و شنوا، م. (1397). بررسی رابطۀ استفاده از شبکه‌های اجتماعی و هویت ملی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه پیام نور رشت). پژوهش‌نامۀ فرهنگی هرمزگان، 10(15)، 8-31. http://rdch.ir/article-1-240-fa.html
نوریس، پ. و اینگلهارت، ر. (1395). جهانی‌شدن و تنوع فرهنگی (ترجمۀ عبدالله فاضلی و ساجده علامه)، تهران: کویر. https://ketab.ir/book/6514082c-62d9-4abf-a2db-30aa432f8de0
 
Reference
Afshani, S.A., & Mousavi Nadoshan, S.M. (2015). Review of relationship between “media consumption” and “national identity” from viewpoint of 15-29 years old youths of Yazd City in 2015. Scientific Media Quarterly, 28(1), 121-136. [In Persian]
Ahmad, P. (2022). Digital nationalism as an emergent subfield of nationalism studies. The state of the field and key issues. National Identities, 24(4), 307–317.
Akbari, N., & Khajenouri, B. (2016). Youth, migration and adaptation with theoretical approaches and empirical findings, Tehran: Basharat Publishing. [In Persian]
Boroujerdi, M., & Sadigh, A.S. (2017). The effect of Virtual space on ethnic and national identity in Iran. New Media Studies, 3(12), 88-110. Doi:10.22054/cs.2018.12319.67 [In Persian]
Brinkerhoff, J. M. (2009). Digital diasporas: Identity and transnational engagement. Cambridge University Press.
Conversi, D. (2012). Irresponsible radicalisation: Diasporas, globalisation and long-distance nationalism in the digital age. Journal of Ethnic and Migration Studies38(9), 1357-1379.
Danaei, A., & Babaei, M. (2016). The role of virtual media in the tendency towards national identity. National Studies Quarterly, 18(71), 43-68. Doi:20.1001.1.1735059.1396.18.71.3.1 [In Persian]
Department of Affairs of Foreign Nationals and Immigrants of Shiraz, (2023). [In persian]
Entekhab Newspaper (2023). Warning about the increase in the number of foreigners in Shiraz: out of 300 births in a Fars hospital, 297 cases were by Afaghaneh, news code: 739988. [In Persian]
ERDEM, U. G. B. K., & Erdem, B.K. (2010). The concept of virtual nationalism in the digital age: Social media perspectives of Turkey. Communities, 2(4), 67.
Eriksen, T. H. (2007). Nationalism and the Internet. Nations and Nationalism13(1), 1-17.
Ershov, Y. M. (2015). National identity in new media. Procedia-Social and Behavioral Sciences200, 206-209.
Gellner, E. (1997). Nationalism. Weidenfeld & Nicolson.
Gellner, E. (1983). Nations and nationalism. Blackwell.
Giddens, A. (2000). Sociology, translator: Manouchehr Sabouri, Tehran: Ney Publishing. [In Persian]
KhajeNoori, B., Karimi, M., & Khojaste, S., (2014). A study of the relationship between cultural globalization and national identity (The case of lors in Noorabad Mamasani and Arabs in Kangan). Strategic Research on Social Problems, 3(2), 99-114. [In Persian]
Khajenoori, B. (2019). Globalization and International Migration, Shiraz: Culture Baztab Publications. [In Persian]
Khajanoori, B. (2021). Theories of international migration, Tehran: TarehnoPub. [In Persian]
Khajenoori, B., Bakshandeh, M., Del Avar, M., Bahmani, L., & Rostamizadeh, A. (2013). The effect of internet usage on national identity, a case study of students of Shiraz University. Social Sciences (Shoshtar Azad University), 8(24), 235-254. [In Persian]
Khajenoori, B., Khodabakhshi Hafeshjani, N., & Parnian, L. (2012). The relationship between mass media and ethnic identity with women's national identity (A Case study of Kermanshah women). Social Sciences Quarterly of Shushtar Azad University, 23(7), 157-180. [In Persian]
Khajenoori, B., Rouhani, A., & Hashemi, S., (2010). Lifestyle and national identity (case study: high school students in Shiraz). National Studies Quarterly, 11(44), 127-152. Doi:20.1001.1.1735059.1389.11.44.6.1 [In Persian]
Kreis, R. (2017). The “tweet politics” of President Trump. Journal of Language and Politics16(4), 607-618.
Krzyżanowski, M., & Wodak, R. (2009). The politics of exclusion: Debating migration in austria. Transaction Publishers.
Kaufmann, E. (2017). Complexity and nationalism. Nations and Nationalism23(1), 6-25.
Maslow, S. (2011). Nationalism 2.0 in Japan (http://www. 2ch. net/). Asian Politics & Policy3(2), 307-311.
Mehr News Agency (2023). Arrival of 120,000 Afghan nationals in Fars province last year, news code: 5881465. [In Persian]
Mihelj, S. (2023). Platform nations. Nations and Nationalism29(1), 10-24.
Mihelj, S., & Jiménez‐Martínez, C. (2021). Digital nationalism: Understanding the role of digital media in the rise of ‘new’nationalism. Nations and Nationalism27(2), 331-346.
Mohammadi, Y., Khodaverdi, H., keshishiyan, G., & Motallebi, M. (2020). Causes and characteristics of the migration of Afghan citizens to Iran and its impact on the national security of the Islamic Republic of Iran after the Islamic Revolution. The Islamic Revolution Approach, 13(49), 65-86. [In Persian]
Movahed, M., Hosseini, M., & Kavoosi, F. (2011). A sociological study of relationship between Medias & national identityamong high- school girl students of Ahwaz city. Journal of Cultural Studies Communication, 7 (23), 155-177. [In Persian]
Nouri, S., Halajzadeh, H., & Shenava, Sh. (2018). Investigating the impact of local and satellite tv consumption patterns on social trust among citizens. Cultural Journal of Hormozgan, 10 (15), 8-31. [In Persian]
Norris, P., & Inglehart, R. (2016). Cosmopolitan communications:Cultural diversity in a globalized world, translators: Fazeli, A. & Alame, S. Tehran: Kavir. [In Persian]
Ott, B. L. (2017). The age of twitter: Donald J. trump and the politics of debasement. Critical Studies in Media Communication34(1), 59-68.
Schneider, F. (2018). China's digital nationalism. Oxford University Press.
Scuzzarello, S., & Carlson, B. (2019). Young somalis’ social identity in sweden and britain: the interplay of group dynamics, socio-political environments, and transnational ties in social identification processes. Migration Studies7(4), 433-454.
Smith, A. D. (2009). Ethno-symbolism and nationalism: A cultural approach. Routledge.
Strate, L., Jacobson, S., & Jacobson, R. (1996). Communication and cyberspace: social interaction in an electronic environment. Hampton Press, Incorporated.
Walsh, J. P. (2023). Digital nativism: Twitter, migration discourse and the 2019 election. New Media & Society25(10), 2618-2643.
Wodak, R. (2015). The politics of fear: What right-wing populist discourses mean. The Politics of Fear, 1-256.